eitaa logo
کلاس اولی ها❤️
2.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
3.4هزار فایل
برای تبلیغات به آیدی پیام بدین @VBuee_f
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋برای دسترسی به مباحث درسی فقط کافیه روش بزنید و مطلب رو دنبال کنید🦋🦋 🔍فارسی شروع تدریس نگاره ها ⬅️⬅️تکالیف نگاره ها 🔍ریاضی 🔍علوم 🔍 راهنمایی تدریس_ داستان های قرآنی_ کتاب _کاربرگ ها_ پیام قرآنی_سوره های قرآنی 🔍ارزشیابی و پیک آدینه 🔍 (برگه خام با جدول عملکرد) 📌 🔍 🔍 🔍 🔍 🔍 🥰 🔍 تمام مباحث ازسالهای قبل درکانال موجوده✅✅ سالتحصیلی جدید تا: فارسی تت نشانه ای تم۱۰ریاضی قرآن۶ علوم۶ فرستاده شده✅✅✅✅ 🎓🎓🎓 @kadbanoeirani بفرست واسه یه کلاس اولی
۲۹ دی
👈 داستان نشانه ق فارسی اول ابتدایی 🔖👈 یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. در یک روز بهاری زیبا که هوا واقعا عالی بود،قورباغه کنار حوضچه ی مزرعه ی آقا قدرت داشت تمرین آواز میکرد. قور قور قور و هِی تُنِ صداشو بالا و پایین میاورد. خانم مرغه که درحال جمع کردن و خوردن حشرات ریز بود، صدای قورباغه رو شنید اومد نزدیکش گفت:"چقدر زیبا آواز میخونی. چقدر هم آوازت شبیه آواز منه و بعد هم خانم مرغه هم شروع کرد به خوندن قُدقُدقُدا...قُدقُدقُدا. یکی قورباغه میخوند و یکی خانم مرغه.آقا خروسه هم از اونجا رد میشد،صداشونو شنید و به جمع شون پیوست و اونم شروع کرد به خوندن. قوقولی قوقو،قوقولی قوقو.آوازشون یک ریتم خاص و قشنگی پیدا کرده بود. آقا کلاغه هم روی شاخه ی درخت نشسته بود داشت نوک میزد به ساقه ی درخت تا کرم زیر ساقه روبگیره. صدای آواز قورقور، قدقدقدا،قوقولی قوقوی. اونا رو شنید از روی درخت پرید پایین با اونها هم آواز شد.قارقارقار. چه آواز قشنگی شده بود.اول قورباغه میخوند بعد خانم مرغه و بعد آقا خروسه و در آخر هم آقا کلاغه.همه حیوانات مزرعه صداشونو شنیده بودند و اومده بودند تماشا.وقتی آوازشون تمام شد همه حیوانات با صدای بلند تشویق شون کردند. و علت این آواز زیبا را پرسیدند آنها فقط گفتند:"علت آواز زیبای ما صدای (ق‌)هست. چون تو صدای همه ما صدای (ق) اومده." خوب بچه های عزیز حالا شما هم آواز قورباغه و مرغ و خروس و کلاغ و با هم بخونید و صدای ق رو تکرار کنید اینم از داستان (ق) که توی شهرک الفبا به دو صورت اومده . 🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
۴ بهمن
روی محور یکی بود یکی نبود🤗 توی شهرک اعداد اقای ریاضی عدد ها را با هم جمع می کرد📝📝📝 هر بار از یک روشی استفاده می کرد چوب خط. چینه انگشت ذهنی یک روز که مشغول انجام جمع ها بود یک خرگوش از کنارش رد شد، بهش گفت می بینم که باز هم مشغول جمع کردن عدد ها هستی! اقای ریاضی گفت: بله خرگوشه بهش می گه روش خرگوشی را بلدی؟ آقای ریاضی می گه نه میگه پریدن مثل ما خرگوش ها را بلدی میگه نه خرگوش پریدن را به اقای ریاضی یادمیده و بهش می گه ما خرگوش ها یه وسیله ای داریم به اسم محور که روی اون ایستگاه های عدد گذاشتیم و عدد ها را روی اون به ترتیب می چینیم. برای جمع کردن می ایستیم روی صفر اندازه ی عدد اول یه پرش می زنیم و اندازه ی عدد دوم هم از ادامش یک پرش دیگه ـ هر جا که ایستادیم اون میشه جمواب جمعمون 😍😍😍😍
۱۳ بهمن
🐦داستان دو گنجشک🐦 📚روزي ، روزگاري ، دو گنجشک در سوراخي لانه داشتند . سوراخ ، بالاي ديوار خانه اي بود و دو گنجشک به خوبي و خوشي در آن زندگي مي کردند . پس از مدتي آن دو گنجشک صاحب جوجه اي شدند . آنها خوشحال و خرم بودند . يک روز که گنجشک پدر براي آوردن غذا رفته بود مار بدجنسي که در آن نزديکي ها بود به لانه آمد . گنجشک مادر جوجه گنجشک رو به دهان گرفت و پرواز کرد و روي ديوار نشست.گنجشک مادر صر و صدا کرد . نزديک مار رفت . به او نوک زد اما فايده اي نداشت .مار بدجنس همانجا روي لانه گرفت و خوابيد . کمي بعد گنجشک پدر رسيد . گنجشک مادر گريان و نالان قضيه را تعريف کرد . گنجشک پدر هم ناراحت شد . اما لانه از دست رفته بود ونمي شد کاري کرد . دو گنجشک تصميم گرفتد انتقام لانه را از مار بگيرند . ناگهان گنجشک پدر فکر عجيبي کرد . براي همين هم فورا پريد و از اجاق خانه يک تکه چوب نيم سوز برداشت . آن را به نوک گرفت و سريع پريد و توي لانه انداخت . چوب نيم سوز روي چوبهاي خشک لانه افتاد ودور غليظي بلند شد . افرادي که در خانه بودند اين کار عجيب گنجشک را ديدند . آنها براي اين که خانه آتش نگيرد به سرعت نردبان گذاشتند تا آتش را خاموش کنند . درست هنگامي که مار مي خواست از لانه فرار کند آنها مار را ديدند . يکي از افراد با چوبي که در دست داشت ضربه محکمي به سر مار زد . مار بدجنس از درد به خود پیچید و فرار کرد. دو گنجشک در حالي که انتقام خود را گرفته بودند ،با گنجشک کوچولو پرواز کردند تا بروند و لانه جديد بسازند . 🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
۱۳ بهمن
داستان نشانه اُ استثنا يه روز خُرشيد خانوم از خواب بيدار ميشه. به دور و برش نگاه ميكنه و يه خميازه بلند ميكشه و دستاشو ميبره بالا تا خودشو بكشه. يهو دستش به (. ُ. ) بالا سرش ميخوره و اُ مي افته از رو سرش پايين. خـ غير آخر زود اونو ميگيره و دستشو ميگيره ك تو آسمون گم نشه. آخه خيلي كوچولوه. خُرشيد ديگه اينجوري شده بود. خورشيد. كلي ناراحتي كرد و آ اول اومدو گفت تو اولين نفري نيستي كه اين اشتباهو كردي. منم ديگه نميتونم واست كاري كنم. خود بچه ها يواش يواش با كمك معلمشون ميتونن شما كه ــُـ تون افتاده پايين رو بخونن. شما ديگه استثنا هستيد و چاره اي نداريم. خورشيد گفت ديگه چه كلمه هايي مثل من حواسشون نبود و استثنا دارن؟ آ اول گفت: نوك. دو و يكسري ديگه ك خانم(آقا) معلم يادتون ميده
۱۵ بهمن
♦️ دانش آموزی که در به جای "پنبه" می نویسید "پمبه" در تمیز شنیداری دارد. 💥 راه های تقویت تمیز شنیداری👇 1) دور و نزدیک را تشخیص دهد با چشم بسته 2) تشخیص صداهای و ، زیر و بم از هم 3) کشف صداهای مثل تیک تاک ساعت 4) صدا(که منبع صدا را تشخیص دهد) 5) نقش و زمینه شنوایی یعنی با پخش یک موسیقی به یک محرک شنوایی گوش کند 6) سمعی یعنی شما نام شی را بگویید و کودک تصویری را که با همان صدا می شود، نشان دهد. 7) پیدا کردن کلمات هم و هم بعد از بیان کلمات توسط مربی مثل سیب،سگ، شیر 8) پیوند شنودی: کلمه بعداز حروف آن کلمه مثل ت – و – پ- توپ 9) پیدا کردن توسط دانش آموز بعداز شنیدن معلم 10) تشخیص جفت وسایل 11) تشخیص اول یا آخر کلمه و بیان آن 12) قافیه های ، مثلاً هم قافیه است با رُک، مرغ به دانه می زند= نوک 13) آگاهی از هم وزن، مجموعه های 3 تایی و 4تایی به کودک گفته و او کلمات هم وزن را پیدا کند- مثل موش، لب، گوش.
۲۵ بهمن