فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید به قلبت نگاه میکند اگر جایی برایش باقی گذاشته باشی می آید، لانه میکند، میماند تا شهیدت کند ... .
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
چادر بهترین و کامل ترین حجاب است. نگذارید دشمنان لبخند بزنند
شهید حسین جوینده 🌸🍃
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
💠رفقا همین شهیدی که عکسش رو میبینید👆 خیلی کارا می تونست با همین زیباییش به دست بیاره 🚫❌ اما از خدایی که اون زیبایی رو بهش داد حیا کرد ❣️
#خوش_به_حالشون
#شهید_علا_حسن_نجمه 💞
شادی روحش #صلوات
#شهید_لبنانی_مدافع_حرم
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
⚜رمان پوکه های طلایی⚜(آزاده جانباز محمود شریعت)
موضوع=ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای💚ما آن شقایقیم که با داغ زنده ایم.
#قسمت_ششم🔹
#غیرت🔹
#خودسازی🔹
بعضی هایشان سیه چرده تر بودند و شکلشان با بقیه فرق میکرد. شاید نگاه های من باعث شد که یکی شان با افتخار اشاره کند و بگوید:((هذا سودانی)).
انگار حضور سایر کشور ها را در خط مقدم خود نوعی مباهات میدانستند.
یکی شان با عجله
و وحشت زده دست هایم را به پشت بست😞.
ایرانی ها ضد حمله را شروع کردند🌷.
منطقه زیر آتش بچه های ما بود ولی هنوز پیشروی نکرده بودند.
کشان کشان مرا کنار تانک بردند. بعد روی دو جنازه عراقی پرت کردند و راه افتادم😰.
وظیفه گردان ما تصرف جاده آسفالته بصره بود🌷.
روی همین اصل حدس زدم که دارند مرا به طرف این شهر میبرند.
حرکت ناآرام تانک مرا بالا و پایین میانداخت و هر بار دنده های شکسته ام توی گوشت فرو میرفت و دردم را چند برابر میکرد😖.
گاه و بی گاه هم روی همسفر هایم ساکتم میافتادم. چند بار هم دست و پای آنها روی من افتاد.
عده ی زیادی سرباز به طرفم هجوم آوردند. آنجا مقر سپاه هفتم عراق بود و انگار من طعمه جدیدشان بودم.
سر و صدا و صحبت میانشان بالا گرفت.
به من و جنازه ها اشاره میکردند😰.
اینطور دست گیرم شد که فکر میکنند من این دو نفر را کشته ام.
بعضی هایشان عصبانی بودند و از نگاهشان کینه و خشم میبارید.
ولی تعدادی با کشتن من مخالف بودند.
وقتی مرا گوشه ای رها کردند، مطمئن شدم که فعلا نمیخواهند بمیرم😪.
#ادامه_دارد...🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ اَسْئَلُ اللّهَ مِنْ کُلِّ خَيْرٍ، وَ اَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ، و اَسْتَغْفِرُ اللّهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ
امير مؤمنان عليه السلام به شخصي که دعاي طولاني مي خواند، فرمودند: اي مرد، آن خدايي که زياد را مي شنود، کم را نيز جواب مي دهد، سپس دعاي فوق را به او تعليم کردند.
______
(بحارالانوار: 91 / 242 ـ الباقيات الصالحات / 572)
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
4_299597183194235107.mp3
9.01M
🎤 #روایتگری
+ماشهادت دادیم
که #شهادت زیباست♥️
#پیشنهاد_دانلود😔👌
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
.
✍️نویسنده: #بنت_الهدی
.
🌸به مناسبت تولد #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران
.
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب
.
📅تاریخ انتشار: ۲۵/فروردین/۱۳۹۹
.
🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
.
📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید:
#ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
.
#استوری_شهدایی #محمد_رضا_دهقان_امیری #کربلا #مشهد #اربعین
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حق الناس
یعنے من
گناه ڪنم
دیگران
تو حسرت
ظهور
آقا باشن ... 😞
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
✨🌷با سلام خدمت اعضای محترم کانال🌷✨
نظراتتون رو به آیدی زیر بفرستید تا انشالله کم و کاستی هارو اصلاح کنیم👇👇
@zohoryar
4_139543998548149035.m4a
1.83M
#نوای_شهید 🎧💕
ثمره خون شهدا
+ داستان از این قراره که #شهید_صدرزاده میگه : دشمن فکر می کنه با سر بریدن ما رو می ترسونه ، اما بر عکس بیشتر داره ما رو غیرتی می کنه و به مرگ خودش نزدیک میشه ..
بعد هم اثر خون شهدا رو نقل می کنه ... ! 😊🌸
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
سه دقيقه در قيامت 04.mp3
15.67M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه چهارم
📅98/08/24
#مشهد
#بهشت_رضا
••♥️••
✅شهیدی ڪه بعد از شهادت شخصی را ڪه منڪر اهل بیت بود را برای نماز شب از خواب بیدار کرد😳‼️👇👇
#مادرشهید:🌼
یک مورد اتفاق افتاد که برای خودم نیز #عجیب بود و برای دیدنش نیز به شیراز رفتم. آن جوان را در یڪ یادواره ای که برای محمدرضا در شیراز گرفته بودند,دیدم. با اینڪه دو ماه از اتفاقی که برایش افتاده بود, وقتی من را دید فقط گریه میڪرد💔😞 او تعریف میکرد: که فردی 32 ساله هستم که تا پانزده سالگی بچهای پاک و طاهر بودم و قرآنخوان و نماز خوان و اهل مسجد بودم🙂 به سبب آشنایی با دوستان #ناباب از راه بهدر شدم و 17 سال خدا و ائمه را #منکر شدم و هیچ چیز را قبول نداشتم و هر گناهی که بگویید از من سر زده است
اسم من #مصطفی بود بعد از آنڪه آن اتفاق برایم افتاد یڪ اسم عجیب و غریب برای خود گذاشتم و بعد از آن اتفاق حتی پدر و مادرم من را عاق کرده بودند و از خانه خود بیرون ڪرده بودند😞 یڪ شب نزدیک اذان صبح دیدم یک جوانی مرا صدا میزند 😳«حاج مصطفی پاشو وقت نماز است» من بلند شدم و نشستم و خیلی متعجب شدم و دوباره خوابیدم,😐دوباره آن پسر به خوابم آمد و گفت «حاج مصطفی پاشو یڪ ربع به اذان مانده, پاشو نماز بخوان»😊✋🏼 این را ڪه گفت بلند شدم و چهرهاش به دلم نشست🙂❤️
10 روز در اینترنت دنبال این شخص بودم ڪه بعد پیدایش کردم و با او آشنا شدم😍💔 آن جوان میگفت: محمدرضا آنقدر بر روی من اثر گذاشته ڪه با همه آن دوستانم قطع رابطه ڪردم و از همه گناهانم توبه ڪردم و به خاطر توبهام و مالهای حرامی ڪه ڪسب کرده بودم, تمام زندگیام را فروختم تا مالهای حرام از زندگیام بیرون برود💔 و حقوق ضایع شده را به صاحبانش بازگردانم و حتی برای جلب یڪ رضایت 4،5 بار به مازندران رفتم تا حق ضایع شده را بازگردانم.🙂
#شهیدمحمدرضادهقان🦋
#تولدتمبارڪداداشمحمدرضا🎉
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😎 #زنگ_تفریح😎
#شوخی حاج آقا با #خانومش تو برنامه زنده
#پیشنهاد_دانلود 👌
•┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمزمه #دعای سلامتی امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف)
🎙با #نوای دلنشین
شهید سربلند آقا #محسن حججی
•┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#شهید_هادی_معلمی_نمونه.👌👌👌
🌸 #شهید_ابراهیم_هادی میگفت اگر قرار است انقلاب پایدار بماند و نسلهای بعدی هم انقلابی شوند باید در مدارس فعالیت کنیم.😊
🌸 #شهید_هادی به همین خاطر کار کم دردسر خود را رها کرد و به سراغ کاری پردردسر و با حقوق کمتر در مدارس مشغول تدریس رفت.
🌸 #شهید_هادی به تنها چیزی که فکر نمیکرد مادیات بود .و میگفت : روزی را خدا میرساند .برکت پول هم مهم است ، کاری را هم که برای خدا باشد برکت دارد.😇
🌸 #شهید_هادی تدریس در دو مدرسه را شروع کرد.
دبیر ورزش در ( منطقه 14 ) و معلم عربی در یکی از مدارس محروم منطقه 15 تهران را شروع کرد.
🌸ولی تدریس عربی ابرهیم زیاد طول نکشید.و وسط سال بود که از اون مدرسه بیرون آمد.
و علتش را هم نمیگفت.
🌸تا یک روزی مدیر مدرسه راهنمایی پیش من آمد و بمن گفت : ترا خدا شما که برادر آقای هادی هستید با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه!
گفتم مگه چی شده⁉️🤔
🌸کمی مکث کرد و گفت: حقیقتش آقا #ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای بچه ها نان و پنیر بگیرد.
🌸 #آقا_ابراهیم معتقد بود که اینها بچه های منطقه محروم هستند .اکثرا سر کلاس گرسنه هستند .بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد.
🌸مدیر ادامه داد. من با #آقای_هادی برخورد کردم😔 . گفتم نظم مدرسه ما را بهم ریختی.در صورتی که هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود.
بعد هم سر آن داد زدم😔 و گفتم: دیگه حق نداری اینجا از این کارها بکنی.
🌸حالا همه بچه ها و اولیاء از من خواستند که #آقای_هادی به مدرسه برگردد.
🌸همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف میکنند.
ایشان در همین مدت کم، برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت و یتیم مدرسه،وسایل تهیه کرده بود👌 که حتی ما هم خبر نداشتیم.
🌸ما با #ابراهیم صحبت کردیم و حرفهای مدیر را به ایشان منتقل کردیم.
اما بی فایده بود.
ابراهیم وقتش را در جای دیگری پر کرده بود.
❣ #سلام_و_صلوات_بر_شهید_گمنام #ابرهیم_هادی❣
•┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
نامه ایی ازشهدا به تمام مردم ایران😭😢
#شهدا شرمنده ایم
یادشهدارا باذکرصلوات زنده نگه دارید💐
•┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#خاطره_شهدا
#شهادت_طلبی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#تلاوت_قران_توسط_شهدا
#حجاب_در_کلام_شهدا
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
⚜رمان پوکه های طلایی⚜(آزاده جانباز محمود شریعت)
موضوع=ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای💚ما آن شقایقیم که با داغ زنده ایم.
#قسمت_هفتم🔹
#غیرت🔹
#خودسازی🔹
مدتی که گذشت دوباره توجهشان را جلب کردم. یکی شان به من نزدیک شد. خنده موذیانه ای چهره اش را پر کرده بود.
مداوم برمیگشت و به رفقایش لبخند میزد.
نمیدانستم چه میخواست بکند.بالای سرم که رسید بی رمق چشم به نگاه شیطنت بارش دوختم😰🙄.
انگشتش را تا انتها توی زخم سینه ام فرو برد. درد وحشیانه به همه وجودم چنگ زد😣😖.
ناله ام که بلند شد، صدای خنده هایشان فضا را پر کرد😔.
این کار را تکرار کردو تکرار خنده ها در میان ناله های من.
چهار روز بود که نه آب خورده بودم، نه غذا.مرا با بقیه اسرا توی یک کلاس در بصره ریختند و باز جویی ها شروع شد.
عصر روز چهارم نفری چند خرما دادند.
هر کلاس سی و پنج تا چهل اسیر داشت. یکی یکی برای بازجویی میبردند.
بعد فقط صدای جیغ بود که به گوش میرسید. کمترین شکنجه، لگد هایی بود که با پوتین به سر میزدند😰. منافقین فراری به عراق، زحمت بازجویی و کتک زدن را از روی دوش عراقی ها برداشته بودند.
به تجربه فهمیدم که باید سریع جواب بدهیم حتی اگر دروغ باشد😓.
گاهی به دنبال دقیق تر کردن اطلاعات برای حمله هوایی بودند.
مثلا وقتی بازجویی من فهمید بچه تبریزم،یکی یکی کارخانجات تبریز را میگفت
و
من باید سریع میگفتم که چند کیلومتری تبریز است.
اگر در پاسخ دادن اندکی تامل کرده یا آهسته و شمرده جواب میدادم به شدت کتک میزدند؛ ولی جواب سریع ولو دروغ، نجات بخش بود😪.
#ادامه_دارد... 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•