eitaa logo
ادبستان چهارم
111 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
557 ویدیو
164 فایل
👨‍🏫حسینی هستم: در این کانال: 1️⃣دروس دبستان در قالب ویدیو 🎥 پاورپوینت 🖼 2️⃣ آزمون های متعدد 3️⃣مطالب تربیت فرزند 4️⃣ نکته های پند آموز 📢سوم ابتدایی: @k3hoseini 📢 چهارم: @k4hadi 🌐: https://www.aparat.com/fa7894 ارتباط با مدیر @fazelhu
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد |کومله می‌خواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونه‌اش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشک‌بار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد... 👤 نام این سرهنگ‌عزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است 📚منبع: کتاب سرداران بی‌سر، صفحه۲۵ __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
🔹چند بُرش از زندگی شهید: 🌼|شام و نهار رو با دیگ می­‌آوردند پادگان و نیروها برا گرفتن غذا باید یه صف طولانی تشکیل می­‌دادند. معمولاً هم به نفرات آخر یا غذا نمی‌رسید یا مقدار کمی نصیبشون میشد. من شاهد بودم که ولی‌الله هنگام توزیع، آخرین نفری بود که برا تحویل غذا می‌رفت. توی صف هم اگه کسی بعد از ایشون برا گرفتن غذا می­ومد، ولی‌الله می‌رفت پشت سرش می­‌ایستاد و بهش می­‌گفت: من مسئول منظم کردن صف هستم؛ برو جلو... 🌼|دائماً توی اوقات فراغت، قرآن می­‌خوند. حتى توی صف غذا هم یه قرآن کوچک از جیبش در می­‌آورد و شروع به خواندن می­‌کرد. 🌼|یه‌ بار که به اجبار می‌خواست بره مرخصی، ماشینی رو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط بره، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد... مرخصی هم که می­ومد، از لباس سپاه استفاده نمی­‌کرد. می­‌گفت: توی مرخصی نباید از لباس سپاه که بیت­ الماله، استفاده کنم. 🌼| یه ترکش به پای ولی­‌الله اصابت کرد و بلافاصله خون جاری شد. با یه چوب کبریت ترکش رو از پایش در آورد و با خونی که بیرون می­زد، روی پایش نوشت: مرگ بر آمریکا... 📚منبع: کنگره ملی سه‌هزار شهید استان ایلام ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
برادرش میگفت بعد از شهادتش به محل کارش رفتم. روی کمدی که وسایل شخصی محمودرضا بود این جمله از مقام معظم رهبری رو با فونت درشت تایپ و چسبانده بود «در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است» "شهید محمودرضا بیضائی" 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
🔸 آفتِ دوری از قرآن و ادعیه از نگاه سید آزادگان، آقای ابوترابی... 👆 👤خاطره‌ای از زندگی سید آزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی 📚منبع: کتاب فانوس زائر ؛ صفحه ۸۷ ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔k4hadi
🔸 چقدر مهربون بوده این محمدمهدی‌‌... |👆 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس؛ وابسته به بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع‌مقدس/ راوی: پدر شهید __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
🌼|بقول خودش روز قیام خونین مردم علیه طاغوت به دنیا اومده بود. 🌼|بچه که بودند؛گاهی مادر از دستشون عصبانی میشد. اما امیر که طاقت ناراحتی‌ مادر رو نداشت، تا از دلش درنمی‌آورد رهاش نمی‌کرد. اونقدر مادر رو بوسه‌بارون می‌کرد که اخماش وا بشه... 🌼|از بچگی عادت داشت وقتی از خونه بیرون میومد، سر راهِ مدرسه اول عرض ارادتی کنه به امامزاده علی‌اکبر(ع). این رویه رو تا وقت شهادتش انجام داد. انگار می‌خواست با دعای آقا روزش رو شروع کنه... 🌼|کلاس اول راهنمایی یه لباس نو براش خریدم که خیلی دوسش داشت. لباس رو پوشید و رفت مدرسه، اما ظهر که اومد دیدم یه لباس کهنه‌ به تن داره. گفت: یکی از دوستام از لباسم خوشش اومد، دادم بهش و لباس کهنه‌ش رو پوشیدم. 🌼|خادم امامزاده و هیأت بود. همیشه جلوی در هیئت می‌ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکی بودن برا ائمه لطف بیشتری داره. می‌گفت: هرچه کوچیکتر باشی برا امام حسین (ع)، آقا بیشتر نگات می‌کنه 🌼|هر سال تو میدون امامزاده علی‌اکبر(ع)، چایخونه راه اندازی می‌کرد. وسائل چایخانه رو هم با هزینه خودش از بهترین‌ها می‌خرید و می‌گفت: برای اهل‌بیت نباید کم گذاشت 🌼|خیلی تمیز و مرتب بود. همیشه می‌گفت: ظاهر شیعه باید جوری باشد که به دل بشینه 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
🔅 🌺 شهید مدافع‌حرم جواد محمدی: |👆👆 ____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi
🔅 🌸 شهید محمدرضا آقاجانی‌زاده رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|زمان شاه جیب‌هاش رو پر از سنگ می­‌کرد و می‌رفت تظاهرات. بهش می­‌گفتم: تو آخرش با این کارهات شهید می­شی. می­‌گفت: چه بهتر که آدم شهید بشه... عاشق شهادت و جبهه بود. همیشه می‌گفت: من شهید میشم. وقتی هم برا مرخصی میومد قم؛ سه روز می­‌موند و بر می‌گشت جبهه... یه عکس هم با لباس پاسداری انداخته بود و گفت: مادر! وقتی شهید شدم این عکس رو بذار برا حجله... رفته بودیم تشییع جنازه دوستش. وقتی برگشتیم، شروع کرد به خوندنِ نهج‌البلاغه و گفت: مادر من می­خوانم شما گوش بدهید ببینید چه نوشته... بعد هم پرسید: مادر تشییع جنازه دوستم شلوغ بود؟ گفتم: بله. گفت: بخاطر این شلوغ بود که شهید شده؛ اگه من شهید شدم؛ ناراحت نشید... 🔰دانلود کنید: دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @k4hadi ● واژه‌یاب: