#حضرت_ابالفضل علیه السلام
#مخمس
والشمس را حسین و تو را و القمر نوشت
یک ریسمان محکم یوم المفر نوشت
با تو دوباره دست خودش را پدر نوشت
باغ علی و ام بنین را ثمر نوشت
حاجت گرفت هرکه ز باب الحسن رسید
تو لطف کرده ای که عشقت به من رسید
نقش و نگار روی تو را بس نکو کشید
از عشق مرتضی رخ ماهت چو او کشید
از رنگ شب گرفت و بر آن طره مو کشید
طرح تو را به خانه دل کو به کو کشید
اینگونه بود قصه ی عشق تو باب شد
عشقت نسیم بود که بر جان و تن رسید
حاجی شدی طواف حریمت حسین شد
راز دو دست باز کریمت حسین شد
ذکر جدید و ذکر قدیمت حسین شد
باب المراد، باب نعیمت حسین شد
عطر تو را به عرش معلا زدند و بعد
عطر و شمیم یاس به دشت و چمن رسید
طوفان ز موجِ گردش شمشیر کرده ای
تو عشق را به فاطمه تفسیر کرده ای
وقتی تمام میسره تسخیر کرده ای
ما را دچار نعره ی تکبیر کرده ای
ای قصه ی تو قصه ی دارالجنون ما
با تو قدوم عشق به هر انجمن رسید
گفتی حسین دیده و چشمت پر آب شد
شرح محبت تو به او صد کتاب شد
فریاد یا حسینِ تو فصل الخطاب شد
بعد از تو قصه های کریمانه باب شد
دست تو را برای قیامت ذخیره کرد
هر کس که پای عشق شما سینه زن رسید
از روی دوش جان علم را زمین نزن
جان حسین جان حرم را زمین نزن
ای حسن بی بدیل کرم را زمین نزن
این مشک پاره از تب غم را زمین نزن
آب آوری و طفل حسین را چه می شود
بنگر چگونه بر دل زینب محن رسید
ای آب روضه خوان ترک های بر لبت
رحمی نما به بی کسی این برادرت
از روی دامنم تو مکش با وفا سرت
چشم انتظار مانده به راه تو خواهرت
وقت غنیمت است و علم مانده بر زمین
از شمر و حرمله به حرم این سخن رسید
#علی_الواریان
@kaghazebikhat