eitaa logo
کلام وحی
87 دنبال‌کننده
800 عکس
546 ویدیو
40 فایل
بیان اذکار و ادعیه خاص که تأثیرات فوق العاده در زندگی دارند. بیان روایات معصومین (ع) در مورد خواص و برکات آیات و سوره ها آشنایی با ترجمه و تفسیر آیات قرآن کریم کلیپ احکام به زبان ساده
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✅سالم ماندن بدن در قبر ...!   👈خیلی شنیدیم که بعضی از علما و شهدا بدنشان بعد از سالیان سال در زیر خاک سالم بوده و آسیبی به آن نرسیده . 🔸️اگر میخواهید شما هم جزو همین افراد باشید به روایت زیر توجه کنید. 📜رسول الله (ص) فرمودند: در شب اسراء که به آسمان سفر کرده بودم، دیدم بر در ششم بهشت نوشته شده است: 🌸هرکس دوست دارد قبرش وسیع باشد، مسجد بنا کند. 🌸هرکس دوست دارد کرم‌های زمین بدنش را نخورند، مسجد را تمیز کند. 🌸هرکس دوست دارد قبرش تاریک نباشد، مساجد را نورانی کند. 🌸هرکس دوست دارد بدنش در زیر زمین سالم و تازه بماند و فاسد نشود، برای مسجد فرش تهیه کند. 📚 مستدرك الوسائل، ج3، ص: 385 ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈انحطاط مدینه الرسول بعد ازشهادت امام حسین (علیه السلام)😔 🎤 ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
1_5942352601.mp3
7.89M
🥀زینب زینب زینب 🎤کربلایی حسین طاهری ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ‌‌‌ 👌توسل به بانویی که حاجت میدهد. 📜آیت الله مجتهدی👇 "به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند: پسرم،این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده. ✨✨هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن تا گرفتاریت برطرف شود." 👈آقای الهی واعظ از قول بنده این مطلب را بر روی منبر نقل کرده بودند، شخصی پیش من آمد و گفت:«آقا من این کار را کردم و فورا حاجتم را گرفتم.» ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 ✨نکات تفسیری آیه 21سوره بقره(بخش1)👇👇 🔹🔸هدف از خلقت جهان و انسان، تكامل انسان‌هاست. يعنى هدف از آفرينش هستى، بهره‌گيرى انسان‌هاست‌ وتكامل انسان‌ها در گرو عبادت‌ و اثر عبادت، رسيدن به تقوا و نهايت تقوى، رستگارى است. 🤔سؤال: چرا خدا را عبادت كنيم؟ ✅پاسخ قرآن 👇👇 ✨چون خداوند خالق و مربّى شماست. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ» «بقره،21» ✨چون تأمين كننده رزق و روزى و امنيت شماست. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش3،4» ✨چون معبودى جز او نيست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي» «طه، 14» ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🤔قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟ 🔸مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار برای فروش. 🔸ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. 🔸ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. 🔸داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، حاج جواد فرش چی ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ، از منصف های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ: 👇👇 ✨قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ 👈ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. ✨حاج جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ 👈گفت: بله. ✨گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ. 🔸قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود گل محمدی پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته تو چایی شون می ریختند. 🔸اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، 🔸کاش دلمون تو روضه‌ها بسوزه.اونوقت بگیم: 👈یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخری ؟! ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅حکایت جالب از عباس چای خور قربونت بشم یا ابا عبدالله😭😭 ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 👌پیاده روی اربعین کاری زینبی است ⬅️شاید با خود بگویی: از خانه هم می‌توانم به حسین(علیه السلام) سلام دهم؛ از خانه هم می‌توانم زیارت اربعین بخوانم. ⬅️چرا باید سختی چند روز پیاده‌روی را به جان بخرم و مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنم تا کسی را زیارت کنم که همین لحظه هم در کنار من است؟ 👌پس بشنو سخن زینب(سلام الله علیها) را که به یزید فرمود: «به خدا که نمی‌توانی یاد و خاطره ما را محو و نابود کنی.» ⬅️اگر من از خانه‌ام سلام دهم و تو از خانه‌ات سلام دهی؛ دیری نمی‌پاید که داستان کربلا از یادها می‌رود. ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🥀چشماتو ببند خیال کن که با زائرایی 🥀چشماتو ببند خیال کن که کربلایی ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe
🍃حکایت عبدالله دیوونه👇👇 🔹اسمش عبدالله بود و تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه. همه میشناختنش! 🔹مشکل ذهنی داشت. خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت. خرج شکم خودش و خانمش رو به زور در میاورد. 🔹تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود که جای ثابتی نداشت و هیئت هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت برگذار میشد. نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود، عبدالله دیوونه هم میومد . . 🔹یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه. 🔹عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت. نمیتونست درست صحبت کنه. به زبون خودش میگفت:👇 حسین حسین خونه ما 🔸مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن: آخه عبدالله تو خرج خودت و خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتنت کجا بود این وسط . . !' 😔عبدالله دیوونه ناراحت شد. به پهنای صورت اشک میریخت. میگفت: آقا؛ حسین حسین خونه ما😭. . خونه ما 😭 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن که حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه. به خانمش گفت، خانمش عصبانی شد و گفت:👈 عبدالله تو پول یه چایی نداری. خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه. کتکش زد . . گفت: عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه. 🔸عبدالله قبول کرد. تو شهر، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت؛ میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه ولی کسی قبول نمیکرد و بهش کار نمیداد. روز اول گذشت... روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت: عبدالله وقتت تموم شد. هیچی هم که پول نیاوردی. 👇👇 تا شب فقط وقت داری پول آوردی، آوردی نیاوردی؛ درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد و میگفت: حسین حسین خونه ما💔💔 رفت؛ از شهر خارج شد. بیرون از شهر یه آقایی رو دید. ✨آقا سلام کرد گفت: عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت. برای اون آقا تعریف کرد که چی شد و . . . ✨آقا بهش گفت: برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو👈 یابن الحسن سلام رسوند و گفت: امانتی منو بهت بده، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده. 🔸عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید، میخندید و میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما😍 🔹رسید به مغازه حاج اکبر گفت: یابن الحسن سلام رسوند گفت: امانتی منو بده ! 🌟حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت. گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش عبدالله رفت تو بازار و اون رو فروخت. با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 😍 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت. چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود، خیلی خوب صحبت میکرد. آخه یابن الحسن رو دیده بود. 😍 😭میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه😭😭 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!* میشه درد منم دوا کنی بیام حرم😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان(عج) دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 ✨اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍃✨ ┄┄┅┅❅✨🌷✨❅┅┅┄┄ کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalamevahe