eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
71.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
183 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 چرا به شهید سامانلو فاتحِ نُبل و الزهرا می‌گویند؟! | بعد از شهادت پسرم؛ وقتی از طرفِ سپاه به دیدن ما اومدند، عکسی رو از سعید کنار عکس شهید جهان آرا چاپ کرده، و پسرم رو فاتحِ نبل و الزهرا نامیده بودند. من ناراحت شدم و پرسیدم: مگه فقط پسر من بوده؟ گفتند: ما با اعتقاد این‌کار رو کردیم؛ شهید جهان‌آرا هم تنها نبود، اما ایمان عجیبی داشت که فاتح شد. بعد تعریف کردند و گفتند: "شهر نبل و الزهرا(س) توی محاصره بود. اما نیرو برای عملیات کم داشتیم. از طرفی این شهر شیعه‌نشین چهار سال تحت بدترین محاصره، ۵۰۰۰ شهید داده بودند، و نمیشد بیش از این عملیات رو به تاخیر انداخت. همون موقع سعید اجازه خواست نظرش رو بده. همانطور که سرش رو انداخته بود پایین، گفت: من ۱۴۰ تا نیرو نمی‌خوام، اگه بشه ۱۰ تا نیرو هم بهم برسونید میرم واسه عملیات... گفتیم: سعید! اینها مثلِ مور و ملخ می‌ریزند؛ بررسی کردی؟! برنامه ی اطلاعاتی رو مرور کردی؟! سعید جواب داد: بله! همه رو بررسی و مطالعه کردم... بحث شروع شد و گفتند این کار عاقلانه و شدنی نیست. سعید گفت: شهر به نام خانم فاطمه زهرا (س) است، رمز عملیات به نام خانم فاطمه زهرا (س) است، (و اشاره می کند به اتیکت روی سینه‌اش) این اتیکت روی سینه هم به نام خانم فاطمه زهرا (س) است. شهر رو خانم آزاد می‌کنه... همینطور هم شد و سعید با کمترین نیرو فاتح نبل و الزهرا شد." 📚 منبع: کتاب " فقط بخاطر خدا" صفحه ۱۶ ‌‌‌‌__________________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: امام آمد نسلی را انتخاب کرد، که انتخاب این نسل ریسک داشت اما امام این ریسک را پذیرفت... بلکه مهمترین دستاورد انقلاب ما همین بود و آن اعتماد به نسل جوان بود 🇮🇷به مناسبت ایام سالروز پیروزی انقلاب اسلامی قرار عاشقی ، ۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه 1849 روز بی تو گذشت ، تعجیل در امر فرج و شادی روح مطهر پیامبر اعظم (ص) و شهیدان سید حسن نصراله ، سید ابراهیم رئیسی ، حٰاج‌قٰاسِم‌ سُلِیمٰانی ، ابومهدی المهندس ، حسن باقری و خادمه امام رضا مرحومه سیده زهرا میرحسینی  فاتحه مع صلوات*
یادمان بماند شهدا بدون اینکه ما را ببینند و بشناسند برای ما رنج‌ها کشیدند... یادمان باشد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
| 🗓 چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ (۶ شعبان) 📿 صد مرتبه «یا حَیُّ یا قَیّومْ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز امام رضا علیه‌السلام امام رضا علیه‌السلام: حکایت استغفار و ریختن گناهان به سبب آن، حکایت برگ درخت است که با تکان خوردن می‌ریزد.
راه انقلاب اسلامی ایران راه را شهدای قیام عاشوراست ، و در این مسیر از بذل جان و مال و فرزند دریغ نمی کنیم. زندگی فضای دیر یا زود به اتمام میرسد ، خوشا به احوال شدیدا که به موقع جان شیرین را بعنوان عطیه‌ای الهی تقدیم راه یار کردند و بجوارش پیوستند . ان شاءالله 🍃🌸🍃💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥صدام: فلسطین آزاد نخواهد شد مگر توسط ایران 💥حتی این رذل جنایتکار هم می دانست... 🌺🍃
✍سردار شهید علی اکبر بختیاری مقدم پاره ای از جان شهید عبدالمهدی مغفوری... 🔹در تشييع جنازه ی علی اکبر من به خوبی درک می کردم که عبدالمهدی پاره ای از جانش را از دست داده است. 🔸ارادت خاصّی به دوستان شهیدش داشت... 🔹اگر کرمان بودیم هر پنج شنبه به گلزار شهدا می رفت. 🔸می گفت نباید شهدا را فراموش کرد گلزار شهدا نباید خلوت باشد این ها چراغ راه هدایت اند. 🔹وقت خروج از آن جا بدون آن که به مزار شهدا پشت کند عقب عقب خارج می شد. 🔸هر صبح رو به قبله به طرف گلزار شهدا می ایستاد و فاتحه می خواند. 💢منبع کتاب به رنگ خدا صفحه ۱۵۲ راوی همسر شهید مغفوری... شهید عبدالمهدی مغفوری شهید علی اکبر بختیاری مقدم 🍃🌺🍃💔
✍انس و الفت عجیب شهید عبدالمهدی مغفوری و شهید علی اکبر بختیاری مقدم... 🔹عبدالمهدی و علی اکبر بختیاری هر دو بچّه ی سرآسیاب فرسنگی بودند هر دو کودکی را در سختی گذرانده و با هم درس خوانده بودند بین این دو دوست انس و الفت عجیبی برقرار بود. 🔸تیر ماه گرم سال ۶۵ عبدالمهدی اهواز بود که علی اکبر در ایلام مجروح شد و او را برای درمان به بیمارستان نمازی شیراز فرستادند ولی در شیراز منافقان او را به شهادت رساندند. 🔹دهم مرداد ۱۳۶۵ عبدالمهدی زنگ زد و گفت که در مسیر برگشت است شب از نیمه گذشته بود که رسید. 🔸از فرط ناراحتی رنگش پریده بود پرسیدم طوری شده گفت اکبر شهید شد... 🔹در ذهنم این شعر مرور شد رفیقان می روند نوبت به نوبت گریه افتاد خواستم شانه هایم پناه دل تنگی هایش باشد نشد. 🔸قرار بود عبدالمهدی خبر شهادت اکبر را به خانواده اش بدهد بعد از نماز صبح راه افتادیم و به منزل شهید بختیاری رفتیم. 🔹خبر شهادت علی اکبر را به خانواده اش داد کلامش چنان آرامشی در دل همسر شهید ایجاد کرد که اضطراب مرا برای بی تابی او از بین برد. 🔸شایان ذکر است مزار مطهر دو شهید گرانقدر عبدالمهدی مغفوری و شهید علی اکبر بختیاری مقدم در گلزار شهدای کرمان در نزدیکی یکدیگر قرار دارد. 💢منبع کتاب به رنگ خدا فصل شانزدهم صفحه ۱۵۱ شهید علی اکبر بختیاری راوی همسر شهید عبدالمهدی مغفوری... شهید عبدالمهدی مغفوری 🍃🌺🍃💔