eitaa logo
خادمین در انتظار زائرین اربعین حسینی موکب سیدالشهدا آوج
188 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
63 فایل
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد .» اصول کافی ب.خ به مؤمن ج ۱ 🔹️رسالت ما خادمین خدمت به زائران اربعین حسینی است. موکب سیدالشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
حمایت از حیوانات در اسلام، ص: 100 رفتارخروس امام رضا علیه السلام فرمود: در خروس سفید پنج خصلت از خصلتهای انبیاء علیهم السلام وجود دارد: دانستن وقت نماز. و غیرت و سخاوت و شجاعت و زیادی آمیزش جنسی( با همسر). قال الإمام الرضا علیه السلام: فی الدیک( الأبیض) خمس خصال- من خصال الأنبیاء علیهم السلام-: معرفته بأوقات الصلاة. و الغیرة و السخاء و الشجاعة و کثرة الطروقة( الخصال ص 299 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 281). ما بین القوسین لم یذکر فی المکارم فی المکارم: السخاوة. عن أبی الحسن علیه السلام قال: فی الدیک خمس خصال من خصال الأنبیاء علیهم السلام: السخاء و الشجاعة و القناعة و المعرفة بأوقات الصلاة و کثرة الطروقة( الکافی ج 6 ص 550). قال الإمام الصادق علیه السلام: تعلّموا من الدیک خمس خصال: محافظته علی أوقات الصلاة. و الغیرة. و السخاء. و الشجاعة. و کثرة الطروقة( الفقیه ج 1 ص 305 و مکارم الأخلاق ج 2 ص 53). پیدا کردن جفت برای خروس پیامبر صلی الله علیه و آله در منزل یکی از اصحاب خود خروسی را مشاهده نمود که مرغی نداشت. حضرت به آن شخص فرمود: چرا برای این خروس جفت نگرفته ای؟[1] به جان هم انداختن خروس به جان هم انداختن خروسها حرام می باشد[2].   دشنام دادن به خروس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خروس را دشنام ندهید. چون راهنمای اوقات نماز است [3]. پیامبر صلی الله علیه و آله از دشنام دادن به خروس نهی نمود. و فرمود: بدرستیکه خروس افراد را برای نماز بیدار می کند[4]. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به خروس دشنام ندهید. زیرا شما را برای نماز بیدار می کند[5]. عقیم کردن خروس پیامبر صلی الله علیه و آله از عقیم کردن خروس نهی نمود[6].   بی تفاوت بودن نسبت به مورد آزار قرار گرفتن خروس امام صادق علیه السلام فرمود: در قوم بنی اسرائیل مردی زندگی می کرد که همیشه به عبادت خداوند مشغول بود. روزی- در حالیکه آن عابد مشغول نماز و عبادت بود- نگاه او به دو پسربچه ای افتاد که خروس زنده ای را گرفته و پرهایش را می کندند. اما او همچنان به عبادت خود ادامه داد و آن دو پسربچه را از این کار نهی نکرد. در این هنگام خداوند عزّ و جلّ به زمین دستور داد تا آن عابد را در خود فرو ببرد. سپس زمین دهان باز کرد و آن عابد را در خود فرو بُرد. و او همچنان تا ابد در زمین فرو می رود
تفسیر نور سوره : المومنون »» آیه : 75 نکته ها : در تفسیر «كنزالدّقائق» و «روح البیان» مى خوانیم: زمانى در مكّه قحطى شد، ابوسفیان از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله درخواست دعا كرد، حضرت دست به دعا برداشت و قحطى برطرف گردید، سپس آیه ى فوق نازل شد. طغیان در افراد مختلف، تفاوت دارد: طغیان عالمان، در علم است كه به وسیله ى تفاخر و مباهات جلوه مى كند. طغیان ثروتمندان در مال است كه به وسیله ى بخل خود را نشان مى دهد. طغیان صالحان در عمل نیك است كه به وسیله ى ریا وسُمعه (خودنمایى وشهرت طلبى) نمایان مى شود. طغیان هواپرستان در پیروى از شهوت ها جلوه مى كند. [۱۰۱] ----- ۱۰۱) تفسیر روح البیان. پیام ها : - رفاه و آسایش، جلوه ى رحمت الهى است. «رَحِمناهم و كشفنا» - خدمت و محبّت به افراد بى شخصیّت، بى ثمر است. «رَحِمنا - للجّوا» - انسان هاى بى ایمان، از فرصت ها و مهلت ها سوء استفاده مى كنند. «لایؤمنون بالآخرة... للجّوا فى طغیانهم» - طغیانگرى، انسان را سرگردان مى كند. «فى طغیانهم یعمهون»
تقوای اجتماعی یعنی؛ تلاش برای تحقق آرمانهای اسلامی یک تقوای فردی داریم که من و شما خودمان از گناه پرهیز کنیم، خودمان را حفظ کنیم؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة؛(۱) خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این تقوای فردی است. تقوای اجتماعی -تقوای اسلامی مربوط به اجتماع- این است که در راه تحقّق این چیزهایی که اسلام از ما مطالبه کرده است، تلاش کنیم. همه‌ی آن آرمانهایی که عرض کردیم، آرمانهای اسلامی است؛ یعنی مسئله، فقط مسئله‌ی یک محاسبه‌ی عقلائی نیست؛ اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما میگوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۲) عبودیّت خدا -یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن- و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [میگوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشََّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشََّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۳) اینها دستور قرآن است. اینکه ما خودمان را و مردممان را و جوانانمان را و مسئولینمان را به احساس مسئولیّت در مقابل این حرفها فرا میخوانیم، فقط یک توصیه‌ی عقلائی نیست، یک توصیه‌ی سیاسی نیست؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است؛ تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگرچنانچه این تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، تقوای سیاسی هم همراه همین است. تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه‌هایی که دشمن میتواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند.۱۳۹۵/۰۳/۱۴
بی‌تردید مهم‌ترین عامل خیانت و انحرافات جنسی در متأهلین عدم پایبندی به احکام و دستورات دین در باب حجاب و عفاف است. عدم پایبندی به عفت بینایی: شخص متأهلی که عفت بینایی ندارد و نگاه خود را در فضای حقیقی یا مجازی کنترل نمی‌کند و از هیچ صحنه تحریک‌کننده‌ای نمی‌گذرد کم‌کم کنترل نفسش را از دست داده و گرفتار گناهان بزرگ‌تری خواهد شد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در این باره می فرمایند:  اشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عزّ و جلّ عَلَى امرأهٍ ذاتِ بَعلٍ مَلَأتْ عَینَها مِن غَیرِ زَوجِها أو غَیرِ ذِی مَحرَمٍ مِنها، فإنّها إن فَعَلَتْ ذلکَ أحبَطَ اللّهُ کُلَّ عَمَلٍ عَمِلَتهُ، فإن أوطَأتْ فِراشَهُ غَیرَهُ کانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أن یُحرِقَها بِالنارِ بعدَ أن یُعَذِّبَها فی قَبرِها. شدید است غضب خداوند عزّ و جلّ  بر زن شوهردارى که پر کرده باشد چشمش را از نگاه به غیر همسرش یا نامحرم ؛ زیرا که اگر چنین باشد، خداوند همه اعمال او را باطل گرداند و اگر به شوهر خود خیانت ورزد، بر خداست که او را بعد از عذاب دادن در قبر، به آتش دوزخ بسوزاند. ( بحار الأنوار: ۷۶/ ۳۶۶/ ۳۰.) عدم پایبندی به عفت گفتاری: شخص متأهلی که در فضای حقیقی یا مجازی مشغول گفتگو ارتباط بی‌جا و نامشروع با نامحرمان است از گرفتار شدن در انحراف بزرگ‌تر مصون نخواهد بود.
شاعر چقدر خوب این روایت را نظم در آورده است که: هر که باشد نظرش در پیِ ناموس کسان پیِ ناموسِ وی اُفتد نظر بُلهوسان روایت اولی درباره عفت زنان و روایت دوم عفت مردم نسبت به زنان ما بود. بااین‌وجود رفتار و کردار انسان در رفتار و کردار دیگران اثر دارد و هر طور شخص رفتار کند دیگران هم با او همان‌طور رفتار خواهند کرد. [۱]. کافی (ط-الاسلامیه) ج ۵، ص ۵۵۳، ح ۳. [۲]. الخصال، ج‏۱، ص: ۵۵.
 فقر وقتی فقر در جامعه ای گسترش می یابد نشان دهنده این است که حاکمان ناتوان هستند .
شیوه انحرافی عزاداری ماه محرم یکی از حوادث تلخ و عبرت آموز تاریخ در ماه محرم رخ داده است . امام حسین علیه السلام با همۀ اعضاء خانواده با سپاهی مسلح برخورد می کند . این شیوه مبارزه برای حفظ دین الهی در طول تاریخ در ماه محرم گرامی داشته می شود . طبق عملکرد گذشتگان ، شیعیان با نوحه خوانی و سینه زنی یاد این حادثه را زنده نگه می دارند . روشن ترین توقع از معتقدین به قیام امام حسین علیه السلام ، زندگی صادقانه و پاک است . اما فیلم هایی دیده می شود که تأسف بار است و اوج گمراهی و انحراف را می رساند . اخیراً فیلمی از جوانانی پخش شده که با بدنی برهنه روی مجموعه ای از خارها افتاده و تاب می خورند و به اصطلاح عزاداری می کنند . معلوم نیست با این شیوه عزاداری میخواهند چه چیزی را ثابت کنند ؟ آیا آیات و احادیثی که هر گونه آسیب به بدن را نفی می کنند ، نادیده می گیرند ؟ پیروی از آرمان های امام حسین علیه السلام زندگی پاک مطابق اصول فطری و دور از نادانی و خودنمایی را طلب می کند که از کارهایی مثل اعمال این جوانان جاهل ، بدور است .
 شکرگزاری اعمال و کارهای متفاوتی را می توان تصور کرد که هر یک با انگیزه ای صورت می گیرد و همین انگیزه است که به عمل ارزش می دهد و کارها از هم جدا می شوند . هر چه کاری گسترده تر و وسیع تر باشد ، آثار بیشتری خواهد داشت و افراد بیشتری را پوشش می دهد . چون انسان به دو جهت متفاوت انگیزه دارد ، کارهایش نیز دو گونه اند و این کارها نیز انسان ها را به دو سو می کشاند اما جهت خیر و خوبی قابل ستایش و ماندگار است . هر چه خیر و خوبی عمیق تر و گسترده تر باشد ، ماندنی تر است . خیر و خوبی مانند دنیا اتفاقی شکل نگرفته اند . موجودی که آنها را شکل داده نمی تواند جز خیر و خوبی باشد میتوان گفت که منشاء خود خیر و خوبی مطلق است . با نگاهی گذرا به جهان و خود انسان به نظم و هماهنگی شگفت پی برده می شود . خصوصیات مثل حرکت زمین و آسمان و دیگر پدیده ها به گونه ای است که زندگی انسان را ممکن می سازد . مثلاً اگر فاصله بین زمین و آسمان کمتر از میزان فعلی بود ، به عللی از جمله گرمای بسیار زیاد همه موجودات از جمله انسان از بین میرفتند . فاصله فعلی حاکی از هدف حکیمانه و آفرینشی هدفمند است . برخی انسان ها که به چنین نتیجه ای می رسند ، نتایج زیادی می گیرند از جمله خود را مطیع آن خالق عالِم و قدرتمند می دانند . از نشانه های این اطاعت ، پیروی از فرامین آن خالق است . پیروی از خالق شکلهای متفاوتی دارد که متناسب با توان و شرایط به فعلیت می رسد . یکی از نمودهای پیروی از خالق ، شکرگزاری است که خود این موضوع اشکال متنوعی دارد . هر کس متناسب با درک و توان خویش جلوه ای از شکر گزاری را اجرا می کند ولی نکته این است که انسان هر چه بکوشد قادر به کمال شکر گزاری نیست . نعمت های بی شماری از جمله اجزاء بدن عطا شده و شکر این نعمات ضروری است که استفاده از این اجزاء در مسیری که خالق تعیین کرده جلوه ای از شکرگزاری می باشد . براستی با این همه نعمت ، انسان قادر به شکرگزاری است ؟ باید گفت : خیر اما کرامت و بزرگی آن خالق مایه امید و دلگرمی است . اشاره ای در زمینه ناتوانی انسان ، اینکه هر شکرگزاری خود شکری دارد که توان شکرگزاری پیدا کرده است اما این توجیهی برای شکر نکردن نیست بلکه همیشگی بودن شکر گزاری را نشان می دهد .
۱۴ امتحان امیرالمومنین شرح خطابه غدیر جلسه 12 توسط AMIR خرداد ۲۳, ۱۳۹۹246 نمایش سیر تدوین مقتل امام حسین و واقعه کربلاحدیث لیله المبیت در خطابه غدیر فهرستی از مطالب این مقاله: ۱۴ امتحان از وصی هر پیامبر ۷ امتحان امیرالمومنین در زمان پیامبر ۷ امتحان امیرالمومنین پس از حیات پیامبر از کنیزی عایشه تا اسارت و کنیزی در کربلا تمجید مولوی و ابن تیمیه از ابن ملجم کلام در شجاعت امیرالمومنین و شهامت حضرت در لیله المبیت بود. در میان دروس گذشته نیز اشاره وار از بحث امتحان امیرالمومنین گذشتیم ولی در این مقاله به تفصیل به ۱۴ امتحان حضرت می پردازیم. حضرت امیر نیز مانند سایر مردم در تمام عمر مورد امتحان خداوند بودند که یکی از این ۱۴ امتحان، جریان حدیث یوم الدار و سبقت در اسلام و دلاوری حضرت در جنگ خیبر و خندق بود. ۱۴ امتحان از وصی هر پیامبر شخصی بنام راس الیهود خدمت امیرالمومنین صلوات الله علیه در مسجد کوفه آمد و گفت: من کتاب انجیل و تورات را مسلط هستم و می دانم که وصیّ هر پیامبر باید ۱۴ امتحان بدهد؛ حال اگر شما وصی هستید این امتحان ها چیست؟ یهودی پس از شنیدن پاسخ شیعه شد و بعد از ضربت خوردن امیرالمومنین، خدمت امام حسن علیه السلام آمد و گفت: یا أَبَا مُحَمَّدٍ اقْتُلْهُ قَتَلَهُ اللَّهُ فَإِنِّی رَأَیْتُ فِی الْکُتُبِ الَّتِی أُنْزِلَتْ عَلَی مُوسَی أَنَّ هَذَا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُرْماً مِنِ ابْنِ آدَمَ قَاتِلِ أَخِیهِ(۱) کلام یهودی تازه شیعه شده در مذمت قاتل امیرالمومنین من درکتب قبل خواندم که قاتل وصی آخر الزمان گناهش از کسی که هابیل را کشت (یعنی قابیل) بیشتر است. ۷ امتحان امیرالمومنین در زمان پیامبر ۱.باید اولین کسی باشد که رسول خدا را تصدیق کند. ۲. جان خود را فدای پیامبر کند. ۳. جنگ بدر که از ۷۰ نفر کشتگان کفار، ۳۵ نفر به دست امیرالمومنین بود.(۲) ۴. جنگ اُحُد که همه از اطراف رسول خدا پراکنده شدند و امیرالمومنین به تنهایی ایستادند تاجایی که ۷۰ زخم خورده و بعضی هم نوشتند که ۹۰ ضربه از دشمن خوردند! این امتحان بزرگی برای امیرالمومنین بود که با تمام ضربه ها و زخم هایی که به بدن شریفشان اصابت کرده بود، رسول خدا را تنها نگذاشتند این درحالی بود که عثمان از مسیر کوه ها فرار کرد و تا خود مدینه می دوید!(۳) مطالعه بیشتر میزان فصیح ، بلیغ و واضح بودن عبارات خطبه غدیر ۵. جنگ خندق و کشتن عمرو بن عبدود(۴) ۶. جنگ خیبر و کشتن مرحب خیبری ۷. جریان ابلاغ آیات برائت است. آیات برائت در میان مشرکین مکه توسط امیرالمومنین ابلاغ شد که مضامین تندی نسبت به آنان داشت. عرب کینه های دیرینه ای از حضرت داشت بخاطر این که حضرت امیر قبلا به خانواده هایشان صدمه وارد کرده یا ایشان را کشته و یا زخمی کرده بودند. حتی سنّی ها هم یکی از شرایط و ویژگی های خلیفه رسول خدا صلّی الله علیه وآله را شجاعت دانستند ولی در مورد شجاعت ابوبکر و عمر چیزی پیدا نکردند! ابن تیمیه در کتاب منهاج السنّه نوشته که شجاعت ابوبکر و عمر در پشت جبهه جنگ بروز کرد که دعا می کردند سپاه اسلام پیروز شود!(۵) ۷ امتحان امیرالمومنین پس از حیات پیامبر ۱.تحمل مصیبتِ فقدان پیامبر حضرت امیر فرمودند: با از دست دادن پیامبر چنان مصیبتی در دل من نشست که اگر این مصیبت بر کوهی واقع می شد، متلاشی می گشت ولی من شکیبایی کردم. ۲. غصب خلافت و صبر امیرالمومنین حضرت فرمودند: من شکیبایی کردم به این دلیل که رسول خدا مرا امر به صبر فرمود تا بنیاد توحید از بین نرود. ۳. جریان آتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی آن منافقان زمان پیامبر و غاصبان حق امیرالمومنین و حضرت زهرا پس از شهادت پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا هجوم بردند، حضرت امیر علیه السلام عمر را به زمین زدند و فرمودند: اگر عهد پیامبر صلَّی الله علیه وآله نبود که مرا امر به صبر کرد، هرگز تو نمی توانستی به خانه مثل من وارد شوی و زنده برگردی!(۶) مطالعه بیشتر اخوت و برادری پیامبر با امیرالمومنین از آغاز ۴. دوران خانه نشینی امیرالمومنین حضرت فرمودند: این ۲۵ سال صبر کردم و در خانه نشستم مثل کسی که خار در چشم و استخوان در گلو دارد.(۷) این هم یکی از امتحان های امیرالمومنین بود. ۵. جریان جنگ جمل و شتر سواری عایشه که خلق عظیمی را به کشتن داد. حضرت صبر کردند و پس از شکست لشکر جمل، طبق قواعد اسلامی جنگ، امیرالمومنین می توانستند زنان از جمله عایشه را به کنیزی ببرند و به ملکیّت کسی دربیاورند ولی حضرت این کار را نکردند و به برادر عایشه امر فرمودند که او را با تعدادی زن به خانه اش برگردان!(۸) از کنیزی عایشه تا اسارت و کنیزی در کربلا امیرالمومنین عایشه را کنیز نکردند تا سال ها بعد در کربلا کسی بانوان را به کنیزی نبرد! وقتی که شریح قاضی ملعون فتوا داد که امام حسین علیه السلام مرتد هستند، طبیعی بود که زنان حرم امام حسین کنیز حساب شوند[العیاذبالل
ه]. برای نمونه وقتی در جنگ صفین آب را بروی لشکر امیرالمومنین قطع کردند، ادّعا کردند: به تلافی آن سه روز که شما آب را بر عثمان بستید، ما هم آب را می بندیم(۹) اما در هیچ کتابی نقل نشده که بانوان کربلا را به کنیزی برده باشند یا رفتار کنیز با ایشان داشته باشند. حتی این که می گویند روسری را بردند اشتباه است؛ بلکه معجر ها را بردند که دستمالی بود که روی روسری می انداختند و حضرت زینب سلام الله علیها تمام زیور آلات را جمع فرمودند الّا چند دختر بچه و همه لباس های کهنه پوشیدند که کسی به آن ها رغبت نکند. تنها یک مورد نقل شده که در دربار یزید یک نفر پیشنهاد کنیزی راجع به یک دختر کوچک را به یزید ملعون داد که حضرت زینب سلام الله علیه خروشیدند و نقل شده حتی خود یزید پلید آن شخص را سرزنش کرد.(۱۰) مطالعه بیشتر اولین مومن و اولین مسلمان کیست؟ اما عایشه که مسبب قتل ۳۰۰۰۰ نفر شد(۱۱) در آن زمان قصاص نشد و اجرای حدّ او مانده تا زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه که او را زنده کرده و قصاص می کنند.(۱۲) در طبقات ابن سعد نقل شده هنگام مرگ عایشه خودش می گفت: مرا در کنار رسول خدا دفن نکنید چون مادر بدی هستم که بسیاری از فرزندانم را به کشتن دادم.(۱۳) ۶. جریان خروج و کناره گیری عده ای از لشکر آن حضرت بود که رفتند و جنگ نهروان را درست کردند. امیرالمومنین فرمودند: من آن جا هم صبر کردم. ۷. آخرین امتحان، شهادت حضرت بود. امیرالمومنین به یهودی فرمودند: یک امتحان مانده است؛ که با شهادتشان به وقوع پیوست.(۱۴) اگر این امتحان های امیرالمومنین بر امّت تقسیم می شد، همگی مردود می شدند. تمجید مولوی و ابن تیمیه از ابن ملجم جالب است که مولوی می گوید: ابن ملجم آلت حق بود و اختیاری نداشت و ابن تیمیه هم از ابن ملجم خیلی تمجید کرده و او را به عنوان زاهد و عابد یاد می کند! وقتی که ابن ملجم لعنه الله علیه از یمن آمد یک خطبه ای در فضیلت حضرت امیر علیه السلام خواند و همان موقع حضرت به او فرمودند: تو اکنون از من تعریف می کنی ولی بدان که تو قاتل من هستی! پانوشت: (۱) بحارالأنوار ج۳۸ص۱۸۴ (۲) المغازی واقدی ج۱ص۲۶، السنن الکبری بیهقی ج۶ص۳۰۵ (۳) مرآه العقول ج۲۶ص۴۳۲ (۴) بحارالأنوار ج۲۰ص۲۲۵ (۵) منهاج السّنّه النّبویّه ابن تیمیه حرّانی ج۴ص۴۸۲ (۶) کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج۲ص۵۸۶ (۷) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ص۱۵۱، العقدالفرید ج۴ص۷۱ و۷ (۸) شبهای پیشاور چاپ دارالکتب الاسلامیه ص۴۴۵ (۹) تاریخ طبری ج۴ص۵۷۱، وقعه صفین ص۱۶۰،شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۳ص۳۱۸ (۱۰) بحارالأنوار ج۴۵ ص۱۳۶ و۱۳۷، تاریخ طبری ج۷ص۳۷۷ (۱۱) تاریخ طبری ج۳ ص۵۱۷ (۱۲) بحارالأنوارج۳۱ ص۶۴۱ (۱۳) الطرائف سیدبن طاووس ص۲۹۳، انساب النواصب ص۳۶۰ (۱۴) بحارالأنوارج۳۸ ص۱۶۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تقدیم به عاشقان 💚اباعبدالله الحسین علیه السلام 🌼ان شاءالله بحق ارباب 💚زیارت کربلا در دنیا 🌼و شفاعت آن حضرت در 💚 آخرت نصیب تون بشه آدینه تون به نیکی 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر نمونه سوره : طه »» آیه : 81 80یا بَنِی إِسْرائِیلَ قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الاْ َیْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى 81کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى 82وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى ترجمه: 80 ـ اى بنى اسرائیل! ما شما را از (چنگال) دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و منّ و سلوى بر شما نازل کردیم! 81 ـ بخورید از روزى هاى پاکیزه اى که به شما داده ایم، و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مى کند! 82 ـ و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى آمرزم! تفسیر: تنها راه نجات به دنبال بحث گذشته که: نجات بنى اسرائیل را به صورت یک اعجاز بزرگ از چنگال فرعونیان بیان مى کرد، در سه آیه فوق، روى سخن به بنى اسرائیل به طور کلى و در هر عصر و زمان کرده، و نعمت هاى بزرگى را که خداوند به آنان بخشیده است یادآور مى شود، و راه نجات را به آنان نشان مى دهد. نخست مى گوید: اى بنى اسرائیل ما شما را از چنگال دشمنانتان رهائى بخشیدیم (یا بَنِی إِسْرائِیلَ قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ). بدیهى است، پایه هر فعالیت مثبتى، نجات و رهائى از چنگال عوامل سلطه جو و کسب استقلال و آزادى است، و به همین دلیل، قبل از هر چیز به آن اشاره شده است. آنگاه به یکى از نعمت هاى مهم معنوى اشاره کرده، مى گوید: ما شما را به میعادگاه مقدسى دعوت کردیم، در طرف راست طور، آن مرکز وحى الهى (وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الاْ َیْمَنَ). این اشاره به جریان رفتن موسى(علیه السلام) به اتفاق جمعى از بنى اسرائیل به میعادگاه طور است، در همین میعادگاه بود که، خداوند الواح تورات را بر موسى نازل کرد، با او سخن گفت و جلوه خاص پروردگار را همگان مشاهده کردند.(1) و سرانجام، به یک نعمت مهم مادى که از الطاف خاص خداوند نسبت به بنى اسرائیل سرچشمه مى گرفت، اشاره کرده مى فرماید: ما منّ و سلوى بر شما نازل کردیم (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى). در آن بیابانى که سرگردان بودید، و غذاى مناسبى نداشتید، لطف خدا به یاریتان شتافت، و از غذاى لذیذ و خوشمزه اى به مقدارى که به آن احتیاج داشتید در اختیارتان قرار داد، و از آن استفاده مى کردید. در این که منظور از منّ و سلوى چیست؟ مفسران بحث هاى فراوانى دارند که در جلد اول همین تفسیر (ذیل آیه 57 سوره بقره) بیان کردیم، و پس از ذکر سخنان مفسران دیگر گفتیم: بعید نیست: منّ یک نوع عسل طبیعى بوده که در کوه هاى مجاور آن بیابان وجود داشته، و یا شیره هاى نیروبخش مخصوص نباتى بوده که در درختانى که در گوشه و کنار آن بیابان مى روئیده آشکار مى گردید. و سلوى نوعى پرنده حلال گوشت شبیه به کبوتر بوده است. براى توضیح بیشتر به جلد اول ذیل آیه فوق مراجعه فرمائید. * * * در آیه بعد، به دنبال ذکر این نعمت هاى سه گانه پر ارزش، آنها را چنین مخاطب مى سازد: از روزى هاى پاکیزه اى که به شما دادیم بخورید، ولى در آن طغیان نکنید (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فِیهِ). طغیان در نعمت ها آن است که انسان به جاى این که: از آنها در راه اطاعت خدا و طریق سعادت خویش استفاده کند، آنها را وسیله اى براى گناه، ناسپاسى، کفران و گردنکشى و اسرافکارى قرار دهد، همان گونه که بنى اسرائیل چنین کردند، این همه نعمت هاى الهى را دریافت داشتند و سپس راه کفر و طغیان و گناه را پیمودند. و به دنبال آن، به آنها هشدار مى دهد: اگر طغیان کنید، غضب من دامان شما را خواهد گرفت (فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی). و هر کس غضب من بر او وارد شود، سقوط مى کند (وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى). هَوى در اصل، به معنى سقوط کردن از بلندى است، که معمولاً نتیجه آن، نابودى است، به علاوه، در اینجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش نیز مى باشد. * * * و از آنجا که همیشه باید هشدار و تهدید با تشویق و بشارت، همراه باشد تا نیروى خوف و رجا را که عامل اصلى تکامل است یکسان برانگیزد، و درهاى بازگشت به روى توبه کاران را بگشاید، آیه بعد، چنین مى گوید: من کسانى را که توبه کنند، ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدایت یابند مى آمرزم (وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى). با توجه به این که: غَفّار صیغه مبالغه است نشان مى دهد: خداوند چنین افراد را نه تنها یک بار که بارها مشمول آمرزش خود قرار مى دهد. قابل توجه این که: نخستین شرط توبه، بازگشت از گناه است
، و بعد از آن که صفحه روح انسان از این آلودگى شستشو شد، شرط دوم آن است که نور ایمان به خدا و توحید بر آن بنشیند. و در مرحله سوم، باید شکوفه هاى ایمان و توحید که اعمال صالح و کارهاى شایسته است بر شاخسار وجود انسان ظاهر گردد. ولى در اینجا بر خلاف سایر آیات قرآن که فقط از توبه و ایمان و عمل صالح سخن مى گوید، شرط چهارمى تحت عنوان ثُمَّ اهْتَدى اضافه شده است. در معنى این جمله، مفسران بحث هاى فراوانى دارند که از میان همه آنها دو تفسیر، جالب تر به نظر مى رسد: نخست این که: اشاره به ادامه دادن راه ایمان، تقوا و عمل صالح است، یعنى توبه، گذشته را مى شوید و باعث نجات مى شود، مشروط بر این که: بار دیگر شخص توبه کار، در همان دره شرک و گناه، سقوط نکند و دائماً مراقب باشد که وسوسه هاى شیطان و نفس او را به خط سابق باز نگرداند. دیگر این که: این جمله، اشاره به لزوم قبول ولایت و پذیرش رهبرى رهبران الهى است، یعنى توبه، ایمان و عمل صالح آنگاه باعث نجات است که در زیر چتر هدایت رهبران الهى قرار گیرد، در یک زمان موسى(علیه السلام)، و در زمان دیگر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، در یک روز امیر مؤمنان على(علیه السلام) و امروز حضرت مهدى(علیه السلام)مى باشد. چرا که یکى از ارکان دین، پذیرش دعوت پیامبر و رهبرى او و سپس پذیرش رهبرى جانشینان او مى باشد. مرحوم طبرسى ذیل این آیه، از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل مى کند: منظور از جمله ثُمَّ اهْتَدى هدایت به ولایت ما اهل بیت است . سپس اضافه کرد: فَوَ اللّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَبَدَ اللّهَ عُمْرَهُ ما بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ ثُمَّ ماتَ وَ لَمْ یَجِىءْ بِوَلایَتِنا لاَ َکَبَّهُ اللّهُ فِى النّارِ عَلى وَجْهِهِ: به خدا سوگند اگر کسى تمام عمر خود را در میان رکن و مقام (نزدیک خانه کعبه) عبادت کند، و سپس از دنیا برود در حالى که ولایت ما را نپذیرفته باشد، خداوند او را به صورت در آتش جهنم خواهد افکند . این روایت را محدث معروف اهل تسنن، حاکم ابوالقاسم حسکانى نیز نقل کرده است.(2) روایات متعدد دیگرى نیز در همین زمینه از امام زین العابدین(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) و از شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. براى این که: بدانیم ترک این اصل، تا چه حدّ مرگبار است، کافى است آیات بعد را بررسى کنیم، که: چگونه بنى اسرائیل به خاطر ترک ولایت و بیرون رفتن از خط پیروى موسى(علیه السلام) و جانشینش هارون(علیه السلام) گرفتار گوساله پرستى، شرک و کفر شدند. و از اینجا روشن مى شود این که آلوسى در تفسیر روح المعانى بعد از ذکر پاره اى از این روایات، گفته است: وجوب محبت اهل بیت نزد ما جاى تردید نیست ولى این ارتباطى به بنى اسرائیل و عصر موسى ندارد، سخن بى اساسى است. چرا که اولاً بحث از محبت نیست، بلکه سخن از قبول رهبرى است. و ثانیاً منظور انحصار رهبرى به ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نیست، بلکه در عصر موسى، او و برادرش هارون، رهبر بودند و قبول ولایتشان لازم بود و در عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) ولایت او و در عصر ائمه اهل بیت(علیهم السلام) ولایت آنها. این نیز روشن است که: مخاطب این آیه، گر چه بنى اسرائیل هستند، ولى انحصار به آنها ندارد، هر فرد یا گروهى که این مراحل چهارگانه را طى کنند مشمول غفران و عفو خدا خواهند شد. * * * 1 ـ شرح مبسوط این ماجرا را در جلد ششم، سوره اعراف ، ذیل آیات 155 و 156، (صفحه 388) مطالعه فرمائید. 2 ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث.
هدایت شده از دعا واذکار الهی
حضرت موسی از خدا درخواست کرد تا همنشین خود را در بهشت مشاهده کند. قصابی ساده ای را نشانش دادند که تنها ویژگی اش، خدمت به مادر پیرش بود. 💠
هدایت شده از دعا واذکار الهی
حضرت آیه الله العظمی مرحوم حاج سید علی قاضی طباطبایی رضوان الله تعالی علیه: بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله های شب که انسان را حرکت داده سیر او را سریع می نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن انسان را به خدا نزدیک می کند! به خلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می کشاند. پس تا می توانید در شب ها قرائت قرآن کنید چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
الا ای قبله گاه دل كجایی؟ محرّم شد... نمی خواهی بیایی؟ بیا یك بار تا دورت بگردم بیا كه مُردم از داغ جدایی بیا یك سر به جمع سینه زن ها كه شاید بشنوم از تو صدایی فدای ناله های آتشینت میان روضه های نینوایی كنار قتلگه یا خیمه گاهی! نمی دانم كجای كربلایی! هوای روضه های صبح گاهت دل دیوانه را كرده هوایی شود آیا برای روضه خواندن مرا هم یک دهه دعوت نمایی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیغمبر (ص) هروقت سختی و غم و غصه پیش می‌آمد، می‌فرمودند: الحمدلله علی کل حال! هروقت رفاه و خوشی و مطابق میل نعمتی بود، می‌فرمود: «الحمدلله علی هذه النعمه» یعنی در هر صورت ما باید حمد الهی را به جا بیاوریم. در هر صورت یعنی در رفاه و خوشی و شادی بگوییم: الحمدلله علی هذه النعمه! یا در سختی بگوییم: الحمدلله! امام حسین(ع)در عاشورا و سختی و کربلا فرمودند: الحمدلله! بهترین ثناء برای خداوند «الحمدلله» است. «و احمده‏ على‏ السراء والضراء» چه در سختی‌ها و چه در خوشی‌ها و ناخوشی‌ها؛ چه در غنا و چه در فقر، چه در مریضی و چه در صحت، «و احمده‏ على‏ السراء والضراء»! یعنی در همه وقت الحمدلله بگوییم! الحمدلله فقط برای زمان نعمت و خوشی نیست. چون امام عسکری(ع) فرمود: هر بلایی را هم خدا درونش یک لطف و حکمتی قرار داده است.آقای قرائتی خاطره خوبی دارند. من نمی‌خواستم طلبه شوم. پدرم خیلی دوست داشت طلبه شوم. دبیرستان رفتم، بچه‌ها در کوچه مرا اذیت کردند. من به معلم گفتم و معلم اینها را توبیخ کرد. چون توبیخ کرد، اینها کینه ما را به دل گرفتند، تا بیرون آمدیم مرا زدند. انقدر زدند که از مدرسه و درس بیزار شدم و رفتم طلبه شدم! اگر ایشان یک معلم یا دبیر می‌شد! یعنی برکاتی که ایشان از قرآن و تفسیر دارد، برای همین کتکی است که بچه‌ها به او زدند. در بلا نعمت بزرگی خدا قرار داد. هر زمین خوردنی، زمین خوردن نیست.فطرس ملک یک خطایی کرد و زمین خورد. ولی این خطای ملائکه مثل خطای انسانی نیست. لغزش‌های ریز مثل ترک اولی دارند. ولی این زمین خوردن باعث شد که روز ولادت امام حسین(ع) جبرئیل او را با پر وبال خودش بلند کرد و خدمت پیامبر آورد و شفاعت کرد و پیغمبر فرمود: خودش را به گهواره امام حسین(ع) بمالد. پر و بال پیدا کرد و خادم امام حسین شد. همه زواری که سلام می‌دهند واسطه‌اش فطرس ملک است. هر زمین خوردنی زمین خوردن نیست و هر بالا رفتنی بالا نیست. شیطان معلم ملائکه بود، در آسمان چهارم یک خطایی کرد و زمین خورد، همینطور پایین می‌رود. پس نه از بالا رفتن مفاخره کنیم ؛چون ممکن است پایین بیاییم. چه بسا زمین خوردنی که انسان را بالا ببرد. پس در تمام زمین خوردن‌ها، الحمدلله بگوییم! ما می‌گوییم: الحمدلله علی کل حال! مریض هستیم، زمین گیر هستیم، گرفتار هستیم. الحمدلله! باید با معرفت هم بگوییم. پیغمبر خدا می‌فرماید: یکی از انبیای الهی این حــمد را در خــانه خدا عرضه کرد. «الحمدلله کثیراحمداطیبامبارکا فیه کما ینبغی لکرم وجهک و عز جلالک» یعنی حمد می‌کنم خدا را،حمدی فراوان پاکیزه و طیب که با برکت باشد. حمدی که سزاوار کرم و وجه الهی است و عزت و جلال الهی را شایسته است، من اینطور حــمد مــی‌کنم. روایت داریــم پــیغمبر فرمود: وقـــتی چنین حمدی را آن پیغمبر کرد، خدای متعال وحی فرمود: بنده من شما حمد و ستایش مرا کردی که حافظین، دو فرشته همراه تو و حافظین ملائکه تو همینطور مشغول شدند برای نوشتن ثوابش از سنگینی عملی که انجام دادی! یعنی انقدر این عمل شما سنگین است که حافظین تو و حافظین حافظین تو هم مشغول نوشتن هستند.«الحمدلله کما هو اهله» این را حفظ کنید. در عده‌الداعی صفحه 260 هست که پیامبر عظیم الشان(ص) فرمودند: اگر کسی بگوید: «من قال الحمدلله کما هو اهله» چون حمد در حد ما نیست، در حد خداست. یعنی حمد می‌کنی کسی را که او اهلش است. یعنی در حد او نه در حد خودمان! ما یک قطره در برابر اقیانوس بلکه کمتر هستیم. اگر کسی بگوید: «الحمدلله کما هو اهله» پیغمبر فرمود: تمام نویسنده‌های آسمان مشغول نوشتن می‌شوند که ثواب این جمله را بنویسند، نمی‌توانند بنویسند. ملائکه به خدا می‌گویند: ما دیگر غیب را نمی‌دانیم. هرچه ‌می‌نویسیم باز هم موجودی هست. خدای متعال می‌فرماید: خود این کلمه را در پرونده بنویسید من می‌دانم چه کنم! «فیقول الله اکتبوها کما قالها عبدی و علی ثوابها» شما همان کلمه را بنوسید، ثوابش با من!در دعای افتتاح حمدهای گوناگون آمده که خیلی زیباست. «الحمد للّه الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی» جامع اش این جمله است. «الحمد للّه بجمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. «الحمد للهب جمیع محامده» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. خیلی جای تاسف است که دعا و آیات قرآن را تند تند می‌خوانیم و تامل نمی‌کنیم. در دعای کمیل می‌خوانیم «الهی و ربی من لی غیرک»، «ارحم‏ من‏ رأس‏ مالهالرجاءو سلاحه البكاء» (مصباح‏المتهجد، ص 360) سرمایه‌ من امید به تو و ناله و گریه در خانه توست. دعا که می‌خوانیم در یک جمله مکث کنیم که باطن و عمقش را بفهمیم. باز یکی از صیغه‌های حمد که در مناجات شعبانیه آمده و کامل و جامع است. «الهی فلک الحمد ابدا ابدا دائماسرمدا یزید و لا یبید کما تحب و ترضی» مناجات شعبانیه را همه امامان می‌خواندند. خدایا من تو را حمد می‌گویم، همیشه، ابدی و حمد من زیاد شود و تمام نشود. آن حمدی
که تو دوست داری و راضی می‌شوی! حمد ما را به مقام محبت و مقام رضای خدا می‌رساند. در مناجات شعبانیه این را تکرار کنیم. چندین روایت داریم و امام هفتم فرمود: خود این حمد، از شکر آن نعمت بالاتر است. چون آن نعمت تمام می‌شود ولی حمد می‌ماند. حجت الاسلام فرحزاد