eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
5.8هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
198 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بفرماییدمحفل‌آرامش‌درڪنار‌شهدا بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/16817713259308 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا برای‌تبادل: @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دستورات عارف کامل مرحوم آیةالله سیدعلی قاضی به شاگردانش💚 🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید صدر زاده 💔 ماه رجب بود در رحمت خدا خیلیی باز بود🍃🥀 🍃🍃🍃 @kafoshohada
دلم‌تنگ‌شد‌یهوو!💔🚶‍♀
ماه رجب حرم امیرالمومنین ع باشی چہ صفایی داره 🥲
مصطفی همیشہ میگفت : نماز رو ول کن خدا رو بچسب💚 یعنی سر نماز حواست فقطُ‌فقط‌ بہ خدا باشہ :))) (سیدابراهیم) @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صل‌اللہ‌علیڪ‌یاٵباعبدللہ💚🌱
صلوات‌خاصہ‌امام‌هادی(ع)💔🥀_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهش گفتم بخاطر محمد هادی بمون!💔 یہ نگاه بهم انداخت و گفت: تو فکر میکنی من زنو بچمو دوست ندارم ویااینکہ راحت زندگی کنم؟! ولی اونجا دارن زن و بچہ شیعیان رو بہ اسارت میبرن...🥀 _گفتم تهران بهت نیازمند ترند تا اونجا مهدی درجوابم گفت: 💔 من ملزم بہ تکلیفم ، هرجا کہ نیاز باشہ همونجا میرم یہ وقت میبینی شهر‌ نیاز‌بہ‌سوفر یا نظافت‌چی داره، یا نیازمند یہ‌معلم پای تختہ‌سیاهه... شهیدمدافع‌حرم(شیرسامرا) @kafoshohada
این جملہ رو روزی ده بار با خودمون تکرا کنیم💔
ماه رجب در رحمت خدا باز ما بی لیاقت
هعیییی💔🚶‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام چشم میزارم ان‌شالله✨
سلام بفرمایید 🌱 @FZ0076
کجایی داداش محمد هادی الان بعضیا اصلا روسری ندارن 😭💔 @kafoshohada
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 دو سه روزی که در مشهدیم مثل باد می‌گذرد و راهی سمنان می‌شویم. طبق معمول هرساله، بساط عید دیدنی‌ها به راه است. طبیعی بود که امسال عید دیدنی‌های من و فاطمه خاص‌تر باشد. هرجا که می‌رفتیم، کلی آرزوی خوب دشت می‌کردیم! اولین پنج‌شنبه‌شبِ بعد از نوروز بود. با فاطمه چندجایی عیددیدنی رفتیم. ایستگاه آخر، منزل مادربزرگ فاطمه بود. موقع خواب به فاطمه گفتم که صبح می‌خواهم بروم مسجد؛ دعای ندبه. می‌گفت فردا را بمان که صبحانه را با هم بخوریم. باشه‌ای گفتم و خوابیدیم. برای نماز که بیدار شدم، دیگر خوابم به چشمانم نیامد. اولین دعای ندبه سال 95 توی گوشم زمزمه می‌شود. هوا هنوز سرد است. از خانه مادربزرگ فاطمه پیاده راه می‌افتم تا مسجدالمهدی(عجل‌الله). بیداری، با این که کارِ کوچکی است در مقابل وظایفی که داریم، اما مهم است. کم‌ترین کار ما شاید این باشد که لااقل کمی-فقط کمی!- از خواب‌مان برای امام بزنیم! و صدالبته ندبه، فرصتی است برای فکر کردن به امام؛ فکر کردن به این که کجای مسیرِ یاری‌اش هستیم... من می‌خواهم سربازِ او باشم.... ۴۹ 📔 @kafoshohada