این خانواده در بهشت هستند"
به یاد یک خانواده باصفای پایین شهری
"خانواده شهیدان دستواره"
بخشی از زندگینامهٔ خانواده #دستواره
به زبان فرزند برومندشان
#شهید_سید_محمد_رضا_دستواره :
(قائم مقام فرماندهی کل لشگر ۲۷ تهران)
.
#سید_محمد_رضا_دستواره هستم
متولد ۱۸ اسفند ماه ۱۳۳۸
محل تولد من گود مرادی است در جنوب تهران
اسم پدرم سید نقی دستواره
و مادر من هم قدسی خانم میراسماعیلی است
طبق گفتهٔ مادرم، من ماه شعبان به دنیا آمدم
.
از هم بازی های دوران کودکی ام که خیلی با هم صمیمی بودیم
یکی رضا چراغی بود که منزلشان دوش به دوش خانهٔ ما قرار داشت
دیگری محمد پوراحمد که منزل آنها هم چسبیده به خانهٔ ما بود
نصرت قریب دیگر دوست مشترک ما سه نفر بود
که منزل آنها با خانه هایمان چند تا خانه فاصله داشت
.
در ایام زندگی ما در گود مرادی
با وضعیتی که داشتیم
هر چند زیاد رو به راه نبود
اما خوش بودیم و سرحال
به خصوص وقتی که با رفقا
توی کوچه پس کوچه های تنگ محلهٔ گود مرادی
پا به توپ می شدیم و با توپ پلاستیکی
فوتبال گل کوچک بازی می کردیم
.
یادم هست در آن دوران
مادرم غذای ساده ای بار می گذاشت
تا با آن غذا، شکم ما بچه ها را پر کند
اما این غذا از بس بی محتوا و بی مزه بود
سر و صدای من و دیگر برادران و خواهرانم را در می آورد
به همین خاطر گاهی وقت ها بابام
که آن ایام در یک کارگاه نمکی کار می کرد
کلاه خودش را بر می داشت
و آن را روی دیگ آبگوشت می تکاند
و با نمکی که توی کلاه اش بود
غذای ما را با مزه می کرد و می داد می خوردیم
.
بله من در چنین خانواده ای رشد کردم و بزرگ شدم .... »
.
.
برای ادامه خواندن این سرگذشت جذاب
به کتاب "قصه ما همین بود"
چاپ نشر بیست و هفت
مراجعه بفرمایید
.
سلام و صلوات هدیه به پدر و مادر #شهیدان_دستواره
و هدیه به برادران شهید
سید محمد رضا، سید حسین و سید محمد دستواره
و هدیه به شهید رضا چراغی و شهید محمد پوراحمد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
#ل۲۷
#لشکر۲۷
#تیپ۲۷
#لشکر_۲۷
#دستواره
#شهید_دستواره
#لشکر_بیست_و_هفتیا
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#رزمندگان_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
.
هفته دفاع مقدس بر رزمندگان و خانواده شهدا و جانبازان و جاویدالاثرها مبارک باد
#زندگی_نامه
شهید تقی ارغوانی متولد سال۱۳۵۳
یکی از کارمندان روابط عمومی شهرداری منطقه ۲۱تهران بود او اولین شهید مدافع حـرم شهـرداری و یـکی از عکاسان خبری بودکه به صورت افتخاری با خبرگزاریهای کشوردرموضوعات مختلف همکاری داشت.
که بصورت داوطلبانه عازم سوریه شد
شهید ارغوانی توسط نیروهای تروریستی و تـکفیری در ۲۲ بهمن مـاه بـا تیری کـه به پهلویش اصابت کرده بود چون بانویش فاطمه زهرا (س) به فیض شهادت رسید. شهید ارغـوانـی اولـیـن شهید مدافع حرم شهرداری تـهران و نـخستین شهید شهرک وردآوردتهران محسوب میشود. اوهم
چنین فرمانده گردان بیت المقدس پایگاه شهید یزدی حوزه ۲۰۵ ناحیه میثم تمار در منطقه۲۱ تهران بود. از این شهید یک پسر به یادگار مانده است.
🔷خصوصیات اخلاقی شهید ارغوانی
خانواده دوست، صبور،پیشتاز، وظیفه شناس بود.اما بارزترین خصوصیت شهید ارغوانی بی ریایش بود.هر کاری که برای مراسمات مذهبی چه در مسجد و چه در پایگاه بسیج از دستش برمیآمد،خالصانه و بدون توقع انجام میدادودریغ نمیکرد.
برادر شهید مدافع حرم تقی ارغوانی با اشاره به جاماندنش از قافله شهدای مدافع حرم میگوید: تقی دومین بار بود که به این ماموریت میرفت. دوستانش که صـحـبت مـیکردند هـمیشه روی این موضوع صحه میگذاشتند که از کمک به دیگران اصلا دریغ نمیکرد.مرتبه اولی که به سوریه رفته بود جریانی پیش آمده و باعث شده بود یکی از فرماندهش نجات پیدا کند.اوزخمی شده بودوبه هر زحمتی بودتقی او را بـه عـقب مـنتقل کرد. خیلی سـخت اسـت که انـسان بـخـواهد در این صحنهها خودش را ثابت کند. او در ادامه بابیان اینکه تقےارغوانی روزگاری عکاسی وفیلمبرداری میکردوبعدناگهان برای دفاع ازحرم به سوریه رهسپارشد،میگوید:تقی زمانـی که در داخـل ممـلکت خودمان بود، سلاحش دوربین بودوبه نحوےمیخواست رسالت خـودش را انـجام دهد. در عـرصـه داخـلی مـملـکت بـا زبـان هـنـر عـکاسـی و فیلمبردارےانجام وظیفه میکرد.دربرههاے
این اتـفـاقـات در مـنطقه افـتاد و ایشـان احساس کـرد الان تـکـلـیفش این است که دوربین رازمین گذاشته و اسلحه به دست بگیرد تاازحرم اهل بیت(ع)دفاع کند. زیرا حرم حضرت را در خـطر می دید. فـرقـی نمیکند.یکی سلاح نرم در عرصه مقاومت و یکی دیگر سلاح گرم بازدرخط مقاومت بود که هر دو یک هدف را داشت.
💢خاطره ای دیگر از شهید ارغوانی
همسر شهید به ذکر خاطره ای از رفتن این شهیدبه سوریه پرداخت وگفت:
اولین بارکه شهیدعزم رفتن کردزمانی بود که تصاویری ازحضرت زینب(س)رادیدو چـون عـلاقـه بسـیاری بـه من و فرزندم داشت از من کسب اجازه کرد که بنده هم با کمـال مـیـل مـوافقـت کردم. مدت اولین ماموریت بـه ۴۳ روز رسـیـد و ایـشـان بـه سلامت برگشتند.وےادامه داد:امازمانیکه این بزرگوار برای بار دوم تصمیم به رفتن گرفت بنده راضی نبودم ودلشوره عجیبی داشتم، به او گفتم شما که ادای دین خود رایکبارانجام دادهاید؛من راضی نیستم.آن شب با هم خیلی در این رابطه صحبت کردیم وشهیدگفت هرچه شمابگوییدچون راضی نیستی من همدیگه دراین رابطه صحبت نمی کنم.همسر شهید ارغوانی در حالی که بغض خودراپنهان مـیکرد، گفـت:
هـمان شـب خـواب دیدم که حرم حضرت زینب(س) از هـمـه طـرف در حـال خـراب شدن است وبنده هم در آن حالت به گریه و ناله می پردازم، در همین حال حضرت زینب(س) آمدندوگفتنداگرمی خواهید که حرم مااهل بیت سرپابـمانددراین راه باید خـون و جـان بـدهید که در ایـن لحـظه از
خواب بیدارشدم وشهیدهم از بیدار شدن من بیدار شد و من در همان لحظه خوابم را تعریف کردم و گفتم که من مخالفتی با رفتن شمابه سوریه ندارم.همسراین شهید بزرگوار اظهار داشت: بنده همسرم رابرای باردوم با ایمان قاطع فرستادم وزمانی که رفت مطمئن بودم که برنمیگردد به همین دلیل از او خواستم که یکبارتمام خانه را دور بزندوتاجایی هم که می توانستم اورا برای رفتن همراهی کردم.
🌹شهید مدافع حرم محمد تقی ارغوانی🌹
#تاریخ_شهادت:۱۳۹۴/۱۱/۲۲
#محل_شهادت:سوریه_حلب