#اشلــو
مرتضی، با زبان عربـی با عراقے ها حرف می زد و تکـیه کلامـش روی کلمه اشـلو بود ڪه مخفـف همان «ای شی لونک » رنـگ و روت چطــوره بود .
او هــر روز صبــح به فاصـله هفتاد ، هشتــاد مترے عراقے ها ، روی خاکریز می ایسـتاد و دسـت هایش را دور دهان حلـقه می ڪرد وبرای عراقے ها سخنرانے مـی کرد :
اشلـونک ... یا اخی ... صباح الخیر ! (یعنی رنگ وروت چطوره ... حال وروزت چطوره ...)
ظـهر دوباره هــمان آش و همان کاسه ! مرتضـی دسـت بردار نـبود وروز روشـن ، جلو چشـم عراقے ها روی خاکریز مے رفـت و براے دشمن کلاس عقیدتے مے گذاشت . گاهـی هم از پشـت بلندگـو سـوره واقعه را می خوانـد. اما جـواب عراقے ها توپ و تفـنگ بود.
این عمـل مرتضـے ترس و وحشـت در دل نیروهـاے دشمـن انداخـت به صورتے که عراقے ها برای ســرش جایزه گذاشــتند . و او معـرف شد به «اشلــو» ...
#شهیــد مرتضــی جاویدی
#شهدای_فارس
#سالروزشــهادت
🌹🍃🌹🍃🌹
ﺑﻤﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ #ﺷﻬﻴﺪاﺳﺘﺎﻥ_ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻛﻪ #ﺣﺎﺝﻗﺎﺳﻢﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺩاﺩ ....
🌷🌷
عمليات كربلاي 5 جريان داشت. خط لشكر ثارالله چسبيده به گردان فجر بود که برايشان مشكلي پيش آمد. حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله در آستانه اسارت يا شهادت بود. " حاج قاسم سلیمانی" پشت بی سیم به بچه های قرارگاه گفت: عراقی ها ما را محاصره کردن، تو چند متری ما هستند... بعید می دونم کسی از ما زنده بمونه، دیدار به قیامت!😔
اولین اسمی که به ذهنم آمد #مرتضی بود. بی سیم را برداشتم و قاسم را صدا زدم. جواب داد. گفتم: اشلو را برات می فرستم!
گفت: هر کاری می کنی زودتر جعفر جان!
با بيسيم به مرتضي گفتم: حاج قاسم مفهومه!
گفت: نگران نباش، می رسم.
گفتم: زودتر، خطش داره سقوط مي كنه.
گفت: «مگر ما مرده ايم. الان مي روم سراغشان.»
چنان می گفت الان می رسم، انگار فقط صد متر راه بود. مرتضی باید از موانع نونی شکل عبور می کرد و می جنگید تا به حاج قاسم برسد. این کار را هم کرد و محاصره حاج قاسم را شکست. چند دقيقه بعد حاج قاسم بي سيم زد و تشکر کرد، مرتضی هم در همان خط مشغول جنگ بود.
ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺪاﻛﺎﺭﻱ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ و ﮔﺮﺩاﻧﺶ اﺳﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﻧﺸﺪ...
ﺑﻌﺪ اﺯ,ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ من ماندم و حاج قاسم که هر از گاهی یاد مرتضی می کرد و مبارزه افسانه ای اش برای نجات او....
ﺭاﻭﻱ : ﺳﺮﺩاﺭ ﺟﻌﻔﺮ اﺳﺪﻱ
🌷💖🌷
#شهیدمرتضی_جاویدی #ﺷﻬﻴﺪحاج_قاسمﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑا ﺻﻠﻮاﺕ
☘🌺🌺☘
محمد در بین اهل بیت علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و همیشه به دنبال نکاتی میگشت که خود را به این حضرت نزدیکتر کند. یک روز قبل از عقد من در حیاط منزل زمین خوردم و دستم شکست. روز عقد با دست شکسته پای سفره عقد نشستم.
پس از عقد یک شب که برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم محمد گفت «زهرای 18 ساله با دست شکسته پای سفره عقد» نشانهای برای ماست تا بیشتر به یاد حضرت باشیم. پس از آن مداحی حضرت زهرا را گذاشت و هر دو به یاد حضرت زهرا اشک ریختیم».
#شهیدمحمدمسرور
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_فارس (ﻛﺎﺯﺭﻭﻥ)
ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷
🌷🌿🌷
🔰 ضمن خدمت در سپاه مربی گری امور تربیتی اداره کل آموزش و پرورش و همچنین کارهای خطاطی، طراحی را نیز انجام می داد.
سال 1363، قصد اعزام ایشان به عنوان فرمانده سپاه لبنان را داشتند که ایشان به دلیل شهادت اولین برادرش از این امر امتناع ورزیدند.
🔰در کارهایش دقت و بلاغت زیادی به کار می برد و کارهای ایشان به صورت منظم و قانونمند پیش میرفت و در کارها به خودکفایی اعتقاد داشت به نحوی که مرکب خوشنویسی خود را با پوست گردو درست می کرد.
به شهید ماموریت داده بود که به بوشهر برود ولی ایشان حکم ماموریت را پس داده و گفتند که دیگر از این سرگردانی ها خسته شده و دوست دارم به جبهه بروم.
🔰 عملیات کربلای 5 آمد و گفت:می خواهم به خط مقدم بروم و لباس روحانی اش را درآورد و لباس رزم پوشید و آرپیچی به دست به سمت دشمن هجوم برد و پس از منهدم کردن تعدادی از تانکهای دشمن مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت .در عملیاتی که رمز آن یا زهرا بود بود به شهادت رسید.
*شهید سید رحیم موسوی*
*شهدای فارس*
*شهدای کربلای ۵*
*سالروز شهادت*
🌹🍃🌹🍃
🔰 ✍ #دستنوشتہ_شـهید:
مـادرم اگر خواستي گريه كنـى بروشـريك #غــم_حضرت_ام_البنـين باش اوكه پـس ازواقعـه #ڪربلا گفت ديگر مرا مادر پسران نخوانيد چون ديگر پسرے نداشت وتوهم ديگر پسر ندارى 😭
وچه خوب وجه اشتــراكى داريد..
آرے مــادرم هروقت دلت گرفــت وياد فرزند افتادے برو درمـجلس #فــرزند زهــرا(س) شــرڪت كـن ڪه زهـرا داغ بســيارديده و دلے پر درد وجانكـاه ازپهلوے شكسته دارد.
اما مادرم دوست دارم در عزايم همچون مادر وهــب كه ســر فرزندش را بسو ى دشمن پرتاب كرد وگفت چيزى را كه درراه خــدا دادم پس نمى گــيرم تو نيــز چون او مقــاوم و استــوار در مقابل منافقيــن وآنهايـى كه ممكــن است بيايند و با سخــنان نيـشدار دل تو را بدرد بياورند با صــبر و بردبارى خود ايستادگے كنى ....
🌹🍃🌹🍃
#شهــید سید محمد شعاعے
#شـهداےفارس
🌹🍃🌹🍃
🔹400 نفر بودند که تپه «بردزرد» را فتح کردند. کار سختی نبود، اسیر هم گرفتند اما سختی کار تازه بعد از مستقر شدن گردان فجر روی تپه شروع شد. عراق نمیخواست تپه را از دست بدهد، اما بچههای گردان فجر مقاومت کردند، آن هم بدون آب و غذا.
🔸چهار پنج روز مقاومت کردند تا نیروی کمکی رسید و تپه حفظ شد. اما دیگر خبری از گردان فجر نبود؛ گردان شده بود گروهان و کمکم گروهان هم شده بود دسته؛ آخر از 400 نفر فقط 18 نفر مانده بودند!
🔹آنقدر شهید زیاد شده بود، که میگفتند تعداد اسرای عراقی از تعداد رزمندههای ایرانی بیشتر شده است! گردان رفته بود و دسته برگشته بود، بله باورش سخته اما مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصرهی دشمن مقاومت جانانهای کرد.
🔸در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم میگوید : نمیگذارم #احد دیگری تکرار شود و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می شناسند.
🔹پس از پیروزی این عملیات اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان میگذارد. و حضرت امام بر #پیشانی این شهید #بوسه میزند.
📎فرماندهٔ دلاور گردان فجر تیپ المهدی
#سردارشهید_مرتضی_جاویدی🌷
#اﻳﺎﻡ_شهادت
ولادت : ۱۳۳۷/۴/۲۲ فسا ، فارس
شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۷ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
☘🌷☘🌷
متن شبهه یا سوال:
«تفاوت ایشاالله ، انشاالله و ان شاءالله درکجاست؟
ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم (نعوذبالله، استغفرالله)
انشاالله: یعنی ما خدا را ایجاد کردیم (نعوذبالله، استغفرالله)
ان شاءالله: یعنی اگر خداوند مقدر فرمود (به خواست خدا)»
🍃برایِ پرستویی دیگر از دیار عشق...♡
#علی_عسگری گرما بخشِ سردیِ بهمنماه.
🍃شجاع و غیور و جسور، آنچه از جوانیِ علی به یادگار مانده، اعتقادش به #ترک_محرمات_و_انجام_واجبات است.
🍃به یقین باید انقطاعی صورت گیرد تا اتصالی حاصل شود و علی این را خوب میدانست که دست و دل از نبایدها شسته بود. انقطاعِ از محرمات ، نقطه اتصالش به آسمان بود🕊
🍃واجبات را هم مهم میشمرد و چه چیز واجب تر از #لبیک به ندایِ "هلمنناصر...؟"
🍃پرکار بود و توانا#مجاهدِ واقعی
از عراق به لبنان، از لبنان به سوریه و در نهایت خاکِ#سوریه نمکگیرش کرد.
🍃هر آنچه در توان داشت برای مردمِ مظلوم آنجا خرج میکرد ازخدمات فنی و مهندسی؛ تا امداد رسانی وغیره، او به سرمنشا نور رسیده بود و آماده میشد برای وصل برای پریدن.
🍃آنقدر برایِ#خدا کوشید؛ تا آرزویش را به آغوش کشید و حالا علی؛ "عند ربهم یرزقون" است💚
*شاید گرهِ کار ما هم، با گریه انقطاع باز شود!
#میلادت_مبارک ؛ رها شده از دنیا
✍نویسنده: #زهراقائمی
#شهید_علی_عسگری♥️
📅تاریخ تولد: ۱۰ بهمن ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت: ۱۰ بهمن ۱٣٩۱
📅تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱٣٩٩
🥀مزار :گلزار شهدای چهار محال بختیاری
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
وعده ی خداوند
تخلف ناپذیر
و
#شهادت !
تنها مسیر
یکطرفه ی دنیای
ماست!
هرچه خدا بخواهد
همان گونه می شود..
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#صبحتون_شهدایی
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🎉 رهبرانقلاب: در #دهه_فجر بر سر در هر خانهای پرچم جمهوری اسلامی بزنید.
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
📜 #کلام_شهید
👌یڪ فرمانده ی خیلی بالایی داریم ،نامش امـام زمـان (عج) است.
اگر طوری شود تقصیر ماست ڪه ،ما بدیم و معصیت کار ..
#شهید_حسن_باقری
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🔸شهید سپهبد صیاد شیرازی :
« در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاعمقدس خدمت حضرت امام میرسیدم ، فقط #یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و #پیشانیاش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی ، یا همان اشلـو معروف »
📚 تپه جاویدی و راز اشلو
#فرمانده_گردان_فجر_تیپ۳۳المهدی
#شهید_سردار_مرتضی_جاویدی
#شهدای_فارس
#شهادت_عملیات_کربلای۵
#یادش_باصلوات
🌷🍁🌹🍁🌷🌹
🌷برای بازدید از گردان امام رضا( علیه السلام) به مقر گردان رفته بودیم. اسلام نسب را از صمیم قلب دوست داشتم، همین دوستی ام به اسلام نسب باعث شده بود مهر ابراهیم هم به دلم بنشیند. کنار ابراهیم ایستاده بودم، حواسش به سمتی دیگری بود، خم شدم و در یک لحظه دستش را بوسیدم!
مثل اینکه او را برق گرفته باشد، از جا پرید، باناراحتی گفت: این چه کاری بود کردی!😱
آنقدر ناراحت شد که بلافاصله از من رو گرفت و سوار بر موتور دور شد.😳
من توی دل خودم از اینکه ابراهیم را رنجانده بودم ناراحت شدم.😔
هنوز بازدید تمام نشده بود که ابراهیم برگشت. به سمت من آمد، مرا در آغوش کشید و گفت: ببخشید سر شما داد زدم!😞
گفتم: شما ببخشید. من به خاطر حرف امام، که فرمودند من دست رزمندگان را می بوسم، به عنوان تبرک دست شما را بوسیدم!🌹
#شهید ابراهیم باقری زاده
سمت: مسئول عقیدتی لشکر 19 فجر، فرمانده گردان امام رضا(ع)
شهادت: ﻛﺮﺑﻼﻱ 5
🌹🍃🌹🍃
#ﺟﻦ_ﻇﺮﻑ_ﺷﻮﻱ
🌷شـب ها بعد از خوردن شـام، کسی دیگر حال ظرف شستــن نداشت، آنها را جمع می ڪردیم پشــت سنگر تا صبح با حوصله بشـوریم. اما صبـح که سراغ آنها می رفتیم می دیدیم همه شسته و تمیز هستند.
عباس با خنده می گفت، کار جن است و همــه می خندیدیم.😇😊
یک شـب چند نفر با هم تصمیم گرفتیم مچ آقا جنه را بگیریم.
نیمه شب بود که صدای آرام شسـتن ظرف ها بلند شد. همه با هم یک صدا فریاد زدیم آهای جن، جن. وقــتی همه بـیدار شدند به سمت محل شستن ظرف ها رفتیم دیدیم بله از جن خبری نیـسـت، عباس است که به جان ظرف ها افــتاده و آنها را می شـــوید. 😊
#سردارشهیدغلامعباس_کریم پور
شهدای فارس
🌹🍃🌹🍃
امـــام خــــامنـــه اى:
دفاع مقدّس وسیله ای شد برای اینکه استعداد های مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند.
مثلاً شهید حسن باقری بلاشک یک طرّاح جنگی است. کِی؟ در سال ۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزهی انقلاب است. ۹۲/۰۹/۲۵
ِ
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #شنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۹ برابر ۱۶ جمادی الثانی
📖 شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان
✅ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا (ص) است و خواندنش موجب بینیازی میشود.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
📋 #اینفوگرافی_شهید
#اختصاصی
این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم...
🕊شهید مدافع حرم علی عسگری
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات.
🍃میخواستی یک قهرمان ملی باشی!
طوری که همه ی #ایران به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان #سیزده_سالگی، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش #خدا هم به تو میبالد😍
🍃میبالیم به تویی که هیچ #ادعا نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل #عراقیها ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای #شناسایی!
چه سر نترسی داشتی #بهنام.
چه #مرد بودی تو!
🍃چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد.
که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی #شهادت دارم.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز تولد #شهید_بهنام_محمدی_راد
📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡نون والقلم♡
🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمیآمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد.
🍃دفتر #زندگی را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را #گم کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!
نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار.
🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست #دلم به نوشتن نمیرفت، نشانی #حرم یار را گم کردم و در این وانفسای #دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک #یاعلی(ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک #یاحسین(ع) بلد راه شدند و ندای لبیک #یازینب سر دادند، ندایی که میگفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند!
خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ #حامد هم یکی!
🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر #شهادت نمیگویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب #معشوق مشق عشق نمیکند.
🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در #نور خلاصه شود.
آری همین است شرط عاشقی #جنون است.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حامد_کوچک_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۹
🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #دل_نوشته #طراحی