بشکند قلمی که از شهدا ننویسد
#دوبیتی
#شهدای_عملیات_خیبر
#شهید
دوباره ماه اسفند عزیزم
دلم تنگ یه لبخند عزیزم
می خوام از همت بی سر بپرسم
بهای عاشقی چنده عزیزم
از اون لشگر دوتا دسته رسیده
یه چند تا عاشق خسته رسیده
میون پرچم سرخ و سفیدی
کبوترهای پر بسته رسیده
دل مجنون و رنگ خون گرفته
دوباره تو چشا بارون گرفته
خودم دیدم برات رفتنش رو
یکی از چشمای گریون گرفته
دل خیبر دیگه دریای جنگه
واسه حاجی دل یک هور تنگه
خودم دیدم برای شیشه ی عمر
تو دست مردم نامرد سنگه
حمید باکری با خون وضو کرد
خدا رو توی مجنون جستجو کرد
همه زخماش و با تیر و گلوله
نشست و مثل پروانه رفو کرد
دل خون و دل خون و دل خون
صدای تا ابد همواره محزون
چقدر لاله رسیده توی خیبر
چقدر لاله میون باغ مجنون
برونسی رفت و خرازی شهید شد
امیر حاج امینی رو سپید شد
بیاید از قامت اروند بپرسید
از اونی که تو موجاش ناپدید شد
در باغ شهادت رو که در زد
به صورت از همون خون جگر زد
سرش رو داد دست خاک مجنون
تو سجده بال و پر وا کرد و پر زد
گلستان پر شده از یاس پرپر
از اون گریه کنای داغ معجر
از اون هایی که رفتند تا بگیرند
ز نامرد انتقام زخم مادر
الهی چون شما غرق جنون شم
یه روزی هم بیاد که لاله گون شم
چی میشه مثل خیلی از شماها
یه روزم من شهید غرق خون شم
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#غزل
قرعه به غم وصل تو و یک غزل افتاد
اینگونه بنای دل من بر گسل افتاد
جا مانده و بر رکن قیامت نرسیدم
رونق نگرفت سکه من از محل افتاد
حیرانی من را همه دیدند و شنیدند
آهی که به دستان من و العجل افتاد
گفتم که بمیرم به هوای تو و فالم
در سر بسپردن به تو خیرالعمل افتاد
آنقدر خیالت شده شیرین که ز یادم
طعم شکر و قند و نبات و عسل افتاد
#علی_الواریان
#مناجات_با_خدا
#رمضان_الکریم
#غزل
سفره ات را باز کردی باب احسان باز شد
عشق جاری شد دعاهای سحر آغاز شد
ربنا را پر نمودی در قنوت اشک ها
قلب نامحرم رسید و محرم هر راز شد
بال و پر دادی و راه آسمان ها را نشان
رفت شعبان و شروع موسم پرواز شد
بنده ای که تازیانه از گناهان خورده بود
با همان دست کریمت وقت غفران ناز شد
گریه کردم گریه بر حال خرابم روز و شب
گریه کردم که به حال زار من اعجاز شد
بین هر ناله که صبح و شام هر جا می زدم
گریه بر آقای افتاده به خون ممتاز شد
رزق اشکم را حسین داده به دستان دلم
روضه با اشک مناجات اینچنین دمساز شد
من بمیرم بر غم آن داغ مانده بر زمین
بر غم آن معجری که بین غارت باز شد
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد
#غزل
#شهید
مانده ام بی کس و تنها مرا هم ببرید
گم شدم در دل صحرا مرا هم ببرید
زندگی سخت شده بعد شما دلگیرم
خسته ام از همه دنیا مرا هم ببرید
بسته زنجیر به پای دل من خاک زمین
تشنه ام جانب دریا مرا هم ببرید
ای رفیقان که خریدند شما را دیروز
سوی سر منزل فردا مرا هم ببرید
گر چه صد زخم، گناه بر دل من زد اما
مگذارید در این جا مرا هم ببرید
کرخه و فکه و مجنون و طلائیه نشد
آمدم غرق تمنا مرا هم ببرید
هر که رفت از پی سیلی جوابش دادند
به رخ نیلی زهرا مرا هم ببرید
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#مناجات_با_خدا
#رمضان_الکریم
#غزل
از مسیر کربلا من را ببر شهر صیام
مقصدم را کن خدا دراین سفر شهر صیام
من به ((ادعونی)) توکل کرده ام در تشنگی
جان زهرا کن قبول چشمان تر شهر صیام
پیش تو چیزی ندارم دست خالی آمدم
دست خالی مرا امشب بخر شهر صیام
مهر توبه با دوات اشک آوردم ببین
خیس شد سجاده ام وقت سحر شهر صیام
از نجف تا کربلا هر شب پیاده می روم
می روم آهسته تا بالای سر شهر صیام
نامه ی العفو عبد بی پناه و خسته را
جان زینب تا خدا امشب ببر شهر صیام
من که جا ماندم ز جمع خوب ها لطفی نما
تا بگیرم دامنت آهسته تر شهر صیام
تا ابد محکم بغل کن این من وا مانده را
بس که محتاجم به تو یوم المفر شهر صیام
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#امام_حسین علیه السلام
#غزل
#مناجات
بسکه دورم از حریم و صحن تو شرمنده ام
من گنه کارم که دورم از شما تا زنده ام
ارث یعقوب از دو چشم خیس باران برده ام
نیست در لوح نگاه هر دو عالم خنده ام
من خدایی را که از عشق تو دم زد دیده ام
من خدای تو خدای عاشقی را بنده ام
پرچمی بودم که در هر روضه برپا بوده ام
سال ها از عطر سیب صحن تو آکنده ام
کفش های مجلس روضه شهادت می دهند
خاک ها را با گلاب هر دو دیده کنده ام
رایت الحب تو بودم در تمام زندگی
سرنوشت بی سر نوشت در محضرت آینده ام
روز محشر روز اعمال بد و خوب همه
دست عباس تو می افتد یقین پرونده ام
#علی_الواریان
بشکندقلمی که از شهدا ننویسد
#شهدا
#حلبچه
#غزل
شهر از داغ گلی مغموم آتش می گرفت
یک حلبچه کودک معصوم آتش می گرفت
دود زردی حکم مرگی با خودش آورد و بعد
زندگی تا ابد محکوم آتش می گرفت
در نگاه مادری طفلی که مانده بی پناه
بی صدا فریاد زد مظلوم آتش می گرفت
بوی سیبی بر مشام کوچه آمد جان شهر
تا که تاول ها شدند معلوم آتش می گرفت
دفتر تاریخ را دیدند بعد از سال ها
با همین سطر به غم مختوم آتش می گرفت
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#عبرت
#غزل
#شهید
یک عمر دنبال غمی جانکاه رفتیم
دنبال حب مال و حب جاه رفتیم
از ابتدایش عبرت و عبرت ولی حیف
بر قبرها با چشم بسته راه رفتیم
بر خاک گورستان گذر کردیم اما
دنبال دنیای سراسر آه رفتیم
اصلا که می داند که شاید در همین حال
از دار دنیا بی خبر ناگاه رفتیم
تقصیر دنیا نیست تنها آی مردم
اینکه پی غفلت به قعر چاه رفتیم
دیدم شهیدی روی خاکش حک نموده
با انتخاب مرگ خود آگاه رفتیم
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#امام_حسین علیه السلام
#مناجات
#غزل
غمت را می خرم اما بهایش می دهم جان را
تو را بسیار می خواهم همانگونه که قرآن را
تو می دانی تو می بینی تو بهتر از همه عالم
تماشا می کنی هر شب فرود اشک پنهان را
تمام سینه ام بوی تو را دارد عزیز من
تو با خود برده ای قلب همه اولاد انسان را
به هر که رو زدم تنها پشیمانی برایم بود
ز تو من هر چه می خواهم دهی تو بهتر از آن را
سرم را می گذارم در مسیر تیغ ها شاید
که بر دستم دهی آقا فقط یک لحظه دامان را
به من برخورده آقا جان کفن از بوریا داری
چرا دفنت نکرده کس چنانچه یک مسلمان را
نشانی کم شده از تو از آن دست پر از مهرت
همان دستی که امضا کرد پرواز شهیدان را
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#مناجات_با_خدا
#مناجات
#غزل
محبوس شد هر آنچه بین ربنا گفتم
برگشت آمینی که بعد از هر دعا گفتم
روزی من تغییر کرده گریه می خواهم
با این زبان قاصرم از بس خطا گفتم
باران غم بارید و دنیایم پر از غم شد
از بس که غیر از تو به هنگام بلا گفتم
باید ببخشی بر گنهکار زمین خورده
باید ببخشی هر چه که محض ریا گفتم
نشکو الیک یا الهی من فراق یار
انظر الی من که از خون شما گفتم
ای آنکه یوسف را رساندی بر دل یعقوب
تا بنگری حال مرا از کربلا گفتم
لایق نبودم این شب جمعه حرم باشم
از دور دادم یک سلام از بوریا گفتم
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#مناجات
#غزل
الهی بنده ی درمانده ی عاشق نمی خواهی؟
صدای بی ریای غرق در هق هق نمی خواهی؟
کسی که مانده حیران بین دریا بی کس و تنها
به دور از هر امید وصل بر قایق نمی خواهی؟
خدایا روسیاهی که ز دنیا دل جدا کرده
کسی که از گناه خویش کرده دق نمی خواهی؟
زمین خورده،شکسته پر لبالب زخم تنهایی
به تو رو می زنم که عبد نا لایق نمی خواهی؟
هزاران سال بار معصیت آورده ام امشب
الهی بنده ی در معصیت حاذق نمی خواهی؟
مرا تسویل نفس انداخت در دامان بی عاری
چنین بیچاره ی مغفول این منطق نمی خواهی؟
#علی_الواریان
@kaghazebikhat
#مناجات_با_بخدا
#مناجات
#غزل
رفیقم بودی و در حق تو خیلی جفا کردم
کنارم بودی و کی بر تو قدری اعتنا کردم
برای لذت دنیای بی تو سخت کوشیدم
دل پاکی که دادی بر سیاهی مبتلا کردم
صدایم کردی و انگار نشنیدم تو را یا رب
خودم را در هیاهوی گناهانم رها کردم
برای وصل تو نه در تمام طول عمر خود
برای آرزوهای پر از دنیا دعاکردم
تو آب و نان من را دادی و بار مرا بستی
محبت کردی و من در جوابش هی خطا کردم
گرفتی دست من را بر ضریح یار آوردی
پیاده تا حرم بردی و من شکرش کجا کردم
هنوز از لذت چای عراقی سر خوشم مولا
خودت کاری بکن خیلی هوای کربلا کردم
سرم را روی دیوار تمنا برده ام امشب
شهیدان را شهیدان را شهیدان را صدا کردم
#علی_الواریان
@kaghazebikhat