eitaa logo
•|کافه دنج|•
79 دنبال‌کننده
121 عکس
24 ویدیو
2 فایل
•| نوشتن اما ، تقدیر دست‌های بی‌ رمق ما بود!|•
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 « همش تقصیر شهرام لعنتیِ . اون چند وقته همش پاپیچم میشه .» « شهرام کیه ؟» «تازه اومده تو مدرسه مون . خیلی هم...» حرفش را می‌خورد. می‌داند که من روی حرف زدن پشت دیگران حساسم. دست به سینه نگاهش می‌کنم و یک تای ابرویم را بالا می‌برم، می‌گویم: «خب ، سر چی بهت گیر میده ؟» دیدم که دستش مشت شد و سگرمه‌هایش را کشید در هم و گفت: « تقصیر شمام هست که نیومدین امروز مدرسه.» « توقع داشتی بین اون همه زن پاشم بیام بشینم سر جلسه‌ی اولیا و مربیان. بعدشم این چه ربطی به شهرام داره ؟» «ربط داره دیگه. حداقل امروز با حضورتون حال شهرامُ می‌گرفتم. اون با حرفاش همش رو مخم رژه می‌ره. پز فامیل خارج رفته و مادر مهندسش رو تو بوق کَرنا کرده. امروزم جلو همه گفت چون مامان ترور بیولوژیک شده ، به من هم که پسرشم انتقال داده و منم ناقل هستم. منم طاقت نیاوردم کوبیدم تو دهنش . بعدشم با هم گلاویز شدیم. » عینکم را روی بینی جابجا می‌کنم و می‌گویم: «به‌به با این پسر تربیت کردنم. کار بدی کردی. » دلخور نگاهم می‌کند و بلند و محکم جواب می‌دهد: _ بابا! جدی تر ادامه می‌دهم : ✍🏻 فاطمه بانو 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🌱 «امیرعلی اون کار زشتی کرد تو هم بدتر از اون انجام دادی. جای دفاع بهش حمله کردی . ازت انتظار نداشتم. » یکهو نمی‌دانم چِشُد که اشکش درآمد و گفت: _می‌ذاشتم پشت سر مامان هر چی بگه ؟ مامان منی که برای امثال سلامتی شهرام، جونشو از دست داد. سرش را به سینه‌ام می‌چسبانم و نوازشش می‌کنم. :بابا خیلی دلم گرفته...حرفای شهرام امروز دل منو سوزوند.... امروز دلم خواست مامان کنارم بود ...کاش بود!.» _ امیرعلی، کاش این همه مدت بهم می‌گفتی و تو خودت نمی‌ریختی. _ دوست نداشتم بچه‌ها بهم بخندن و بگن بچه ننه‌ست و رفته باباشو آورده.... سرش را بالا می‌گیرم و اشکش را با دستم می‌گیرم و با صدایی که سعی در کنترل لرزشش دارم ، می‌گویم : «همه بچه‌ها نیاز دارند که همیشه یکی پشت شون باشه و حمایت‌شون کنه. پس فردا هم میام مدرسه‌تون. دوست ندارم پسرم جایی باشه که اذیت بشه. » میخواهد چیزی بگوید اما پشیمان می‌شود. از اتاق بیرون می‌رود و مرا تنها می‌گذارد. بازدمم را با صدا بیرون می‌فرستم. در این یک‌سال کم حرف از امثال شهرام نشنیده بودیم. معصومه و همکارانش برای تولید داروهایی که در تحریم هستیم ، جانشان را دادند. باز هم آهی از دل می‌کشم. فکر کنم نیاز داریم تا همگی به سرخاکش برویم و دل سبک کنیم. ✍🏻 فاطمه‌بانو کپی 🚫 @kafeh_denj |☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادِ تو قرن‌هاست که در جمعه حاضر است!
جز اینکه قصهٔ پیچیده‌ای‌ست خوشبختی کسی نگفت و ندانست چیست خوشبختی
فقط بدان که زمانی به چشم می‌آید که رفته است و دگر با تو نیست خوشبختی
🌸🌱 از عطر بهار مست، آسان مگذر از هرچه بهاری است، آسان مگذر با دیدن هر شکوفه یک شکر بگو از این همه ناز شصت، آسان مگذر @kafeh_denj |☕
گفت: «مرا یادت هست؟» دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه‌تاریخ‌است؟وچرا آدم هادر یاد من زندگےمیکنندومن‌دریادِهیچکس نیستم؟ - عباس معروفی @kafeh_denj |☕️
محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید بنویسید که اندوه بشر بسیار است
_ حامد عسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از •|کافه دنج|•
تا هست جهان، هست بهاریّ و خزانی دل، بسته‌ی این وضع مکرر نتوان داشت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 من همین‌قدر که با حال و هوایت گه‌گاه برگی از باغچه‌ی شعر بچینم کافی‌ست فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز که همین شوق مرا، خوب‌ترینم کافی‌ست! _محمدعلی بهمنی @kafeh_denj | ☕
🌿🌺 گاهی هم به خودت سر بزن! حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛ رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی‌ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها داراییِ من هستی؛ بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم؛ برای خودت وقت بگذار، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر، نگذار احساس تنهایی کنی، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد... مطمئن باش، هرگز کسی دلسوزتر از تو نسبت به تو پیدا نخواهد شد…! @kafeh_denj |☕
کاش میشد حال خوب را ؛ لبخند زیبا را ؛ بعضی دوست داشتن ها را .(: خشک کرد و لای کتاب گذاشت..'' و نگهشان داشت ! @kafeh_denj |☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز روز گذر کردن اندیشه کن! پرستیدن دادگر پیشه کن! به نیکی گرای و میازار کس! ره رستگاری همین است و بس 25 اردیبهشت روز‌ بزرگداشت فردوسی @kafeh_denj |☕
1_4776481394.mp3
15.34M
من ساعات سکوت شب را دوست دارم چون ممکن است رویاهای سعادتمندانه از آن طغیان کند.
📚 آنی شرلی گفت: « آه ماريلا! نصف لذت هرچيز، انتظاری است كه برايش میكشی. ممكن است خيلی چيزها را به دست نياوری. امّا می‌توانی از انتظار كشيدن برايشان، لذت ببری. خانم ليند: می‌گويد كه آدم خوشبخت كسی است كه انتظارِ هيچ چيز را نمی‌كشد؛ چون در اين صورت هرگز نااميد نمی‌شود. امّا به نظر من انتظار نكشيدن بدتر از نااميد شدن است.» کتاب آنی شرلی |نوشته‌ی ال_ام_مونتگمری @kafeh_denj |☕
☕ گر دست دهد خاک کف پای نگارم بر لوح بصر خط غباری بنگارم بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است ... از موج سِرِشکم که رساند به کنارم پروانه او گر رِسدم در طلب جان چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم امروز مکِش سر ز وفای من و اندیش زان شب که من از غم به دعا دست برآرم زلفین سیاه تو به دلداری عشاق دادند قراری و ببردند قرارم ای باد از آن باده نسیمی به من آور کان بوی شفابخش بود دفع خمارم گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری من نقد روان در دمش از دیده شمارم دامن مفشان از من خاکی که پس از من زین در نتواند که برد باد غبارم حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم @kafeh_denj |☕
1_4844036855.mp3
6.77M
هوا آرام شب خاموش راه آسمان‌ها باز خيالم چون کبوترهای وحشی می‌کند پرواز رَوَد آنجا که می‌بافند کولی‌های جادو، گيسوی شب را تنم را از شرابِ شعرِ چشمان تو خواهم سوخت برايت شعر خواهم خواند برايم شعر خواهی خواند ... _ فریدون مشیری