💠تجلیل شهید دکتر چمران از مقام بلند علی اکبر ابوترابی فرد (سید آزادگان دوران دفاع مقدس)
📄 آنچه در زیر میآید بخشی از دستنوشت و جملات ستایشآمیز شهید #چمران در رثای اوست : 👇👇
🌸 من شهادت میدهم که او سختترین مأموریتها را عاشقانه میپذیرفت و هرچه وظیفه او خطرناکتر میشد خوشحالتر و راضیتر به نظر میرسید.
🍀 من شهادت میدهم که عالیترین نمونه پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه آسا و اراده فولادین او آن چنان از وجودش تشعشع میکرد که همه محیط را روشن مینمود و رزمندگان تحت فرمانش جذب و محو وجودش شده بودند و پروانهوار به دور شمع وجودش میگشتند و میسوختند.
🌼 من شهادت میدهم که اولین کسی بود که با همراهی گروه چریکی خود وارد دبّ حَردان معروف شد و ضربات سختی به دشمن زد که بالاخره او را وادار به عقب نشینی کرد
🌷 من شهادت میدهم که راز و نیاز شبانهاش با خدا و نماز صبحگاهش و دعا و استغفار و سخنان آتشین قبل از عزیمت به نبرد آن قدر سوزانگیز و عمیق و خالصانه بود که همه ما را منقلب مینمود و در روح دوستانش آتشفشان به پا میکرد.
🌿 من شهادت میدهم، همرزمانش شهادت میدهند، آسمان بلند و ستارگانش شهادت میدهند که سید علی اکبر ابوترابی در منطقه اهواز با همه وجودش شب و روز در راه خد ا علیه طاغوت، کفر و جهل مبارزه نمود و در یک مأموریت خیلی خطرناک بدون ذره ای ترس و وحشت به قلب دشمن نفوذ کرد و حماسه ناگفتنی از خود به یادگار گذاشت و با کفن خونین در اوج افتخار و شهادت به لقای پروردگار خود نائل آمد.
💐 خدایا تو میدانی که وجود او انیس بی کسان بود. همدرد رنجدیدگان بود. نگهبان خانوادههای فقیر و بیکس. یکپارچه عشق و ایمان، یک دنیا اخلاص و محبت، یک آسمان صفا و صمیمیت، یک دریا عشق و عرفان، همچون کوهی از مقاومت و صلابت. آتشفشانی از شور و عشق و فداکاری.
به مناسبت #بیست_و_ششم_آذر_1359 #سالروز_اسارت مرحوم ابوترابی
#شهید_مصطفی_چمران
#مرحوم_علی_اکبر_ابو_ترابی_فرد
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجه تان میکنند یا نه؟
همه به سید نگاه کردند
ولی آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شکنجه نمیکنند؟
او با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت.
نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست.
افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود،آقای ابوترابی را بُرد تواتاق خودش گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی،چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبَرند
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش میزد
میگفت شما الحق #سربازان_خمینی هستید
راوی یکی از همراهان مرحوم
#سالروز_اسارت
سید آزادگان، #مرحوم_علی_اکبر_ابو_ترابی_فرد
#بیست_و_ششم_آذر_1359