هدایت شده از MARTYR
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
کانال ایتا(#حافظان_امنیت)
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️
سهم مهدی و یارانش از سفره انقلاب !
سر سفرهای که مهدی زینالدین و یارانش نشستند. خبری از غذای لاکچری نبود خبری از اختلاس نبود البته پارتیبازی غوغا میکرد پارتیبازی برایِ شهادت جایی که مهدی برای شهادت پارتیبازی کرد و برادرش مجید را همراه بُرد..!
▪️۲۷ آبان سالروز شهادت
فرماندهان لشکر۱۷ علیبنابیطالب
برادران مهدی و مجید زینالدین گرامیباد
#روحشان_شاد_باصلوات
#شهید_آوینی:
«خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین، پیمان «باختن»
#شهید_همت:
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
#شهید_سلیمانی:
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
خودرویی که مسافرانش را به بهشت برین رساند
همرزم شهید نوری :
"اونروز بابک داخل ماشین بود شهید نظری و کاید خورده کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار...
در ماشین نیمه باز بود پای راست بابک هم بیرون....
خمپاره افتاد بین این سه نفر و....
پی نوشت: دقیقا همین ماشین بود
شهید #بابک_نوری (سمت چپ)
شهید #عارف_کاید_خورده (سمت راست)
#مدافع_حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرمانده_لشگر
برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند #روایت_فتح با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی در مورد فرمانده دل ها ، سردار شهید #مهدی_زین_الدین
#شهید_آوینی : طینت مردم با حب محمد و آل محمد صلواتالله علیهم قوام گرفته است و این حقیقتی است كه در طول جنگ روز به روز بیش از پیش به اثبات رسیده است.
ما اهل دنیا ، از فرماندهان لشگر ، همان تصویری را داریم كه در فیلم های سینمایی دیده ایم ، اما فرمانده های سپاه اسلام ، امروز همه آن معیار ها را در هم ریخته اند...
روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#روایت_فتح
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دیدار_عجیب
دیدار عجیب و شنیدنی سردار شهید #مهدی_زینالدین با یک سرهنگ عراقی
سردار شهید مهدی زینالدین از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن میشد. یکبار وارد قرارگاه عراقیها شد و به سنگر فرماندهی رفت، دید سنگر خالی است. برای خودش چای ریخت. در همین حین فرمانده عراقی به داخل سنگر آمد و به آقا مهدی گفت برایش چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! فرمانده عراقی هم یک کشیده محکم به آقا مهدی زد.
چند روز بعد عملیات شد و رزمندگان تعدادی از عراقی ها را اسیر کرده و به عقب منتقل کردند. آقا مهدی برای بررسی اوضاع آمده و ناگهان چشمش به همون سرهنگ عراقی افتاد که بهش سیلی زده بود . سرهنگ عراقی هم او را شناخته و چنان وحشت کرد که از ترس دستاشو جلوی صورتش گرفت که مثلاً شناخته نشود. آقا مهدی جلو رفته و دست او را گرفت و چندمتری آن طرفترش بُرد و گفت : برایش کمپوت بیاورند. مدتی چهارزانو روی زمین نشسته و عربی صحبت کردند. فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی فرمانده لشگر باشد و یکسره به آقا مهدی نگاه میکرد و رنگ به رنگ می شد .
کجایند مردان بی ادعا...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#سرداران_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم