eitaa logo
هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
600 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
انتقادات‌تان از نحوه برگزاری مراسم‌ها را به شماره 09169862842 ارسال نمایید. مدیران کانال @rendealamsooz
مشاهده در ایتا
دانلود
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ هیئت عزاداری حسینی حزب الله مصیبت وارده رابه برادر مجتبی افسردیر تسلیت عرض می نماید
حربن یزید ریاحی ابن زیاد در تمام راههایی که بکوفه منتهی میشد مأمورین خود را پراکنده نمود و آنها را دسته دسته مأموریت خاصـی داد و مطمئن بودکه حسـین علیهالسـلام با یکی از این دسته ها برخورد خواهد نمود. قافله ي امام علیهالسلام پس از حرکت از شراف در وسـط روز از دور سوارانی را بچشم دیدنـد و این عـده بالغ بر هزار نفر ازسواران ابن زیاد بود که بفرمانـدهی حر بن یزید بدستورحصین بن نمیر (که مسئول تأمین و قرق جاده ها بود) از قادسیه فرستاده شده بود. امام (ع) از همراهان خود پرسـید آیـا در این نزدیکی ها جائی که بتوان بـدانجا پناه برد وجود دارد؟ زهیر بن القین پیشـنهاد کرد که ارتفاعات ذي حسم در سمت چپ وجود دارد امام فرمودند تغییر سـمت دهند و به آن کوهها برسـند حر نیز چون از دور تغییر سـمت امام را دیداو هم بطرف همان کوه براه افتاد ولی قافله ي حسـینی زودتر از حر به آن محل رسیده و خود را بکوه کشیدند و امام دستور داد چادرها را برپاکنند. چون حر بـاسواران خود خـدمت امام رسـید همگی از شـدت عطش مشـرف بموت بودنـد امام فرمود از آبی که از شـراف برداشـته بودنـد همه را سـیراب وحـتی اسب هـاي آنهـا را نیز آب دادنـد آنگـاه حضـرت فرمود یـا حر منظور از آمـدن تو به اینجـا چیست؟ آیا بکمک ما آمـده اي یا علیه ما هستی؟ حر گفت ابن زیاد حصـین بن نمیر را باسواران مأمور کنترل راه هاي نفوذي قادسـیه و بطور کلی تمام طرق و شوارع نموده که هر رهگذري را بازرسـی کنند و مرا نیز مأمور کرده است که سـر راه شما را بگیرم امام فرمود:لاحول ولاقوة الا باالله العلی العظیم وسـپس رو باصحاب حر کرد و فرمود: اي مردم من بطرف شما نیامده ام بلکه شما مرا دعوت کردید که ما امام و پیشوا نـداریم و منتظر هستیم که بیایی و ما را هدایت کنی حالا گر ازگفته ها و نوشـته هاي خود پشـیمان هستید و از آمدن من نیز تنفر داریـد من از همان راهی که آمـده ام برمیگردم.این عـده سـکوت کرده وجوابی به امام ندادنـد وچون موقع نمازظهر بود حسـین علیهالسلام بحرگفت من با اصحاب خود نماز میخوانم تو نیز باسواران خود اقامه ي نماز کن حر گفت حاشا ما هم به تو اقتداء میکنیم و پشت سر شما نماز میخوانیم پس از خواندن نماز امام مجددا خطابه اي به حر وطرفدارانش خواند و آنانرا از حقیقت امر آگاه نمود. حر گفت بخدا ما از این نامه ها و فرسـتادگان که میگوئی اطلاعی نداریم امام تمام نامه هائی را که از کوفیان پست فطرت و بی عاطفه بحضـرتش رسـیده بود به حر و اصـحاب نشان داد .حر گفت ما از آن اشخاصـی که نامه نوشته اند نیستیم و مأموریت ما اینست که هرکجا با شـما برخورد کردیم شـما را به نزد ابن زیاد ببریم حضـرت فرمود: تکلتک امک الموت ادنی الیک منذلک.(مادرت بعزایت نشـیند مرگ بتو نزدیکتر از آنست) حر گفت هرکسی غیر از تواین ناسزار را بمن میگفت منهم پاسـخ میـدادم ولی چه کنم که نمیتوانم نـام مادر ترا که صـدیقه ي کبرياست جز به نیکوئی یاد کنم. حسین علیهالسلام از حر پرسـید تو از ما چه میخواهی؟ حر گفت من مأموریت کشـتن شـما را ندارم که با شماجنگ کنم بهتر است راهی‌انتخاب کنی که نه بکوفه برسـید و نه به مدینه تا من هم جریان امر را با بن زیاد بنویسم شاید مرا از این مأموریت معاف کند.امام موافقت فرمود که راهی بین عـذیب و قادسـیه پیش گیرد.امـام حرکت میکرد حر نیز بـا فاصـله ي کمی در تعقیب امـام بود و بالاـخره به نینوا که یکی از قراء اطراف کوفه است رسـید و هنوز درحال حرکت بودنـدکه شتر سواري از دور پیـدا شد و او مالک بن نصـر قاصد ابن زیاد بود که به حر نـامه آورده بود چون نزدیـک شـد نـامه را بحر تسـلیم نمود وخوب مراقب اعمال او گردیـد.مضـمون نامه چنین بود: اي حر چون این نـامه بتو رسـید بر حسـین سـخت گیري کن و او را جز در بیابـانی بی آب و علف فرود میآور وحامل نامه را مأمور کرده ام که مراقب اجراي دسـتور من باشد بر تست که این دسـتور را اجراء نموده و نتیجه را اعلام داري و السلام. حر بن یزید پس از مطالعه ي نامه تغییر روش داد و مانع حرکت امام علیه السـلام گردیـد.حضـرت فرمود مگر تو نگفتی که ما براهی برویم که نه بمـدنیه برسـد و نه بکوفه چرا حالا از حرکت مـا ممـانعت میکنی؟ حر گفت السـاعه دسـتور فوري از ابن زیاد رسـیده وحامل نامه نیز مراقب اجراي امر است. زهیر بن قین گفت اي پسـر پیغمبر وضع ما رفته رفته مشـکل ترخواهـد شـد اگر حالا با این عـده ي هزار نفري بجنگیم بهتر است که بعـدا گرفتار لشـگرهاي ابن زیاد شویم امام فرمود من خوش نـدارم که ابتـداء بجنگ شـروع کنم.حسـین علیه السـلام با وجود مخالفت حر مختصـر راهی نیزطی کرد تا بقربان گاه عشق وکعبه ي مقصود خود (کربلا) رسـید وچون وارد آن سـرزمین شـد پرسـید نـام این سـرزمین چیست؟ گفتنـد کربلا فرمود فرود آئیـد وخیمه زنیـد که اینجا قتلگاه منو همراهان من است و آنروز دوم محرم سال61 هجري بود. حر بن یزید ریاحی وقتی احساس کرد که نائره جنگ نزدیک باشـتعال
است پیش عمر بن سـعد آمـد و گفت اي عمر واقعا تصـمیم گرفته اي باحسـین جنگ کنی؟ ابن سـعد گفت بلی چنان جنگی که سـرها از بـدنها و دستها از بازوها جدا شود حر گفت موجبی براي جنگ نیست حسـین حاضـر است به حجاز برگردد و یاجاي دیگر رود. عمر بن سعد گفت اگر کار در اختیار من بود پیشنهاد او را قبول میکردم ولی امیر (ابن زیاد)سـخن منو تو را نمیپذیرد و رأي او بر اینست که باید حسین به یزید بیعت کند و یاکشته شود وچون او حاضر به بیعت نیست جز کشته شدن وي راه حل دیگري وجود ندارد!حر چون این سخن را شنید در دل خود گفت اي دریغ باعث این همه گرفتاري امـام مـن شـده ام اگر از ابتـداء من ازحرکت اوجلـوگیري نمیکردم و او را در این صـحراي بی آب و علـف متـوقف نمیساختم کار بـدینجا نمیکشـید. حر غرق اندیشه هاي متناقض بود و نمیدانست چه بکند، گاهی بفکر آخرت خود بود وجدانش او را ناراحت میکرد گاهی هم میدید که پس از چند ساعت امام و یارانش بشـهادت خواهند رسید و او هم در این جنایت فجیع وگناه غیرقابل بخشش شرکت خواهدداشت. امواج این افکار متشتت در فضاي ذهن حر دور میزد و حر خود را میان بهشت و دوزخ میدید دو نیروي متباین و متضاد (عقل و نفس) در وجود او با هم در مجادله بودنـد و هر یک از آنها حر را براهی میکشـید بالاخره عقل بر نفس چیره گردیـد وشوري در دلش پیدا شد و تصـمیم قطعی گرفت که از سـپاه عمر بن سـعد بیرون رود و به یاران امام پیوندد. حر به بهانه ي آب دادن به اسب خود از لشـگریان بنی امیه دور شد و در حالیکه سراسـر وجودش را لرزه گرفته بود رو بخیمه گاه حسـینوعلیه السـلام آورد و باچشم گریان و با زبان عجز به امام عرض کرد که اي پسـر پیغمبر من خیال نمیکردم کار باین صورت درآید و الا از ابتداء جلو شما را نمیگرفتم اکنون میبینم چقدر کار بـدي انجام داده و درحق شـما سـتم نموده ام بدین جهت از صـمیم قلب از کرده ي خود پشـیمانم آیا براي من توبه اي هست؟ و ممکن است شـما از این تقصـیر بزرگ من درگذریـد و آیا توبه ي مرا خداونـد میپذیرد؟امام که معدن کرم و بخشـش بود باجوانمردي و بزرگـواري خـود تـوبه ي حر را پـذیرفت و او را وارد لشـگریان خود نمود. حر گفت من تصور نمیکردم که تقصـیر و گناه من قابل عفو باشد اکنون بشکرانه ي این موهبت عظمی تقاضا میکنم که مقدم بر همه بجنگ دشمنان روم و با نثارجان خود این لکه ی ننگ را از دامان نام خود شسته باشم. حسـین علیه السلام او را اجازه جنگ داد وحر در مقابل لشگریان عمر بن سعد ظاهر شد و پس از وعـظ وخطابه و اعتراف بگناه خود و عفو و کرم امام شـروع بحمله نمود وگروه زیادي از فرقه ي ضـلالت را بخاك هلاکت ریخت تا اینکه خود نیز بدرجه ي رفیع شـهادت نائل آمد. هیات عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک شب دوم محرم الحرام۱۴۴۶ه ق۱۴۰۳ه ش
▪️▪️▪️▪️ میزنه قلبم.... داره میاد دوباره باز بوی محرم... با یاد آقای مظلوممون امام زمان مهربونمون. ▪️هیئت حزب الله امسال هم، میزبان عزاداران حسینی است. مثل سنوات گذشته، ، دست نوکرای ارباب ،خیرین و بانیان عزیز هست، که دست در دست هم یرای حفظ شعائراسلامی و علم کردن امام حسین علیه السلام با یاد آقای غریبمون پرشورترازهمیشه برپا میگردد . 💔 دلمون گرمه به دستان یاریگر شما وارادتمندان و امدادهای غیبی امام حسین جانمون . 🙏 مشارکت مالی به نیت آقامون ،در برپایی خیمه حسین در 🏴 ❌ یادت نره ! ماه محرم هیئت از من وتو تامین می‌شود. این افتخاریست که آقای امام حسین علیه السلام نصیب ارادتمندانش می کند . 👇👇👇 تلفن هماهنگی 0916 984 2842 سارا احمدی 6037 7016 4931 6327 سید عباس غلامی اصل 6037 6975 1584 0624 واریزی ها باشد به نیت نگاه و عنایت مولا و قضای حوائج همگی وبهره مندی شهدا و اموات ازاین خیرات دراین ماه. در رأس همه حاجت ها: تعجیل در صاحبنا حجت بن الحسن العسکری 🚩 میدونید.. قشنگی این کار کجاست؟ اینه، که داریم با معامله میکنیم ❤️ لبیک یا حسین ✋ هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک 🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| اگر حسین بن علی(ع) بود چه می‌کرد؟ ◽ای جلوه‌ی کربلای امروز زمین! ای غزه پس از عاشورا می آییم! 🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸