eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
71.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
183 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عکس ماندگار سردار شهید عباس عرب نژاد مسئول مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله و سردار حاج احمد حمزه ای فرمانده گردان ۴۱۱ سیدالشهداء... 💢فرازی از وصیت سردار شهید عباس عرب نژاد... 🔸ای مردم حزب اللهی بنگرید که چگونه اسلام در دل ما زنده شد چگونه با به وجود آمدن ایمان به الله لرزه بر اندام مستکبرین افتاده جواب این چگونه ها را باید در نقش رهبر جستجو کرد رهبری که مستضعفین جهان حسرت داشتنش را می خورند رهبری که به هیچ چیز جز الله و دین اسلام نمی اندیشد. 🔹مَنیّت را در خود کشته و انسان بودن را به ما می آموزد و خودش برای ما الگو می شود. 🔸چگونه می خواهیم خداوند از ما خشنود باشد در صورتی که پسر حسین علیه السلام را یاری نمی کنیم وای بر ما اگر کوچکترین نافرمانی از امام امت کرده باشیم. 🔹مردم مستضعف ایران بیایید با وحدت خود با همّت خود با رهبر خود اسلام را یاری کنید تا خداوند از شما راضی و خشنود باشد. 🔸این را به مردم بگویید که اگر این شهدا حقّی به گردن این مردم بی تفاوت و این زنان بی حجاب داشته باشند به خدای کعبه قسم می خورم که یکی من آنها را نمی بخشم.
✍سالروز تولد عارف شهید سردار شهید حاج علی محمدی پور هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... 🔹گر به میخانه روم بار دگر به جز از صحبت ساقی‌ نکنم کار دگر... 🔸فأینما تولّوا فثمّ وجه‌الله... 🔹با یک قطار غنچه سرخ سخن آواز شو به نغمه‌سَرای دهن بیا... 🔹در هیچ‌جا به‌ جز دل من نیست خانه‌ات دوری بس است دوست به دیدار بیا... 🔸هر کس به هرچه رو بکند سوی وجه توست من هم توأم به دیدن این خویشتن بیا... 🔹عطر بهار را به لباس دلم بزن با لاله و محمّدی و یاسمن بیا... 🔸ناکام ماند هر که جمالت ندید و رفت پیش از شبی که دیده شوم در کفن بیا...
🚩 🍁 🍂 ۲۸ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار ارزشمند و گران‌قدر سپاه اسلام رئیس توانمند، مدیر و مدبّر ستاد ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۵ بهمن ۱۳۳۳ - پاچنار تهران رشد و پرورش در یک خانواده‌ی مذهبی وارد دبستان اسلامی جعفری در سال ۱۳۴۰ اخذ دیپلم رشته ریاضی و شاگرد ممتاز. کار در تعطیلات تابستانی از جمله: بستنی‌فروشی و پارچه فروشی در دوران دبیرستان اعزام به خدمت سربازی در پادگان ۰۱ ارتش پس از قبول‌نشدن در کنکور حضور فعال در مجالس روضه و هیئت‌های عزاداری و علم‌داری هیئات. (معروف به عباسِ علمدار.) فعالیت‌های سیاسی و ضد حکومتی علیه رژیم طاغوت از سال ۱۳۵۶ قبول شدن در کنکور سال ۱۳۵۶ در رشته مددکاری اجتماعی. شهادت پدربزرگش در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ محافظت و مراقبت از جایگاه سخنرانی حضرت امام (ره) در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همکاری در تصرف مرکز رادیو در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و شهادت پسردایی‌اش. تسریع در عضویت کمیته انقلاب اسلامی پاچنار و آموزش اسلحه و تاکتیک‌های ساده نظامی در سال ۱۳۵۸ مدیریت داوطلبانه‌ی پرورشگاه بچه‌های بی‌سرپرست در میدان قزوین عزیمت داوطلبانه به محروم‌ترین منطقه کشور؛ شهر مرزی خاش در سیستان و بلوچستان در تابستان ۱۳۵۸ معاون عملیات، حفاظت فیزیکی و مسئول آموزش لانه‌ی جاسوسی در آبان ۱۳۵۸ به خاطر لیاقت، تدبیر، اخلاق و منش نظامی کمک فراوان و بسیار موثر در برنامه‌ریزی و تجهیز نظامی لانه‌ی جاسوسی. ازدواج در سال ۱۳۵۹ و قرائت خطبه عقد توسط امام خمینی رحمت‌الله‌علیه عزیمت به ستاد عملیات جنوب تنها ده روز پس از آغاز جنگ عضویت در مجموعه سپ.اه پاس.داران در سال ۱۳۵۹ عزیمت مجدد به جبهه‌ی آبادان در اسفند سال ۱۳۵۹ به دنیا آمدن اولین فرزند؛ آقا میثم در اردیبهشت ۱۳۶۰ همکاری در شناسایی خانه‌های تیمی منافقین در زمستان ۱۳۶۰معاونت آموزش بسیج منطقه ۱۰ تهران پیوستن به تیپ۲۷محمدرسول‌الله‌(ص) در اسفند۱۳۶۰ فرماندهی گروهان یکم از در عملیات‌ فتح‌المبین معاون در عملیات الی‌.بیت‌.المقدس و مجروحیت از ناحیه دست، سر و صورت ریاست ستاد سپ.اه ۱۱ قدر در پاییز ۱۳۶۱ توسط ریاست ستاد لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) در فروردین سال ۱۳۶۲ توسط : بامداد ۲۹ آبان ۱۳۶۲ - عملیات - ارتفاعات کانی‌مانگا روی سنگر دیده‌بانی توپخانه لشکر. ☆ ♡
🚩 ♡ ☆ روز آخر، مرخصی ۲۴ ساعته از گرفت. با خانواده‌اش خداحافظی کرد و زودتر از موعد هم برگشت. هربار که از درخواست رفتن به خط را می‌کرد، حاجی مسئولیت‌هایش را پیش می‌کشید و اجازه نمی‌داد از قرارگاه فرماندهی، قدمی جلوتر بگذارد. . . . ...اما روز ۲۸ آبان ۱۳۶۲ با همه‌ی روزها فرق داشت. عباس شده بود یک تکّه خواهش و تمنا‌. به گفت: «بهم الهام شده؛ باید بروم...» قسمش داد. اشک ریخت. حاجی او را در آغوش گرفت و با هم گریه کردند. به خوبی می‌دانست معنای این گریه‌ها چیست، لذا دربرابر تمنایش تسلیم شد و همان‌شب به آرزویش رسید و شد. ☆ ♡
نوزدهم آذر ۱۳۳۸، در روستای هشتچین از توابع شهرستان خلخال به دنیا آمد. سال ۱۳۵۵ پس از اخذ ديپلم، در رشته جامعه شناسى دانشگاه تهران پذيرفته شد و به تحصيل پرداخت. او از اعضای کمیته استقبال از امام در ۱۲بهمن۱۳۵۷ در تهران بود. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. وقتی در جبهه آوازه‌ رشادت، مقاومت و هوش خارق‌العاده‌اش به گوش حاج‌همت فرمانده لشکر ۲۷حضرت‌رسولﷺ می‌رسد طی حکمی مسئولیت گردان حبیب‌بن‌مظاهر را به او می‌سپارد. او که در جمع نيروهايش به "فرمانده عبدالله" معروف بود سرانجام در سال۱۳۶۲ در عملیات خیبر در منطقه طلائیه شهد شهادت را گوارای وجود می‌کند و اثری از پیکر پاکش در زمین باقی نمی‌ماند و از آن زمان تاکنون مفقودالاثر است.
از راست نشسته نفر دوم شهیدمحمدرضا دستواره، از چپ ایستاده نفر دوم شهید همت، نفر سوم شهید عباس کریمی قهرودی، نفر چهارم شهید عباس ورامینی
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇 💠 سال ۶۲ ما از پادگان به اردوگاه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!!
🌿 از زندگی در ... تا پرواز از 🕊🕊 🌷شهید بهمن کاشانی ❇️ به نقل از همرزم شهید:👇👇 بهمن در خانواده ای بی نیاز از نظر مالی بزرگ شد. در زمان شکل گیری انقلاب در کانادا مشغول به تحصیل بود. با پایان یافتن تحصیلات در رشته راه و ساختمان، در همانجا مشغول به کار می شود. غیر از بهمن ،دو برادر و سه خواهرش نیز در کانادا زندگی می‌کردند. بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، او به شرکت محل کارش رفته و استعفا می دهد, وقتی که مدیریت شرکت علت را جویا می شود بهمن در جواب می‌گوید در سرزمین مادری ام جنگی رخ داده و من باید بروم و از سرزمین آبا و اجدادی خود دفاع کنم . خانواده و خواهران و برادرانش وقتی متوجه تصمیم او می‌شوند، هرچه سعی میکنند نمی‌توانند خللی در عزم او ایجاد کنند. او به اتفاق خانواده‌اش به ایران می آید. در این ایام، بنا بر عللی همسرش از او جدا می شود و تنها دختر کوچکشان را نیز با خود می‌برد و بدنبال آن، با مردی، ازدواج مجدد می‌کند. در این مدت، بهمن هربار که به دیدن فرزند خردسالش می رفت، خود را دوست پدرش معرفی می‌کرد! چون به کودک گفته بودند: پدرت مرده است!! بهمن سپس راهی جبهه های جنگ می‌شود و در زمان حضورش در آنجا چند بار زخمی می‌شود. پدر بهمن از ملاکان تجریش تهران بود و وضع مالی خوبی داشت. هربار که بهمن مجروح می‌شد از او می‌خواست جبهه را رها کرده و به کانادا برگردد، هزینه سفرش را نیز متقبل می‌شود، حتی یکبار که فرزندش از ناحیه چشم مجروح شده بود، به او می‌گوید: «برگرد کانادا که در آنجا مداوا هم بشوی... خرج عملت را هرچه باشد پرداخت می‌کنم» ... ولی باز او قبول نکرد!! اصرار پدر به جایی نرسید و دست آخر به او گفت: اگر بازنگردی از ارث پدری محرومت می‌کنم و هیچ مال و املاکی به تو نخواهد رسید!!! ... اما بهمن می‌گوید: من اینبار بروم، دیگر باز نخواهم گشت و شهید می شوم🌷 او با یک ندای امام و رهبر، بی آنکه چیز زیادی از او بداند، راهی نبرد حق علیه باطل شد. غیرت ملی و مذهبی‌اش کاری کرد که به تمام ثروت، مقام و امکانات رفاهی و دنیوی و ویزای خارج پشت پا زده و به سادگی از تمامی آنها بگذرد. او یک‌شبه ره صد ساله را پیمود، ... سیر و سلوکی که بسیاری از علما و بزرگان آرزویش را داشتند. او به جبهه آمد، گردان عمار، دسته ی ویژه آر.پی.جی زن ها، ... در مقطعی هم تیربارچی بود. رزمنده مخلص و سالک گمنام، سرانجام در نبرد والفجر ۸ در آسمانی شد. ما پس از اتمام عملیات، وقتی برای مرخصی، به تهران آمدیم، به دنبال مزار وی گلزار شهدا می‌گشتیم که تازه متوجه شدیم خانواده‌اش مراسمی برای او نگرفته بودند و با اینکه چندین بار به آنها یادآوری شده بود نیامده بودند و پیکر مطهر مدت ۲۰ روز در معراج شهدا باقی مانده بود!!! در آن موقع، خودمان دست بکار شدیم تا تشییع و تدفین شهید را انجام دهیم. مراسم شهید با خیل انبوه جمعیت برگزار شد ... تشییع کنندگان در خیابان فرصت، کارگر شمالی تجمع کرده بودند تا برای انجام مراسم تدفین به گلزار شهدا بروند. اصلا برای ما معلوم نشد آنها از کجا و چطور متوجه شده بودند که خودشان را سراسیمه به آنجا رسانده بودند!! چقدر دسته گل آورده بودند!!! گروه ارکست، موزیک مارش عزا می‌نواخت... بچه‌های کمیته آمده بودند... خیلی‌ها می‌گفتند نمی‌دانیم چطور به تشییع جنازه شهید دعوت شدیم!!؟؟ بله!! معامله با خداست، ... و خودش هم جوابگو و پذیرای میهمان خود است مهمانی که با اخلاص و فقط به نیت رسیدن به ذات مقدس ربوبی، تمام داشته و نداشته‌هایش را فدای محبوب کرده ... ... و به حق، جاودانگی از آن چنین ‌پرستوهایی‌ست که جملگی غریبانه و عاشقانه به دیار دوست کوچ کردند🕊🕊🕊
۹ بهمن ۶۵ -- سالروز شهادت مهدی چگینی رزمنده گردان از لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) متولد: یک‌شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۴۶ شهادت: پنج‌شنبه نهم بهمن ۱۳۶۵ مزار: تهران، شمیرانات، گل‌زار شهدای امام‌زاده علی‌اکبر (ع) چیذر
سرنوشتِ مقلدان خمینی، چیزی جز شهادت نیست ... 🌷۲۸ بهمن ۱۳۶۱ - سالروز شهادت پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» - عملیات والفجر مقدماتی - منطقه ⚪️ معاون تیپ سلمان، لشگر ۲۷ 🌱 متولد: یکم تیر ۱۳۳۷ - تهران ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱
🌷26 بهمن 1364 - سالروز شهادت جعفر انصاری، معاون دسته گروهان شهید بهشتی، گردان مالک اشتر لشگر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ - عملیات والفجر 8 🔹 مزار شهید: بهشت زهرا (س) - قطعه 53 ردیف 60 شماره 1 ا🌷🪴🌷🪴🌷🪴🌷 📷 👆 | معرفی مسولین گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ 🚩 اردوگاه کنار رود کارون ، عقبه منطقه عملیات والفجر 8 - زمستان 1364 🔹از راست: 1.شهید رجبعلی بکشلو، معاون گروهان بهشتی 2. یحیی عنقایی، فرمانده دسته گروهان بهشتی 3.شهید علیرضا لشکری، پیک گردان 4.شهید حمید سلمانی، پیک گروهان بهشتی 5.شهید عبدالرضا اثباتی، معاون دسته گروهان سیدالشهدا(ع) 6.شهید جعفر انصاری، معاون دسته گروهان بهشتی 7. حسین حکیمی، فرمانده دسته گروهان بهشتی 8. سیدمجید کسایی، فرمانده گروهان سیدالشهدا(ع) 9.شهید علی فخارنیا ، پیک گروهان بهشتی 10. نصرت اله اکبری، فرمانده گردان 11. کاظم قربانی، پیک گروهان سیدالشهدا(ع)
۹ بهمن ۶۵ -- سالروز شهادت مهدی چگینی رزمنده گردان از لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) متولد: یک‌شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۴۶ شهادت: پنج‌شنبه نهم بهمن ۱۳۶۵ مزار: تهران، شمیرانات، گل‌زار شهدای امام‌زاده علی‌اکبر (ع) چیذر