🔰 با دیدن امام آرام شدیم
💢 یکی از نوههای امام نقل میکند: اوایل #جنگ بود که ناگهان صدای ضدھوایی به گوش ما رسید. ما چون تا آن روز با صدای ضدھوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که ھر صدا به منزله انفجار یک بمب است. سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلا متوجه ورود ما به اتاق نشدهاند. ما که هیجانزده و ازطرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش کردیم.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی جلد دوم،صفحه ۲۷۳.
#خاطرات_امام
🌾🌹🌾🌹
❌برای پست انقلاب نکردیم
💢امام (ره) ما را از تصدی پستهای حساس منع میکردند؛مثلا دوست نداشتند دخترشان نماینده مجلس بشود.چون می گفتند:«دلم نمیخواهد این احساس و توهم پیدا شود که بخاطر منسوب بودن به من،دخترم فلان پست را گرفته است.یا می گفتند: «ما انقلاب نکردیم که پست بین خودمان تقسیم کنیم و اصلا برای اینکه این شایعه در ذھن مردم بوجود نیاید دنبال این کارھا نروید.ھزار جور کار دیگر ھست که می توانید آنھا را انجام دھید
#خاطرات_امام به نقل از فاطمه طباطبایی همسر مرحوم احمد خمینی(ره)
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) |جلدسوم،صفحه ۲۱۷
🔰این هم به خاطر تو
مرحوم احمد خمینی :
🔹گاهی که خدمت امام می رفتم می دیدم یکی از دو کانال تلویزیون برنامۀ ورزشی پخش می کرد و امام، کانال دیگر را می دیدند، فوراً کانالی را که ورزش پخش می کرد می گرفتند و می گفتند: «این هم به خاطر تو، بنشین و تماشا کن».
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) |جلد ۱ ، صفحه ۳۴
#خاطرات_امام
✅
🤲🏻 برای مردم دعای خیر می کردند
🔺امام در روزهای قبل و بخصوص روز آخر عمرشان، مسئولین یا افراد مختلف وقتی به دیدار و عیادت ایشان می آمدند، مردم عزیز را دعا می کردند و دعا برای مردم از زبان ایشان قطع نمی شد و دائماً برای مردم دعای خیر و عاقبت بخیری می کردند.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) |جلد ۱ ، صفحه ۳۱۵
#خاطرات_امام
✅
📿 هر روز دعای عهد را می خواندند
🔹امام تقیّد خاصی به خواندن دعای عهد به مدت چهل روز، حتی در ایام بیماری داشتند. وقتی پس از رحلت، اثاثیه ایشان، از جمله مفاتیح شان را به بیت منتقل می کردیم، متوجه شدم که در گوشۀ صفحه، تاریخ ۸ شوال را به عنوان دعا مرقوم فرموده اند.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) |جلد ۱ ، صفحه ۳۳۳
#خاطرات_امام
✅
🔰به اندازه غذا درست کنید
خانم فریده مصطفوی فرزند امام خمینی(ره):
🔹یکی از صفات امام، #صرفه_جویی در امور زندگی بود و ھمیشه به ما سفارش می کردند که به اندازه غذا درست کنیم تا اضافه نیاید و در زندگی زیاد مصرف نکنیم. امام ھمیشه گوشزد می کردند که الان ما در وضعی ھستیم که امکان دارد وضع بعضی از خانواده ھا به سختی بگذرد.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) | جلد دوم،صفحه۹۵
#خاطرات_امام
🔰نزد امام ھرگز چیزی اندوخته نشد
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان از اعضای دفتر امام خمینی:
🔺با توجه به وفور کثرت نذورات و ھدایا و با توجه به قناعت، و #صرفه_جویی و کم خرجی زندگی امام این نوع اموال نظیر وجوه نقدی
– طلا – اشیای نفیس – کتاب – قرآن خطی – تابلوھای ھنری نفیس – پارچه و... از سوی مشتاقان و علاقه مندان امام به عنوان نذور و ھدیه برای شخص ایشان تقدیم می شد.
🔹با اینکه این نوع اموال کاملاجنبه شخصی داشته و پرداخت کنندگان صرفا برای شخص ایشان تقدیم می کردند ھرگز نزد حضرتشان انباشته نشد و چیزی از آن ھمه را برای خود نیندوختند، تا آنجا که ماترک (اموال باقیمانده) امام بعد از رحلتشان حتی برای دو سه روز پذیرایی از حد معمول گذشته را در دفتر و بیت کفایت نداد.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) | جلد دوم،صفحه۸۷
#خاطرات_امام
🔰 از دینتان برای دنیای من صرف نکنید
🔺آیت الله مرتضی بنی فضل : در اوایل نهضت مقدس اسلامی روزهایی که مرجعیت و ریاست امام به اوج اعلا می رسید روزی در مقام نصیحت و موعظه به جمعی از اصحاب بیت خود فرمودند:
🔹«اگر ریاست و دنیایی در کار باشد برای شما نیست. اگر عاقل هستید از دینتان برای دنیا من صرف نکنید. در دینتان محکم و درستکار باشید»
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) | روزنامه جمهوری اسلامی خرداد ۷۰
#خاطرات_امام
🔰 نمازت را خوب بخوان
🔹عماد الدین طباطبائی : امام به من می فرمودند: «نمازت را خوب بخوان، چون پیامبران همیشه نماز می خواندند و نماز راه عبادت و حرف زدن با خداست و نمی شود فقط به طور ظاهری با خدا حرف زد بلکه باید با گوش دل هم سخنان خدا را شنید»
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) | ج ۱ ، صفحه ۵۲
#خاطرات_امام
🔰 نمازت را خوب بخوان
🔹عماد الدین طباطبائی : امام به من می فرمودند: «نمازت را خوب بخوان، چون پیامبران همیشه نماز می خواندند و نماز راه عبادت و حرف زدن با خداست و نمی شود فقط به طور ظاهری با خدا حرف زد بلکه باید با گوش دل هم سخنان خدا را شنید»
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) | ج ۱ ، صفحه ۵۲
#خاطرات_امام
╔═. ♡♡♡.══════╗
╚══════. ♡♡♡.═╝
🔰مگر مردم چه می کنند؟ من احتیاجی به چتر ندارم
🔹محمدعلی انصاری کرمانی : هر گروهی که به ملاقات امام می آمدند امام با آنها ملاقات می کرد. اگرچه بنا بود ساعتها در هوای سرد و گرم بمانند. بارها امام حتی در حالیکه برف و باران می بارید به پشت بام می آمدند و به احساسات مردم پاسخ می گفتند. بعضی مواقع که برف می آمد و ما می خواستیم بالای سر ایشان چتر بگیریم، عصبانی می شدند و می فرمودند: «مگر مردم چه می کنند؟ من احتیاجی به چتر ندارم.»
📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(ره) | ج ۲ ، ص ۷۴
#خاطرات_امام
🔰 مرگ چیزی نیست
🔹مهدی امام جمارانی : روحیه امام تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه حیات هیچ تغییری نکرده و همانطوری که آن روز حرف می زدند، در مقابل مرگ نیز همانطور بسیار عادی برخورد می کردند.
🔺 یکی از بستگان امام به ایشان گفته بود که این چیزی نیست و حال شما خوب خواهد شد. امام فرموده بودند: «نه آمدنش چیزی هست و نه رفتنش چیزی هست و نه مرگش چیزی هست، هیچ کدام از اینها چیزی نیست».
📚جمهوری اسلامی؛ ویژه اربعین سال ۶۸
#خاطرات_امام
🔰آخرین پیام امام، نماز بود
دكتر زهرا مصطفوی فرزند امام خمینی(ره):
🔹مهمترین عمل امام، نماز ایشان بود. ایشان تا آخرین لحظه حتی نافله های نماز را ترک نکردند. حتی وقتی که نمی توانستند لبشان را تکان بدهند، با حرکتهای انگشت نماز می خواندند. من این را کاملاً حس می کردم. برخی از پزشکان فکر می کردند ایشان چیزی می خواهند، ولی من گفتم که خیر، ایشان دارند نماز می خوانند. این اهمیت نماز بود و آخرین پیام امام، نماز بود.
#خاطرات_امام
جمهوری اسلامی؛ ۱۳۶۸/۳/۱۷
🔰 تا می توانید در جوانی به مردم خدمت کنید
🔹احمد بهاء الدینی : گاهی که #خدمت امام می رسیدیم عرض می کردیم اگر امکان دارد ما را نصیحتی بفرمایید. معمولاً امام این نصیحت را می کردند: «تا می توانید در جوانی هر خدمتی را به مردم بکنید، هر عبادتی بکنید. قدر جوانی را بدانید که وقتی به سن من برسید، دیگر هیچ کاری نمی توانید بکنید. مثل من که هیچ کاری نمی توانم بکنم»
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره) |پاسدار اسلام؛ ش ۹۱ ، ص ۴۰
#خاطرات_امام
🔰 ایام غم..
روایت سیدرحیم میریان عضو دفتر امام از روزهای پذیرش قطعنامه:
🔹ما دوبار امام را خیلی ناراحت دیده ایم؛ یکی در ایام پذیرش قطعنامه بود که حتی طبق معمول برنامهٔ روزانه شان قدم نمی زدند و مسأله بعدی که ایشان را خیلی ناراحت کرد ایامی بود که ناچار شدند آقای منتظری را از قائم مقامی خود برکنار کنند.
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره ی امام خمینی ره ؛ جلد ۴ ، صفحه ۲۰۱
📢هر کجا بروم، حرفم را می زنم
🔺وقتی امام به فرانسه وارد شدند، از کاخ الیزه آمدند و برای دیدار با امام وقت خواستند، امام گفتند: «بیایند».
🔹آمدند و به امام گفتند که شما حق ندارید کوچکترین کاری انجام دهید. امام گفتند: «ما فکر می کردیم اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را می زنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می کنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه می گذرد.»
راوی: فرزند امام خمینی، حاج احمدآقا
📚برداشتهایی از سیره امام خمینی؛ جلد۴،صفحه۱۲
#خاطرات_امام
🔰سحر ادواردو
📝روایتی از دیدار ادواردو آنیلی با امام خمینی (ره)
🔹قديری ابيانه ميگويد: «وقتی برایش راجع به تشیع توضیح دادم، مشتاق شد و بعد از شیعه شدن و ذکر شهادتین، نام او را «مهدی» گذاشتیم. بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت امام(ره) رفت. در آن ملاقات، حضرت آیت الله خامنه ای، آقای هاشمی، سید احمد خمینی و فخرالدین حجازی حضور داشتند.»
🔺 ادوادو چند بار به ایران سفر کرده، در یکی از این سفرها در هفتم فروردین ۱۳۶۰ در نماز جمعه به امامت آیت الله خامنه ای شرکت میکند. در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
🔹 ادواردو با اینكه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانودهاش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات كرده بود، در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته #سادگی، عظمت و #معنویت ایشان شده بود.
🔺 ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا میگوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام(ره) و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت میكرد، من احساس كردم كه امامخمینی(ره) او را سحر كرده است.
#خاطرات_امام
🔰خطبهی عقدمان را امام خمینی خواندند
همسر شهید حسن طهرانی مقدم :
🔹۴ یا ۵ ماه دوران نامزدی محرم بودیم و حاج حسن این مدت را جبهه بودند و فقط تلفن تنها راه ارتباط و با خبر بودن از احوالات همسرم بود آن هم به سختی انجام می شد. بعد به تهران آمدند تا مراسم عقد انجام شود. البته خواندن خطبه عقدمان هم ماجرایی دارد. قرار بود حضرت امام (ره) خطبه عقد را جاری کنند اما من دیر رسیدم و شهید محلاتی وکیل من شدند
🔺آقا داماد بعد از یکبار بدقولی بالاخره نامزدی گرفتند و بعد هم خدمت امام (ره) خطبه عقد جاری شد.
🌷انتشار به مناسبت سالروز شهادت حسن طهرانی مقدم
#خاطرات_امام
🔰پیشنهاد شهید #مفتح به امام خمینی برای پذیرش ریاست جمهوری
🔹 در ملاقات اعضای شورای مرکزی #جامعه_روحانیت مبارز تهران شهید دکتر مفتح به نمایندگی از طرف شورا به عرض رسانید، تقاضا داریم امام مقام ریاست جمهوری ایران را قبول فرمایند.
🔺 امام در پاسخ فرمودند، باید کوشش کرد تا نمایندگان با تقوی و مؤمن به انقلاب به #مجلس راه یابند. چه، اگر ملت ایران دارای چنین مجلسی شد ریاست جمهوری مسأله مهمی نخواهد بود.
📚 کتاب محضر نور – ج ۱ – ص ۱۸۳
📅انتشار به مناسبت سالروز شهادت دکتر محمد مفتح
#خاطرات_امام
🔰امام خمینی(ره) و پرهیز از تشریفات
🔹یک روز امام می خواستند تشریف ببرند منزل، به من فرمودند: یک درشکه بگیر. – کرایه آن کمتر از ماشین بود – ماشین نگیری ها! درشکه های نجف خیلی تمیز و مرتب نبود. باور کنید من خودم خجالت می کشیدم، امام می خواستند تا آنجا که می شد، از سهم امام کمتر مصرف کنند. من سه چهار سال آخر، در نجف نبودم. اما در مدتی که بودم، تا آنجایی که می شد شاهد بودم که امام با درشکه می رفتند. البته گاهی که لازم می شد، با ماشین می رفتند. خلاصه در مصرف سهم امام خیلی مواظب بودند.
📝 #خاطرات_امام | جلد ۲،صفحه ۶۳
🔰قرآن بخوانید
مرحومه مرضیه حدیده چی:
🔹وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.
📝 برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد ۳ ،صفحه ۱۱
📝#خاطرات_امام
🌸حاضرم ثواب عبادتم را عوض کنم
🔹یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم»
#خاطرات_امام
🔰ضدگلوله
🔹در بدو ورود امام به ایران اتاقی برای امام تجهیز کرده بودیم که شیشههای آن ضد گلوله بود، ایشان وقتی وارد شدند بدون توجه به این مسأله در و پنجره ها را باز کردند و گفتند که مسألهای نیست.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) / جلد۲،صفحه ۳۰۴
راوی: جواد مقصودی
#خاطرات_امام
🔰احترام امام خمینی(ره) به همسرشان
همسر امام در این باره می گوید:
🔺امام همیشه احترام مرا داشتند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی کردند. اگر لباس و حتی چای می خواستند، می گفتند: ممکن است بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای می ریختند. در اوج عصبانیت، هرگز بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می کردند. تا من نمی آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی کردند.
🔹به بچه ها هم می گفتند صبر کنید تا خانم بیاید. حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. امام در مسائل خصوصی زندگی من دخالت نمی کردند. اوایل زندگی مان، یادم نیست هفته اول یا ماه اول به من گفتند: من کاری به کار تو ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آن چه از تو می خواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک بکنی، یعنی گناه نکنی.
#خاطرات_امام