eitaa logo
خادمین در انتظار زائرین اربعین حسینی موکب سیدالشهدا آوج
178 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
65 فایل
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد .» اصول کافی ب.خ به مؤمن ج ۱ 🔹️رسالت ما خادمین خدمت به زائران اربعین حسینی است. موکب سیدالشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
ه]. برای نمونه وقتی در جنگ صفین آب را بروی لشکر امیرالمومنین قطع کردند، ادّعا کردند: به تلافی آن سه روز که شما آب را بر عثمان بستید، ما هم آب را می بندیم(۹) اما در هیچ کتابی نقل نشده که بانوان کربلا را به کنیزی برده باشند یا رفتار کنیز با ایشان داشته باشند. حتی این که می گویند روسری را بردند اشتباه است؛ بلکه معجر ها را بردند که دستمالی بود که روی روسری می انداختند و حضرت زینب سلام الله علیها تمام زیور آلات را جمع فرمودند الّا چند دختر بچه و همه لباس های کهنه پوشیدند که کسی به آن ها رغبت نکند. تنها یک مورد نقل شده که در دربار یزید یک نفر پیشنهاد کنیزی راجع به یک دختر کوچک را به یزید ملعون داد که حضرت زینب سلام الله علیه خروشیدند و نقل شده حتی خود یزید پلید آن شخص را سرزنش کرد.(۱۰) مطالعه بیشتر اولین مومن و اولین مسلمان کیست؟ اما عایشه که مسبب قتل ۳۰۰۰۰ نفر شد(۱۱) در آن زمان قصاص نشد و اجرای حدّ او مانده تا زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه که او را زنده کرده و قصاص می کنند.(۱۲) در طبقات ابن سعد نقل شده هنگام مرگ عایشه خودش می گفت: مرا در کنار رسول خدا دفن نکنید چون مادر بدی هستم که بسیاری از فرزندانم را به کشتن دادم.(۱۳) ۶. جریان خروج و کناره گیری عده ای از لشکر آن حضرت بود که رفتند و جنگ نهروان را درست کردند. امیرالمومنین فرمودند: من آن جا هم صبر کردم. ۷. آخرین امتحان، شهادت حضرت بود. امیرالمومنین به یهودی فرمودند: یک امتحان مانده است؛ که با شهادتشان به وقوع پیوست.(۱۴) اگر این امتحان های امیرالمومنین بر امّت تقسیم می شد، همگی مردود می شدند. تمجید مولوی و ابن تیمیه از ابن ملجم جالب است که مولوی می گوید: ابن ملجم آلت حق بود و اختیاری نداشت و ابن تیمیه هم از ابن ملجم خیلی تمجید کرده و او را به عنوان زاهد و عابد یاد می کند! وقتی که ابن ملجم لعنه الله علیه از یمن آمد یک خطبه ای در فضیلت حضرت امیر علیه السلام خواند و همان موقع حضرت به او فرمودند: تو اکنون از من تعریف می کنی ولی بدان که تو قاتل من هستی! پانوشت: (۱) بحارالأنوار ج۳۸ص۱۸۴ (۲) المغازی واقدی ج۱ص۲۶، السنن الکبری بیهقی ج۶ص۳۰۵ (۳) مرآه العقول ج۲۶ص۴۳۲ (۴) بحارالأنوار ج۲۰ص۲۲۵ (۵) منهاج السّنّه النّبویّه ابن تیمیه حرّانی ج۴ص۴۸۲ (۶) کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج۲ص۵۸۶ (۷) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ص۱۵۱، العقدالفرید ج۴ص۷۱ و۷ (۸) شبهای پیشاور چاپ دارالکتب الاسلامیه ص۴۴۵ (۹) تاریخ طبری ج۴ص۵۷۱، وقعه صفین ص۱۶۰،شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۳ص۳۱۸ (۱۰) بحارالأنوار ج۴۵ ص۱۳۶ و۱۳۷، تاریخ طبری ج۷ص۳۷۷ (۱۱) تاریخ طبری ج۳ ص۵۱۷ (۱۲) بحارالأنوارج۳۱ ص۶۴۱ (۱۳) الطرائف سیدبن طاووس ص۲۹۳، انساب النواصب ص۳۶۰ (۱۴) بحارالأنوارج۳۸ ص۱۶۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تقدیم به عاشقان 💚اباعبدالله الحسین علیه السلام 🌼ان شاءالله بحق ارباب 💚زیارت کربلا در دنیا 🌼و شفاعت آن حضرت در 💚 آخرت نصیب تون بشه آدینه تون به نیکی 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر نمونه سوره : طه »» آیه : 81 80یا بَنِی إِسْرائِیلَ قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الاْ َیْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى 81کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى 82وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى ترجمه: 80 ـ اى بنى اسرائیل! ما شما را از (چنگال) دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و منّ و سلوى بر شما نازل کردیم! 81 ـ بخورید از روزى هاى پاکیزه اى که به شما داده ایم، و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مى کند! 82 ـ و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى آمرزم! تفسیر: تنها راه نجات به دنبال بحث گذشته که: نجات بنى اسرائیل را به صورت یک اعجاز بزرگ از چنگال فرعونیان بیان مى کرد، در سه آیه فوق، روى سخن به بنى اسرائیل به طور کلى و در هر عصر و زمان کرده، و نعمت هاى بزرگى را که خداوند به آنان بخشیده است یادآور مى شود، و راه نجات را به آنان نشان مى دهد. نخست مى گوید: اى بنى اسرائیل ما شما را از چنگال دشمنانتان رهائى بخشیدیم (یا بَنِی إِسْرائِیلَ قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ). بدیهى است، پایه هر فعالیت مثبتى، نجات و رهائى از چنگال عوامل سلطه جو و کسب استقلال و آزادى است، و به همین دلیل، قبل از هر چیز به آن اشاره شده است. آنگاه به یکى از نعمت هاى مهم معنوى اشاره کرده، مى گوید: ما شما را به میعادگاه مقدسى دعوت کردیم، در طرف راست طور، آن مرکز وحى الهى (وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الاْ َیْمَنَ). این اشاره به جریان رفتن موسى(علیه السلام) به اتفاق جمعى از بنى اسرائیل به میعادگاه طور است، در همین میعادگاه بود که، خداوند الواح تورات را بر موسى نازل کرد، با او سخن گفت و جلوه خاص پروردگار را همگان مشاهده کردند.(1) و سرانجام، به یک نعمت مهم مادى که از الطاف خاص خداوند نسبت به بنى اسرائیل سرچشمه مى گرفت، اشاره کرده مى فرماید: ما منّ و سلوى بر شما نازل کردیم (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى). در آن بیابانى که سرگردان بودید، و غذاى مناسبى نداشتید، لطف خدا به یاریتان شتافت، و از غذاى لذیذ و خوشمزه اى به مقدارى که به آن احتیاج داشتید در اختیارتان قرار داد، و از آن استفاده مى کردید. در این که منظور از منّ و سلوى چیست؟ مفسران بحث هاى فراوانى دارند که در جلد اول همین تفسیر (ذیل آیه 57 سوره بقره) بیان کردیم، و پس از ذکر سخنان مفسران دیگر گفتیم: بعید نیست: منّ یک نوع عسل طبیعى بوده که در کوه هاى مجاور آن بیابان وجود داشته، و یا شیره هاى نیروبخش مخصوص نباتى بوده که در درختانى که در گوشه و کنار آن بیابان مى روئیده آشکار مى گردید. و سلوى نوعى پرنده حلال گوشت شبیه به کبوتر بوده است. براى توضیح بیشتر به جلد اول ذیل آیه فوق مراجعه فرمائید. * * * در آیه بعد، به دنبال ذکر این نعمت هاى سه گانه پر ارزش، آنها را چنین مخاطب مى سازد: از روزى هاى پاکیزه اى که به شما دادیم بخورید، ولى در آن طغیان نکنید (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فِیهِ). طغیان در نعمت ها آن است که انسان به جاى این که: از آنها در راه اطاعت خدا و طریق سعادت خویش استفاده کند، آنها را وسیله اى براى گناه، ناسپاسى، کفران و گردنکشى و اسرافکارى قرار دهد، همان گونه که بنى اسرائیل چنین کردند، این همه نعمت هاى الهى را دریافت داشتند و سپس راه کفر و طغیان و گناه را پیمودند. و به دنبال آن، به آنها هشدار مى دهد: اگر طغیان کنید، غضب من دامان شما را خواهد گرفت (فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی). و هر کس غضب من بر او وارد شود، سقوط مى کند (وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى). هَوى در اصل، به معنى سقوط کردن از بلندى است، که معمولاً نتیجه آن، نابودى است، به علاوه، در اینجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش نیز مى باشد. * * * و از آنجا که همیشه باید هشدار و تهدید با تشویق و بشارت، همراه باشد تا نیروى خوف و رجا را که عامل اصلى تکامل است یکسان برانگیزد، و درهاى بازگشت به روى توبه کاران را بگشاید، آیه بعد، چنین مى گوید: من کسانى را که توبه کنند، ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدایت یابند مى آمرزم (وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى). با توجه به این که: غَفّار صیغه مبالغه است نشان مى دهد: خداوند چنین افراد را نه تنها یک بار که بارها مشمول آمرزش خود قرار مى دهد. قابل توجه این که: نخستین شرط توبه، بازگشت از گناه است
، و بعد از آن که صفحه روح انسان از این آلودگى شستشو شد، شرط دوم آن است که نور ایمان به خدا و توحید بر آن بنشیند. و در مرحله سوم، باید شکوفه هاى ایمان و توحید که اعمال صالح و کارهاى شایسته است بر شاخسار وجود انسان ظاهر گردد. ولى در اینجا بر خلاف سایر آیات قرآن که فقط از توبه و ایمان و عمل صالح سخن مى گوید، شرط چهارمى تحت عنوان ثُمَّ اهْتَدى اضافه شده است. در معنى این جمله، مفسران بحث هاى فراوانى دارند که از میان همه آنها دو تفسیر، جالب تر به نظر مى رسد: نخست این که: اشاره به ادامه دادن راه ایمان، تقوا و عمل صالح است، یعنى توبه، گذشته را مى شوید و باعث نجات مى شود، مشروط بر این که: بار دیگر شخص توبه کار، در همان دره شرک و گناه، سقوط نکند و دائماً مراقب باشد که وسوسه هاى شیطان و نفس او را به خط سابق باز نگرداند. دیگر این که: این جمله، اشاره به لزوم قبول ولایت و پذیرش رهبرى رهبران الهى است، یعنى توبه، ایمان و عمل صالح آنگاه باعث نجات است که در زیر چتر هدایت رهبران الهى قرار گیرد، در یک زمان موسى(علیه السلام)، و در زمان دیگر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، در یک روز امیر مؤمنان على(علیه السلام) و امروز حضرت مهدى(علیه السلام)مى باشد. چرا که یکى از ارکان دین، پذیرش دعوت پیامبر و رهبرى او و سپس پذیرش رهبرى جانشینان او مى باشد. مرحوم طبرسى ذیل این آیه، از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل مى کند: منظور از جمله ثُمَّ اهْتَدى هدایت به ولایت ما اهل بیت است . سپس اضافه کرد: فَوَ اللّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَبَدَ اللّهَ عُمْرَهُ ما بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ ثُمَّ ماتَ وَ لَمْ یَجِىءْ بِوَلایَتِنا لاَ َکَبَّهُ اللّهُ فِى النّارِ عَلى وَجْهِهِ: به خدا سوگند اگر کسى تمام عمر خود را در میان رکن و مقام (نزدیک خانه کعبه) عبادت کند، و سپس از دنیا برود در حالى که ولایت ما را نپذیرفته باشد، خداوند او را به صورت در آتش جهنم خواهد افکند . این روایت را محدث معروف اهل تسنن، حاکم ابوالقاسم حسکانى نیز نقل کرده است.(2) روایات متعدد دیگرى نیز در همین زمینه از امام زین العابدین(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) و از شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. براى این که: بدانیم ترک این اصل، تا چه حدّ مرگبار است، کافى است آیات بعد را بررسى کنیم، که: چگونه بنى اسرائیل به خاطر ترک ولایت و بیرون رفتن از خط پیروى موسى(علیه السلام) و جانشینش هارون(علیه السلام) گرفتار گوساله پرستى، شرک و کفر شدند. و از اینجا روشن مى شود این که آلوسى در تفسیر روح المعانى بعد از ذکر پاره اى از این روایات، گفته است: وجوب محبت اهل بیت نزد ما جاى تردید نیست ولى این ارتباطى به بنى اسرائیل و عصر موسى ندارد، سخن بى اساسى است. چرا که اولاً بحث از محبت نیست، بلکه سخن از قبول رهبرى است. و ثانیاً منظور انحصار رهبرى به ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نیست، بلکه در عصر موسى، او و برادرش هارون، رهبر بودند و قبول ولایتشان لازم بود و در عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) ولایت او و در عصر ائمه اهل بیت(علیهم السلام) ولایت آنها. این نیز روشن است که: مخاطب این آیه، گر چه بنى اسرائیل هستند، ولى انحصار به آنها ندارد، هر فرد یا گروهى که این مراحل چهارگانه را طى کنند مشمول غفران و عفو خدا خواهند شد. * * * 1 ـ شرح مبسوط این ماجرا را در جلد ششم، سوره اعراف ، ذیل آیات 155 و 156، (صفحه 388) مطالعه فرمائید. 2 ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث.
هدایت شده از دعا واذکار الهی
حضرت موسی از خدا درخواست کرد تا همنشین خود را در بهشت مشاهده کند. قصابی ساده ای را نشانش دادند که تنها ویژگی اش، خدمت به مادر پیرش بود. 💠
هدایت شده از دعا واذکار الهی
حضرت آیه الله العظمی مرحوم حاج سید علی قاضی طباطبایی رضوان الله تعالی علیه: بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله های شب که انسان را حرکت داده سیر او را سریع می نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن انسان را به خدا نزدیک می کند! به خلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می کشاند. پس تا می توانید در شب ها قرائت قرآن کنید چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
الا ای قبله گاه دل كجایی؟ محرّم شد... نمی خواهی بیایی؟ بیا یك بار تا دورت بگردم بیا كه مُردم از داغ جدایی بیا یك سر به جمع سینه زن ها كه شاید بشنوم از تو صدایی فدای ناله های آتشینت میان روضه های نینوایی كنار قتلگه یا خیمه گاهی! نمی دانم كجای كربلایی! هوای روضه های صبح گاهت دل دیوانه را كرده هوایی شود آیا برای روضه خواندن مرا هم یک دهه دعوت نمایی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیغمبر (ص) هروقت سختی و غم و غصه پیش می‌آمد، می‌فرمودند: الحمدلله علی کل حال! هروقت رفاه و خوشی و مطابق میل نعمتی بود، می‌فرمود: «الحمدلله علی هذه النعمه» یعنی در هر صورت ما باید حمد الهی را به جا بیاوریم. در هر صورت یعنی در رفاه و خوشی و شادی بگوییم: الحمدلله علی هذه النعمه! یا در سختی بگوییم: الحمدلله! امام حسین(ع)در عاشورا و سختی و کربلا فرمودند: الحمدلله! بهترین ثناء برای خداوند «الحمدلله» است. «و احمده‏ على‏ السراء والضراء» چه در سختی‌ها و چه در خوشی‌ها و ناخوشی‌ها؛ چه در غنا و چه در فقر، چه در مریضی و چه در صحت، «و احمده‏ على‏ السراء والضراء»! یعنی در همه وقت الحمدلله بگوییم! الحمدلله فقط برای زمان نعمت و خوشی نیست. چون امام عسکری(ع) فرمود: هر بلایی را هم خدا درونش یک لطف و حکمتی قرار داده است.آقای قرائتی خاطره خوبی دارند. من نمی‌خواستم طلبه شوم. پدرم خیلی دوست داشت طلبه شوم. دبیرستان رفتم، بچه‌ها در کوچه مرا اذیت کردند. من به معلم گفتم و معلم اینها را توبیخ کرد. چون توبیخ کرد، اینها کینه ما را به دل گرفتند، تا بیرون آمدیم مرا زدند. انقدر زدند که از مدرسه و درس بیزار شدم و رفتم طلبه شدم! اگر ایشان یک معلم یا دبیر می‌شد! یعنی برکاتی که ایشان از قرآن و تفسیر دارد، برای همین کتکی است که بچه‌ها به او زدند. در بلا نعمت بزرگی خدا قرار داد. هر زمین خوردنی، زمین خوردن نیست.فطرس ملک یک خطایی کرد و زمین خورد. ولی این خطای ملائکه مثل خطای انسانی نیست. لغزش‌های ریز مثل ترک اولی دارند. ولی این زمین خوردن باعث شد که روز ولادت امام حسین(ع) جبرئیل او را با پر وبال خودش بلند کرد و خدمت پیامبر آورد و شفاعت کرد و پیغمبر فرمود: خودش را به گهواره امام حسین(ع) بمالد. پر و بال پیدا کرد و خادم امام حسین شد. همه زواری که سلام می‌دهند واسطه‌اش فطرس ملک است. هر زمین خوردنی زمین خوردن نیست و هر بالا رفتنی بالا نیست. شیطان معلم ملائکه بود، در آسمان چهارم یک خطایی کرد و زمین خورد، همینطور پایین می‌رود. پس نه از بالا رفتن مفاخره کنیم ؛چون ممکن است پایین بیاییم. چه بسا زمین خوردنی که انسان را بالا ببرد. پس در تمام زمین خوردن‌ها، الحمدلله بگوییم! ما می‌گوییم: الحمدلله علی کل حال! مریض هستیم، زمین گیر هستیم، گرفتار هستیم. الحمدلله! باید با معرفت هم بگوییم. پیغمبر خدا می‌فرماید: یکی از انبیای الهی این حــمد را در خــانه خدا عرضه کرد. «الحمدلله کثیراحمداطیبامبارکا فیه کما ینبغی لکرم وجهک و عز جلالک» یعنی حمد می‌کنم خدا را،حمدی فراوان پاکیزه و طیب که با برکت باشد. حمدی که سزاوار کرم و وجه الهی است و عزت و جلال الهی را شایسته است، من اینطور حــمد مــی‌کنم. روایت داریــم پــیغمبر فرمود: وقـــتی چنین حمدی را آن پیغمبر کرد، خدای متعال وحی فرمود: بنده من شما حمد و ستایش مرا کردی که حافظین، دو فرشته همراه تو و حافظین ملائکه تو همینطور مشغول شدند برای نوشتن ثوابش از سنگینی عملی که انجام دادی! یعنی انقدر این عمل شما سنگین است که حافظین تو و حافظین حافظین تو هم مشغول نوشتن هستند.«الحمدلله کما هو اهله» این را حفظ کنید. در عده‌الداعی صفحه 260 هست که پیامبر عظیم الشان(ص) فرمودند: اگر کسی بگوید: «من قال الحمدلله کما هو اهله» چون حمد در حد ما نیست، در حد خداست. یعنی حمد می‌کنی کسی را که او اهلش است. یعنی در حد او نه در حد خودمان! ما یک قطره در برابر اقیانوس بلکه کمتر هستیم. اگر کسی بگوید: «الحمدلله کما هو اهله» پیغمبر فرمود: تمام نویسنده‌های آسمان مشغول نوشتن می‌شوند که ثواب این جمله را بنویسند، نمی‌توانند بنویسند. ملائکه به خدا می‌گویند: ما دیگر غیب را نمی‌دانیم. هرچه ‌می‌نویسیم باز هم موجودی هست. خدای متعال می‌فرماید: خود این کلمه را در پرونده بنویسید من می‌دانم چه کنم! «فیقول الله اکتبوها کما قالها عبدی و علی ثوابها» شما همان کلمه را بنوسید، ثوابش با من!در دعای افتتاح حمدهای گوناگون آمده که خیلی زیباست. «الحمد للّه الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی» جامع اش این جمله است. «الحمد للّه بجمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. «الحمد للهب جمیع محامده» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. خیلی جای تاسف است که دعا و آیات قرآن را تند تند می‌خوانیم و تامل نمی‌کنیم. در دعای کمیل می‌خوانیم «الهی و ربی من لی غیرک»، «ارحم‏ من‏ رأس‏ مالهالرجاءو سلاحه البكاء» (مصباح‏المتهجد، ص 360) سرمایه‌ من امید به تو و ناله و گریه در خانه توست. دعا که می‌خوانیم در یک جمله مکث کنیم که باطن و عمقش را بفهمیم. باز یکی از صیغه‌های حمد که در مناجات شعبانیه آمده و کامل و جامع است. «الهی فلک الحمد ابدا ابدا دائماسرمدا یزید و لا یبید کما تحب و ترضی» مناجات شعبانیه را همه امامان می‌خواندند. خدایا من تو را حمد می‌گویم، همیشه، ابدی و حمد من زیاد شود و تمام نشود. آن حمدی
که تو دوست داری و راضی می‌شوی! حمد ما را به مقام محبت و مقام رضای خدا می‌رساند. در مناجات شعبانیه این را تکرار کنیم. چندین روایت داریم و امام هفتم فرمود: خود این حمد، از شکر آن نعمت بالاتر است. چون آن نعمت تمام می‌شود ولی حمد می‌ماند. حجت الاسلام فرحزاد 
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ رفته امیر لشکرش را پس بگیرد از کوفیان آب آورش را پس بگیرد رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد تا حرف هایِ دخترش را پس بگیرد یک دستش اکبر بود که کشتند او را باید که دست دیگرش را پس بگیرد از مشک باید آبروی رفته اش را از تیر ها چشم ترش را پس بگیرد *همه ی نگرانی ها یک طرف نگرانی های زینب یک طرف .. میگه تا عباس دارم غصه ندارم تا عباس بالا سر بچه هاست غم و غصه ندارم .. همین که میدان رفت هول و هراس تو دل زینب اومد .. گفت خدا کنه برگرده ..* زینب پریشان است بی دستان عباس حالا چگونه معجرش را پس بگیرد ؟! شاعر : حمید رضا محسنات حسین آرام جانم ... *اجازه بدید زبان حال بگم .. همین که عباس میدان رفت زینب می اومد معجر های بچه ها رو محکم میکرد .. رقیه بیا معجرت رو محکم ببندم .. سکینه خلخال هارو به من بده عمو داره میره .. خودش فرمود به اون عالم روضه ی منو اینطور بخوانید :.. مگه تو کربلا بودی چه بلایی سر من آوردن اولین کاری که کردن از پشت یه نخل اون نامرد شمشیرشُ کشید اون دستی که مشک روش بود قطع کرد .. مشکُ به دست چپم گرفتم .. چند قدم جلوتر یه نامرد دیگه دست چپمُ قطع کرد .. نمیخوام مشک رو زمین بیوفته .. مشکُ با دندوناش گرفت .. میدونه اینا الان سراغ مشک میان ، همینطور که با دندون گرفته بود نامرد حرمله چشمهایِ قمر بنی هاشمُ نشونه گرفت .. چشم نابینا شد دیگه جایی رو نمیبینه .. کجا بره ؟! .. گفت فقط یه کاری میکنم مشکُ کسی تیر نزنه .. سرشُ پایین آورد مشکُ تو بغلش گرفت کلاه خود از سرش افتاد .. گفتن اینجوری نمیشه .. این مشکُ رها نمیکنه .. باید یه بلایی سرش بیاریم مشکُ رها کنه .. همه ی بدنش مشک و پوشونده بود .. گفتن الان یه بلایی سرش بیاریم مشکُ رها میکنه .. یه مرتبه یه صدایی بلند شد .. همینجوری که خون از فرقش میرفت مشکُ تیر بارون کردن .. افتاد رو زمین گفتن اینجوری نباید رهاش کنیم ، انتقام علی رو باید از عباسش بگیریم .. کیا شمشیر دارن ؟!.. کیا نیره دارن ؟!.. کیا کعب نی دارن ؟! همه اومدن .. انقدر به بدن عباس زدن ... سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل یک گل کنار علقمه فتاده دستش شده از تن جدا اباالفضل چهارتا صورتِ قبر کنده بود اول میومد سر بچه ی اولیش می نشست گریه میکرد ، گریه هاش که تموم میشد میرفت سر قبر دومی سومی اما چهارمی که میرسید میگفت عباسم من برا تو گریه نمیکنم .. آخه تو گریه کن داری .. آخه تو مادر داری .. منِ ام البنین مادرتم .. برا حسینی گریه میکنم که مادر نداره .. آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعداز این خیمه ی خورشید خراب است حسین دست عباس که افتاد حرم ریخت بهم نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین مشک ساقی هدف تیرُ کمان ها شده است گوییا بخت علمدار به خواب است حسین آب پاکی به روی دست ابالفضل که ریخت ناله ی اهل حرم وای رباب است حسین حرف تاراج حرم در دل لشگر پیچید گوییا غارت این خیمه ثواب است حسین عاقبت خیمه ی خورشید ستونش افتاد بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین.... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چرا که حضرتِ مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راهِ خدا و پس چه عجب اگر که معنیِ دستِ خدا اباالفضل است به جمله جملۀ یا كاشِفَ الْكَرْوب قسم که استجابتِ صدها دعا اباالفضل است *جانم اباالفضل.. چقدر منتظرِ همچین شبی بودم شبِ عباس بیاد .. به همه میگم نوکر اباالفضلم .. خدا ما رو از سایۀ دستِ بریده اش جایِ دیگه نبره ..* نمونه است اباالفضل و درِ مسیرِ حسین کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوایِ دردِ گرفتارها اباالفضل است چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است *فردایِ محشر تو اون شلوغیا میگن همه چشمارو ببندین سر هارو بندازین پایین چه خبره؟.. همه کارۀ محشر میخواد بیاد .. میخواد مادرمون فاطمه بیاد .. وقتی بی بی واردِ محشر میشه پیامبر میگه عزیزِ دلم برا شفاعت چی آوردی؟.. میفرماید دست بریدۀ عباس بسنده میکنه..* چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکرِ یا اباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان(عج) ببین که بر لبِ آقایِ ما اباالفضل است *فیض ببرن همه گذشتگان ، اونایی که سال های قبل با ما بودن ، سینه میزدن ..: سقای دشت کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. *خواهرا و برادرا با آقاتون حرف بزنید .. خودش فرمود هر وقت خواستید روضۀ منو بخونید اینطور بخونید :هر کی میخواد از بلندی رو زمین بیوفته ناخودآگاه دستشُ جلو میاره .. من دست نداشتم تیر به چشمم بود .. یا الله ..* چو دید تشنۀ لب هایِ خشکِ او دریاست به آب خیره شد و ناله اش زِ دل برخواست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسفِ زهرا ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف حرم بانگ العطش بر پاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نونشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیدۀ من رویِ موج بنویسید که از تمامی طفلان تشنه تر سقاست خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشکُ دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیراب وحشیِ صحراست نوشته اند به لب هایِ خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن زِ بحر شیوۀ ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟ صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس شاعر: استاد غلامرضا سازگار ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دیدی یکی که مضطرِ ، وقتی یه کاری بهش میگن هی با خودش مشق میکنه تا اون کارُ انجام بده .. مشکُ به دست گرفت اومد کنار شریعه هی می گفت عباس عجله کن علی اصغر داره بال بال میزنه .. همه بچه ها منتظرن عمو آب بیاره .. با یه عشق و امیدی مشکُ زد تو آب بعضیا میگن آبُ رو دست گرفت یادِ لبایِ تشنۀ حسین افتاد .. ای آب خیلی بی معرفتی .. اسب تربیت شده است تا صاحبش آب نخوره ، آب نمیخوره .. خواست یه کاری کنه این حیوان آب بخوره مشکُ تو آب زد ... مشک خشکیده رو نرم کرد آروم آروم آبُ ریخت صدا بلند شد .. نگاه عباس سمت خیمه هاست ، همچین که مشکُ برداشت از شریعه بیرون زد .. یه عده ای کمین کرده بودن .. چهار هزار تیر انداز .. دستِ راست عباسُ قطع کردن .. گفتن الان کارش تمومه ... اما لشکر حیرون موندن دین یه دست دیگه مشکُ گرفت .. عباس هرجور شده آبُ باید برسونی خیمه .. رباب داره دق میکنه .. عباس تو قولت قوله .. دست دیگه شُ بریدن .. خم شد با دندوناش مشکُ گرفت .. اما یه جا امید عباس نا امید شد .. میدونی کجا؟.. یه وقت دیدن تیر اندازا دارن مشکُ تیر میزنن .. این مشک آروم آروم سبک داره میشه .. تیر تو چشم شه .. دست تو بدن نداره .. سر و صدا بلند شد گفتن عباسُ سپه سالارشُ زمین انداختیم .. تو اون گرد و خاک .. تو اون شلوغیا .. خاک و خون گل درست کرد .. داره هی بازو شو زمین میکشه .. یوقت شنید یکی آروم آروم داره جلو میاد .. همچین که رو زمین افتاد .. بازوهاشو رو زمین میزد .. تیر به چشمشه .. یه وقت حس کرد یه نفر پاشو رو پایِ عباس گذاشته .. گفت بلند شو مگه تو همونی نبودی که لشکر جرات نمیکرد به سمتِ خیمه بیاد از ترس تو .. بلندشو ببینم عباس تویی؟.. فرمود : نامرد موقعی اومدی که من دست در بدن ندارم .. گفت اگه تو دست نداری من دارم.. عمودُ بالا برد .. یجوری به فرقش زد .. وقتی سرها رو بالا نیزه زدن یه سر رو نیزه بند نمیشد .. حسین .... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو رویِ خاک پا کشیدی عزیزم تنهاییِ منو دیدی عزیزم با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی عزیزم دارم تمنا میکنم اباالفضل چشامُ دریا میکنم اباالفضل خودم میرم از زیرِ پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم به خاطر رباب به خاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ام پاشو بریم حرم عمویِ خیمه نزار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردن تو یه لشکر نگاهشون رفته بسویِ خیمه بالاسرت خیلی حالم خرابه دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میزاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم؟؟ ببین قیامته ، حرم آمادۀ اسارتِ تنها چیکار کنم هرکسی اینجا فکر غارتِ سرشو بالا آورد ، هر کسی از صبح رو زمین افتاد حسین آورد تو خیمۀ دارالحرب .. لب ها مثلِ ماهی بهم میخوره .. صورت خاک آلوده ، گفت آقا من تا حالا رو حرفت حرف نزدم .. گفت آقاجان اگه میشه منو سمتِ خیمه ها نبر .. عزیزم علی اکبرُ با اون وضعیت برگردوندم خیمه چرا میگی نه؟؟ ... گفت آخه از رویِ بچه هات خجالت میکشم .. (من یه چیز میگم نمیدونم چیکار میکنی!!..) فرمود: فاطمه جان یه عده ای میان مرداشون برا حسینت مثلِ زن جوان مرده داد میزنن!.. گفت آقا گریه م برا این نیست که دستمو بریدن ، چشممُ تیر زدن .. گریه م برا اینه من که نوکر شمام رو زمین افتادم شما بالاخره اومدی سرمو به دامن گرفتی اما ساعتی دیگه تو گودال .. تو تک و تنهایی .. کی سرت رو به دامن میگیره؟.. میخوام بگم اباالفضل ، سر حسینُ دامن نگرفتن ، سر حسینُ دست به دست گردوندن .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•ای غریبانِ جهان منتظرت .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای غریبانِ جهان منتظرت همه دل سوختگان منتظرت مرتضی ندبه برایت خواند فاطمه سینه زنان منتظرت کی بقیعِ حسن آباد شود جگرش ناله کنان منتظرت بی کفن از تو کفن میخواهد سر او رویِ سنان منتظرت زینب خسنه زمین افتاده در حرم قد کمان منتظرت یک سه ساله که زِ غم پیر شده در خرابه نگران منتظرت علم اُفتاده و ساقی بی دست مشکِ سقایِ جوان منتظرت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•مانده ام بعد تو ای ماهِ.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مانده ام بعد تو ای ماهِ دل آرا چه کنم ماهِ من گر که نیایم به تماشا چه کنم ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای کرده دشمن همه جا هلهله برپا چه کنم *میگن ابی عبدالله کنارِ بدن خم شد همه لشکر دارن نگاه میکنن.. ببین حسین چیکار میخواد بکنه؛ عباس با اون وضع رو زمین افتاده باز این بدن میترسن .. کسی جرأت نکرد بیاد جلو ببینه چی شده کاره عباس تموم شده یانه ‌.. همه منتظرن ببین ابی عبدالله چجور حرف میزنه.. میگن دیدن تا خم شد رو زمین ، دست به کمر گرفت .. گفت : *الان انکسر ظهری* دیگه کمرم شکست .. *فبكى بكاءً شدیداً عالیاً ..* هرچی بلند بلند ناله میزد گریه میکرد ، برای اینکه گریه حسین به دل بعضی از اینا اثر نکنه یه مرتبه دستور داد گفت همه کف بزنید .. همه هلهله کنید.. میگن یه نفر تا ابی عبدالله کنارِ بدن نشست هی میگفت واعباسا .. یه مرتبه یه نانجیب گفت : های حسین چیشد اون عباست که بهش می نازیدی؟.. علمدارت چیشد؟.. یه نفر از اون طرف بلند شد داد زد گفت علمدار رو زمین افتاد هرکی میخواد سمت خیمه ها بره دیگه میتونه .. یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دستُ و پا گم کرد .. عباسم هی داره خودشُ رو زمین تکون میده گفت داداش برو ‌.. گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟ پیش تو گر که بمانم حرمم را چه کنم؟ هرچه گشتم منِ سرگشته سرت نیست که نیست نه سری مانده تو را ، نه قد و بالا چه کنم عضو عضو بدنت رابه کناری چیدم تازه اندازۀ اصغر شدی سقا چه کنم مَحرَمَم خیمۀ من پر شده از نامحرم گر به غارت برود زیورِ زن ها چه کنم ای به قربان سرت فکر سر بازارم گربه به بازار رود زینب کبری چه کنم فرمود هر سواری بخواد از اسب به زمین بیوفته اول دستاشُ جلو میاره صورت آسیب نبینه .. اما برای گریه کنام بگو تمام تنم پر از تیر بود .. تیر توی چشمم دست در بدن نداشتم .. وقتی با عمود آهن به فرقم زد .‌. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شبِ توسل به قمر منیر بنی هاشم بزرگواری که مظهرِ ادبِ ، مظهرِ اطاعتِ .. ان شالله نظر کنه ما هم دست خالی از جلسه بیرون نریم .. یه بزرگی این مطلب رو فرمود گفته بود که اگه رفتید کربلا مواظب باشید کم نرید زیارت قمربنی هاشم ، توازن برقرار کنید بین زیارتِ قمربنی هاشم و زیارتِ سیدالشهدا . نه فقط ام البنین ناراحت میشه که زهرایِ اطهر ناراحت میشه .. مظهرِ اطاعتِ .. چون زمانِ معصومین کشته شده حرف نداره اصلاً ، تو تاریخ نگاه کنید هیچ سخنی ازش پیدا نمیکنید. ساکتِ ، مطیعِ محضِ .. لذا سیدالشهدا روش انقدر حساب میکنه.. همه عالم ، انبیاء گذشته با ماجرای سیدالشهدا دلشون محکم‌شده فراوان کتاب نوشته شده در رابطه با اینکه چه پیغمبری چی شنیده راجبِ سیدالشهدا.. همه عالم دستشون سمتِ سیدالشهداست .. ولی میگیم *یا کاشف الکرب عن وجه الحسین* اون کاری که باباش برا پیغمبر انجام میداد . خیلی شباهت به پدرش داره .. همونجور که پیغمبر اکرم روحی له الفدا دلگرم بود به امیرالمومنین ، مضطر میشد در نبود امیرالمومنین ، سفر میرفت امیرالمومنین میفرمود *اللهم لا تمت ابني، حتى ..* اون جایگاه رو قمر بنی هاشم برا سیدالشهدا داده .. لذا مصیبتش برا سیدالشهدا سنگینِ .. مصیبتِ داغِ برادر فقط نیست مصیبتِ داغِ تکیه گاهِ .. *يوم‌ البوالفضل‌ الستجاره‌ بهي‌ الهدي‌ ..* *یا کاشف الکرب عن وجه الحسین انظر الینا ..* ما با حاجت اومدیم تو مجلست .. هم مریض سفارش کرده هم امثالِ من مریضی روحی داریم سرطانِ گناه داریم .. نگرانِ عاقبتمون هستیم .. یا کاشف الکرب عن وجه الحسین .. به اون امیدی که بچه های سیدالشهدا به تو بستن ما رو از درِ خونت ناامید نکن .. همه رفتن میدان جنگیدن علمدارِ سپاه سیدالشهدا قمر بنی هاشم مونده .. همه رفتن (خیلی این تلخ بود برا قمر بنی هاشم) فرمانده زنده بمونه همه نیروهاش به بدترین شکل ظاهری کشته بشن .. ما گاهی دیدیم یه فرمانده گردان از خاطرات جنگ تعریف میکنه میگه مثلا پنج تا از بچه هام موندن نتونستم برشون گردونم زار میزد .. غیرت مثلِ غیرت حضرت عباس که پیدا نمشه . یک یک نیروهای لشگرش برن میدان اینطور پرپر بشن .. دیگه وقتی دید امام حسین سلام الله علیه تنها شده ، چند تا وظیفه سنگین دیگه هم داشت ؛ حفاظتِ از خیام .. یه وظیفه دیگه ام داشت که بهش میگیم *ابوالقربه ..* پدرِ مشک .. هر کدوم این بچه ها که از خیمه میومدن بیرون تو نگاهشون توقع بود ازش .. صدای العطش دلِ امام حسین رو میسوزوند ولی عباس رو آب میکرد .. توقع ازش داشتن .. صدای العطش بچه ها اذیتش میکرد ..وقتی دیدامام حسین تنها شده .. قربونِ ادبت برم .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اومد فاصله شُ حفظ کرد از سیدالشهدا ، قدش بلند بود جلو زیاد نمی اومد .. سر مبارکش رو هم پایین انداخت .. عرض کرد *فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ..* سینه ام سنگینی میکنه .. صدای العطش بچه ها منو اذیت میکنه .. از این دنیا خسته شدم .. بزار برم جونم رو فدات کنم .. این تعبیر استثناییِ برا سیدالشهدا که تا اذن گرفت *بک الحسین بکا شدیدا ..* فرمود: *يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي..* لشگر می پاشه .. (کار کرد لشگر چیه؟! کارکرد لشگر اینه که جلو هجوم رو میگیره تا یدونه عباس داشت خیمه ها امنیت داشت ..) لذا درست فرمود : أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي.. سیدالشهدا یه نگاهی کرد فرمود حالا که میخوای بری *فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ ..* بال درآورد .. وارد میدان شد .. *لا أرهب الموت إذا الموت رقا ..* بترسم از مرگ!! مرگ منو بالا میبره در راهِ این آقا .. *حتى أواري في المصاليت لقي* میام که زیرِ شمشیرهاتون دفن بشم .. *نفسي لنفس المصطفى الطهر وقا..* اومدم جونم رو فدای پیغمبر و بچه ی پیغمبر کنم .. *إني أنا العباس أغدو بالسقا..* اومدم آب ببرم فعلا با شما کاری ندارم .. *ولا أخاف الشر يوم الملتقى..* از مرگ نمی ترسم .. شریعه طوری که اطرافش رو آب گرفته گلِ نمیشه نزدیک شد . از چند جای خاص فقط میشد نزدیک شد لذا راحت میشد اونجا رو کمین گرفت و بست از چهار هزار تیرانداز عبور کرد .. وارد شریعه شد . اسب واردِ آب شد ، پر کرد مشکُ .. دستِ من خورد به آبی که نصیبِ تو نشد داشت از شریعه میومد بیرون چهار هزار تیرانداز او رو کمین گرفتن .. وقتی اسب داره میاد بالا از این اسکله کوچیک به اسم (مسنا) اولین چیزی که به چشم میاد سر و صورتِ .. شروع کردن به تیر اندازی ‌.. سیدالشهدا یه لحظه دید صداش بلند شد .. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني .. بمیرم برات حسین جان .. ببینید اون لحظه امام حسین تو چه شرایطی بود .. لحظاتی گذشت ، *قد قطعوا ببغيهم يساري ..* جلوتر اومد ، آقای ما سیدالشهدا به سمتش اومد .. سیدالشهدا از اسب پیاده شد مرحوم مقرم میگه که دیدن اتفاقاتی افتاد اونجا .. صدای همهمه داره میاد اونجا لبیک میگن .. تکبیر میگن .. گفتن کارش رو ساختیم .. با یه تیر دو نشون زدیم .. میگه دیدیم حسین ابن علی داره برمیگرده به سمت خیمه ها.. با آستین اشک هاش رو پاک میکنه .. اومد نزدیکِ خانم ها مرحوم مجلسی میگه که بچه ها حیرت زده اند چرا بابا تنها اومد .. اومد نزدیک شد به زینب کبری آهسته نزدیکه گوشش فرمود زینب جان به بچه ها بگو معجرها رو محکم گره بزنن ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
مانده ام بعد تو ای ماهِ.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مانده ام بعد تو ای ماهِ دل آرا چه کنم ماهِ من گر که نیایم به تماشا چه کنم ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای کرده دشمن همه جا هلهله برپا چه کنم *میگن ابی عبدالله کنارِ بدن خم شد همه لشکر دارن نگاه میکنن.. ببین حسین چیکار میخواد بکنه؛ عباس با اون وضع رو زمین افتاده باز این بدن میترسن .. کسی جرأت نکرد بیاد جلو ببینه چی شده کاره عباس تموم شده یانه ‌.. همه منتظرن ببین ابی عبدالله چجور حرف میزنه.. میگن دیدن تا خم شد رو زمین ، دست به کمر گرفت .. گفت : *الان انکسر ظهری* دیگه کمرم شکست .. *فبكى بكاءً شدیداً عالیاً ..* هرچی بلند بلند ناله میزد گریه میکرد ، برای اینکه گریه حسین به دل بعضی از اینا اثر نکنه یه مرتبه دستور داد گفت همه کف بزنید .. همه هلهله کنید.. میگن یه نفر تا ابی عبدالله کنارِ بدن نشست هی میگفت واعباسا .. یه مرتبه یه نانجیب گفت : های حسین چیشد اون عباست که بهش می نازیدی؟.. علمدارت چیشد؟.. یه نفر از اون طرف بلند شد داد زد گفت علمدار رو زمین افتاد هرکی میخواد سمت خیمه ها بره دیگه میتونه .. یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دستُ و پا گم کرد .. عباسم هی داره خودشُ رو زمین تکون میده گفت داداش برو ‌.. گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟ پیش تو گر که بمانم حرمم را چه کنم؟ هرچه گشتم منِ سرگشته سرت نیست که نیست نه سری مانده تو را ، نه قد و بالا چه کنم عضو عضو بدنت رابه کناری چیدم تازه اندازۀ اصغر شدی سقا چه کنم مَحرَمَم خیمۀ من پر شده از نامحرم گر به غارت برود زیورِ زن ها چه کنم ای به قربان سرت فکر سر بازارم گربه به بازار رود زینب کبری چه کنم فرمود هر سواری بخواد از اسب به زمین بیوفته اول دستاشُ جلو میاره صورت آسیب نبینه .. اما برای گریه کنام بگو تمام تنم پر از تیر بود .. تیر توی چشمم دست در بدن نداشتم .. وقتی با عمود آهن به فرقم زد .‌. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•تا نظر بر قد و بالای.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن .. همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان .. تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم سوختم از دل پر درد دعایت کردم جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر... دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره .. همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن .. یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net