eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.8هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
345 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، کوشک و قهدریجان درشهرستان های نجف آباد ، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین : 👇 eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
💫بخش دو💫 کف دستانم به شدت عرق کرده بود.هیچوقت فکر نمیکردم وقتی اقوام داماد کسانی باشند که قبلا آنها را دیده ام، بیشتر خجالت بکشم و تحمل جمع برایم سخت تر باشد.وقتی دایی موسی و پدر از تقدیر حرف میزدند،یاد حرف مادرم افتادم که میگفت:وقتی دو نفر قسمت هم باشن،حتی اگر یک نفر در شرق عالم باشه و یکی در غرب،به هم میرسن. بیست سال پیش که دختر بچه ای 3 ساله بودم و از شهر نیشابور به مشهد آمدیم،چه کسی فکرش را میکرد که رجب به خواستگاری ام بیاید؟ او هفده سال ازمن بزرگتر بود، در روستای رخنه به دنیا آمده بود و تا قبل از خدمت سربازی مشهد را ندیده بود. یکباره چشمم به مادرم افتاد که با حرکت ابرو علامت میداد، چند باری نگاهش کردم تا فهمیدم منظورش این است که از اتاق بیرون بروم. دوباره به آشپزخانه برگشتم.به دیوار تکیه زدم و غرق در فکر و خیال شدم.به همسر سابق رجب فکر کردک که موقع زایمانش از دنیا میرود و فرزندش هم چند روزی بیشتر زنده نمیماند. ده، پانزده سال پیش که حسین آقا با مادرش برای خواستگاری زهرا به خانه مان آمد، هیچوقت فکر نمیکردم مادر شوهر زهرا ،مادر شوهر من هم بشود.سعی کردم به همه چیزهایی که از رجب میدانستم فکر کنم تا بهتر بتوانم تصمیم بگیرم.یاد هفت سال پیش افتادم که پیاده به عراق رفت و دو سال در کاظمین ماندگار شد.هرجا که میرفت برای همه سوغات می آورد،حتی برای خانواده ما. وقتی یادم آمد روسری ای که سر کردم یکی از سوغاتی های رجب است،خیلی خجالت کشیدم.شغل رجب نانوایی بود و در شهرهای زیادی کار کرده بود.خورشید کم کم داشت غروب میکرد ،پدر و مادرم خادم مسجد هدایت بودند و شک نداشتم مراسم را زودتر تمام میکنند تا قبل از نماز آنجا باشند.دوباره فکرم درگیر رجب شد.مرد نجیب و مهربانی بود، به قول مادرم مظلومیت خاصی داشت. هیچوقت ندیده بودم مستقیم توی صورت زنی نگاه کند.با ظاهر جذابش همان مردی بود که دلم میخواست.تا بحال برای هیچ خواستگاری دعا نکرده بودم،ولی او نیامده مهرش به دلم نشسته بود.از اولین باری که زهرا در مورد ازدواجمان با من حرف زده بود، دعا کردم.صدای صلوات که بلند شد ،زهرا به آشپزخانه آمد و گفت:عروس خانم دیس شیرینی را بیار.مادرم بعد از عروسی زهرا جهیزیه ام را تهیه کرده بود و توی یکی از اتاق های طبقه پایین گذاشته بود که مستاجر نداشت.همه چیز خیلی زودتر از آنچه فکر میکردم اتفاق افتاد. یک هفته بعد مراسم ازدواجمان برگزار شد.مراسم مان یک مهمانی کوچک بود که رجب در آن گوسفند قربانی کرد، اولین آبگوشت زندگی مشترکمان را با مهمانها خوردیم و بعد به حرم امام رضا (ع) رفتیم. یک دست رختخواب،یک قالی شش متری دستبافت،یک کمد چوبی و مقداری وسایل ضروری آشپزخانه،همه چیزی بود که به خانه بخت بردم.زهرا یکی از سه اتاق خانه شان را خالی کرد و جهیزیه ام را آنجا چیدیم.اولین روز بعد از عروسی مان قرمه سبزی با کوفته ریزه پختم.رجب خیلی از دستپختم خوشش آمده بودو با هر قاشقی که میخورد تعریف میکرد.من زودتر غذایم را خوردم و سفره کنار کشیدم.وقتی آخرین قاشق را توی دهانش گذاشت،دو دستش را بالا گرفت خدا را شکر کرد و جمله ای گفت که خیلی خوشم آمد: یکی از نعمت هایی که خدا به مرد میده،اینه که خانمش آشپزی خوب بلد باشه.بشقاب ها رو توی هم گذاشتم و گفتم:این که در مورد شکم بود،بقیه نعمت ها چیه؟ پارچ دوغ را برداشت توی لیوان ریخت و گفت :خوش روزی باشه. خندیدم و گفتم: مثل من که وقتی اومدم خونه بخت،تو بیکار شدی؟ لیوان دوغ را سر کشید و گفت:اولا من بیکار نشدم، خودم نخواستم برای کار برم شهرستان.ثانیا با یه نونوایی حرف زدم که برم اونجا کار کنم، مرد که ازدواج میکنه باید بالای سر زن وبچش باشه. _مطمینی اینجا دستمزدت کمتر نیست؟ _خدا بزرگه،بر فرض که دستمزدش خیلی کمتر باشه،میرم یه جای دیگه.تا وقتی تنم سالم باشه بلاخره یه جا کار گیر میارم. مشغول جمع کردن سفره شدم.گفتم خب داشتی از بقیه نعمت ها میگفتی. _آهان...بچه های سالم به دنیا بیاره.ده تا ...دوازده تا خندیدم و گفتم:چه خبره؟این همه رو میخوای توی همین اتاق جا بدی؟ گفت:ایشالا خونه هم میخریم.ولی بچه زیادش خوبه.میدونی که من دو تا داداش داشتم،یکی شون توی نوزادی از دنیا رفت. حالا من موندم و یه داداش که دو سال ازم کوچیکتره.ولی اگه ده یا دوازده تا بودیم ، وقتی یکی از دنیا رفت اینقدر تنها نمیشدیم. سفره را جمع کردم.دراز کشید و گفت:یه ساعت دیگه بیدارم کن....
2.91M
💥مساله ما «رای من جلیلی، زاکانی، قالیباف، قاضی زاده» نیست!!مساله ما حضور حداکثری مردم به ویژه کسانی که در انتخابات قبلی شرکت نکردند پای صندوق هست... ➖لطفاً تخریب نکنیم... ➖لطفاً تحمیل نکنیم... ➖ لطفاً تکفیر نکنیم... ➖لطفاً متعصبانه برخورد نکنیم... 👇 همت کنید برای تبیین خدمات رییسی عزیز و امید آفرینی.... ➖➖➖ لینک خدمات رئیسی خادم مظلوم شهید https://eitaa.com/Israel666/6638
13.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا تو شاهدی او تا آخرین لحظه بین مردم بود؛ اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://tekye.net/live/2641 پخش زنده حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با ترافیک رایگان
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم-عجل _لولیک_فرج سه شنبه مهدی در کودکستان شکوفه های خندان نماز برای سلامتی امام زمان
📌کلاس های تابستانه ویژه کودکان و نوجوانانِ دختر در تمام سنین؛ 🤹‍♀ مهدکودک شکوفه ها 🔻یکشنبه و سه شنبه ، ۹ الی ۱۱ 🔹 سنین ۳ تا ۵ سال (دختر و پسر) 🔻مربی خانم زهرا صالحی (کاردانی تربیت کودک مربی کارورزی کانون پرورش فکری کودکان (کتاب خوانی و قصه گویی وکاردستی با بچه ها) 📚 قصه های قرآن همراه با کاردستی 🔻شنبه ها ، ۹ الی ۱۰ 🔹 سنین ۵ تا ۱۰ سال 🔻مربی خانم مریم صالحی (مربی باسابقه پیش دبستانی و آموزگار مقطع دبستان ) 👕خیاطی 🔻چهارشنبه ها ، ۸ الی ۱۲صبح 🔹ویژه علاقمندان 🔻مربی خانم قیصر (مزون مهتاب ) 🪡گلدوزی و شماره دوزی مقدماتی 🔻دوشنبه ها ، ۹ الی ۱۰ 🔹 سنین ۱۵ به بالا و علاقمندان 🔻خانم قاسمی (هنر آموز و دانشجوی رشته طراحی لباس) 📖 روخوانی و روانخوانی قرآن 🔻دوشنبه ها ، ۹ تا ۱۰ صبح 🔹 سنین ۸ تا ۱۰ سال 🔻خانم امینی (دانشجوی رشته معارف اسلامی) ❓تدبر در قرآن 🔻دوشنبه ها ، ۱۰ تا ۱۱صبح 🔹سنین ۱۸ به بالا 🔻خانم قربانی (سابقه تدریس تدبر در قرآن ) 🔸شروع کلاس ها اول تیرماه 🔸محل برگزاری >> خیابان ولی عصر - کوچه ۲۸ - کانونِ فرهنگی مسجدالزهرا (س) برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به آیدی ( Borhan_kamaiee@ ) در ایتا پیام دهید .
ضمن عرض تسلیت خدمت خانواده محترم قربانی ( شادی روحش صلوات)
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕰 : ۲۲ شب... ✍ قرائت دسته‌جمعی و همزمان برای تعجیل در فرج حضرت صاحب‌الزمان عجل الله فرجه الشریف و علیه‌السلام ✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ... ❤️ علیه‌السلام فرمودند: در تعجيل بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢زیر لوای علی صف کشیده ایم 💢 🌹بر آن شدیم تا با یاری قرآن کریم در محفل و مجلسی نورانی، قرآن ناطق،علی مرتضی را بیشتر بشناسیم🌷 📣📣یه خبر مهم.... 💫حاضران به غایبان برسانند... (به یاد زمانی که رسول الله🕋 این خبر مهم را به مردم داد) 🟢جشن باشکوه غدیر همراه با محفل قرآنی و آشنایی با طرح قرآنی فلاح با حضور استاد خلیلی در شهر کهریزسنگ، برای تبریک و شادی دل امام زمان عج 🟢 💠زن و مرد همه دعوتید✨✨ به بچه ها لباس زیبا بپوشانید و در محفل علوی ما شرکت کنید تا نسل امروز از غدیر صحنه ای زیبا برای خود ترسیم کند🌴 🌷پذیرای شما هستیم در خیمه محبان حضرت علی (ع) ، همراه با اطعام علوی ⭕⭕⭕دوشنبه چهارم تیرماه،شب عید غدیر بعد از نماز مغرب و عشا خیابان امام کوچه ۲۳ ✅ ☘️☘️جهت تکریم شهدای خدمت، هزینه نورافشانی جشن، صرف امور ایتام میگردد ☘️☘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا