اول شخص مفرد هشت داستان روایتگونه دارد که همگی با راوی اول شخص بیان میشود. روایتگونه چون در بسیاری از قسمتهای کتاب، خاطرات نویسنده را میشنوید؛ تا جاییکه در داستان مجموعه اشعار یاکولت سوالز نویسنده میگوید:
اگر رویدادنامهی تاریخی دارید ازتان میخواهم با خط ریز گوشهای بنویسید: ۱۹۶۸ هاروکی موراکامی در این سال هوادار سانکی اتمز شد.
یا در جای دیگری از همین داستان به کتاب اشعار خودش اشاره میکند که در جوانی با هزینه خودش چاپ کرده و امروزه با قیمت گزاف فروش میرود و امروزه تنها در کلکسیونِ کلکسیونرها پیدا میشود. تا جایی که در بعضی قسمتها تشخیص روای از نویسنده سخت میشود.
در اکثر داستانها سه عنصرِ موسیقی، زن و جایی به نام کوبه تکرار شده که این تکرار حالت موتیف در بین داستانها پیدا کرده.
نویسنده به خوبی موضوعات ساده را با حالت تعلیق و کششداری بیان کرده که هر صفحه از داستان را با اشتیاق میخوانید. گویی پای صحبت راوی نشستهاید و او با جذابیت خاطرهای را با تمام جزییات و ریزهکاریهایش بیان میکند.
بخشی از کتاب:
از بین تمام زنهایی که تاکنون شناختهام از همه زشتتر بود. ولی شاید منصفانه نباشد اینطور دربارهاش بگویم. با زنهای بسیاری آشنا شدهام که چهرهشان زشت بوده. اما به گمانم با خیال راحت میتوانم بگویم از بین تمام زنهایی که در زندگیام به آنها نزدیک بودهام _ آنهایی که در خاطرم ریشه دواندهاند_ واقعاً زشتترین بود.
اینجا از شما میشنوم:
https://harfeto.timefriend.net/17356119640454
#هاروکی_موراکامی
#کتاب
۰۳/۱۱/۱۴
@kalamehh
✨🍀✨🍀