eitaa logo
کلام معصومین علیهم السلام
1.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
767 ویدیو
127 فایل
کلام و ادعیه معصومین علیهم السلام شناسه مدیر @ASK110 کپی مطالب حلال اگر مقدور بود #صلوات ی برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایت بفرمایید. https://rubika.ir/kalam_maesoumin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 خفقان شدید زمان امام کاظم (علیه السلام) و سرگردانی شیعیان در تشخیص امامِ بعد از امام صادق علیه السلام هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه عبدالله افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.  من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند. ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»  پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».  من ترسیدم که او جاسوس خلیفه منصور دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد. به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بی‌جهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.» پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است] گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.» پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود. پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) می‌آمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215 کافی ج1، ص352
🟢ارزش گذشت در کلام امام کاظم(ع) 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از بزرگ‌ترین و البته دشوارترین فضیلت‌های اخلاقی در میان همه جوامع بشر، فضیلت عفو و گذشت است. عظمت این فضیلت در جایی بیشتر نمایان می‌شود که حقی از فرد ضایع شده باشد و او نیز قدرت احقاق حق خود و یا قدرت انتقام‌ از فرد ستمگر را داشته باشد، اما نه تنها عملاً او را عفو کند بلکه در دل خود نیز کینه‌ای از او راه ندهد. علیه السلام در این باره می‌فرماید: «إِذا قَدَرْتَ عَلى‌ عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ‌؛ هنگامى كه بر دشمنت پيروز شدى عفو را شكرانه اين پيروزى قرار ده» علیه السلام نیز می‌فرماید: «ان اعفی ‌الناس من عفا عند قدرته؛ باگذشت‌ترین مردمان کسی است که در زمان قدرت داشتن گذشت کند.» علیه السلام در حدیثی می‌فرماید: يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا مَنْ كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْيَقُمْ فَلَا يَقُومُ إِلَّا مَنْ‏ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه‏ روز رستاخيز نداكننده‏اى بانگ می‌زند: «هان! هر كس كه بر خدا اجر و پاداشى دارد برخيزد.» پس جز آن كس كه عفو نموده و اصلاح كرده است برنمی‌خیزد؛ چرا که اجر و پاداش چنین فردی بر عهده خدا است.»
▪️کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند ▪️چه بلائی به سر چشم ترت آوردند ▪️شدی  آزاد  دگر از  قفس  تاریکت ▪️ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند 🏴شهادت غریبانه حضرت امام  موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد ـــــــــــــــــــــــ معاونت تهذیب و امور فرهنگی
فتح خیبر در مُناشده امیر المومنین علیه السلام 🛑 أَبِي طَارِقٍ اَلسَّرَّاجِ عَنْ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ قَالَ: كُنْتُ فِي اَلْبَيْتِ يَوْمَ اَلشُّورَى فَسَمِعْتُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ: قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ رَجَعَ عُمَرُ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونَهُ قَدْ رَدَّ رَايَةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُنْهَزِماً فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَأُعْطِيَنَّ اَلرَّايَةَ غَداً رَجُلاً لَيْسَ بِفَرَّارٍ يُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ اُدْعُوا لِي عَلِيّاً فَقَالُوا يَا رَسُولَ اَللَّهِ هُوَ رَمِدٌ مَا يَطْرِفُ فَقَالَ جِيئُونِي بِهِ فَلَمَّا قُمْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ تَفَلَ فِي عَيْنِي وَ قَالَ اَللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنْهُ اَلْحَرَّ وَ اَلْبَرْدَ فَأَذْهَبَ اَللَّهُ عَنِّيَ اَلْحَرَّ وَ اَلْبَرْدَ إِلَى سَاعَتِي هَذِهِ وَ أَخَذْتُ اَلرَّايَةَ فَهَزَمَ اَللَّهُ اَلْمُشْرِكِينَ وَ أَظْفَرَنِي بِهِمْ غَيْرِي قَالُوا اَللَّهُمَّ لاَ 🔰امیر المومنین علیه السلام در روز شوری خطاب به حاضرین فرمودند: شما را به خدا سوگند می دهم آیا به جز من بین شما کسی هست که چون عمر از در قلعه خيبر بازگشت، در حالي كه يارانش او را متهم به ترس مي كردند و او يارانش را، درفش پيامبر (صلی الله علیه و آله) را شكست خورده باز گردانيد، سپس پيامبر فرمودند : "فردا اين درفش را به دست كسى خواهم داد كه مرد فرار نيست و خدا و پيامبرش وى را دوست دارند و او نيز خدا و پيامبرش را دوست دارد. باز نگردد تا قلعه را بگشايد"، چون بامداد شد، گفت: "على را نزد من فرستيد". گفتند. اى رسول خدا! چشمان وى سخت دردمند است. گفت: "او را نزد من آوريد"، چون نزد او رفتم، آب دهان خود در چشم من افكنده گفت: "خدايا زيان گرما و سرما را از او دور گردان". تا كنون زيان گرمى و سردى را از من دور ساخته است. درفش را گرفتم و خدا مشركان را شكست داد و مرا بر ايشان چيره گردانيد؟ گفتند: به خدا سوگند نه! 📚 الخصال ج ۲، ص ۵۵۳
⚫️⚫️⚫️ 🔰اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ ... شهادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام را خدمت شما همراهان گرامی تسلیت عرض می نماییم.
💠 السّلام على المعذّب في قعر السّجون 🔳 شهادت غریبانه باب الحوائج، حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام بر شیعیان و محبینش تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعاء مخصوص زمان غیبت 🛑عنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَيْبَةٍ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ وَ لَمْ يُخَلِّفْ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ مَا تَأْمُرُنِي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ قَالَ ادْعُ اللَّهَ بِهَذَا الدُّعَاءِ- 👈اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْهُ قَطُّ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي:" 👉قالَ أَحْمَدُ بْنُ الْهِلَالِ سَمِعْتُ هَذَا الْحَدِيثَ مُنْذُ سِتٍّ وَ خَمْسِينَ سَنَةً". 🔰زراره بن اعين گويد: امام صادق (علیه السلام) فرمود: آن جوان(امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ناچار بايد غيبت كند، گفتم: براى چه؟ فرمود: مى‏ترسد و با دستش اشاره به شكمش كرد، فرمود: او است منتظر و او است كه مردم در زايش او شك دارند، برخى گويند در شكم مادر است (يعنى موقع وفات پدرش)، برخى گويند پدرش مرده و جانشينى ندارد، برخى گويند دو سال پيش از مرگ پدرش زائيده شده. زراره گويد: پس من گفتم: اگر من به اين زمان برسم چه دستورى به من مى‏دهى؟ فرمود: به درگاه خدا اين دعا را بخوان: 👈«خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى من تو را نشناسم، بار خدايا پيغمبرت را به من بشناسان، زيرا اگر تو پيغمبر خود را به من نشناسانى من هرگز او را نشناسم، بار خدايا حجت خود را به من بشناسان، زيرا اگر تو حجت را به من نشناسانى من از دينم گمراه شوم». احمد بن هلال (دوم راوى اين حديث) گويد: من 56 سال است كه اين حديث را شنيده‏ ام. 📚: الكافي ج 1ص342
رسول خدا(ص) :خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است. @kalam_maesoumin کانال ما در روبیکا https://rubika.ir/kalam_maesoumin
🔴 خفقان شدید زمان امام کاظم (علیه السلام) و سرگردانی شیعیان در تشخیص امامِ بعد از امام صادق علیه السلام هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه عبدالله افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است. من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند. ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.» پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا». من ترسیدم که او جاسوس خلیفه منصور دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد. به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بی‌جهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.» پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است] گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.» پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود. پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) می‌آمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215 کافی ج1، ص352
نصرت دین با افراد فاجر! :امام صادق عنه صلى الله عليه و آله : إنّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى لَيُؤَيِّدُ الإسلامَ بِرجالٍ ما هُم مِن أهلِهِ .[كنز العمّال : 28957 .] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند تبارك و تعالى اسلام را به وسيله مردانى كه اهل دين و ديندارى نيستند، تأييد و يارى مى كند . :امام صادق «خــدای متعــال دیــن خــود را بــا کســانی کــه هیــچ بهــره ای از کارهــای خــود در روز قیامــت نخواهنــد بــرد، یــاری می کنــد پــس مراقــب باشــد کــه جــزو ًهــر فــردی بایــد از خــدا بترســد و شــدیدا ایــن گــروه نباشــد». شــرکت در انتخابــات و داوطلــب شــدن در آن و نظــارت و اجرای آن همگــی نیکوســت و باعــث تقویــت پایه هــای مردم ســالاری دینــی می شــود؛ امــا ایــن بــرای مأجــور بــودن در آخــرت کافــی نیســت. بــرای مأجــور بــودن بایســتی ایــن کارهــا بــه نیــت و انگیــزه خیــر و صــاح و خدایــی انجــام شــود. اگــر کســی جــزء گروه هــای فــوق باشــد؛ امــا انگیــزه اش خودنمایــی و کســب شــهرت و جلب نظــر مــردم باشــد و بــه ریــا و ســمعه آلــوده باشــد، علیرغــم ایــن کارهای بــه نظــر نیــک بــه دلیــل آنکــه کارش فاقــد «حســن فاعلــی اســت» 19، ص 5- کلینی، اصول کافی، ج 1 روز قیامــت دســتش خالــی اســت. @kalam_maesoumin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شدددددت توصیه میکنم ببینید و نشر دهید و برای بزرگتر ها که گوشی ندارند نقل کنید... اللهم عجل لولیک الفرج 😭😭😭😭
آمده که هارون از پشت پرده بحث را زیر نظر گرفته بود و حاضران تصمیم گرفته بودند که جز درباره امامت با هشام سخن نگویند. پس از آن هارون که در پس پرده سخنان هشام را می‌‏شنود بر آشفته، می‌‏گوید: «با وجود چنین شخصى، حکومت من یک ساعت هم دوام نخواهد آورد. زبان این مرد نافذتر از صد هزار شمشیر است.» هشام احساس خطر کرد و متوارى شد و هارون، چون او را نیافت برادران و یاران او را توقیف کرده و به زندان انداخت، اما پس از چندى که خبر فوت هشام به او رسید، آن‌ها را آزاد ساخت. در نتیجه: در کنار علل و عواملی که برای دستگیری و تبعید موسی بن جعفر (علیهماالسلام) بیان شده، عدم رعایت تقیه توسط برخی از اصحاب ایشان نیز یکی از دلایل مهم این مطلب بوده است. این افراد در مناظرات خود فریب خوردند و به گونه‌ای سخن گفتند که موجب سوء استفاده خلیفه‌ی عباسی قرار گرفت.. برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه رسول جعفریان، ص 397-400 با اختصار
🟢گر بگریزی ز خراجات شهر/ بارکش غول بیابان شوی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام موسی بن جعفر علیه السلام در جمله‌ای کوتاه یکی از قواعد حاکم بر زیست اینجهانی انسان را بیان می‌کند. آن حضرت می‌فرماید: إِيَّاكَ أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيْهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ. مبادا از هزینه‌کردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى؛ آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى! معنای این حکمت آن است که اگر از امکان‌ها و مکنت‌هایی که برای بندگی خدای متعال و اطاعت از خواسته‌های او و ترویج دین او در اختیار داریم، به درستی استفاده نکنیم و از هزینه‌کردن برای تحقق خواسته‌های الهی و انفاق در راه او کوتاهی کنیم؛ آنگاه سیر زندگی و اوضاع اجتماعی به گونه‌ای رقم خواهد خورد که دو برابر آن هزینه‌ها را در راه معصیت و نافرمانی خدا صرف خواهیم کرد. در باب دوم گلستان حکایتی را نقل می‌کند که می‌توان گفت شرح این حکمت است: «کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی‌قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود: چو پیروز شد دزد تیره روان چه غم دارد از گریه کاروان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: «مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه‌ای گویی تا طَرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود.» گفت: «دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن»: آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ همانا که جرم از طرف ماست: به روزگار سلامت شکستگان دریاب که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی بده وگرنه ستمگر به زور بستاند
آن‌گاه شیفته شدم... روي عن إمامنا الكاظم الأمين أبي إبراهيم موسى بن جعفر روحی‌لهماالفداء: اِجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ: سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اَللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ اَلْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ اَلْإِخْوَانِ وَ اَلثِّقَاتِ اَلَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي اَلْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ اَلسَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى اَلثَّلاَثِ سَاعَاتٍ لاَ تُحَدِّثُوا أَنْفُسَكُمْ بِفَقْرٍ وَ لاَ بِطُولِ عُمُرٍ فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ اَلْعُمُرِ يَحْرِصُ اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّاً مِنَ اَلدُّنْيَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِي مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ مَا لاَ يَثْلِمُ اَلْمُرُوَّةَ وَ مَا لاَ سَرَفَ فِيهِ وَ اِسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ اَلدِّينِ فَإِنَّهُ رُوِيَ لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لِدِينِهِ أَوْ تَرَكَ دِينَهُ لِدُنْيَاهُ. تحف العقول عن آل الرسول علیهم‌السلام؛ ج1؛ ص۴۰۹
حضرت اباابراهیم امام کاظم ارواحنافداه می‌فرمایند: بكوشيد كه زندگی و اوقات خویش چهار بخش گردد: 1- زمانی را براى عبادت و مناجات با مبدء هستی و خداوند سبحان؛ 2- بخشى براى گذران زندگى و معاش و...؛ 3- ساعتى براى هم‌نشينى با افراد مطمئنّى كه شما را از عيوب و موانع رشدتان آگاه ساخته و واقعا خیرخواه شما هستند؛ 4- وقتی را نيز براى تفریح و لذّت بردن از حلال خود خلوت نمائيد؛ چراکه در پرتو اين ساعت است كه بر آن سه بخش ديگر توان مى‌يابيد! نه احساس تنگدستی نداشته و بيم فقر به خود و اهل خویش ندهيد و نه وعدۀ عمر طولانى به خود دهید زيرا ترس از فقر و تنگدستى موجب بخل و خساست است، و ثمرۀ وعده به عمر طولانی انسان را حريص مى‌سازد. براى خود – از طریق ارزانى داشتن لذّاتى كه از حلال مى‌بريد به شرط آن‌که به شرافت و مروّت شما خللى وارد نسازد و در ضمن زیاده‌روی هم نباشد - بهره‌اى از دنيا مقرّر داريد، و از اين طريق براى انجام امور دينى و مذهبى يارى طلبيد؛ چه این‌که از اجداد معصوم ما نقل شده است: «از ما نيست كسى كه دنيا را براى دينش، يا دين را براى دنيايش ترك کند».
شهادت مظلومانه حضرت امین کاظم امامنا موسی بن جعفر ارواحنافداه را محضر فرزند بزرگوارشان حضرت بقیةالله‌الاعظم امام عصر ارواحنافداه عرض تعزیت و تسلیت داریم و به شما محبان آن حضرت نیز تسلیت عرض می‌کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به امام کاظم (علیه‌السلام) گفتن: تو یه جمله‌ی کوتاه بگین چه طوری می‌شه به خیر دنیا و آخرت رسید؟ امام فرمودند: خشمگین نشو! 📚 بحارالأنوار، ج 73، ص 265 🏴 شهادت امام موسی کاظم رو تسلیت عرض می‌کنیم.
📌منزلت امام (ع) هارون عباسی بر امام کاظم واقف بود. وی از آن حضرت با عنوان امام حق، وارث علم انبیاء، صاحب علم صحیح و نافع و خداترس ترین مردم یاد می کند. عالمان سنی منزلت های بسیاری را برای امام کاظم(ع) برشمرده اند. أَبُونُوَاس(م200ق) در مدح امام یادآور می گردد: او کسی است که امین خادم وی بوده است. ابوعلی خَلال می گوید: هرگاه مشکلی برای من پیش می آمد، به قبر موسی بن جعفر رفته و می جستم و خداوند آنگونه که دوست داشتم، مشکلم را برطرف می کرد. 📚شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص93؛ 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص310. 📚 شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص95. 📚خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص133. 📚شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص143.
🔰«فوقيتهم والله بنفسي» 📝علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن بعض أصحابنا، عن أبي الحسن موسى عليه‌السلام قال: إن الله عز وجل غضب على الشيعة فخيرني نفسي أو هم: فوقيتهم والله بنفسي. «غضب على الشيعة» إما لتركهم التقية فانتشر أمر إمامته عليه‌السلام فتردد الأمر بين أن يقتل الرشيد شيعته وتتبعهم أو يحبسه عليه‌السلام ويقتله، فدعا عليه‌السلام لشيعته واختار البلاء لنفسه، أو لعدم انقيادهم لإمامهم وخلوصهم في متابعته وإطاعة أومره، فخيره الله تعالى بين أن يخرج على الرشيد فتقتل شيعته إذا يخرج، فينتهي الأمر إلى ما انتهى إليه. وقيل: خيرني الله بين أن أوطن نفسي على الهلاك والموت، أو أرضى بإهلاك الشيعة «فوقيتهم والله بنفسي» يعني فاخترت هلاكي دونهم، وقيل: أي فخيرني بين إرادة موتي أو موتهم لتحقق المفارقة بيني وبينهم، فاخترت لقاء الله شفقة عليهم. 📌غضب على الشيعه: يا به واسطه اينكه حفظ اسرار نكردند و امر امامت آن حضرت فاش شد، و يا بايد هارون رشيد شيعه را تعقيب كند و بكشد، يا آن حضرت را زندانى كند و زهر خوراند و خاطر خود را آسوده كند، آن حضرت سلامت شيعه را خواست و بلا را براى خود خريد. يا چون شيعه شهامت نداشتند و بر اثر سستى آنها و تسليم نبودن به امام، دشمن را بر خود مسلط كردند، خدا امام را مخيّر كرد، يا بشورد بر رشيد و شيعه را به دنبال خود كشد تا همه قتل عام شوند، يا گوشه گيرد تا رشيد بر او بتازد و او را دستگير كند و كار او به زندان و زهر نوشيدن كشد، و مى‌فرمايد: من جانبازى خود را بر فناى شيعه اختيار كردم. (ترجمه مرحوم کمره ای) 1⃣الكافي ج۱ ص۲۶۰ 📗مرآة العقول ج۳ ص۱۲۶
مقتل امام کاظم علیه السلام 🛑كَانَ اَلَّذِي تَوَلَّى بِهِ اَلسِّنْدِيُّ قَتْلَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ سَمّاً جَعَلَهُ فِي طَعَامٍ قَدَّمَهُ إِلَيْهِ وَ يُقَالُ إِنَّهُ جَعَلَهُ فِي رُطَبٍ أَكَلَ مِنْهُ فَأَحَسَّ بِالسَّمِّ وَ لَبِثَ ثَلاَثاً بَعْدَهُ مَوْعُوكاً مِنْهُ ثُمَّ مَاتَ فِي اَلْيَوْمِ اَلثَّالِثِ . وَ لَمَّا مَاتَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَدْخَلَ اَلسِّنْدِيُّ بْنُ شَاهَكَ عَلَيْهِ اَلْفُقَهَاءَ وَ وُجُوهَ أَهْلِ بَغْدَادَ وَ فِيهِمُ اَلْهَيْثَمُ بْنُ عَدِيٍّ وَ غَيْرُهُ فَنَظَرُوا إِلَيْهِ لاَ أَثَرَ بِهِ مِنْ جَرَاحٍ وَ لاَ خَنْقٍ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنَّهُ مَاتَ حَتْفَ أَنْفِهِ فَشَهِدُوا عَلَى ذَلِكَ. وَ أُخْرِجَ وَ وُضِعَ عَلَى اَلْجِسْرِ بِبَغْدَادَ وَ نُودِيَ هَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَدْ مَاتَ فَانْظُرُوا إِلَيْهِ فَجَعَلَ اَلنَّاسُ يَتَفَرَّسُونَ فِي وَجْهِهِ وَ هُوَ مَيِّتٌ 🔰 سندى بن شاهك زهرى در غذاى آن بزرگوار ريخته و بنزد او آورد،و برخى گفته‌اند:آن زهر را در رطب قرار داد پس حضرت از آن(غذا يا رطب مسموم)ميل فرموده اثر زهر را در بدن خويش احساس فرمود،و پس از آن سه روز آن بزرگوار ببيمارى سختى مبتلا شد و در روز سيم از دنيا رفت.و چون حضرت از دنيا رفت سندى بن شاهك فقهاء و بزرگان اهل بغداد را بنزد آن بزرگوار گرد آورده و در ميان ايشان بود هيثم بن عدى و ديگران،پس همگى جنازۀ موسى بن جعفر عليهما السّلام را نگريستند و ديدند اثرى از زخم يا خفگى در بدن آن بزرگوار نيست،و همه را گواه گرفت كه او بمرگ طبيعى از دنيا رفته و آنان همگى باين مطلب گواهى دادند،پس جنازۀ آن حضرت را از زندان بيرون آورده كنار جسر بغداد گذاردند،و جار زدند اين موسى بن جعفر است كه مرده است او را بنگريد، مردم مى‌آمدند و چهرۀ آن جناب را بدقت مى‌نگريستند و ميرفتند 📚:الإرشاد ج۲ ص۲۳۷