eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
متولد ۱۳۶۶ شهادت ۱۳۹۵ مزار شهید یادگار شهید : آقا . بخشے از زندگے نامہ . محمود براے نماز اول وقت اهمیت زیادے قائل بود هر وقت بـہ نماز خواندن مے ایستاد حتے در جمع هاے شلوغ گویے هیچ ڪس را جز معبود ومعشوق خود نمے بیند.خدارا همیشـہ شاهد وناظر براعمال خود مے دید.. وچنان خالصانـہ در پیشگاـہ خداوند مے ایستاد ڪـہ من هروقت او را مے دیدم بـہ تماشاے نمازخالصانـہ وعاشقانـہ اش مے نشستم یادم هست ڪـہ همیشـہ با تربت ڪربلا نماز مے خواند . بااینڪـہ شغل سختے را انتخاب ڪردہ بود وخیلے وقت ها ماموریت بود اما وقتے از ماموریت برمے گشت در اولین فرصت براے دست بوسے پدرو مادرش راهے منزل آنها مے شد... ودوست داشت خواهر هاوبرادرش را هم آنجا دور هم جمع ڪند خلاصـہ محمود تـہ تغارے خانوادہ بود وبراے پدر ومادر و خواهران وتنها برادرش خیلے عزیز بود وقوت قلب پدر مادرش بود . محمود گوش بـہ فرمان رهبرش سید علے خامنـہ اے بود وبـہ دستور جهاد ایشان لبیڪ گفت وثابت ڪرد اینجا ڪوفـہ نیست واولین بار درسال۹۲ براے دفاع حرم عمـہ سادات خانوم زینب س راهے دیار عشق شد...🍃 او همیشـہ آرزوے شهادت در سر داشت وسرانجام بـہ آرزوے دیرینـہ اش رسید و همچون علمدار ڪربلا فدایے زینب ڪبرے شد . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . ؟ 🌹
#شهیدانه از پایه فرو ریختــ دلم تاڪه‌تو رفتے در پیله‌ےخود مُردم و... پروانه نشد دل #شهید_محمود_نریمانی #سالروز‌_شهادت #صبحتون_شهدایی
#رسم_خوبان 🍁همیشه میگفت: هر چی میخواید از شهدا بگیرید. ازشون بخواید براتون دعــا ڪنن. من خودم خیلی چیزها از شهــدا گرفتم... #شهید_محمود_نریمانی🌷 #سالروز_ولادت
✒️ 💠چند وقتی بودکه از شهادت امام هادی (ع) میگذشت که آقا محمود به خواستگاری من آمده بودند و در همین حالت بحرانی بودم که یادم افتاد، من شب شهادت امام هادی به ایشان متوسل شده بودم و از ایشان مدد خواستم و گفتم هرکسی را که شما برای من مصلحت می دانید شریک زندگیم قرار دهید. با یاد این جمله دلم آرام گرفت و نسبت به تصمیمم مصمم شدم. 💠من تا قبل از شب بله برون به چهره آقا محمود نگاه نکرده بودم، تازه آن شب بود چهره ی ایشان را دیدم و همان لحظه حسی به من دست داد که انگار شهادت ایشان را جلوی چشمانم دیدم و حس کردم انسانی زمینی نیست. 💠سال 1390 عقد و در سال 1391 ازدواج کردیم، مراسم ازدواجمان خیلی ساده برگزار شد چند ماه بعد از عقدمان به کربلا رفتیم و با یک ولیمه ساده به اقوام، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. بعد ازمدتی خداوند به ما فرزندی عنایت فرمود و با وجود علاقه و حبّ خاصی که به امام هادی داشتم اسم پسرمان را محمّد هادی گذاشتیم. آقا محمود پدرانه به محمّد هادی عشق می ورزید و او را درآغوش گرمش جای می داد و همیشه از خداوند بخاطر این هدیه سپاسگذاری می کرد. با بدنیا آمدن محمد هادی زندگی ما حلاوت بیشتری پیدا کرد. 💠محمود خیلی مهربان و با گذشت بود و زمانی که ایشان در منزل بود در کارها به من کمک میکرد، نقطه قوت اخلاقی ایشان احترام خاصی که به پدر و مادر و کلیه اعضای خانواده میگذاشتند که این را من در کمتر کسی می دیدم این خصوصیت ایشان درمن تاثیرگذار بود و همچنین مردم داری ایشان زبانزد اقوام و فامیل بود. 💠صله‌رحم و رفت و آمد با اقوام را هیچ وقت قطع نمیکرد، حتی اقوامی که از لحاظ تفکر و اعتقادی با ایشان هم عقیده نبودند این عامل مانع رفتن به منزل ایشان نمی شد. 💠بعضی وقت ها فشارهای زندگی آرامش را از وجودم می گرفت، محمود واقعاً تکیه گاه محکمی بود و با حرف های دلنشینش برای دلم مرهمی بود. امین و رازدار خانواده بود تا جایی که خواهرانش او را محرم اسرار خود می دانستند و گاهی با او درد و دل میکردند. آن چنان رابطه صمیمی میانشان برقرار بود که محمود زمانی که از ماموریت برمیگشت، قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد و یا صحبتی با من بکند گوشی تلفن را برمیداشت و با تک تک اعضای خانواده اش تماس میگرفت. نقطه ضعفی از ایشان به یاد ندارم و هرچه که در ایشان بود سراسر عشق و مهربانی بود. 💠تنها چیزی که ایشان را خیلی آزرده خاطر میکرد وضعیت نامناسب پوشش خانم ها در سطح جامعه بود. که حتی روزهایی زودتر به خانه می آمدند وقتی من مسئله را جویا می شدم میگفتند واقعا برخورد و دیدن این افراد روحم را آزار می دهد به منزل می آیم، تا آرامش پیدا کنم. 💠همیشه به ایشان می گفتم : شما با پاکی و تقوایی که در وجودتان است جای شما در این دنیای پست و پلید نیست. نمیدانم چرا یاد این شعر افتادم: ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست. این خارو خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست... ✍ به روایت همسربزرگوارشهید 🌷
🍁همیشه میگفت: هر چی میخواید از شهدا بگیرید. ازشون بخواید براتون دعــا ڪنن. من خودم خیلی چیزها از شهــدا گرفتم... 🌷