eitaa logo
ادبستان چهارم
111 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
557 ویدیو
164 فایل
👨‍🏫حسینی هستم: در این کانال: 1️⃣دروس دبستان در قالب ویدیو 🎥 پاورپوینت 🖼 2️⃣ آزمون های متعدد 3️⃣مطالب تربیت فرزند 4️⃣ نکته های پند آموز 📢سوم ابتدایی: @k3hoseini 📢 چهارم: @k4hadi 🌐: https://www.aparat.com/fa7894 ارتباط با مدیر @fazelhu
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸اگر همه‌ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد |اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد، خودش رفت جلسه و محمدمهدی رو گذاشت پیشِ ما... پذیراییِ جلسه که تموم شد، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... نمی‌دانم حاج‌احمد برای چه‌کاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده، یه موز از سهم خودم بهش دادم... نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می‌خری؛ می‌ذاری جایِ یه دونه موزی‌ که پسرم خورده... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج احمد کاظمی 📚منبع: کتاب احمد، صفحه ۱۳۷ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸ما امام رو برا تماشا کردن نمی‌خوایم... |بعد از يكی از عمليات‌های مهم غرب كشــور؛ بيشتر رزمنده‌ها به دیدار حضرت امام رفتند. اما ابراهيم با اینکه جزءِ بچه‌های اون عملیات بود؛ به این دیدار نرفت...! وقتی علت رو ازش پرسیدم، گفت: نميشه همه‌ی بچه‌ها جبهه رو خالی كنند، بايد چند نفری بمونند... گفتم: واقعاً به اين دليل نرفتی؟! ابراهيم مكثی كرد و گفت: ما رهبر رو برای ديدن و تماشا كردن نمی‌خوايم، ما رهبر رو می‌خوايم برای اطاعت كردن... بعد ادامه داد: من اگه نتونستم رهبرم رو ببينم، مهم نيست! مهم اينه كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضی باشه. هر وقت هم پيامی از امام پخش ميشد، ابراهیم با دقت گوش می‌داد و می‌گفت: اگه دنيا و آخرت می‌خواهيم بايد به حرفهای امام عمل کنيم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید ابراهیم هادی 📚منبع: کتاب « سلام بر ابراهیم ۱» صفحه ۱۲۵ 🇮🇷 یکم اردیبهشت؛ تولد شهید ابراهیم هادی مبارک 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _______ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
۵۱ 🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟! |شهید سید مجتبی نواب صفوی می‌گفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام... 👤خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی" نواب صفوی" 📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام 🔰دانلود کنید: دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی دریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی دریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi ●واژه‌یاب:
۵۴ 🔸نامه‌ی سراسر عشقِ شهید ، به دختر بچه هایش |داشتم خاطرات شهدا رو می‌خوندم که چشمم خورد به نامه‌ی یک شهید... ظاهراً این شهیدِ عزیز نامه رو خطاب به فاطمه کوچولوی نازنینش نوشته ؛ و از حرفاش معلومه که زهراش هم هنوز به دنیا نیومده یا شاید خیلی کوچولو بوده... بهتره به جای توضیح، خودتون حرفای شهید که چند جمله بیشتر نیست، رو بخونین: «دخترم! فاطمه جان!من صدای بابا بابا گفتن تو روشنیدم. آرزو داشتم صدای بابا بابا گفتن زهرا رو هم می شنیدم، اما نشد. وعده‌ی دیدار ما در بهشت. ان شاءالله اونجا شما رو می‌بینم و صدای گرمتون رو می‌شنوم...» 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسین چیتگر 📚منبع: سالنامه فانوس ۱۳۹۰ 🔰دانلود کنید: دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی دریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی دریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🌼 میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک ____ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi ●واژه‌یاب:
۵۲ 🔸شهید کاظمی آرزوی پیرزن را برآورده کرد... |نجف آباد اصفهان که بودیم؛ یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می‌گرفت. وقتی حاجی برا سرکشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو، رفت... یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر. می‌گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده. بعد فهمیدیم پسرِ پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان. اما حاج احمد بخشی از ارثیه‌ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده، تا ديه رو پرداخت کنن. و اینجوری پسرِ پیرزن آزاد شده بود.. 👤خاطره‌ای از زندگی سرتیپ شهید احمد کاظمی 📚منبع: فصلنامه نگین‌ایران، شماره۱۶، صفحه۲۷ موفق و پیروز باشید 🌱🌸چهارم شهید هادی 🌸 👇👇👇 ┏━∪∪━━━━━━┓ 🆔@k4hadi ┗━━━━━━━━ 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید
۱۴۷ 🔸حافظِ بیت‌المال باش؛ مثل آقا هادی... |دانشجو که بود، یه شب رفتیم خوابگاه پیشش. اون شب شام دانشگاه مرغ بود؛ اما هادی راضی نشد ما به غذای دانشجوها دست بزنیم... خلاصه چون نمی‌خواست ما از غذایِ بیت المال بخوریم، بدون اینکه کسی متوجه بشه رفت و از بیرون برامون مـرغ خرید و آورد. حتی موقع خواب هم پتـوی خودش رو بهمون داد. تا این حد اهل رعایت بود... 👤خاطره‌ای از زندگی معلّم شهید هادی شهابیان 📚منبع: کتاب “بالا بُلندان” ؛ صفحه ۱۰۰ 🌱🌸چهارم شهید هادی 🌸 👇👇👇 ┏━∪∪━━━━━━┓ 🆔@k4hadi ┗━━━━━━━━ 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید
💢 ۱۷۷ 🔸شهیدی که اهل‌بیت علیهم‌السلام خبر شهادتش را برای مادرش آوردند... |حمزه متولد مونترالِ‌ کانادا بود؛ و برادرزاده‌یِ همسرِ سید حسن نصرالله... مادرش میگه: مخالفِ رفتنش به سوریه بودم، اما هر کاری‌ کردم نتونستم منصرفش کنم... خلاصه حمزه رفت و توی سوریه به شهادت رسید. چند نفر از فرماندهانِ حزب‌الله رفتند تا خبر شهادت رو به‌ مادرش بدهند؛ اما وقتی به‌ منزل شهید رسیدند، با تعجب دیدند که به در و دیوار خونه سیاهی زده شده؛ از نوع برخوردِ مادر هم معلوم بود که از شهادت پسرش خبر داره. مادرِ حمزه وقتی تعجب فرماندهان رو دید؛ گفت: دیشب خوابِ پنج‌تنِ آل‌عبا (ع) رو دیدم‌ که به منزلم اومدند و فرمودند: فرزندت در راه ما اهل‌بیت (ع) به‌ شهادت رسیده و فردا خبرش رو برات میارن... 👤خاطره‌ای از زندگی مدافع‌حرم شهید حمزه علی‌یاسین 📚منبع: کتاب مدافعان‌حرم “ گروه شهید ابراهیم‌ هادی” صفحه ۱۵۰ 🌱🌸چهارم شهید هادی 🌸 👇👇👇 ┏━∪∪━━━━━━┓ 🆔@k4hadi ┗━━━━━━━━ 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید