eitaa logo
💕کلام امیرالمومنین علی علیه السلام✅
719 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
649 ویدیو
17 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم روایت هایی از اقیانوس علم متصل ب ذات مقدس ؛ امام علی .علیه السلام. #یاعلی یا #باعلی ⁉ گفتیم و عشق آغاز شد 💚 ادمین جهت پاسخگویی 👈👇👇👇👇 @GA_prvz
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روزی شخصی خدمت حضرت (ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ حضرت علی(ع) فرمودند:خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی. 1 ✅الحمدلله علی کل نعمه 2 ✅و اسئل لله من کل خیر 3 ✅و استغفر الله من کل ذنب 4 ✅ واعوذ بالله من کل شر 1 خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است. 2 و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را 3 و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم. 4 و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها. بحارالانوار:ج۹۱ ص۲۴۲ 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃◆✾••┈• .ع👌 اصبغ بن نباته روايت كرده كه: ما همراه اميرالمومنين (ع) مى رفتيم. مردى از قريش با ما بود که می گفت: يا اميرالمومنين! مردها را كشتى، و بچه ها را يتيم كردى، و چنين و چنان كردى. اميرالمومنين (ع) متوجه او شد و فرمود: گمشو اى سگ. و ديديم سگ سياهى شد، و بنا كرد به آن حضرت پناه بردن و تضرع كردن. حضرت او را ديد و به حالش ترحم كرد و لبانش را حركت داد. ديديم باز مردى شد مانند سابق، و گفت: اى اميرالمومنين! شما بر امثال اين كار قدرت داريد و معاويه با شما معارضه مى كند؟! اميرالمومنين (ع) فرمود: ماييم بندگان بزرگوارى كه در گفتار بر خدا سبقت نمى گيرند و به فرمانش عمل مى كنند. 📚اثبات الهداة، ج 4، ص 546 و 547. •┈••✾◆🍃◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃◆✾••┈• 1 (ع) اواخر شب بود و على (ع) همراه فرزندش حسن (ع) كنار كعبه براى مناجات و عبادت آمده بودند. ناگاه على (ع) صداى جانگدازى شنيد. دريافت كه شخص دردمندى با سوز و گداز در كنار كعبه دعا مى كند و با گريه و زارى خواسته اش را از خدا مى طلبد. على (ع) به حسن (ع) فرمود: نزد اين مناجات كننده برو و ببين كيست و او را نزد من بياور. امام حسن (ع) نزد او رفت. ديد جوانى بسيار غمگين با آهى پرسوز و جانكاه مشغول مناجات است. فرمود: اى جوان، اميرالمومنین على (ع) تو را مى خواهد ببيند، دعوتش را اجابت كن. جوان لنگان لنگان با اشتياق وافر به حضور على (ع) آمد. على (ع) فرمود: چه حاجت دارى؟ جوان گفت: حقيقت اين است كه من به پدرم آزار مى رساندم، و او مرا نفرين كرده و اكنون نصف بدنم فلج شده است. امام على (ع) فرمود: چه آزارى به پدرت رسانده اى؟ جوان عرض كرد: من جوانى عياش و گنهكار بودم. پدرم مرا از گناه نهى مى كرد. من به حرف او گوش نمى دادم، بلكه بيشتر گناه مى كردم؛ تا اين روزى مرا در حال گناه ديد. باز مرا نهى كرد، سرانجام من ناراحت شدم. چوبى برداشتم و طورى به او زدم كه بر زمين افتاد. پس با دلى شكسته برخاست و گفت: اكنون كنار كعبه مى روم و براى تو نفرين مى كنم. كنار كعبه رفت و نفرين كرد. نفرين او باعث شد.... ✍ادامه دارد... •┈••✾◆🍃◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
💕کلام امیرالمومنین علی علیه السلام✅
•┈••✾◆🍃◆✾••┈• #معجزات_امیرالمومنین_ع #قسمت 1 #لطف #علی(ع) اواخر شب بود و على (ع) همراه فرزندش حسن
2 (ع) نفرين او باعث شد نصف بدنم فلج گرديد (در اين هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد) بسيار پشيمان شدم. نزد پدرم آمدم و با خواهش و زارى از او معذرت خواهى كردم و گفتم: مرا ببخش و برايم دعا كن. پدرم مرا بخشيد و حتى حاضر شد كه با هم به كنار كعبه بياييم و در همان نقطه اى كه نفرين كرده بود، دعا كند تا سلامتى خود را بازيابم. با هم به طرف مكه رهسپار شديم. پدرم سوار بر شتر بود. در بيابان ناگاه مرغى از پشت سر سنگى پراند، شترم رم كرد و پدرم از بالاى شتر به زمين افتاد. بر بالينش رفتم، ديدم از دنيا رفته است. همان جا او را دفن كردم و اكنون خودم با حالى جگر سوز به اينجا براى دعا آمده ام. امام على (ع) فرمود: از اين كه پدرت با تو به طرف كعبه براى دعا در حق تو مى آمد، معلوم مى شود كه پدرت از تو راضى است. اكنون من در حق تو دعا مى كنم. امام بزرگوار، در حق او دعا كرد، سپس دست هاى مباركش را به بدن آن جوان ماليد، همان دم جوان سلامتى خود را باز يافت. سپس امام على (ع) نزد پسرانش آمد و به آنها فرمود: بر شما باد، نيكى به پدر و مادر. 📚1. جامع النورين، ص 185. 📚2. داستان دوستان، ج پنجم، ص 176 - 177. پایان این داستان •┈••✾◆🍃◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃◆✾••┈• نعمت های از آن شیعیان .ع امام حسين (ع) مى فرمايد: روزى پيش على (ع) نشسته بوديم و در آن جا درخت انار خشكى بود. عده اى از دشمنان و دوستداران حضرت وارد شدند و سلام كردند. امام فرمود: بنشينيد. سپس فرمود: امروز به شما معجزه اى نشان مى دهم كه مثل مائده در ميان بنى اسرائيل باشد. آن گاه فرمود: به درخت نگاه كنيد. درخت خشكى بود كه ناگهان آب بر شاخه هايش جريان پيدا كرد و سبز شد و برگ آورد و ميوه هايش تا بالاى سر ما آمد. سپس رو كرد به ما كه ما از دوستدارانش بوديم، گفت: دستتان را دراز كنيد و از ميوه ها بچينيد و بخوريد. و ما نيز دست هاى خود را دراز كرديم و از انارها چيديم و خورديم. تا آن زمان ميوه اى به خوشمزگى آن نخورده بوديم. سپس به كسانى كه او را دشمن مى داشتند رو كردند و فرمود: بچينيد و بخوريد. اما آنان وقتى كه دستشان را بالا بردند، انارها بالا رفت و هيچ يك از آنها نتوانستند حتى يك انار بچيند! گفتند: يا اميرالمومنين! چرا دست آنها رسيد ولى دست ما نرسيد؟ فرمود: بهشت نيز همين طور است، فقط دست دوستان ما به نعمت هاى بهشتى مى رسد، نه دست دشمنان ما. آنان وقتى از منزل خارج شدند، گفتند: اين از سحر على بن ابى طالب، كم است. در این هنگام سلمان گفت: چه مى گوييد؟ سحر است يا شما نمى بينيد؟ بحار 41/249، حديث 4. •┈••✾◆🍃◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🌼◆✾••┈• (ع) در رحبه👌 امام باقر (ع) فرمود: روزى امیرالمومنین على (ع) در رحبه (ميدان) كوفه بود، جميع كثيرى از مردم در محضرش اجتماع كرده بودند، در اين ميان مردى (كه از شام آمده بود و بى آنكه خود را معرفى كند، به طور مخفى در ميان مردم راه يافته بود) برخاست و گفت: سلام بر تو اى امیرالمومنین، و رحمت و بركات خدا بر تو باد. على (ع) جواب سلام او را داد و سپس فرمود: تو كيستى؟ او گفت: من، يكى از افراد ملت تو و اهل شهرهاى تحت حكومت تو مى باشم. على (ع) فرمود: تو از افراد ملت من نيستى و در سرزمين هاى تحت حكومت من سكونت ندارى، و امور بر ما پوشيده نيست. آيا مى خواهى تو را خبر دهم كه چه وقت وارد كوفه شدى؟ تو از جنگجوهاى دشمن (معاويه) هستى، ولى اينك كه آتش جنگ فرو نشسته مانعى ندارد، و بر تو سخت نمى گيريم. او گفت: مرا معاويه به صورت ناشناس به حضور تو فرستاده است تا پاسخ چند سوال را از شما بگيرم. اين سوال ها را ابن الاصفر (يكى از رجال مسيحى) از معاويه پرسيده و گفته اگر معاويه پاسخ اين سوال ها را بدهد، از معاويه پيروى مى كند و هدايايى مى فرستد و تسليم مى شود. معاويه در پاسخ اين سوالات، درمانده و مرا به حضور شما فرستاده تا پاسخ آنها را از شما دريافت كنم. امیرالمومنین على (ع) فرمود: خداوند فرزند هند جگر خوار را بكشد؛ چه چيز او و پيروانش را گمراه و كور كرد، با اين كه حكم خداوند بين من و امت، نزد من است. معاويه و پيروانش، پيوند خويشاوندى را گسستند و روزهاى عمر مرا تباه ساختند، و حق مرا پامال نموده، و مقام ارجمند مرا كوچك شمردند و براى جنگ با من اجتماع نمودند. سپس امام (ع) فرزندش حسن را خواند تا به سوالات آن مرد پاسخ دهد. 1. اجتماع طبرسى، ج 1، ص 401 - 398. 2. داستان دوستان، ج 3، ص 261 - 258. •┈••✾◆🌼◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
امام .ع بايد بيش از آن كه درباره گردآورى ماليات مى انديشى، در فكر آبادىِ زمين باشى؛ زيرا ماليات جز از طريق آبادى زمين به دست نيايد؛و... قسمتی از نامه53 نهج البلاغه ✾◆◆✾ @kalame_amiralmomenin
•••✾◆🍃🌾🍃◆✾••• دیوار به سبب می شود😍 نقل است از رياحى در بصره كه روزى حضرت امير(ع) وارد منزل شدند در حالى كه گرسنه بودند و حضرت فاطمه (س) نيز اظهار داشتند كه طعامى در منزل موجود نيست. پس حضرت عباى خود را نزد يهودى كه در همسايگى آنها منزل داشت، گرو گذاشته و مقدارى جو گرفتند. چون امیرالمومنین به راه افتادند، يهودى حضرت را صدا زد و گفت: قسم مى دهم شما را صبر كنى تا از شما مساله اى بپرسم. سپس گفت: پسر عموى شما (پيغمبر اسلام (ص)) که گمان مى كند حبيب خدا و اشرف انبياء است چرا از خداى تعالى سوال نمى كند كه شما را بضاعتى بدهد که از اين فقر و فاقه كه در آن هستىد نجات يابيد؟ چون كلام يهودى تمام شد، على (ع) سر مبارك به زير انداخت و تامل فرمود. سپس سر بلند كرد و فرمود: اى برادر يهودى، به خدا قسم از براى خداوند بندگانى است كه اگر از خدا تقاضا كنند كه اين ديوار را براى آنها طلا كند البته خواهد كرد. ناگاه ديوار به تلالو درآمد و مى درخشيد و طلاى خالص شد. در اين هنگام على (ع) به ديوار اشاره كرد و فرمود: قصد نداشتم تو را به طلا تبدیل کنم، فقط خواستم مثلى زده باشم. چون مرد يهودى اين بزرگى و بزرگوارى را از مولاى متقيان امیرالمومنین مشاهده نمود نور اسلام در قلب او تابيد و مسلمان شد. 📚مناقب اهل بيت: ص 162 و 163. •••✾◆🍃🌾🍃◆✾••• @kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆◆✾••┈•✨♥️✨ ✍ آقای و ♥️ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ صلی ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺑﻪ علی ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:👌😍 🔶🔸ﻳﺎ علی ﺗﻮ ﺁﻗﺎی ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ هستی، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﻭستی ﺗﻮ ﺩﻭستی ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩشمنی ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺩشمنی ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩشمنی ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﻭﺍی ﺑﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﻧﺪ... ✨ 📗ﺍﻟﺒﺪﺍﻳﺔ ﻭ ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﺔ، ﺝ ۷، ﺹ ۳۵۶ •┈••✾◆◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆◆✾••┈• 👌 آثار شنیدن، دیدن، گفتن و نوشتن فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت صادق علیه السلام از پدران گرامیشان علیهم السلام نقل می کند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى براى برادرم على بن ابى طالب علیه السلام، فضائلى قرار داده است كه شمار آن را كسى جز او نمى داند. هر كس از او را در حالى كه به آن اقرار دارد، بر زبان آورد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مى بخشد، هر چند در قيامت گناهانش به اندازه گناه جنّ و انس باشد. هر كس از او را بنويسد، تا هنگامی که آن نوشته، باقى است و اثر و نشانى از آن بر جاست، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى كنند. هر كس به از علىّ بن أبی طالب علیه السلام گوش فرا دهد، خداوند گناهان او را كه از راه گوش شنيده است، عفو مى فرمايد. هر كس به نوشته ای حاوی بن أبی طالب علیه السلام نظر افكند، خداوند گناهان او را كه از راه نظر کسب کرده است، مى بخشد.♥️ 📚امالی صدوق، ص138/ روضة الواعظين، ج1، ص114/ مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، ص177/ جامع الأخبار، ص15/ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص844 به نقل از الاربعین خوارزمی •┈••✾◆◆✾••┈• @kalame_amiralmomenin
و 👇 شرق و غرب عالم را گرديد و به سد یاجوج و ماجوج رسيد، پس چگونه اين كار بر من سخت و دشوار است، در حالى كه و رسول خدا (ص) هستم. اى سلمان آيا قول خداى عزوجل را نخوانده اى آن جا كه مى فرمايد: داناى بر پنهانى، كه بر غيبش احدى را آگاه نمى كند، مگر آن كس را كه از فرستاده خود برگزيده باشد. گفتم: بله اى سرور من. فرمود: من از ، كه خداوند عزوجل او (محمد (ص)) را بر غيبش آگاه ساخت. من عالم هستم. من كسى هستم كه خداوند، شدايد را برايم آسان ساخت و فاصله هاى دور را برايم در هم پيچيد (نزديك ساخت). سلمان گفت: شنيدم صيحه زننده اى در آسمان فرياد مى كرد، در حالى كه صدا را مى شنيدم ولى شخص صدا كننده را نمى ديدم، و مى گفت: درود خدا بر تو؛ راست گفتى، راست گفتى، تو شده اى. سپس (ع) به سرعت برخاست و بر اسبش سوار شد و من نيز همراه او سوار شدم و حضرت بر آن دو اسب صيحه اى زد كه در هوا اوج گرفتند و بى درنگ به دروازه كوفه رسيديم در حالى كه از شب حدود سه ساعت گذشته بود. حضرت به من فرمود: اى سلمان، واى و تمام واى بر كسى كه آن طور كه حق ما است، ما را ، و ما را انكار نمايد. اى سلمان، كدام يكى افضلند، محمد(ص) يا سليمان بن داوود؟ گفتم: البته محمد(ص). فرمود: اى سلمان، آصف بن برخيا توانست تخت بلقيس را در يك چشم به هم زدن (از يمن به بيت المقدس) نزد سليمان بياورد و حال آنكه در نزد او پاره اى از علم كتاب بود؛ پس چگونه من نتوانم در حالى كه نزد من علم صد و بيست و چهار هزار كتاب است و خداوند بر شيث بن آدم (ع) پنجاه صحيفه نازل كرد، و بر ادريس سى صحيفه، بر ابراهيم بيست صحيفه و تورات و انجيل و زبور را نازل فرمود؟ گفتم: راست مى گويى اى سرور من؛ امام اين گونه است. پس حضرت (ع) فرمود: اى سلمان، بدان همانا شك كننده در امور و علوم ما، همانند كننده در و ما است و همانا خداوند عزوجل ولايت ما را در جاى جاى كتابش واجب فرموده و در آن (قرآن) عمل به آن چه واجب است را بيان كرده ولى اين امر بر مردم مكشوف نيست. ✅ على(ع)والمناقب،ص17۷ - 172.📚 پایان ✅ •┈┈••✾☘🕊☘✾••┈┈• @kalame_amiralmomenin •┈┈••✾☘🕊☘✾••┈┈•
🔴 امام #علی علیه السلام: ➖ با #علما همنشین باش، تا علمت زیاد❤️ و ادبت نیکو👌 و جانت پاک گردد.⚜
✅✅ پایه گذار چه کسی است❓❓❓ 👇با دقت بخونید👇 🔶 برخی گمان میکنند امام (رحمه الله علیه) یا حتی آیت الله ، مبدع و بنیانگذار و هستند. (با توجه به اقدامات متعدد و برجسته شان)، اما سابقه وحدت شیعه و سنی نه تنها در بین علمای سابق وجود داشته که اولین اسوه ، شخص امیرالمومنین (علیه السلام) است. ✅ امام علی(علیه السلام) در دوره سه خلیفه، بهترین نمودهای عینی و عملی وحدت مسلمانان را در تاریخ اسلام ثبت کردند. در اولین گام وحدت، امیرالمومنین از حق شخصی خویش به خاطر حفظ وحدت مسلمین گذشتند و سالها مصیبت ها و رنجهای زمانه را هم بدان سبب تحمل نمودند. در اولین بزنگاه تفرقه پس از رحلت پیامبر اکرم(صلیه الله علیه و آله و سلم)، در ، که شم سیاسی نیرومندی داشت و زمینه اختلاف را فراهم می دید، مستقیما به درب خانه علی(علیه السلام) رفته و به وی پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم که اگر من با تو بیعت کنم، همه فرزندان عبد مناف و بعد قریش و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایی می پذیرند.» و امام علی(علیه السلام) که از هدف فتنه انگیزانه ابوسفیان در ایجاد تفرقه و آشوب برای خشکاندن نهال نوپای اسلام و بازگرداندن جاهلیت به خوبی آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وی فرمود: «تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بوده ای. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازی نیست.» 🔶 امام علی(علیه السلام) با مشورت، همکاری و همفکری با خلفا تمام توان خویش را برای جلوگیری از انحراف پس از رسول خدا(صلیه الله علیه و اله و سلم) به کار بستند. ✔️ در بزنگاههای مختلف (جنگ با مرتدین، در نبرد با رومیان، در مناظره با علمای یهود و نصاری و...) خود را مدیون مشورت ها و علم امیرالمومنین(علیه السلام) میدانست. ✔️ این از سانسورهای تاریخ اسلام است که علاوه بر مشاوره های علمی، نظامی، سیاسی، در طول خلافت بن خطاب، حضرت علی(علیه السلام) سه بار (به هنگام عزیمت خلیفه دوم به شام، در ابتدای جنگ قادسیه و عزیمت او به بیت المقدس) جانشینی عُمر در مدینه و اداره این شهر را می پذیرد. صرفا برای حفظ اسلام. وحدت از این بالاتر❓❓❓ ✔️ حضرت علی در عصر خلیفه سوم، افزون بر مشاوره های معمول، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجی گری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندان جگرگوشه اش حسنین(علیهم السلام) را برای حفاظت از او به درِ خانه اش فرستاد. 🔶 این از بزرگترین ظلمها در حق حضرت علی(علیه السلام) است که این شیعه و سنی که حضرت برای ایجاد آن تلاش بسیار زیادی کردند، به بدل شود. 🌹✅✅چه خوب است که شیعه درست پا بر جای پای اهلبیت(علیهم السلام) گذارد و نه پیش و نه پس از آن، در عمل و نه در حرف👉👉👉👉 💕کلام امیرالمومنین علیه السلام..👇 @kalame_amiralmomenin
می‌گن:آدما رو از دوستاش بشناس! عمّار و مالک و... دوستان بودن عَمروعاص و طَلحه و زُبیر هم رفیقِ شفیقِ !
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅🍃🌍🍃༅═┅─ 🌀✍چرا حضرت علیه السلام موقع نماز درخواست فقیر را متوجه شد ولی تیر را که از پایش خارج کردن متوجه نشد؟؟؟؟؟؟ ☑️✍شهید مطهری •ره• در کتاب امامت و رهبری، در پاسخ به این شبهه و سؤال، دو جواب داده اند که خلاصه آن چنین است: 🌐(1⃣) پیامبر اکرم •ص• و ائمه هدی علیه السلام حالاتشان در تمام زمانها یکسان نبوده؟ گاهی دیده می شود خود پیغمبر •ص•، وقتی نماز می خواندند، حسن و حسین علیه السلام بر دوش او سوار می شدند و حضرت سجده را طولانی می کردند تا این که طفل بلند شود و گاهی تیر از پای امیرالمؤمنین علیه السلام در می آوردند، چون حالت «جذبه » و «محو» قوی است، متوجه نمی شدند، پس همه حالات معصومین همچنین اولیاء خدا مشابه نبوده و شدت و ضعف داشته است. 🌐(2⃣) از دیدگاه عارفان وقتی حالت انجذاب کامل شد، در آن حالت، برگشت است; یعنی شخص در عین حال که با خدا هست با ماوراء هم هست، این همانند خلع بدن می باشد، بعضی در همه احوال در حال خلع بدنند و بعضی لحظاتی خلع بدن می کنند; در این صورت، نزد عرفا حالت هنگام بیرون کشیدن تیر از بدن، ناقصتر و پایین تر از حالت به فقیر صدقه دادن می باشد. چرا که به قدری توجه اش به خدا کامل است که در آن حال، تمام عالم را می بیند. ☄با توجه به جواب دوم شهید مطهری، می توان گفت، شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن، توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه به خداست، علی علیه السلام در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و می دانیم بیگانگی از خلق خدا، بیگانگی از خدا است. 👤✍جناب استاد 🆔 @hafezanammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ─═༅𖣔🌺𖣔༅═─
"قرآن" را بگشایید و روبروی صورت بگیرید و ..؛ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَل 💫... شب است؛ فرق ؛ ترین جلوه‌ی الله، و قَدَرترین "قرآن ناطق"، گشوده می‌شود! و این سوءتعبیری است، محصولِ جهل بشر؛ که زمین را به ۱۴ قرن ظلمت، محکوم کرده است! تاریخ، قربانیِ "جهل مرکّب" انسان است! چشمها را باید شست.. آخرین "قرآن ناطق"، همین حوالی است!