من ڪجا؟ باران ڪجا؟
باران ڪجا و راه بی پايان ڪجا؟
آه... اين دل دل زدن
تا منـزلِ جانـان ڪجا؟
هر چه ڪويَت دورتر
دلتنگ تر مشتاق تر
در طريق عشق بازان
مشڪلِ آسـان كـجا؟
#مَهلاً_مَهلا
دمی آهسته تر
مرا با خود ببر...
May 11
اگر برای #خدا جنگ می کنید احتیاج ندارد که به من و دیگری گزارش کنید گزارش را نگه دارید برای قیامت.
اگر کار برای خداست، گفتنش برای چه؟
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#سیره_شهید
اخوی شهید میگفتن: علی آقا داخل میدان تیر مشغول آموزش ڪار با اسلحه به یڪ سری از دوستان بودن ڪه قبل از شروع آموزش رو به دوستان میفرماین:
ڪار با اسلحه رو خوب یاد بگیرید
اگر خوب یاد نگیرین و بعدها در جنگ
به خاطر نابلدی زخمی یا ڪشته شوید شهید در راه خدا نیستید چرا ڪه ڪم ڪاری ڪردید و حق مطلب رو ادا نڪردین.
#شهید_علی_عظیمی
#فاتحان_بازی_دراز
اردیبهشت ۱۳۶۰
جمع باصفای شهدا
رزمندگان گردان ۹ قدر
منطقه عملیاتی بازی دراز
در تصویر شهید محسن وزوایی (فرمانده وقت گردان ۹ قدر) و شهید غلامعلی پیچک (فرمانده وقت عملیات سپاه غرب) دیده میشوند.
💠
#دخترانه
نگو هرگز خداحافظ
خداحافظ که میگویی
دلم از درد می میرد
تو دوری و نمی بینی
نفس هایی که میگیرد
خداحافظ که می گویی
پر از غم می شود جانم
تو با این واژه غمگین
نرنجانم نترسانم
نگو هرگز خداحافظ
خودت از من حفاظت کن
چرایش را نمی دانم
به اخلاق من عادت کن
کسی که با سلام تو
دلش آرام می گیرد
بدان با این خداحافظ
خودش از غصه می میرد...
#دختر_شهید_حبیباللهپور
#وداع
#عشق_پدری_و_فرزندی
شبتان آرام و پر از یاد خدا
صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش میمانند و یا به نحوی شهید میشوند که قابل شناسایی نیستند. هرکس از خود، نشانهای میداد تا شناساییِ جنازه، ممکن باشد.
یکی میگفت: «دست راست من این انگشتری است.» دیگری میگفت: «من تسبیحم را دور گردنم میاندازم و...»
اما نشانهای که یکی از بچهها داد، برای ما بسیار جالب بود. او میگفت: «من در خواب، خُروپُف میکنم؛ پس اگر شهیدی را دیدید که خُروپُف میکند، شک نکنید که خودم هستم.»
فرهنگ جبهه (شوخطبعیها)
جلد۳، ص۱۸۶
#عاشقانه_با_شهدا
@
مستانه
وضو ڪردن و
در محضرِ ساقـی ؛
افسانه و پیمانه و بتخانه شکستن
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
⚡ لوح | ارتش فدای ملت
🔻 رهبرانقلاب: #ارتش در [قضیه سیل] گلستان، قبل از اینکه ستاد بحران به آنجا برسد، حضور پیدا کرد و در خدمت مردم بود.
🔺️ [درماجرایی دیگر] سرهنگ ارتشی خم میشود که یک پیرمرد پایش را بگذارد روی پشت او، تا سوار [کامیون] بشود! این یعنی ارتش در شعار «ارتش فدای ملّت» صادق است. ۹۸/۱/۲۸
💻
بخشی از وصیتنامه #شهید حاج_حسین_بصیر
همسنگر سعی کن چشمت برای خدا ببیند.
دستت برای خدا ماشه اسلحه را بچکاند. نکند خدای نکرده دستت بلرزد، پایت بلغزد، قلبت از تپش باز ایستد. تو را به همسنگریت سوگند، تو را به خون یاران بهشتی و شهدای محراب سوگند، مبادا پیر جماران را تنها گذاری، تو را به ناله های طفلان معصوم پدر از دست داده ای که بهانه پدر شهیدشان را می گیرند سوگند، تو را به زاری مادران داغ دیده و قد خمیده پدران یک شهید یا چند شهید داده سوگند، تو را به خواهران برادر داده و نو عروسان سیاه بر تن کرده سوگند، تو را به مظلومیت شهدای مفقود و انتظار کشنده اسیران دربند کشیده سوگند، تو را به همه اینها سوگند، مبادا که شاهد رنجش خاطر امام عزیز باشید.
همسنگر تو یار باوفای امامی، سنگر را رها مکن. بدان که دنیا را وفایی نیست....
#سالروزشهادت
باران
زیباترین اتفاق است برای بهار ؛
مثلِ یاد شما ، برای ما
📷 شهید سید قاسم احمدی از شهدای گرانقدر شهرستان آمل / سالروز شهادت
#دلنوشته_شهدایی