سلام به رزمندگان اسلام.
اسم من زهرا می باشد،
این هدیه را که نان خشک و بادام است
برای شما فرستادم.
پدرم می خواست جبهه بیاید
ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد.
من ۹ سال دارم و نصف روز مدرسه
و نصف دیگر را قالی بافی میروم.
مادرم کار می کند، ما ۵ نفر هستیم.
پدرم مُرد و باید کار کنیم و
من ۹۲ روز کار کردم تا برای شما رزمندگان
توانستم نان بفرستم.
از خدا می خواهم که این هدیه را
از یک یتیم قبول کنید و پس ندهید
و مرا کربلا ببرید،
آخر من و مادرم خیلی روزه می گیریم
تا خرجی داشته باشیم.
مادرم، خودم، احمد و بتول و
تقی برادر کوچک هست، سلام می رسانیم.
خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد.
#ایثار...
#نامه_زهرا
پ.ن: و گاهی،
چه ساده
میشود؛
خدا را دید..