eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
7.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
200 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/17334897569797 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن(عج) 🕊 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا دَرِ باغ شهادت باز است .؟! آنهایی که در زمان حیاتشان❣ شهید زندگی میکنند،❣ شهیدخواهند شد. @kafoshohada
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_سیُ_نه یک، دو، سه... بیست! خیز رفتم جلوی مادر؛
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 این روزها زمان، برایم بیش‌تر از قبل اهمیت دارد. شب‌ها را دیرتر به پایان می‌برم و روزها را زودتر شروع می‌کنم. روحم تشنه‌تر است برای بیداری. گهگاه که به خانه یار می‌روم، او هم متوجه این حالم می‌شود. قبل از اذان بیدار می‌شوم و می‌ایستم به نماز. نماز به روحم استقامت می‌دهد و من برای سفر، بیشتر از قبل به آن احتیاج دارم. تلفیق تاریکی شب و خلوت، ترکیب شگفتی است. تاریک‌خانه‌ی شب، مجالی است برای ظهور تصویرهای زیبا، روی کاغذ ویژه‌ی روح! تاریکی، مترادف ظلمت نیست؛ چه بسا گاهی تاریکی ظلمت‌سوز است. سر در گریبانِ خلوت می‌کنم و غرق می‌شوم در فکرهایم. فاطمه را بیدار نمی‌کنم. مادرش که می‌پرسد می‌گویم او خودش ساعت را کوک کرده و بیدار می‌شود! من ساعتم را به وقت دیگری کوک کرده‌ام! سر در گریبان خلوت می‌کنم... «خدایا! چه کسی بهتر از تو می‌شنود؟ چه کسی بهتر از تو می‌بیند؟ خدایا اگر تو ما انسان‌ها را نمی‌شنیدی و نمی‌دیدی چه بیچاره بودیم... اگر تو ما را نمی‌خواستی، کدام خواستنی به درد ما می‌خورد؟ ای مهربان! ای عطوف! ای زیبای من! دلم به غربتت می‌سوزد و تو چه تنهایی... ای بهتر از هر بهترین! خدایا! کاش دلم مأوای آرامش بود؛ و آرامش تو هدیه‌ای ارزنده است...»... ۴۰ 📔 @kafoshohada
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 باید بدانم به استقبال نبرد با چه کسانی می‌رویم. این دشمن، حتی نامش هم برای خیلی‌ها رعب‌آور است. چرا؟ چون ابزار رسانه را خوب شناخته‌اند. هرروز فیلم جدیدی از جنایت‌هایشان را با چاشنی وحشت روانه بازار رسانه می‌کنند. این، به آن‌ها کمک می‌کند که پیش از یورش به یک منطقه، با رعب و وحشت، طرف مقابل‌شان را ضعیف کنند. تا وقتی گیرم می‌آید، شروع می‌کنم به تماشای این فیلم‌ها. بررسی رفتار داعش در این فیلم‌ها برایم آموزنده است. دوستانم هم که گاهی به دفتر می‌آیند، این فیلم‌ها را نشان‌شان می‌دهم. یکی از بچه‌ها می‌گفت عباس! این فیلم‌ها را که می‌بینیم، ترسمان از دشمن زیاد می‌شود. حرفش را رد نکردم. چه کسی است که از تماشای صحنه سر بریدن آدم‌ها، نهراسد؟ اما در همین فیلم‌ها هم می‌شود نقاط ضعف و قوت آن‌ها را دید. از طرفی، همین فیلم‌ها می‌توانند انگیزه‌ای باشند برای آن‌ها که توانایی کمک دارند. اگر ندانی به استقبال چه جنایت‌هایی می‌روی، شاید خیلی هنر نکرده باشی! باید باشند کسانی که بر این وحشت غلبه کنند. شاید خیلی‌ها قصه جنایت‌های سوریه را یک درگیری مذهبی یا حداکثر جنایتی علیه مردم یک کشور بدانند؛ اما واقعیت این است که این‌جا، انسان در خطر است و انسانیت! و من نگرانِ انسانم!... ۴۱ 📔 @kafoshohada
شبا قبل خواب با امام‌زمانت حرف میزنی؟؟ چی‌بهشون‌ میگی؟🥲 https://harfeto.timefriend.net/16817713259308
💔🥲🌺_ عجݪ‌لظهورک‌بحق‌ٵمک🍃
یکی از اقدامات بی‌نظیر ایشون این بوده که زندانیان و منافقانی که پس از انقلاب به جرایم مختلفی حکم اعدام داشتند رو با برنامه قرآنی ،،، حافظ قرآن می‌کرده ... با این کارشون بیشمار از زندانیان بخاطر حفظ قرآن و نهج البلاغه عفو میشدند واز حکم اونها صرف نظر میشہ ... 🍃 @kafoshohada
میشہ برا ی بنده خدایی حمد شفا بخونید 🌱🥀
میشہ سہ تا الهے برقیہ بگید 💚🙂
˼ لازم نیست حتما تو جنگ شھید شۍ ࢪفاقت خودش شھادت میطلبہ ˹ ـ رفاقَتاتون ختم بہ شھادت💚🌱 @kafoshohada
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_چهلُ_یک باید بدانم به استقبال نبرد با چه کسانی
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ... نزدیک نیمه‌شب، حرف‌ها توی دلم جا نمی‌شوند. می‌نویسمشان برای دلم... «دنیا بوی خون گرفته است؛ ظلمت ظلمِ ظالم بر عالم پرده افکنده است. آه ای کودک سوری... آه ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانانِ به خون کشیده شده... قدری تحمل کنید؛ قدری بیش‌تر دوام بیاورید. دستان من یارای کمک به شما را ندارد، اما دلم به اندازه تمام شما آتش می‌گیرد. خدایا! زنده نباشم و نبینم این ظلم را، پنج هزار کودک سوری در آلمان ربوده می‌شوند؛ به همین سادگی...! در کشوری که رئیس‌جمهور ما غرق خنده است یا در کشوری دیگر که ادعای حقوق بشرش گوش عالم را کر کرده است، این اخبار دیگر برای ما طبیعی است... انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار می‌دهند، ما هم چند ثانیه‌ای متأثر می‌شویم و دیگر هیچ! آی بشر... آی انسان... فأین تذهبون؟ به کجا می‌رویم؟ حق، زیر چکمه باطل لگدمال می‌شود و صدای شکسته شدن پهلوی مادرمان هرروز شنیده می‌شود و صدای هلهله لشکر شمر، گوشمان را از شنیدن صدای هل من ناصر ینصرنی اربابمان کر کرده است. چه ستمی بالاتر از این می‌توان کرد؟ مسلمان را سر می‌برند، می‌سوزانند، تکه‌تکه می‌کنند در مقابل دوربین‌های جهانی و بعد مخابره می‌کنند. آن‌قدر که تو می‌بینی اما چشمانت را عادت می‌دهند. خدایا! دلم تنگ است. هم جاهلم، هم غافل. نه در جبهه سخت می‌جنگم و نه در جبهه نرم. کربلای حسین(علیه‌السلام) تماشاچی نمی‌خواهد... یا حقی یا باطل... راستی من کجا هستم؟ خدایا! یا مرا از زمین بردار یا دست منِ زمین‌گیر را بگیر... گناه، غرقمان کرده و غفلت، دلمان را سیاه کرده. نشانه‌اش می‌خواهی؟ همین بی‌تفاوتی است. حیوان اگر ببیند می‌رنجد ولی انسان به جایی می‌رسد که نمی‌رنجد... خدایا کمکم کن. مرا آزاد کن از بند نفسانیت و هوس‌ها... خدایا! بنده تو که باشم، آزادترین مخلوقم...» ... ۴۲ 📔 @kafoshohada
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 یک، دو، سه... سه هفته‌ای از قول و قرار رفتن‌مان می‌گذرد که خبر می‌دهند سفر، به تأخیر افتاده است. برای آدم منتظر، ثانیه‌ها هم مهم‌اند. آدمیزاد،گویا تنها موجودی است که می‌تواند آینده را تصور کند. و من روزهاست که آینده را تصور می‌کنم. و کاش می‌شد در آینده بمانم. نمی‌گویم ناراحت نیستم اما لابد حکمتی است. من مدت‌هاست که شکایت کردن را جز از خودم، کنار گذاشته‌ام؛ به جای شکایت تلاش می‌کنم! نمی‌دانم حکمت این تأخیر چیست؛ فرصتِ بیش‌تر برای آمادگی بیش‌تر، اندیشه‌ی بیش‌تر، عاشق شدنِ بیش‌تر... سر می‌برم در خلوت‌گاه گوشی‌ام و به فاطمه پیام می‌دهم:«نظرت چیه عید بریم یه جای خوب؟» خودش هم می‌داند که کجا به هردومان بیش‌تر خوش می‌گذرد. چند دقیقه‌ای بیش‌تر نمی‌گذرد که داریم نقشه می‌ریزیم که تحویل سال، حرم امام رضا(علیه‌السلام) باشیم. فاطمه فی‌الفور موضوع را با پدرش در میان می‌گذارد و همین، یعنی فراهم شدن مقدمات سفر! امسال و پارسال، حرم رفتن، زیادی روزی‌ام شده اما این سفر با بقیه سفرها فرق دارد؛ این‌بار می‌خواهیم برویم و از امام تشکر کنیم! به خاطر عشق! و من با امام خیلی کار دارم، می‌خواهم در محضرش سنگ‌هایم را با خودم وابکنم ... ۴۳ 📔 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صل‌اللہ‌علیڪ‌یاٵباعبدللہ💚🌱
🌱🥀 ازنماز شب‌خوندش بگم کہ پدرشهید میگفت بعضے شب‌ها میدیدم حسین از بالـا میره پایین یه شب ڪنجڪاو شدم ببینم جریان چیہ رفتم ازتو پنجره نگاه ڪردم دیدم حسین داره نمازشب میخونه . نخواسته بقیه بفهمن نمازشب میخونه اتاق خودش و ڪولر رو ول ڪرده میره تو گرما نمازمیخونہ🥀🌱 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی وختا با گذشتن از یہ سری چیزای خوب باعث میشہ خدا چیزای بهتری رو نصیبمون کنہ !🌱💔 @kafoshohada