🚨 فوری// مطلب مهم لحظاتی قبل اینستاگرام سایت #رهبر انقلاب درباره برجام
👈 شرط جمهوری اسلامی، لغو کامل همه #تحریمها و انجام راستیآزمایی است
✅ بصیرت
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @basirat_fa
🇮🇷www.basirat.ir
پیام #رهبر انقلاب به نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی #دانشجویان در #اروپا
🔹دانشجویان عزیز! هر روز که میگذرد اهمیت نقش جوانان در پیشرفت کشور و تضمین آینده آن بیشتر آشکار میشود. بلیّه عمومی کرونا هم این را یکبار دیگر به اثبات رسانید. همت و انگیزه و امید شورانگیز جوانان در این ماجرا نیز مانند بسیاری از مسائل کشور، پیشران گشایشهای علمی و عملی شد. این یکی از برترین افتخارات انقلاب اسلامی است که توانسته است نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» را بر سینه جوانان برومند کشور بنشاند.
🔹از شما دانشجویان عزیز انتظار میرود که در این فرصت مغتنمی که در اختیار شماست، خود را هر چه بیشتر به صلاحیتهای علمی و دینی و اخلاقی آراسته کنید و آماده نقشآفرینی شوید، و اتحادیه انجمنهای اسلامی در اینباره دارای وظیفهای سنگینتر و البته افتخارآمیزتر است.
📌واکنشها به نامه #خاتمی به محضر #رهبر معظم انقلاب
🔹نام ســید محمد خاتمی رئیس دولتهای هفتم و هشتم با انتشار خبری در مورد ارسال نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب از سوی سایت رویداد ۲۴
دوباره مطرح شــده است. به گفته حقشناس عضو شورای شهر تهران این
نامه در دو ماه قبل و در ۳۷ صفحه در خصوص دغدغهها و آینده انقلاب و کشور و ارائه راهحلهایی به خدمت رهبری رسیده است. ساعاتی بعد علی خاتمی اصل نامه را تائید و گمانهزنیها در مورد محتوای آن را تائید نکرد.
این موضوع ۶ ســاعت پس از انتشار از ســاعت ۹ صبح نهم اسفندماه در
توییتر ۲۵۰ توییت و ۷۸۵ ریتوییت توســط ۶۵۲ حساب کاربری با نزدیک به ۱۰ هزار لایک، در اینســتاگرام ۷ پســت در ۵ صفحه با حدود ۵۰ هزار بازدیــد و لایک و در تلگرام ۲۱۱ پســت در ۱۸۵ کانال با نزدیک به ۲۵۰
هزار بازدید داشته است..
🔹محورهای واکنشهای کاربران:
🔸اصولگرا و انقلابی:
۱ .تأکیــد بر مرزبندی علنی در مورد فتنه ۸۸ و تهمت تقلب به عنوان تنها شرط بازگشت خاتمی و آگاهی خود وی از این شرط
۲ .یادآوری نتایج مضر مجلس و دولتی که با تبلیغات تکراری خاتمی شکل گرفت و هشدار به برنامه اصلاحطلبان برای بهکارگیری مجدد آن
۳ .تأکید بر بیثمری تلاش خاتمی از جداســازی خود از سران فتنه بدون عذرخواهی از فتنهانگیزی در سال ۸۸
۴ . پیشبینی عدم پاسخ رهبری به نامه خاتمی با یادآوری عدم پذیرش وی به ملاقات با رهبری در بیمارستان
۵ .تأکید بر تکرار تاریخ با اشــاره به خیانتهای خوارج و قاسطین و ناکثین به حضرت امیرالمؤمنین (ع) و پیشبینی در پیش بودن نهروان ها و...
۶ .مشــکوک دانســتن نامه خاتمی و پیشبینی پروژه تکرار دیگری برای نجات اصلاحطلبان از نابودی
🔸بهاری و عدالتخواه:
۱ .اســتقبال از نامه خاتمی با یادآوری نامههای ظاهراً بیپاسخ احمدینژاد به خدمت رهبری
۲ .ادعای صحیح بودن شعار همه باهم اند با اشاره به نامه خاتمی به خدمت رهبری
🔸 اصلاحطلب و دولتی:
۱ .ادعای پیشقدم شــدن خاتمــی و رنانی در طرح درخواســت اصلاح ســاختارها از رهبری و پیشنهاد ارسال چنین نامههایی به رهبری از سوی فعالان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی
۲ .پیشنهاد راهاندازی پویش سراسری نامه به رهبری برای درخواست تغییر ساختار نظام در پی نامه خاتمی
۳ . اعلام حمایت از این نامه با ادعای نیاز رهبری به آگاهی داشتن از همه صداها و دیدگاههای جریانات مختلف سیاسی
۴ .اشــاره به نامهنگاریها بــه عنوان تنهــا راه باقیمانــده ارتباطی میان اصلاح طلبــان با رهبری و انتقاد از عدم برگزاری نشســتها و دیدارهای حضوری اصلاحطلبان با رهبر انقلاب
۵ .انتقــاد به خاتمی و نامهاش با طرح پرســش چرایی ســکوت وی در بحرانها و حوادث و فعال شدن در نزدیک انتخابات
۶ .متهم ســازی خاتمی به نداشتن شجاعت و حداقل عزت نفس برای عدم التماس برای بازگشت به قدرت
۷ .اســتقبال فعالان رسانهای دولتی از این نامه و انتشار تصاویر رهبری در کنار خاتمی
۸ .تعریف و تمجید از خاتمی با مقایسه نامه وی با کنایه ها و چنگ اندازی های احمدی نژاد
۹ .نشــانه خواندن نامه خاتمی از تقابــل اصلاحطلبان (میان رادیکالها و
میانهروهای اصلاحطلب)
۱۰ . اعلام برائت دانستن نامه خاتمی از تندروهای اصلاح طلب
۱۱ .تاکید بر نگارش ۵۰ روز پیش نامه در پاســخ به فحاشی های معاندین در ربط دادن این نامه با آشوبهای شرق کشور
۱۲ .ادعــای بــازرگان دوم بودن خاتمــی در مســالمت آمیز بیان کردن درخواستها و مطالباتش
۱۳ .ادعــای قدرتطلب نبودن خاتمی و صرف تمام تلاش خود برای حل معضلات کشور
۱۴ .یادآوری ســکوت خاتمی در آشوبهای ۹۶ و ۹۸ و فعال شدن وی در نزدیک انتخابات
۱۵ .تاکید بر فراســت، شجاعت، راهگشــا خواندن و نداشتن بخل و کینه خاتمی با استناد به این نامه
۱۶ .مرتبط دانستن اعلام نامزدی علی مطهری در انتخابات با نامه خاتمی
۱۷ .توجیــه نامه نــگاری خاتمی به رهبــری با ادعای تنهــا راه موفقیت اصلاح طلبــان در پذیرش تأثیرگذاری رهبری و ســپاه در جامعه و اهمیت رابطه و تعامل با آنها
🔸معاند:
۱ .فحاشــی به خاتمی و اصلاحطلبان با ادعای نزدیکی انتخابات و تکرار پروژه کشاندن مردم به پای صندوق رأی
۲ .فحاشــی به اصلاحطلبان و خاتمی با ادعای به میدان آمدن برای دور ساختن اذهان از آشوبهای سیستان و بلوچستان
۳ .ادعای تمام شده بودن و مرگ جریان اصلاحطلبی برای مردم
۴ .ابــراز رضایت از این نامه با ادعای بهترین دلیل و ســند در خائن بودن اصلاح طلبان
۵ .متهم کردن خاتمی به سهمخواهی و برخورداری از سفره انقلاب
261-sedayeenghelab_ir.mp3
11.57M
📢 #صدای_انقلاب شماره: 261
💠 اهدف آقای رئیسی از چینش افرادی اقتصادی مانند آقایان رهبر، رضایی و مخبر در دولت چیست؟
🎙 کارشناس برنامه: دکتر ساسان شاه ویسی
#انتخابات_1400
#دولت_قوی
#رئیسی
#محسن_رضایی
#مخبر
#رهبر
277-sedayeenghelab_ir.mp3
5.28M
📢🔴نشست شماره ۷ کانال شهید کمالی
💠 بررسی تذکر رهبر انقلاب اسلامی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی
🎙 کارشناس برنامه: دکتر عبدالهی فر کارشناس مسائل سیاسی
#رهبر
#مجلس
#دولت_عبرت
#بورسیه_تحصیلی
#ایران
#صدای_انقلاب
🎋 🆔@kamalibasirat🎋
#ولایت_فقیه
دلنوشتهای از خانم دکتر مریم، فوق تخصص گوارش و کبد ساکن #دانمارک خطاب به #رهبر عزیز انقلاب اسلامی ایران
🔹 ما وارثان غرور له شدهی نسلی هستیم که بریتانیا، شاه کشورشون رو در جلوی چشمان پر از ترس پسرش، به جزیره موریس تبعید کردند.
🔸 ما وارثان اشک و سرخوردگی نسل تحولخواه سال ۱۳۳۲ هستیم، که به جرم ملی کردن صنعت نفت کشورشون، با کودتا دولت منتخبشان را ساقط کردند.
🔹 آری! ما وارثان سالها #حقارت و بیپناهی بودیم، که خود نیز در هشت سال جنگ، قربانی بمبهای شیمیایی غربیها شدیم!
🔸 ما غرق در بیدفاعی و مظلومیت، بازگشت عظمت ایران باستانمان را حتی به خواب هم نمیدیدیم،
تا اینکه «تو» آمدی!
🔹 « تو» آمدی، تا غرور به خواب رفتهی ما را با تلافی توقیف نفتکشهایمان، بعد از سالها بیدار شود!
🔸 تو آمدی تا ما وارثان نسلی که کسی لایق «لولهنگ سازی» هم نمیدانستش، صاحبان ماهواره نور، سیمرغ، پهباد، موشک، واکسن، نانوتکنولوژی، سلولهای بنیادی، هوش مصنوعی و… شویم!
🔹 امروز در آستانه بزرگ روزی، که یکی از دو بال پرواز سیمرغ ایران از خاکستر چند صد سال تحقیر و ذلت بیدفاعیست، برای مانایی امپراطوری ایران شیعی که مدیون رهبری «توست»،
💖 به سهم خودم میگویم:
شهریارا #عهداً_مني 💖
🔅 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدموی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_نوزدهم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر عدد
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_بیستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاخص های ریاست جمهوری در نگاه رهبر انقلاب
#رهبر
#انتخابات
#ریاست_جمهوری
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat