eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
68.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
173 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
گذری بر زندگی سی روز از خرداد سال ۱۳۴۸ می‌گذشت که خانوادۀ متدین و انقلابی مرادی صاحب دختری دیگر شدند. نام او را رضوان گذاشتند و در تربیت صحیح و اسلامی‌اش اهتمام ورزیدند. در همان خردسالی با آموزه‌های دین آشنا شد. خوش‌رو بود و مهربان و دل‌سوز. در همه حال احترام والدین خود را حفظ می‌کرد و همواره در امور منزل یاری‌گر مادرش بود. از اسراف، غیبت و تهمت تبری می‌جست. با آنکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، علاقه‌ای عجیب داشت برای ایستادن به درگاه خدا و اقامۀ نماز. پدرش از فعالان انقلاب بود و اعلامیه‌های امام را بین دوستداران ایشان توزیع می‌کرد. حتی زندان و شکنجه هم او را از هدف متعالی خود دور نساخت؛ چراکه در حاشیه بودن را نمی‌پسندید و در همه حال در متن امور و تظاهرات‌ها حاضر می‌شد. نظم و تربیت در زندگی رضوان جایگاهی ویژه داشت. صداقت از اصول اولیۀ گفتار او بود و متانت جزء جدانشدنی رفتارش. سخنانش رنگی از ریا نداشت. خالص بود و پاک. مروارید وجود خود را در صدف حجاب نگاه می‌داشت و نگاهش را به روی ناپاکی‌ها نمی‌گشود. در اولین تجارب زندگی‌اش، خیلی زود با مفهوم مبارزه با ظلم خو گرفت. سرانجام در خرداد ماه ۱۳۵۷ هدف گلولۀ بی‌عدالتی قرار گرفت تا امضای سرخش تبلور باور سبز حق طلبی و مظلومیت‌اش باشد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
همیشه می گفت : اگه من مُردم، مراقب باشید حجم من رو نبینه می گفت : حتی توی قبر هم منو نبینه ... برای این موضوع هم همیشه از ماجرای حضرت زهرا سلام الله و تهیه تابوت حضرت یاد می کرد که می خواستن حتی بدنشون هم مشخص نباشه . 🌺🌸✨🍃✨🌺🌸
🌺🌼🍀🌹🍀🌼🌺 ختم آیه شریف ... ذکر شریف و 🌼 سلامتی و فرج 🌼 سلامتی 🌼 سلامتی و 🌼 بر آورده شدن 🌼 سلامتی کلیه 🌼 سلامتی و شفای و 🌼 شادی ارواح طیبه (سلام الله علیها ) 🌼 هدیه به روح اموات و گذشتگان از مومنین و مومنات 🌼 شادی روح و بالاَخص
گذری کوتاه بر زندگی در غروب يكي از روزهاي سرد بهمن سال ۱۳۴۰ به دنيا آمد. سال‌هاي ابتدايي را در مدرسه رفاه كه كانون فرزندان مبارزان سياسي بود، با جديت و كوشش تمام گذراند و در سايه توجهات پدري روحاني و روشنفكر و نيز محيط مساعد خانه و نيز مدرسه، شالوده ايماني عميق در قلبش نهاده شد. در دوره راهنمايي تحصيل مي‌كرد كه مزدوران رژيم، مدرسه رفاه را بستند و به ناچار به دبيرستان هشترودي رفت. محيط دبيرستان براي فعاليت‌هاي ديني و سياسي، مساعد نبود. با اين همه محبوبه و دوستانش، از هر وسيله و امكاني براي فعاليت‌ سود مي‌جستند. در دو سال آخر دبيرستان، همزمان با اوج‌گيري مبارزات در سطح جامعه، درس براي تبديل به مسئله‌اي فرعي شد، هر چند پيوسته شاگرد ممتازي بود. به مرور زمان و با افزوده شدن آگاهي‌هاي نسبت به مسائل محيط و رشد فكري و پختگي بيشتر، با عزم يك مسلمان رشيد، به شكلي جدي وارد عرصه مبارزات شد. فردي بسيار منظم، جدي و دلسوز بود كه احساس مسئوليت، با مهرباني و شور در وجودش آميخته بود و مي‌توانست مسائل را با دقت تحليل كند. فرياد مردمان مظلوم و بي‌پناه را مي‌شنيد و ناله آنان، همچون گلوله‌اي سربي كه سرانجام قلب او را شكافت، تا عمق جانش نفوذ مي‌كرد. چشمان تيزبين ستم‌ها را خوب مي‌ديد و گوش‌هايش ناله‌ها را مي‌شنيد و دلش تنها براي ايمانش مي‌تپيد و چنين ويژگي‌هايي، طبيعتاً چنان فرجام غبطه برانگيزي در پي دارد و بدين گونه بود كه در و در روز به خود در تا حضورش مطلع صادقي بر حضور ايراني در عرصه‌هاي نبرد حق و باطل باشد. 🌹🕊 🌹
🌹 🌹 فرزند : عبدالباری : 🗓 1355/08/10 🗓 محل تولد : آبادان وضعیت تاهل : مجرد شغل : کودک : 🗓 1359/07/02 🗓 محل : آبادان نام عملیات : بمباران مناطق مسکونی مزار : 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹 🌹 فرزند: محمد علی : 🗓 1344/1/22 🗓 محل تولد : قزوین : 🗓 1366/05/09 🗓 وضعیت تاهل: متاهل شغل: معلم تربیتی محل : مکه مکرمه نام عملیات : مراسم برائت از مشرکین مزار : 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊 🕊🌹 فرزند : حیدر : 🗓 1338/09/26 🗓 محل تولد : ایلام شغل : کارمند : 🗓 1360/09/18 🗓 محل : ایلام عملیات : بمباران هوائی مزار : 🌹🌹🕊🌷🕊🌹🌹 🌹🌹🕊🌷🕊🌹🌹
گذری بر زندگی در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود . با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند . و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد. در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت . در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه نصيبش شود . تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند . وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد. از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد . وقتي كه خبر ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین را نوشید و به آرزویش رسید . 🌹🌹🕊🌷🕊🌹🌹 🌹🌹🕊🌷🕊🌹🌹
🕊💐🕊💐🕊 تنها قیام خونین شهر آمل متولد : خرداد 1346 محل تولد : شهربانومحله ـ آمل : بهمن 1360 محل : آمل 🕊 🕊 🕊💐🕊💐🕊🕊💐🕊💐🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمی‌گشت اول به مسجد المهدی می‌رفت، نماز می‌خواند و بعد به خانه می‌آمد، در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله و اولین دبیرستانی همراه با شهدای عملیات فتح‌المبین (160 شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. . .   #مجاهدان_بی_نام