فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢#یاد_شهدا
🔖کشاورز زاده بود ، اهل نکاء مازندران. شهید که شد ، رادیو دشمن اعلام کرد: مین دزد خمینی ، رحیم بردبار به درک واصل شد... ( آری ؛ آن روز او را دشمن شناخت ؛ اما امروز بعد گذشت سی و هشت سال ؛ محمدرحیم در شهر و دیار خود غریب و گمنام است...)
💠۱۳ تیر سالروز شهادت سردار شهید محمدرحیم بردبار ؛ موسس و فرمانده تخریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا گرامیباد.
#فرمانده_تخریب
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#محمد_رحیم_بردبار
#مازندران_دیارِ_علویانِ_خطشکن
650_44684690152137.mp3
8.07M
🎙کتاب صوتی
#لبخند_یک_معجزه
📚مجموعه ای از خاطرات
رزمندگان #لشکر_ویژه_۲۵کربلا
قسمت پنجم:
اصرار برای شهادت...
✍راوی و نویسنده:
آقای علی بخشنده
#مازندران_دیارِ_علویانِ_خطشکن
🥀🥀شهدای دانش آموزی
🌷🌷🌷 اسمش منصور بود.
منصور مهدوی نیاکی ، متولد ۱۳۴۶ آمل.
پدرش کاسب بود و مادر خانه دار.
سال ۱۳۶۲ دانش آموز سوم دبیرستان رشته تجربی بود که رفت جبهه و تا زمان شهادت بیش از ۱۷ ماه با عضویت بسیجی تو جبهه ها حضور داشت....غواص بود و تو عملیات کربلای چهار ( ۴ دی ۱۳۶۵) با دست بسته به همراه ۱۷۴ غواص دیگر زنده به گور شد و بشهادت رسید...شادی روحش صلوات🇮🇷
.
▪️نوشتم یه شهیدِ، خوندی غواص
▪️نوشتم پر پرِ، خوندی گل یاس
▪️نوشتم کربلا ی چهار، دستاش
▪️نمیدونم چرا میخونی "عباس"
#کربلای_چهار
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#شهیدمنصورمهدوی_نیاگی
#یادشهداباصلوات🥀
🌴 فدای ام لیلاهای وطنم که
علی اکبرهای رشیدشان را راهی جبهه های
نبرد کردند و در کربلای ایران شلمچه
در خون خود غلطیدند و هم نشین
اباعبدلله الحسین شدند...
.
📸 : #مازندران_#اعزام نیرو #سال ۱۳۶۵ قائمشهر_ #مادر در کنار علی اکبر خود آخرین #عکس #یادگاری را میگیرد و #پسرش را راهی #جبهه ها میکند و 9 سال بعد استخوان هایش را #تحویل میگیرد.( شهید علی اکبر احمدیان وسطی کلایی)
.
#یا_علی_اکبر
#ام_لیلاهای_دفاع_مقدس
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🟪🟥🟩🟨 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🟨🟩🟥🟪
🌷 #کجایند آن #چادرنشینان #خاکی ... و #آسمانی 🕊🕊
( ۱_شهید رمضان گوران)
(2_شهید صمصام طور)
(3_شهید نوروزعلی بابایی)
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🟪🟥🟩🟨 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🟨🟩🟥🟪
🌹 #شهید یوسف علی بابایی (( #شهرستان #سیمرغ )) #شهادت ۸ آذر ۱۳۶۳ _ #مریوان دزلی _ #سن ۱۹ سال :
.
▪️خواهر شهید : روزی ما به مزرعه رفتیم به او گفتیم بیا، جواب داد که من در اتاقم کاری دارم، شما بروید. کارم تمام شد، میآیم. من کارهای خود را انجام دادم. دیدم ضبط صوت آورد و دارد سوره شمس را می خواند. گفتم چه کار می کنی. جواب داد: فرصتی ندارم. دارم برای روز مبادا ضبط میکنم. برادرم هفت الی هشت ماه بعد هم شهید شد و آن صوت شهید هنوز برای ما زنده است.
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا