#لالههای_آسمونی
🌹عملیات قدس پنج با اینكه خانوادهاش در اهواز بودند، ولی او همیشه در منطقه بود. به دیگر رزمندگان و فرماندهان نگفته بود، خانوادهاش در منطقه هستند.
🌹خانوادهاش بیمار شده بودند ولی او حاضر نشد كه عملیات و منطقه را ترك كند و به خانوادهاش رسیدگی كند. با یزد تماس گرفت و اقوامش از یزد آمدند و از خانوادهاش پرستاری كردند.
🌹سید رسول با اینكه فرمانده بود، خیلی مهربان، دلسوز و فروتن بود، در قلب نیروهایش جای داشت. شجاعت و ایثار او زبانزد همه بود. در عملیات بدر- كه همه نیروها میبایست عقبنشینی كنند- او آخرین نفری بود كه منطقه را ترك كرد.
🌹تا آنجایی كه امكان داشت، شهدا و مجروحین را به عقب انتقال داد و آخرین قایقی كه منطقه را ترك كرد، قایق سید رسول بود.
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_شهادت
📎شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یکی است
💠وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بیقراری میكردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بیقراری نمیكردید، چون من هم شهید شوم، شما خیلی تنها میشوید.
💠یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمیگذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمیشود ازدواج كرد.
💠سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر دلخوشی نیست، میدانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد. وقتی فرزندم شش ماهه شد من به شهادت میرسم و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.»
💠سید رسول دوست داشت با دختری ازدواج كند كه با ایمان و از خانواده شهدا و سیده باشد. زیرا بر این باور بودكه خواهر شهید به خوبی انقلاب را درك كرده و میداند چه هدفی دارد.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد
شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_خرمشهر ؛ اصابت ترکش
شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یکی است....
وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بیقراری میكردم، سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بیقراری نمیكردید، چون من هم #شهید شوم، شما خیلی تنها میشوید، یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است؛ به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمیگذرد، در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمیشود ازدواج كرد...
سیدرسول گفت: مادرم! ازدواج من از سر دلخوشی نیست، میدانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد، وقتی فرزندم شش ماهه شد من به شهادت میرسم و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.
سید رسول دوست داشت با دختری ازدواج كند كه با ایمان و از خانواده شهدا و سیده باشد، زیرا بر این باور بود كه خواهر شهید به خوبی انقلاب را درک كرده و میداند چه هدفی دارد.
#شهید_سیدرسول_اشرف
ولادت: ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد
شهادت: ۱۳۶۴/۸/۲۰
جاده اهواز _خرمشهر؛ اصابت ترکش
🔰 راوی ؛ همسرشهید :
سید رسول در مراسم خواستگاری گفت كه هدف من جبهه رفتن و شهید شدن است و ازدواج من به دلیل كامل شدن دینم است تا یادگاری از خود داشته باشم. او با وجود سن كم، سراپا صداقت و راستی بود.»
پدرم كمی در قبول این ازدواج تردید داشت، من خواب دیدم كه لباس عروسی بر تن دارم و برادرم- كه شهید شده بود- آمد و پیشانی مرا بوسید و تبریك گفت و گفت: تو عروس فاطمه الزهرا (س) شدی، خوشا به سعادتت، عاقبتبه خیر شدی، وقتی از خواب بیدار شدم،به این ازدواج و وصلت رضایت دادم.
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت