قال الامام صادق (علیه السلام)
الغاضریة من تربة بیت المقدس
غاضریه (کربلا) از خاک بیت المقدس است
شعار محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق - ۱۴۰۳ ه.ش
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
هدایت شده از حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری
57.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای آینده فرزندانمان وبخاطر رشد وشکوفایی ایرانمان
به جلیلی رای خواهیم داد.... 🇮🇷✌️
#انتخابات #نه_به_ناکارآمدی #انتخاب_اصلح #ایران_قوی🇮🇷✌️
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
#شهید_جواد_زیوداری
هیئت عزاداری حسینی حزب الله. اندیمشک
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
#اطلاعیه
امام خمینی (ره):
محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته
⚫️ اقامه عزای دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۶
◼️ زمان : از شنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳
مصادف با شب اول محرم الحرام ۱۴۴۶
بمدت ۱۲ شب / ساعت: ۲۱:۰۰
🏴 مکان: اندیمشک کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی مسجد امام حسین علیه السلام و زینبیه نور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
Untitled-1.jpg
2.72M
فایل باکیفیت
ویژه #استوری
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
هدایت شده از هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ؛ آيا خدا كفايتكننده بندهاش نيست»
آيه ۳۶ سوره زمر
ان شالله بزرگواران به نیت سربلندی انقلاب اسلامی ایران ،نامیدی وشکست دشمنان در انتخابات ریاست جمهوری(مرحله ی دوم) هر روز
174 این آیه شریفه را قرائت نمایند.
#174
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
📨 #صندوق_سیار
🔹اگر در منزلتان، بیمار ، معلول و یا فرد ناتوان دارید که جهت رأی دادن ، قادر به رفتن به محل شعبه نیست ، با شماره های زیر تماس بگیرید
شعبه ۸۷
سیار سطح شهر
ناظر مسئول غلامرضا محبیان:
09163428940
نماینده فرماندار رامین قلاوند:
09167714177
شعبه ۸۸
سیار سطح شهر
ناظر مسئول محمد نامداری:
09166460970
نماینده فرماندار کرم زیدی
09163412866
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
⭕️ شماره تماس نمایندگان دکتر سعید جلیلی در ستاد انتخابات وزارت کشور جهت دریافت تخلفات، شکایات و گزارشهای انتخاباتی
۰۲۱۸۴۸۶۷۵۷۳
۰۲۱۸۴۸۶۷۵۷۴
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 ویژه
🏠 #پنجره متفاوتی از حضور امروز رهبر انقلاب در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
🗳 #انتخابات_ریاست_جمهوری | پویش #بعلاوه_یک
💻 Farsi.Khamenei.ir
‼️#فوری | لحظاتی پیش آیت الله رجبی دوباره و مؤکدا ذکر زیر را توصیه کردند:
🤲 یک بار بخواند: يَا مَنْ إِذَا تَضَايَقَتِ اَلْأُمُورُ فَتَحَ لَهَا بَاباً لَمْ تَذْهَبْ إِلَيْهِ اَلْأَوْهَامُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِفْتَحْ لِأُمُورِيَ اَلْمُتَضَايَقَةِ بَاباً لَمْ يَذْهَبْ إِلَيْهِ وَهْمٌ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ.
🔻و پس از آن ۴۰۰ بار بگوید: یا بَقِیّةَاللهِ أغِثْنا يا بَقِیّةَاللهِ أدْرِکْنا
۱۴۰۳/۰۴/۱۵
#انتخابات #انتخاب_جمعه
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
#اطلاعیه
قال الامام صادق علیه السلام:
أَلْغاضِرِيَّةُ مِنْ تُرْبَةِ بَيْتِ الْمُقَدَّسِ
غاضریه (کربلا) از خاک بیت المقدس است.
⚫️ اقامه عزای دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۶
◼️ زمان : از شنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳
مصادف با شب اول محرم الحرام ۱۴۴۶
بمدت ۱۲ شب / ساعت: ۲۱:۰۰
🏴 مکان: اندیمشک کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی مسجد امام حسین علیه السلام و زینبیه نور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
“یا من هو اسمه دوا ” عباس است
“یا من هو ذکره شفا” عباس است
کعبه است حسین و کربلا هم قبله
در مذهب ما قبلهنما عباس است.
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
#فایل
ویژه استوری
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
849223426_1091452033.mp3
23.83M
سخنرانی شب اول محرم الحرام
#حجت_الاسلام_مهران_جابری
906239746_-1863532023.mp3
25.7M
روضه شب اول محرم الحرام
#کربلایی_محمد_گرامی
-2096357630_1033419088.mp3
11.6M
زمینه شب اول محرم الحرام
#کربلایی_محمد_گرامی
-1291247870_-832426151.mp3
6M
شور شب اول محرم الحرام
#کربلایی_محمد_گرامی
حربن یزید ریاحی
ابن زیاد در تمام راههایی که بکوفه منتهی میشد مأمورین خود را پراکنده نمود و آنها را دسته دسته مأموریت
خاصـی داد و مطمئن بودکه حسـین علیهالسـلام با یکی از این دسته ها برخورد خواهد نمود. قافله ي امام علیهالسلام پس از حرکت از
شراف در وسـط روز از دور سوارانی را بچشم دیدنـد و این عـده بالغ بر هزار نفر ازسواران ابن زیاد بود که بفرمانـدهی حر بن یزید
بدستورحصین بن نمیر (که مسئول تأمین و قرق جاده ها بود) از قادسیه فرستاده شده بود. امام (ع) از همراهان
خود پرسـید آیـا در این نزدیکی ها جائی که بتوان بـدانجا پناه برد وجود دارد؟ زهیر بن القین پیشـنهاد کرد که ارتفاعات ذي حسم در
سمت چپ وجود دارد امام فرمودند تغییر سـمت دهند و به آن کوهها برسـند حر نیز چون از دور تغییر سـمت امام را دیداو هم بطرف
همان کوه براه افتاد ولی قافله ي حسـینی زودتر از حر به آن محل رسیده و خود را بکوه کشیدند و امام دستور داد چادرها را برپاکنند.
چون حر بـاسواران خود خـدمت امام رسـید همگی از شـدت عطش مشـرف بموت بودنـد امام فرمود از آبی که از شـراف برداشـته
بودنـد همه را سـیراب وحـتی اسب هـاي آنهـا را نیز آب دادنـد آنگـاه حضـرت فرمود یـا حر منظور از آمـدن تو به اینجـا چیست؟ آیا
بکمک ما آمـده اي یا علیه ما هستی؟ حر گفت ابن زیاد حصـین بن نمیر را باسواران مأمور کنترل راه هاي نفوذي قادسـیه و بطور کلی
تمام طرق و شوارع نموده که هر رهگذري را بازرسـی کنند و مرا نیز مأمور کرده است که سـر راه شما را بگیرم
امام فرمود:لاحول
ولاقوة الا باالله العلی العظیم وسـپس رو باصحاب حر کرد و فرمود: اي مردم من بطرف شما نیامده ام بلکه شما مرا دعوت کردید که
ما امام و پیشوا نـداریم و منتظر هستیم که بیایی و ما را هدایت کنی حالا گر ازگفته ها و نوشـته هاي خود پشـیمان هستید و از آمدن
من نیز تنفر داریـد من از همان راهی که آمـده ام برمیگردم.این عـده سـکوت کرده وجوابی به امام ندادنـد وچون موقع نمازظهر بود
حسـین علیهالسلام بحرگفت من با اصحاب خود نماز میخوانم تو نیز باسواران خود اقامه ي نماز کن حر گفت حاشا ما هم به تو اقتداء میکنیم و پشت سر شما نماز میخوانیم پس از خواندن نماز امام مجددا خطابه اي به حر وطرفدارانش خواند و آنانرا از
حقیقت امر آگاه نمود. حر گفت بخدا ما از این نامه ها و فرسـتادگان که میگوئی اطلاعی نداریم امام تمام نامه هائی را که از
کوفیان پست فطرت و بی عاطفه بحضـرتش رسـیده بود به حر و اصـحاب نشان داد .حر گفت ما از آن اشخاصـی که نامه نوشته اند
نیستیم و مأموریت ما اینست که هرکجا با شـما برخورد کردیم شـما را به نزد ابن زیاد ببریم حضـرت فرمود: تکلتک امک الموت ادنی
الیک منذلک.(مادرت بعزایت نشـیند مرگ بتو نزدیکتر از آنست) حر گفت هرکسی غیر از تواین ناسزار را بمن میگفت منهم
پاسـخ میـدادم ولی چه کنم که نمیتوانم نـام مادر ترا که صـدیقه ي کبرياست جز به نیکوئی یاد کنم. حسین علیهالسلام از حر
پرسـید تو از ما چه میخواهی؟ حر گفت من مأموریت کشـتن شـما را ندارم که با شماجنگ کنم بهتر است راهیانتخاب کنی که نه
بکوفه برسـید و نه به مدینه تا من هم جریان امر را با بن زیاد بنویسم شاید مرا از این مأموریت معاف کند.امام موافقت فرمود که راهی
بین عـذیب و قادسـیه پیش گیرد.امـام حرکت میکرد حر نیز بـا فاصـله ي کمی در تعقیب امـام بود و بالاـخره به نینوا که یکی از قراء
اطراف کوفه است رسـید و هنوز درحال حرکت بودنـدکه شتر سواري از دور پیـدا شد و او مالک بن نصـر قاصد ابن زیاد بود که به
حر نـامه آورده بود چون نزدیـک شـد نـامه را بحر تسـلیم نمود وخوب مراقب اعمال او گردیـد.مضـمون نامه چنین
بود: اي حر چون این نـامه بتو رسـید بر حسـین سـخت گیري کن و او را جز در بیابـانی بی آب و علف فرود میآور وحامل نامه را مأمور
کرده ام که مراقب اجراي دسـتور من باشد بر تست که این دسـتور را اجراء نموده و نتیجه را اعلام داري و السلام. حر بن یزید پس از
مطالعه ي نامه تغییر روش داد و مانع حرکت امام علیه السـلام گردیـد.حضـرت فرمود مگر تو نگفتی که ما براهی برویم که نه بمـدنیه
برسـد و نه بکوفه چرا حالا از حرکت مـا ممـانعت میکنی؟ حر گفت السـاعه دسـتور فوري از ابن زیاد رسـیده وحامل نامه نیز مراقب
اجراي امر است. زهیر بن قین گفت اي پسـر پیغمبر وضع ما رفته رفته مشـکل ترخواهـد شـد اگر حالا با این عـده ي هزار نفري بجنگیم
بهتر است که بعـدا گرفتار لشـگرهاي ابن زیاد شویم امام فرمود من خوش نـدارم که ابتـداء بجنگ شـروع کنم.حسـین علیه السـلام با
وجود مخالفت حر مختصـر راهی نیزطی کرد تا بقربان گاه عشق وکعبه ي مقصود خود (کربلا) رسـید وچون وارد آن سـرزمین شـد
پرسـید نـام این سـرزمین چیست؟ گفتنـد کربلا فرمود فرود آئیـد وخیمه زنیـد که اینجا قتلگاه منو همراهان من است و آنروز دوم
محرم سال61 هجري بود. حر بن یزید ریاحی وقتی
احساس کرد که نائره جنگ نزدیک باشـتعال
است پیش عمر بن سـعد آمـد و گفت اي عمر واقعا تصـمیم گرفته اي باحسـین جنگ
کنی؟ ابن سـعد گفت بلی چنان جنگی که سـرها از بـدنها و دستها از بازوها جدا شود حر گفت موجبی براي جنگ نیست حسـین حاضـر است به حجاز برگردد و یاجاي دیگر رود. عمر بن سعد گفت اگر کار در اختیار من بود پیشنهاد او را قبول میکردم ولی امیر
(ابن زیاد)سـخن منو تو را نمیپذیرد و رأي او بر اینست که باید حسین به یزید بیعت کند و یاکشته شود وچون او حاضر به بیعت
نیست جز کشته شدن وي راه حل دیگري وجود ندارد!حر چون این سخن را شنید در دل خود گفت اي دریغ باعث این همه گرفتاري
امـام مـن شـده ام اگر از ابتـداء من ازحرکت اوجلـوگیري نمیکردم و او را در این صـحراي بی آب و علـف متـوقف
نمیساختم کار بـدینجا نمیکشـید. حر غرق اندیشه هاي متناقض بود و نمیدانست چه بکند، گاهی بفکر آخرت خود بود وجدانش او
را ناراحت میکرد گاهی هم میدید که پس از چند ساعت امام و یارانش بشـهادت خواهند رسید و او هم در این جنایت فجیع وگناه
غیرقابل بخشش شرکت خواهدداشت. امواج این افکار متشتت در فضاي ذهن حر دور میزد و حر خود را میان بهشت و دوزخ میدید
دو نیروي متباین و متضاد (عقل و نفس) در وجود او با هم در مجادله بودنـد و هر یک از آنها حر را براهی میکشـید بالاخره عقل بر
نفس چیره گردیـد وشوري در دلش پیدا شد و تصـمیم قطعی گرفت که از سـپاه عمر بن سـعد بیرون رود و به یاران امام پیوندد. حر به بهانه ي آب دادن به اسب خود از لشـگریان بنی امیه دور شد و در حالیکه
سراسـر وجودش را لرزه گرفته بود رو بخیمه گاه حسـینوعلیه السـلام آورد و باچشم گریان و با زبان عجز به امام عرض کرد که
اي پسـر پیغمبر من خیال نمیکردم کار باین صورت درآید و الا از ابتداء جلو شما را نمیگرفتم اکنون میبینم چقدر کار
بـدي انجام داده و درحق شـما سـتم نموده ام بدین جهت از صـمیم قلب از کرده ي خود پشـیمانم آیا براي من توبه اي هست؟ و ممکن است شـما از این تقصـیر بزرگ من درگذریـد و آیا توبه ي مرا خداونـد میپذیرد؟امام که معدن کرم و بخشـش بود باجوانمردي و
بزرگـواري خـود تـوبه ي حر را پـذیرفت و او را وارد لشـگریان خود نمود. حر گفت من تصور نمیکردم که تقصـیر و گناه من قابل عفو
باشد اکنون بشکرانه ي این موهبت عظمی تقاضا میکنم که مقدم بر همه بجنگ دشمنان روم و با نثارجان خود این لکه ی ننگ را از
دامان نام خود شسته باشم. حسـین علیه السلام او را اجازه جنگ داد وحر در مقابل لشگریان عمر بن سعد ظاهر شد و پس از
وعـظ وخطابه و اعتراف بگناه خود و عفو و کرم امام شـروع بحمله نمود وگروه زیادي از فرقه ي ضـلالت را بخاك هلاکت ریخت
تا اینکه خود نیز بدرجه ي رفیع شـهادت نائل آمد.
هیات عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
شب دوم محرم الحرام۱۴۴۶ه ق۱۴۰۳ه ش
هدایت شده از حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری
▪️▪️▪️▪️
میزنه قلبم....
داره میاد دوباره باز بوی محرم...
با یاد آقای مظلوممون امام زمان مهربونمون.
▪️هیئت حزب الله امسال هم، میزبان عزاداران حسینی است.
مثل سنوات گذشته، #میدون_داری_مالی_هیئت، دست نوکرای ارباب ،خیرین و بانیان عزیز هست،
که دست در دست هم یرای حفظ شعائراسلامی و علم کردن #خیمه امام حسین علیه السلام با یاد آقای غریبمون پرشورترازهمیشه برپا میگردد . 💔
دلمون گرمه به دستان یاریگر شما #خیرین وارادتمندان و امدادهای غیبی امام حسین جانمون . 🙏
مشارکت مالی به نیت #ظهور آقامون ،در برپایی خیمه حسین در #هیئت_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک🏴
❌ یادت نره !
#خرجی ماه محرم هیئت از #جیب من وتو تامین میشود. این افتخاریست که آقای امام حسین علیه السلام نصیب ارادتمندانش می کند .
👇👇👇
تلفن هماهنگی
0916 984 2842
سارا احمدی
6037 7016 4931 6327
سید عباس غلامی اصل
6037 6975 1584 0624
واریزی ها باشد به نیت #جلب نگاه و عنایت مولا
و قضای حوائج همگی وبهره مندی شهدا و اموات ازاین خیرات دراین ماه.
در رأس همه حاجت ها: تعجیل در #فرج صاحبنا حجت بن الحسن العسکری
🚩 میدونید..
قشنگی این کار کجاست؟
اینه، که داریم با
#ارباب معامله میکنیم ❤️
لبیک یا حسین ✋
هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موشن_پوستر | اگر حسین بن علی(ع) بود چه میکرد؟
◽ای جلوهی کربلای امروز زمین!
ای غزه پس از عاشورا می آییم!
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
15.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین
شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ه.ق
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
رقیه بنت الحسین
السیده رقیه
اسم مبارک ناز دانه سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
معنای نام مبارک
واژه«رقیه» در اصل از ارتقاء به معنای صعود به طرف بالا و ترقی است
به عبارت دیگر، صاحب این نام مقدسه دارای مقامات عالی و وسیله بالا بردن افراد میشود.
بنا بر آنچه که در روایات آمده است حضرت رقیه علیه السلام زمان شهادت سه یا چهار ساله بوده است. برخی از عالمان درباره مادر گرامی حضرت رقیه علیه السلام نوشته اند که
ام اسحاق بنت محمد بن طلحه بود او پیشتر همسر حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود. آن بزرگوار به برادر عزیزش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ّوصیت کرد که با او ازدواج کند.
این بانوی باجلال تفضایل ومقامات عالیه ای را دارا بوده است.
علامه محمدحسن قزوینی به نقل از بعضی اصحاب چنین نقل میکند: نام یکی از دختران
امام حسین علیه السلام فاطمه صغری بوده که همان حضرت رقیه علیها السلام میباشد.
علامه شیخ محمدطاهر سماوی متوفای حدود1320 ق مینویسد:
امام حسین علیه السلام چهار دختر به نام های سکینه ،فاطمه ،رقیه و زینب داشته است.
یادی از تشنگی پدر
عصر عاشورا بود که دشمنان برای غارت به خیمه ها ریختند در درون خیام در مجموع ۲۳ کودک از اهلبیت علیهم السلام حضور داشتند به عمر سعد لعین گزارش دادند که این کودکان بر اثر شدت تشنگی با خطر مرگ روبه رو هستند
ابن سعد اجازه داد که به آنها آب بدهند.
وقتی که نوبت به حضرت رقیه علیها السلام رسید آن نازدانه ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید کجا میروی؟ فرمود: بابای من تشـنه بود ، میخواهم او را آب دهم. او گفت: آب را خودت بخور پـدرت را با لب تشـنه شـهید کردند.
آن مکرمه درحالی که گریه میکرد فرمود: پس من هم آب نمی آشامم.
شـام غریبـان دشت کربلا از بی نظیرترین و جانسوز ترین صـحنه های مصائب اهلبیت علیهم السلام در آن شب سراسر غم و
اندوه،چنان حجم فراوانی از غم واندوه عجیب وجود کوچک و بزرگ اهل حرم را فرا گرفته بود که کسـی نمیتواند به عمق مصیبت آن پی ببرد. درکتاب مبکی العیون رحمه الله چنین آمده:
در شام غریبان پس ازحادثه جانکاه روز عاشورا بی بی مجلله حضرت زینب سلام الله علیها در زیر خیمه نیم سوخته ای اندکی خوابیدند
درعالم خواب خدمت مادر حضرت زهرا صلوات الله علیها رسید. عرض کرد: مادرجان! آیا از حال ما خبر داری؟
فرمود: آری دخترم! اما سخن مگو که من تاب شنیدن ندارم
عرض کرد: مادرعزیزم! پس دردهای خود را به چه کسی بگویم؟
فرمود: دخترم! موقعی که سـر فرزندم حسین علیه السلام را از بدن جدا میکردند من خود حاضر بودم ولی کنون برخیز و دنبال رقیه برو و او را پیدا کن.
حضرت زینب سلام الله علیها سراسیمه از خواب برخاست و رقیه ناز دانه را هر چه صدا زد ولی کسی از او خبری نداشت، آن بانوی مصیبت زده به همراه ام کلثوم در حالی که گریه میکردند و ناله می زدند از خیمه بیرون آمدند و به جسـتجو پرداختند تا اینکه نزدیک قتلگاه صـدای او را شـنیدند کنار بـدنهای پاره پاره آمدنـد دیدند رقیه خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالیکه دستهایش را به سینۀ پدر چسبانیده است، درد دل میکند.
او را نوازش داد در این وقت سکینه نیز آمد و با اصرار هر چه تمام تر ناز دانه را از بدن مطهر پدر جدا کردند و با
حضـرت زینب علیها السلام
هم به خیمه برگشتند.
در مسیر راه حضرت سکینه علیه السلام
از رقیه نازدانه پرسید: چگونه پیکر پدر را یافتی؟پاسخ داد: آنقدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا من اینجا هستم.
آخرین لحظه های زندگی
حضرت رقیه علیه السلام شبی ازخواب بیدار شد درحالی که سخت پریشان به نظر میرسید جویای پدر شد و پرسید: پدرم کجاست که من هم اکنون او را درخواب دیدم؟
بانوان حرم وقتی این سخن را از او شنیدند گریستند وکودکان دیگر نیز ناله و زاری سر دادند.
چون صدای شیون آنان بلند شد، یزید ازخواب برخاست و پرسید: این گریه و زاری از کجاست؟
پس از جستجوی وی را از جریان باخبر کردند.آن پلید گفت: سر پدرش را نزد او ببرید.
سر مقدس را در زیر سرپوشی قرار دادند و درمقابل حضرت رقیه علیه السلام نهادند.
آن مکرمه پرسید: این چیست؟
گفتند: سر پدرت.
سرپوش را برداشت وچون چشمش به سر مبارک پدر افتاد ناله ای از دل کشید و بیتاب شد و گفت: ای پدر! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر! چه کسی رگهای تو را برید؟
ای پدر چه کسی مرا درخردسالی یتیم کرد؟
ای پدر! کاش من درخاک آرمیده بودم ومحاسن به خون خضاب شده تو را نمیدیدم.
آنگاه لبهای کوچک خود را بر لب های پدر بزرگوارش نهاد وگریه شدیدی کرد و از هوش رفت هر چه تلاش کردند به هوش نیامد و این عزیز در خرابه شام به شهادت رسید.
زن غساله
هنگامی که زن غساله بدن مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها را غسل میداد ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب سلام الله علیها فرمو
د:چه میخواهی؟
زن غساله گفت: این دختر به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبوداست؟ زینب مجلله قافله سالار زنان و یتیمان سـیدالشـهداء واصـحابش درپاسـخ فرمود: ای غساله! این دختر بیمار نبود. این کبودی هایی که بر بدن او میبینی، آثار تازیانه ها وضـربه های لشـکریان یزید بر بدن از گل لطیف تر این طفل است.
وقتی کاروان اهلبیت علیهم السلام در حال خارج شدن از شام بودند زینب کبری علیها السلام سر از کجاوه بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
ای اهل شام! از ما دراین خرابه امانتی مانده است، حرمتش راحفظ کنید هرگاه کنار قبر شـریفش رفتید آبی بر سـرمزارش بپاشید و چراغی
در کنار آن قبر روشن کنید.
منبع کتاب ریحانه الحسین علیه السلام نوشته ابوالفضل شیخی
هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
لینک کانال https://eitaa.com/kahfolvara
سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ه ق۱۴۰۳ه ش