eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇮🇷
8.4هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
240 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://daigo.ir/secret/2956196564 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدو_هجده روزهایمان همچنان به آموزش می‌گذرد. در آ
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 علاوه بر تکفیری‌ها، انگار پشه‌ها هم به این منطقه هجوم آورده‌اند! شب‌ها از مخفیگاهشان بیرون می‌آیند و می‌پیچند به گرد رزمنده‌ها. تا به خودم می‌آیم می‌بینم که چند جای دست و صورتم را نواخته‌اند. حساسیتِ بهاری‌ هم از همان روزهای اولی که آمده‌ایم، به جانم افتاده. عوارضش عطسه‌های مکرر است. رحیم که هنوز به قراصی نرفته بود، یک‌شب از صدای بلند عطسه‌هایم کفری شد. شوخی‌جدی گفت برو توی اتاق بخواب! تا بلند شدم که بروم، گفت نرو شوخی کردم! تلفن زدن را بهانه کردم و رفتم که راحت بخوابند و از صدای عطسه‌هایم در امان بمانند! توی اتاقی که رحیم و بقیه بچه‌ها می‌خوابیدند، از نوعی حشره‌کش دودزا استفاده می‌شد که پشه‌ها را ناکار می‌کرد اما در اتاق، پشه‌ها جولان می‌دادند و در غیاب حشره‌کش، قلدری می‌کردند! صبح که بیدار شدیم، دیدم تمام بدنم پر است از جای نوازش پشه‌ها. رحیم پاهایم را که دید، تعجب کرد. نشستیم به شوخی و شروع کرد به شمردن جای نیش پشه‌ها! از مچ پا تا انگشتانم، 75 جای نیش! انگار عذاب وجدان گرفته بود! بعد از آن هم هرچه اصرار کرد که بروم و پیش آن‌ها بخوابم، قبول نکردم. اندازه یک صدای عطسه هم نمی‌خواهم برای کسی دردسر باشم اما خب حساسیت است دیگر، چه می‌توانم بکنم؟... ۱۱۹ 📔 @kafoshohada