eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌿قراره هر صبح🌿🌸 🔅هرصبح سه مرتبه بگو : 🌴صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌴 (درود خدا بر تو یا ابا عبدالله) تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور برات ثبت بشه ان شاءالله💕 @kanale_behesht 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
. چله 🌿روز شانزدهم سلام رفیق ... میدونی چرا هرچی تلاش میکنیم باز یه چی کمه؟ باز یه جای کار میلنگه؟ چون اونکه باید باشه و همه چی رو سر و سامون بده، نیست ... ما فکر میکنیم همه چی دست خودمونه! ولی نیست .. ! چشم امام زمان به ماهاست... _چی کار کنیم؟! +یه کار.. گناه نکنیم! 👈بیا دلخوریای دنیا رو بریزیم دور برای اومدنش یه فکری کنیم یه حرکتی کنیم! من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند ... @kanale_behesht
🚦از اینـکه به سمت خـدا آهسته حرکت مےکـنی، نتـرس❗️ از این بتــرس🔰 که بـرای ترکــ گنـاه هیــچ کـاری نکـرده بـاشـے❗️حتی در حد تـوبـه .. @kanale_behesht
تـــو بگـو خــــدا و تا آخـرش پاش وایسا❤️ اون وقتــــه که فرشتـه ها پیشت مـیان با کلـے بشــارت و مــژده😍 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8820821560394.mp3
367.3K
✌️🇮🇷 🎉 🎙بوی گل سوسن و یاسمن آید ✌️ 🆔 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم 🎊 #قسمت_بیست_و_چهارم در یکی از همان روزهای سخت بعد از خرید لباس برای بچه ها، مقدا
. از یک طرف موش ها در ساک لباس ما بالا و پایین می شدند و لباس‌ها را می خوردند از یک طرف گنجشک ها روی سرمان فضله می‌ریختند. از طرفی هم فامیل به ما دهن کجی می‌کرد. در خانه باغی یک میز قراضه چوبی بود که ما از سر ناچاری وسایلمان را روی آن گذاشتیم. خانه، آشپزخانه و حمام نداشت به بازار رفتم و یک پریمس «چراغی که با نفت کار می کرد و سر و صدای زیادی داشت» و یک بخاری نفتی فوجیکا خریدم. از دردِ بی جایی پریمس را داخل توالت می‌گذاشتم وقتی می‌خواستم غذا درست کنم آن را داخل راهرو می کشیدم. بعضی وقت ها به تنگ می آمدم یک گوشه ای می نشستم و به یاد خانه تمیز و قشنگم در آبادان گریه می‌کردم. خانه‌ای که دورتادور شمشاد سبز و باغچه پر از گل و سبزی بود. دیوارهای رنگ روغنی شده اتاق‌هایش مثل آینه بود و از صافی و تمیزی برق میزد آشپزخانه‌ای که من از صبح تا شب در حال نظافتش بودم و بزار و بردار می کردم در کمتر از یک ماه، صدام زندگی من و بچه هایم را شخم زد آواره و محتاج فامیلی شدیم که تا قبل از آن جز خدمت و محبت ی در حقشان نکرده بودیم. بچه هایم از درس و مشق عقب ماندند مینا و مهری شب و روز گریه می کردند و غصه می خوردند. زینب آرام و قرار نداشت اما سریع با وضعیت جدید کنار آمد. هیچ وقت تحمل نمی کرد که وقتش بیهوده بگذرد. در کلاس‌های قرآن و نهج البلاغه بسیج که در مسجد نزدیک محل زندگیمان بود شرکت کرد. یک کتاب نهج البلاغه خرید اسم معلم کلاس ششم زینب آقای شاهرخی بود زینب با علاقه روی خطبه های حضرت علی کار می‌کرد. دخترهای فامیل جعفر حجاب درست وحسابی نداشتند. زینب با آنها دوست می شد و درباره حجاب و نماز با آنها حرف می زد. مینا و مهری و شهلا هم بعد از زینب به کلاسها رفتند آنها می‌دانستند که فعلا مجبورند در رامهرمز بمانند. پس با رفتن به کلاس وقتشان پرُ می‌شد و چیزهایی هم یاد می‌گرفتند. مینا و مهری بیشتر به این نیت کلاس می رفتند که راهی برای برگشتن به آبادان پیدا کنند. زینب از همه فعال‌تر و علاقه مند تر در کلاس‌ها شرکت می‌کرد.
🎊 جاده بسته شده بود قسمتی از جاده آبادان، ماهشهر دست عراقی‌ها بود از راه زمین نمی‌شد آبادان رفت دو راه برای رفتن به آبادان بود یا از راه آبی و با لنج، یا از راه هوایی و با هلی‌کوپتر. برای من و خانواده ام هیچ فرقی نمی‌کرد که چطور و از چه راهی خودمان را به شهرمان برسانیم فقط می خواستیم برویم. وسایل مختصرمان را جمع کردیم هرکدام چیزی دست گرفتیم فرش و رختخواب و چرخ خیاطی و پریمس و بخاری و چندتا قابلمه و کاسه بشقاب همه اسباب زندگی ما بود. سر جاده ایستادیم تا یک مینی‌بوس از راه رسید راننده مینی‌بوس همراه با زن و بچه اش بود داستان ما را شنید و دلش سوخت ما را سوار کرد و به ماهشهر برد. در ماهشهر ستادی به اسم ستاد اِعزام بود ستاد اعزام به کسانی که می‌خواستم به آبادان بروند برگ عبور می داد آنجا رفتم و ماجرا و مشکلات خانواده ام را گفتم. مسئول ستاد اعزم گفت: خانم جنگه آبادان امنیت نداره فقط نیروهای نظامی تو آبادان هستند همه مردم از شهر رفتن شهر خالی شده. خانواده ای اونجا زندگی نمیکنه. ستاد اعزم خیلی شلوغ بود مرتب عده ای می رفتند و می‌آمدند به مسئول ستاد گفتم یا تو ماهشهر یه خونه برای زندگی من بدید یا نامه بدید به خونه خودم برگردم. مسئول ستاد هیچ امکاناتی نداشت نمی‌توانست کاری برای ما بکند با اصرار زیاد من و دیدن قیافه مظلوم بچه ها و مادرم راضی شد که به ما برگه عبور بدهد. به هیچ عنوان حاضر نبودیم به رامهرمز بر گردیم مینا نذر کرده بود اگر به آبادان برسیم زمین آبادان را ببوسد و ۷ بار دور خانه بچرخد انگار نه انگار که می‌خواستیم به داخل جهنم برویم. آبادان و خانه سه اتاقه شرکتی، بهشت ما بود حتی اگر آتش و گلوله روی آن می بارید، بهشتی که همه ما آرزوی دیدنش را داشتیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 3 سلام بچه ها.. امشب میخوام درمورد ناامیدی براتون بگم.... ❗️ناامیدی از رحمت خدا یکی
🔥 4 سلام نمیدونم تا حالا درمورد قنوط چیزی شنیدین یا نه... ❗️قنوط ب معنی ناامیدی از رحمت خداست... ولی این ناامیدی با ناامیدی ک دیشب گفتم فرق داره.. الان میگیم چ فرقی داره: ❓ببینید بچه ها کسی ک ناامیده این ناامیدی تنها در قلبشه....ولی اگه این ناامیدی انقد شدید بشه ک دیگه قشنگ از ظاهر طرف معلوم باشه... یا اینکه دو کلمه باهاش حرف میزنی قشنگ از حرفاش ناامیدی میباره...😥 ⭕️کسایی ک گرفتار قنوط شدن(نا امیدی خیلی خیلی شدید)درواقع سوءظن ب خدا دارن... چون تا یه چیزی میشه میگن👈اصلا خدا بی خیال ما شده...😣 من هرکار خوبی هم انجام بدم اصلا خدا ک از من قبول نمیکنه..😞 ❌پس کسی ک دچار قنوط میشه دیگه کلا از رحمت خدا ناامیده. ❗️قنوط خیلی از ناامیدی بدتره.... قنوط قابل آمرزش نیست. نتیجه: ✅ما باید ب خدا حسن ظن داشته باشیم ک اگه گناه کردیم خدا میبخشه،و اگه کار خیری انجام دادیم از ما قبول میکنه....اگه خواسته ای داشته باشیم برآورده میکنه 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صد البته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 @dadashreza http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. چله #توکل_و_امید 🌿روز شانزدهم سلام رفیق ... میدونی چرا هرچی تلاش میکنیم باز یه چی کمه؟ باز یه ج
. چله 🌿 روز هفدهم سلام رفیق. طاعاتت قبول باشه🌹 اگه گناه امونت رو بریده؛ سعی کن تو زندگیت انقدر با خدا سرو کار داشته باشی انقدر با خدا حرف بزنی انقدر کارهاتو بخاطرش انجام بدی که وقتی موقعیت گناه جور شد، حالت خراب شه! دیدی وقتی میری یه جای خیلی سرد، لرز میکنی؟ حتما یه لباسی ژاکتی باید پیدا کنی تا خودتو گرم کنی... یه جور خودتو با خدا گره بزن خودتو با خدا ست کن که وقتی گناه اومد سراغت، لرز کنی!! دنبال خدا بگردی که تو رو از سرمای گناه نجات بده ... امروز نماز اول وقت بخونیم❤️ هوای گیرنده ها رو داشته باشیم😎 (چشم و گوش🙈🙉....) خدا رو شکر کنیم برا همه نعمتهاش😍 (+برا اون نعمتایی که خیلیا حسرتشو دارن) غرغر نکنیم 🙃 منفی نبافیم 🥰 خدا نگهدارت موفق باشی👌 @kanale_behesht
نگــــران نباش خـــدا کنارته کنار بغض و صدای لرزانتــــ کنار دستهایے که به دعا بلند میکنے کنار تمام دل شکستگے ها خـــدا کمکت میکنه بهش ایمـــان داشته باش .. ➖➖➖ @kanale_behesht🌹👈فوروارد
🔔اگه عکس، کـلیپ یا کانال بدی به چشمت خورد، سریع پاکــش کن🚮 نذار سیاهے گنـــاه وارد دلــت بشه❗️ اگه نگاهتو ادامه بدی... وارد با تلاقے میشی که قهـقهه ی شیطان نتیجشه📛 @kanale_behesht ⬅️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عسکری علیه السلام: رسیدن به خداوند چگونه امکان پذیر است؟ اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛ ✅وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.🌾 📚بحار الانوار(ط-بیروت) ، ج75 ، ص380 ⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
علیه السلام: عاقبتِ از راه گناه به مقصد رسیدن چیست؟ مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ.؛ ✅کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.🌾 تحف العقول، ص248 ⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
🌙 خـڋایا... از تو میخواهمـ🤲 چادࢪ مرا آنچنان با چادر خاڪے جده‌ے ساداتــ🍃 پیوند زنے ڪھ اگر جان از تنم رود🥀 چادر از سرم نرود...🥰🌻 ⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا