eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
68.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
173 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
از بود كه همزمان با (ع) در سوم #سال_94 به رسید.شهید كرمی تنها چند روز بعد از و مراد خود سردار شهید حاج‌حسین همدانی رخت شهادت پوشید . راوی:همسر بزرگوار شهید  14مهرماه 1394 ساعت هشت ونیم شب بود. به مجتبی تلفن زدند و گفتند كه سریع آماده شود و خودش را به پادگان انصارالحسین (ع) برساند. كوله پشتی‌اش را آوردم همان كوله‌ای كه همیشه در مأموریت‌ها با خودش می‌برد. زمانی كه وسایل مجتبی را آماده می‌كردم اشك می‌ریختم. مجتبی هم اشك در چشمانش حلقه بسته بود. اما خودش را خیلی كنترل كرد كه پیش من و دخترمان ریحانه اشك‌هایش جاری نشود. مجتبی ریحانه را در آغوش گرفت و بوسه‌باران كرد. انگار خودش هم می‌دانست این رفتن دیگر بازگشتی ندارد. انگار می‌دانست آخرین باری است كه ریحانه را می‌بوسد و می‌بوید . بعد به من گفت: نسرین جان! جان شما و جان ریحانه‌ام. مجتبی به من گفت اگر زمانی برای من اتفاقی افتاد، شما به یاد (س) بیفت و از ایشان كمك بخواه. بعد گفت: من به ندای می‌گویم. از پله كه پایین می‌رفت، ایستاد و دستانش را برای همیشه برای ما تكان داد و رفت. مجتبی بعد از 11 روز در 25 مهرماه در شهر با اصابت زیر چشم و سرش به شهادت رسید . دخترم ریحانه خیلی دل تنگ پدرش می‌شود. سر سفره غذا یا موقع خواب همه‌اش پدر را یاد می‌كند و بهانه او را می‌گیرد. از خاطرات پدرش برای من می‌گوید. لباس‌های شیك خودش را می‌پوشد و می‌رود به عكس پدرش نگاه می‌كند و می‌گوید بابا من خوشگل شدم؟ مجتبی در وصیتنامه‌اش خطاب به ریحانه نوشته است: به بگو كه خیلی دوستش داشته و دارم اما دفاع از حرم حضرت زینب(س) و (ع) واجب‌تر بود. مجتبی خیلی دوست داشت كه ریحانه حافظ قرآن شود. برای همین من تمام تلاش خودم را می‌كنم كه مجتبی را به آرزویش برسانم. تلاش می‌كنم كه تنها یادگار همسرم، تربیت شده و پرورش یابد . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . ؟ 🌹
🍃چشمانش زمین را در پی یار می‌کاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش می‌پرسد ولی هیچکس خبر ندارد. . 🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر می‌دید😔 . 🍃شده بود دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹 . 🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بی‌تاب و همه چشمشان به بود تا بلکه عزیز سفر کرده‌شان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در ولی بوی او را حس میکرد❣ . 🍃چشم می‌گرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا میگوید می‌بیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به به این سو می‌آید♡ . 🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش می‌دود جوان تر شده سفر به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو... را می‌بیند که دوباره متولد شده❤ . 🍃بغضی عجیب گلوگیرش شده آخرین بار با دخترش و پسرش ولادتش را جشن گرفتند و اینبار هردو با هم مفتخر به حضور تولد پاسدار حریم عشق را جشن میگیرند. عزیز سفر کرده💞 . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۴ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س) .
🍃چشمانش زمین را در پی یار می‌کاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش می‌پرسد ولی هیچکس خبر ندارد. . 🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر می‌دید😔 . 🍃شده بود دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹 . 🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بی‌تاب و همه چشمشان به بود تا بلکه عزیز سفر کرده‌شان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در ولی بوی او را حس میکرد❣ . 🍃چشم می‌گرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا میگوید می‌بیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به به این سو می‌آید♡ . 🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش می‌دود جوان تر شده سفر به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو..... . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س) .