هدایت شده از غذای تو، دوای توست ؛ و دوای تو غذای توست
1_6400961260.mp3
18.58M
🚩 #تدابیر_اربعین :
🦶درمان و پيشگيري از تاول پا
☀️پيشگيري و درمان از گرمازدگی
😮💨عطسه و سرماخوردگيها بهترین راه تخلیه فضولات از بدن هست.
💠روح و جسم باهم در ارتباط هستند
🍇خواص سرکه انگور طبيعي.
✅سرکه انگور طبيعي باعث درمان و پیشگيري از بيماريها میشود.
👌ترکیب آویشن + نعناع + بارهنگ بهترین دارو برای عفونت ، پاکسازي و بیماريهاي معده هست.
🤧درمان آبریزش بيني
♦️درمان سرماخوردگي، بدن درد، اسهال و ...
📣 #حتما_گوش_داده_و_پخش_کنید
#استاد_افشارنجفی
#اللهم_عجل_لولیک_الفـرج_السّاعه
کانال سلامتکده گلگندم 👇
https://eitaa.com/joinchat/170787029Cebd9b99856
#پیام_شهروندی
سلام وخسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز وزحمت کش ی خواهشی داشتم که به کسانی که برای بردن زباله ها می آیند بگویید که همیشه آهنگ که برای گذاشتن زباله ها هست را زودتر بزنند تا بتوانیم سر وقت زبالهها رادم در بگذاریم بیشتر وقتها که هیچ بوقی زده نمیشه واگرم بزنند سریع رد میشند ومیرند ما این طوری نمتوانیم زباله ها را دم در بگذاریم اگرم زودتر بگذاریم گربه ها پلاستیک زبالهها را پاره میکنند و کار این بنده خداها زیادتر میشه خواهشن به گوش مسئولین برسونید.
🔺به کارگیری اتباع بیگانه در کلیه واحدهای صنفی کاشان ممنوع شد
👤رئیس اتاق اصناف شهرستان کاشان :
🔹رستورانها، تالارهای پذیرایی، اغذیهفروشان، آشپزخانهها، کبابیها، سفرهخانهها و تمامی واحدهای صنفی که نسبت به پخت و توزیع هر نوع غذای سردوگرم فعالیت دارند باید از بکارگیری اتباع خودداری کنند.
🔹️ بهکارگیری اتباع در فروشگاههای لبنیات، خواربارفروشان و توزیعکنندگان موادغذایی خام نیز ممنوع است.
☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا :
@kahrizsang
کانال کهریزسنگ
🔺به کارگیری اتباع بیگانه در کلیه واحدهای صنفی کاشان ممنوع شد 👤رئیس اتاق اصناف شهرستان کاشان : 🔹رس
#اطلاعیه
قانون بکارگیری اتباع بیگانه:
بااستناد ماده 120 قانون کار:
🚫اتباع بیگانه نمی توانند در ایران مشغول به کار شوند مگر آن که اولا دارای روادید ورود با حق کارمشخص بوده و ثانیا مطابق و آیین نامه های مربوطه ، پروانه کار دریافت نمایند.
ماده 181 ق ک :
⛔کارفرمایانی که اتباع بیگانه راکه فاقد پروانه کارند یا مدت اعتبار پروانه کار شان منقضی شده را به کار گمارند ، با توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به مجازات حبس از 91 روز تا 180 روز محکوم خواهند شد.
بند ج ماده 11 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت:
ج - به منظور جلوگیری از حضور نیروی کار غیرمجاز خارجی در بازار کار کشور، وزارت
کار و امور اجتماعی مکلف است کارفرمایانی که اتباع خارجیفاقد پروانه را به کارمیگیرند بابت هر روز اشتغال غیر مجاز هر کارگر خارجی معادل پنج برابر حداقل دستمزد روزانه جریمه نماید، در صورت تکرارتخلف این جریمه دو برابر خواهد شد.
🔴 اولین گشت مشترک شناسایی اشتغال غیرمجاز اتباع خارجی غیرمجاز در شهرستان با همکاری دادستان محترم ، فرماندار محترم ،اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی شهرستان و اتاق اصناف شهرستان در تیرماه سال جاری انجام شد.
🇮🇷 روابط عمومی اداره تعاون کار ورفاه اجتماعی شهرستان خمینی شهر
پ.ن منتظر ابلاغ رویه ی قانونی مشابه در شهرستان نجف آباد به ویژه شهرمان کهریزسنگ در این خصوص هستیم.
☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا :
@kahrizsang
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ایران طبق کدام قانون بینالملل، حق پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی را دارد؟
#حتما_ببینید
#خونخواهی_هنیه_عزیز
☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : 👇
@kahrizsang
کانال کهریزسنگ
💫بخش چهل و هشت💫 رجب نمیتونست روبوسی کنه و برای همین فقط گونه اش را به صورت حمید کشید. هروقت این کار
💫بخش چهل و نه💫
بیست و شش سال از مجروحیت رجب میگذشت.در این مدت خیلی اتفاق های خوب و بد در زندگی افتاده بود.بچه ها سر وسامان گرفته بودند و من حالا صاحب چندین عروس و داماد و نوه بودم.هرچند بخاطر مخارج ازدواج بچه ها خانه مان را فروختیم و مستاجر شدیم، ولی خیالمان از بابت آنها راحت شده بود.رجب بیشتر راهپیمایی ها و یاد بود شهدا را شرکت میکرد و مثل سابق ،شب و روزش را توی خانه نبود. سال 1390 عمل قلب باز انجام داده بود و با وجود همه نگرانی ها،مشکلات عمل را تحمل کرده بود.مدت ها بود که بخاطر نگاه دیگران، رجب اجازه نمیداد حتی تا حرم همراهش بروم.مگر مواقعی که با ماشین یکی از بچه ها میرفتیم.چهارشنبه بود و مثل هر هفته حاضر شد تا به حرم برود.از اینکه تنها بیرون میرفت،همیشه نگران بودم و تا برمیگشت دلم هزار راه میرفت. آن روز تصمیم گرفتم بدون اینکه متوجه شود،دنبالش بروم.به محض اینکه صدای در را شنیدم،حاضر شدم ودنبالش راه افتادم.وقتی از خانه بیرون زدم، هنوز به سر کوچه نرسیده بود.تا جایی که امکان داشت ،چادرم را توی صورتم کشیدم و مراقب بودم فاصله ام حفظ را حفظ کنم. وقتی سوار اتوبوس میشد،چند دقیقه ای معطل کردم تا خیالم راحت شود که من را نمیبیند.درهای اتوبوس که بسته شد به طرف اتوبوس دویدم و با مشت به در کوبیدم . راننده در را باز کرد و سوار شدم.توی آینه نگاه کرد و گفت:یه ساعته ماشین توی ایستگاه وایساده پس چرا سوار نمیشی؟ امان از دست این زنا.... توی اتوبوس رجب صندلی پشت سر راننده نشسته بود و کسی حواسش به او نبود.میدان شهدا که پیاده شدیم.با فاصله کمتری از رجب راه میرفتم تا توی شلوغی ها گمش نکنم.مرد جوانی جلوی مغازه اش ایستاد بود و جنس هایش را تبلیغ میکرد:بدو بدو حراجه،آتیش زدم به مالم.یکی بخری دوتا میبری...چشمش که به رجب افتاد حرفش را قطع کرد.گردنش را به طرف رجب چرخاند و تا جایی که امکان داشت،نگاهش را ادامه داد. داشتم از جلوی مغازه اش رد میشدم که با صدای بلند خدا را شکر کرد.دعا کردم رجب صدایش را نشنیده باشد.دستم را مشت کردم و ناخن هایم را روی پوست دستم فشار دادم. چند متری از رجب عقب مانده بودم.قدمهایم را تند تر برمیداشتم تا زودتر برسم.دو سه پسر جوان روبرویم می آمدند.به رجب که رسیدند،راهشان را کج کردند.یک نفرشان با حالتی که معلوم بود وانمود میکند ترسیده است،جیغ زد و خودش را به شانه رجب کوبید رجب که روی زمین افتاد هر سه با صدای بلند خندیدند و به راهشان ادامه دادند.ناخودآگاه صدایش زدم و خیلی زود پشیمان شدم.
چند قدمی اش ایستاده بودم و حواسم به مردمی بود که بی تفاوت از کنارش میگذشتند یکی دو نفر خواستند کمکش کنند ولی صورتش را که میدیدند کنار میکشیدند.بغض کرده بودم ودیگر طاقت نداشتم.کنارش ایستادم تا دستش را بگیرم،ولی یک نفر از مغازه داران جلو آمد و بلندش کرد.رجب دستش را روی سینه گذاشت و آهسته تشکر کرد.به چهار راه شهدا رسیده بودیم.وقتی میخواست از خیابان رد شود،خیلی ترسدم. چادرم را طوری توی صورتم کشیدم که فقط چشمانم بیرون باشد.بعد به فاصله یکی دو متر از او ایستادم و حواسم بود تا همزمان با او از خیابان رد شوم.باز هم همان نگاه های آزار دهنده مردم که تا جایی که گردنشان میچرخید،رجب را تعقیب میکردند.تمام این مدت گوش هایم چیزهایی میشنید و از زیر چادر لب هایم را میگزیدم که با کسی برخورد تندی نکنم.عده کمی هم بدون نگاه کش دار از کنارش رد میشدند.حتی یکی دو نفر از کسبه با دیدن رجب،دست روی سینه می گذاشتند و سلام میکردند. کم کم آرام شده بودم که متوجه چند زن جوان شدم.درست هم ردیف رجب راه میرفتند وبا صدای بلند حرف میزدند.رجب سرش را پایین انداخته بود و مثل همیشه آهسته میرفت.ناگهان یکی از زنها به طرف رجب چرخید.خودش را چند قدمی عقب کشید وبا صدای بلند خندید. صدای خنده اش توی گوشم پیچید و بعد جمله ای که دلم را بدجوری لرزاند:وای... این دیگه چی بود،من اگه این شکلی بودم خودمو میکشتم. لبم را گزیدم وبه مردمی که خیره خیره رجب را نگاه میکردند،زل زدم.پاهایم سنگین شده بود.اشک توی چشمانم حلقه زده بود و نمیتوانستم جلوی پایم را ببینم و با صورت زمین خوردم.سریع خودم را جمع و جور کردم و بلند شدم.دندان هایم را فشار میدادم.دهانم مزه خون میداد.کنار پیاده رو ایستادم وبه رجب خیره شدم که میان تیر نگاه های مردم،به سختی راه باز میکرد و جلو میرفت.چند دقیقه بعد،به طرف خانه برگشتم و همه راه را گریه کردم.سال ها بود که از وضعیت رجب اینقدر درد نکشیده بودم.اذان ظهر به خانه رسیدم.هرچه سعی میکردم خودم را سرگرم کنم،بیفایده بود.صحنه هایی که دیده بودم،بارها جلوی چشمم قرار می گرفت و فکر رجب لحظه ای رهایم نمیکرد.یک ساعت بعد رجب برگشت.کلید که توی قفل چرخید،به آشپزخانه رفتم.نمیخواستم چشم های پف کرده ام را ببیند.
#قصه_شب
#بخش_چهل_و_نه
#رمان_بابا_رجب
#کتاب_بخوانیم
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ روایت خبرنگاران ارشد بیبیسی از استرس کشنده و حکمفرما بر اسرائیلیها
🔹مردم اسرائیل از ترس انتقام ایران خودشان را تسلیم میدانند، وزیر خارجه اردن هم به دستوپای ایران افتاده و در واقع از ایران میخواهد که با او درگیر نشود؛ این آخرین تلاشها قبل از یک طوفان است.
☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا :
@kahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مسافران #اربعین برای سفر به عراق باید چه نکاتی را رعایت کنند؟
☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا :
@kahrizsang
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕰 #به_رسم_عاشقی: ۲۲ شب...
✍ قرائت دستهجمعی و همزمان #دعای_فرج برای تعجیل در فرج حضرت صاحبالزمان عجل الله فرجه الشریف و علیهالسلام
✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ...
❤️ #امام_مهدی علیهالسلام فرمودند: در تعجيل #فرج بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست.
💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷