فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 برکات عالم رو میخوای؟
حجت الاسلام #دارستانی🎙
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماز_شب
🌕 ترغیب کردن آیتالله منتظری(ره) به نماز شب در جوانی توسط #استاد_شهید_مطهری و خواب عجیبی که به دنبال داشت.
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
✾ @kanale_behesht ✾
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۱۸
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
┄┄┅═✧🌸﷽🌸✧═┄┄
صبح خود را با سلام به چهارده معصوم شروع کنیم.
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎته
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان...
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت چهارم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت10
🔴 قسمت پنجم
🔹 بایدهای معاشرت با مردم
9️⃣ کنترل زبان:
🔻سرفصل نهمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست درباره زبان است. خیلی نکات زیادی البته در نهج البلاغه داریم که من به بخشی از آنها که به این موضوع بیشتر ارتباط دارند، اشاره میکنم.
🔹 راز داری:
🔻یکی از مسائلی که پیرامون زبان در معاشرت با مردم باید مراقبت باید کرد، راز داری است. انسان نباید همه حرفهایش را به دیگران منتقل کند. حضرت در حکمت ۶ فرمودند: « صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ »سینه انسان عاقل گاوصندوق اسرارش است.
🔻 چرا در معاشرتها نباید همه چیز را به همه کس حتی به رفیق و دوست خودمان بگوییم؟ حضرت در حکمت ۲۶۸ جواب داده اند و خیلی خوب باید به این حکمت توجه کرد ،فرمودند: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا» در دوستی با دوستانت مراقبت و احتیاط کن. زیرا شاید روزی دوست تو دشمنت گردد. حالا اگر اسرارت را به او گفتی آن روزی که با تو دشمنی میکند، همه اسرارت را فاش میکند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» ؛ در دشمنی با دشمنت هم احتیاط کن و حد نگهدار، زیرا ممکن است در آینده همین کسی که الان دشمن توست، دوست تو بشود، آن موقع شرمنده میشوی.
🔹 دوری از پر حرفی:
🔻 نکته دیگری که پیرامون زبان در معاشرت مطرح است، در حکمت ۱۲۳ است که حضرت میفرمایند: « طوبَى لِمَنْ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ» خوش به حال کسی که اضافه حرفهایش را امساک بکند و زیادی حرف نزند.
🔟 نوع تنبیه کردن افراد بواسطه اشتباهاتشان :
حضرت در حکمت ۱۷۷ یک الگوی خیلی خیلی جالب و موثری را بیان می فرمایند. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن » بدکار را با پاداش دادن به نیکو کار زجر بده و تنبیه کن.
حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
#امام_رضایی_ام💚
دست مرا برای گدایی نوشته اند؛
رزق مرا امام رضایی نوشته اند..
🔸شاعر: علیاکبر لطیفیان
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
#صلواتخاصهامامرضاعلیهالسلام
🧡 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
سلام ..بله می تونید لینک ما رو پاک کنید و لینک کانال خودتون رو بزارید به شرط اینکه قبلش ۳ تا صلوات بفرستین☺️
نردبان بهشت
#قسمت_ششم 📛 گناهانی که مانع ورود انسان به بهشت میشوند👇🏻✨ 🌱51)سَد و بازداشتن از راه خدا«جلوگيری از
#قسمت_هفتم
📛 گناهانی که مانع ورود انسان به بهشت میشوند👇🏻✨
🌱61)دشمنی کردن با مومن
🌱62)حکم ناحق
🌱63)حبسالحقوق
🌱64)نپرداختن بدهکاری
🌱65)سوگند دروغ
🌱66)خیانت در امانت
🌱67)طعنه و کنایه زدن
🌱68)شکم پرستی
🌱69)خودنمایی برای دیگران
🌱70)تندخویی
#پایان
التماس دعا🤲🏻✨
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
#یاشڪور
#ذڪری_برای_وسعت_رزق
یاشڪور : ( قدردان )هر شخص فقیر و تنگدستی و یا ڪسی ڪه ناراحتی و قرض داشته باشد اگر روزی 41 بار بخواند خداوند از او رفع ناراحتی می کند انشاء الله
📚ڪتاب شرح اسماءُالحُسنی جِلدِ قدیم
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@kanale_behesht
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#حدیث_امربهمعروفونهیازمنکر
✨امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هر گاه مردمى در برابر زشت کاریهایى که در میانشان صورت مى گیرد دم فرو بندند و آن را تغییر ندهند، زود باشد که خداوند عزّ و جلّ کیفر خود را شامل همه آنان سازد.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهمعجللولیکالفرج
┄✦۞✦✺💟✺✦۞✦┄
@kanale_behesht
4⃣5⃣ روز انتظار تا عیدبزرگ#غدیرخم
💫پرتوییاز#فضایلامیرمومنانعلی علیهالسلام
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
#داستان_زندگی_احسان
🌹داستان زندگی احسان🌹
قسمت1⃣
🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه.
يه پسر حدودا پانزده شانزده ساله که اسمش احسانه و تک فرزند يک خانواده پولدار.
پدر و مادر احسان هر دو پزشک هستند، و هر دو پزشک جراح
يکي جراح مغز و يکي جراح قلب.
اين شرايط باعث شده بود احسان از بچگي توي ناز و نعمت بزرگ بشه
خونه خيلي بزرگ توي بهترين جاي شهر بااستخر و همه امکانات که يه پسر نوجوون آرزوشو داره.
شايد کسي نبود توي دبيرستان احسان که حسرتشو نخوره
⁉️اما....
اما يه چيزي توي زندگي احسان بود که خيلي رنجش ميداد. چيزي که تاحالا باکسي در ميونش نگذاشته بود.
حتي خجالت ميکشيد گاهي دليلشو براي کسي بيان کنه.
احسان قصه ما، خيلي خيلي تنها بود.
پدر و مادر از صبح زود تا شب مشغول کار توي بيمارستان هاي مختلف بودند. و شبها تا نيمه شب خونه نميومدند.
آخه تازه بعد از اينکه کارشون تموم ميشد، نوبت به مهموني ها و پارتي هاي شبانشون با همکارا مي رسيد.
پنجشنبه ها و جمعه ها هم که اين مهمونيها ادامه داشت و احسان حتي اين زمان هم نميتونست مادر و پدرشو ببينه.
شايد طول هفته که سپري ميشد، احسان بيشتر از يکي دوبار نميتونست مادر و پدرشو ببينه
و اغلب اوقات مادرشو در حال آرايش کردن و آماده شدن براي شرکت توي مهمونيهاي مختلط مي ديد و پدرشم هم مشغول اصلاح و
تماسهاي تلفني.
تنها سوالاتي که پدر و مادر احسان ازش ميپرسيدند در مورد درسش بود و اينکه انتظار داشتند احسان با درس خوندنش آبروي اونارو حفظ کنه.
ديگه مهم نبود احسان چي ميپوشه، چي ميخوره يا موهاشو چه مدلي ميزنه.
هر موقع کوچکترين احتياجي داشت و می خواست با پدر و مادرش درميون بزاره،
قبل از اينکه جملش تموم بشه يه دسته اسکناس بود که جلوش ميزاشتن و هيچ موقع وقت نميکردند حرفاي پسرشون رو کامل گوش بدن.
چون يا عجله براي رفتن داشتند يا خسته از کار و مهموني به خونه برميگشتند.
احسان قصه ما ديگه به اين شرايط عادت کرده بود.
به خودش قبولونده بود که تنهايي جزئي از زندگيشه و بايد تمام تنهايي هاشو با کتاب و مدرسه پر کنه تا آبروي پدر ومادرش هم حفظ بشه.
تحمل اين شرايط ديگه براي احسان عادت شده بود.
اما ماجرا از اون زماني شروع شد که دخترخاله احسان توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به اونجا اومد...
ماجرايي که تمام تنهايي هاي زندگي احسان باهاش رنگ ديگه اي گرفت...
👈👈ادامه دارد
📮برگرفته از کانال ازدواج موفق
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
☘
#داستان_زندگی_احسان
🌹داستان زندگی احسان🌹
قسمت2⃣
🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان که اسمش سارا بود، توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به تهران
اومد.
سارا دختري بود که زيبايي نسبي داشت اما بيش از همه خوش سر و زبون بود.
احسان يادش ميومد که توي بچگي چقدر با دختر خالش بازي ميکرد و چقدر توي حياط خونشون با هم قايم باشک بازي ميکردند.
اما خيلي وقت بود که ديگه خانواده خالش رو نديده رود.
اونها چند سالي ميشد که به خاطر کار پدر سارا به شهر ديگه اي منتقل شده بودند.
احسان پيش خودش فکر ميکرد يعني سارا الان چه شکلي شده.
خوب ميدونست که ديگه مثل قبل با سارا راحت نيست چون هم اون بزرگ شده و هم سارا.
البته سارا دوسالي از احسان بزرگتر بود اما قد احسان هميشه يه سر و گردن بلندتر از سارا بود.
احسان از اينکه اين افکار به ذهنش ميومد احساس شرم ميکرد و گاهي حتي خجالت ميکشيد.
براي همين سعي ميکرد افکارش رو روي درسش متمرکز کنه تا کمتر به فکر اومدن سارا به تهران بيفته.
از خجالتي که توي وجودش بود خندش ميگرفت و خوشحال بود که ميتونه حتي سارا رو نبينه.
بلاخره سارا بايد ميرفت خوابگاه دانشگاه و اگه گهگاهي هم ميخواست به خالش سر بزنه، احسان ميتونست به بهونه درس و کلاس از
خونه بزنه بيرون و با اون روبرو نشه.
⁉️اصلا احسان علت اين حالت شرم و خجالت درونش رو نميفهميد.
اونم در شرايطي که
اکثر هم کلاسيهاش با دو سه تا دختر رابطه داشتند و هر روز از ماجراهاشون توي کلاس تعريف ميکردند.
اما احسان نه تنها تا بحال با هيچ دختري رابطه نداشته بلکه از فکر کردن به دخترها هم خجالت ميکشيد.
براي همين هميشه سعي ميکرد از موقعيت هايي که اونو اذيت ميکنه فرار کنه.
شايد علت اينکه هيچ موقع پدر و مادر احسان اونو با خودشون به مهمونيهاي مختلط نميبردند هم همين بود.
احسان پسري بود که از بودن يه دختر کنارش واقعا احساس شرم ميکرد و حتي اذيت ميشد.
براي همين هربار که پدر و مادرش ميخواستند اونو به مهموني ببرند يه بهونه اي مياورد و پدر و مادر هم بعد از چند بار اصرار، وقتي
ديدند پسرشون علاقه اي به حضور توي پارتي هاي شبانه نداره، رهاش کرده بودند و فکر ميکردند علاقه زياد احسان به درس و مدرست
که نميخواد با اونا همراه بشه.
اما احسان خودش ميدونست که درس تنها بهونه ايه براي پر کردن تنهايي هاش.
چند روزي از خبر قبولي سارا گذشته بود که يه خبر جديد تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد.
اون شب مادر احسان خبري جديد در مورد سارا بهش داد که تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد و حتي براي يک لحظه هم
نميتونست از فکر سارا بيرون بياد....
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b