نریمانی.نگران منی زهرا.mp3
7.7M
#زمینه
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴 تو قرار منی زهرا
🌴کس و کاره منی
🎙 با صدای: سید رضا نریمانی
『💕』@kanale_behesht
.
#زیارت_نامه_حضرت_فاطمه
📝زیارت نامه حضرت فاطمه (س)
📌پس زيارت كن حضرت فاطمه(عليها السلام) را از نزد روضه مطهّره و اختلاف شده در موضع قبر آن مظلومه، طايفه اي گفته اند كه مدفون است در روضه اي كه مابين قبر و منبر باشد وبعضي ديگر گفته اند كه در خانه خودش است و فرقه سوم گفته اند كه در بقيع مدفون است و آنچه بيشتر اصحاب ما بر آن مي باشند آن است كه زيارت شود آن مظلومه از نـزد روضـه و كـسي كه آن معظّمـه را زيـارت كند در اين سه موضع افضل است و چون ايستادي در اين مواضع از براي زيارت آن مُمْتَحنه بگو: 👇
🌸يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذي خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنااَ نّا لَكِ اَوْلِيآءُ وَمُصَدِّقُونَ، وَصابِرُونَ لِكُلِّ ما اَتانا بِهِ اَبُوكِ، صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَاَتي بِهِ وَصِيُّهُ، فَاِنّا نَسْئَلُكِ اِنْ كُنّا صَدَّقْناكِ اِلاّ اَ لْحَقْتِنا بِتَصْديقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَ نّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايَتِكِ.
👈و مستحبّ است نيز آنكه بگويد:
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِيِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفِّيِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِيآءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمينَ، مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ،
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ، وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، سَيِّدَيْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْرآءُ الاِْنْسِيَّةُ، اَلسـَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَليمَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّي اللهُ عَلَيْكِ وَعَلي رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، اَشْهَدُ اَ نَّكِ مَضَيْتِ عَلي بَيِّنَة مِنْ رَبِّكِ، وَاَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللهِ، صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، وَمَنْ جَفاكِ فَقَدْ جَفا رَسُولَ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ،
🌸وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذي رَسُولَ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، لاَِنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذي بَيْنَ جَنْبَيْهِ، اُشْهِدُ اللهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ، اَ نّي راض عَمَّنْ رَضيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلي مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مُتَبَرِّءٌ مِمَّنْ تَبَرَّئْتِ مِنْهُ، مُوال لِمَنْ والَيْتِ، مُعاد لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ اَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ اَحْبَبْتِ، وَكَفي بِاللهِ شَهيداً وَحَسيباً وَجازِياً وَمُثيباً.
☀️پس صلوات مي فرستي برحضرت رسول وائمه اطهار(ع)
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
♥️ کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
.
#ایام_فاطمیه
🚩#زیارت_نامه_دیگر_حضرت_فاطمه
✅زیارتنامه دیگر حضرت فاطمه(س)
📝مؤلّف گويد: كه ما در روز سوم جمادي الآخره زيارتي ديگر براي حضرت فاطمه صَلَواتُ اللهِ عَلَيْها نقل كرديم و علما نيز زيارت مبسوطي براي آن مظلومه نقل كرده اند و آن مثل همين زيارت است كه از شيخ نقل كرديم
📌اوّل آن اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ است تا اُشْهِدُ اللهَ وَرُسُلَهُ وَ مَلائِكَتَهُ كه ازاينجا به بعد به اين نحو است:👇
🌸 اُشْهِدُ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ، اَ نّي وَلِيٌّ لِمَنْ والاكِ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكِ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكِ، اَ نَا يا مَوْلاتي بِكِ وَبِاَبيكِ وَبَعْلِكِ وَالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكِ مُوقِنٌ وَبِوِلايَتِهِمْ مُؤْمِنٌ، وَلِطاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ، اَشْهَدُ اَنَّ الدّينَ دينُهُمْ، وَالْحُكْمَ حُكْمُهُمْ، وَهُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَدَعَوْا اِلي سَبيلِ اللهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، لا تَاْخُذُهُمْ فِي اللهِ لَوْمَةُ لائِم،
🌿وَصَلَواتُ اللهِ عَلَيْكِ وَعَلي اَبيكِ وَبَعْلِكِ وَذُرِّيَّتِكِ الاَْئِمَّةِ الطّاهِرينَ، اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَي الْبَتُولِ الطّاهِرَةِ، الصِّديقَةِ الْمَعْصُومَةِ، التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ، الرَّضِيَّةِ الْمَرْضِيَّةِ، الزَّكِيَّةِ الرَّشيدَةِ، الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ اِرْثُهَا، الْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها، فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِكَ، وَبِضْعَةِ لَحْمِهِ، وَصَميمِ قَلْبِهِ، وَفِلْذَةِ كَبِدِهِ، وَالنُّخْبَةِ مِنْكَ لَهُ،
🌸وَالتُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِها وَصِيَّهُ، وَحَبيبَةِ الْمُصْطَفي، وَقَرينَةِ الْمُرْتَضي، وَسَيِّدَةِ النِّسآءِ، وَمُبَشِّرَةِ الاَْوْلِيآءِ، حَليفَةِ الْوَرَعِ وَالزُّهْدِ، وَتُفّاحَةِ الفِرْدَوْسِ وَالْخُلْدِ الَّتي شَرَّفْتَ مَوْلِدَها بِنِسآءِ الْجَنَّةِ، وَسَلَلْتَ مِنْها اَنْوارَ الاَْئِمَّةِ، وَاَرْخَيْتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ، اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَيْها صَلوةً تَزيدُ في مَحَلِّها عِنْدَكَ، وَشَرَفِها لَدَيْكَ، وَمَنْزِلَتِها مِنْ رِضاكَ، وَبَلِّغْها مِنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ في حُبِّها فَضْلاً وَاِحْساناً، وَرَحْمَةً وَغُفْراناً اِنَّكَ ذُوالْعَفْوِ الْكَريمِ .
📝مؤلّف گويد كه شيخ در تهذيب فرموده كه آنچه روايت شده در فضل زيارت آن معظّمه بيشتر است از آنكه اِحْصا شود و علامه مجلسي از مصباح الأنوار نقل كرده كه از حضرت فاطمه صلواتُ اللّه عليها روايت شده كه فرمود پدرم با من فرمود كه هركه بر تو #صلوات بفرستد بيامرزد حق تعالي او را و ملحق سازد او را به من در هر كجا باشم از بهشت.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔴کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. #داستان_دو_راهی #قسمت_هشتم ساعت کاری من به پایان رسیده بود، صدای زنگ موبایلم به گوشم خورد... پشت
.
#داستان_دو_راهی
#قسمت_نهم
از کار من در شرکت می گذرد با آن دختر چادری بیشتر آشنا شدم اما فقط از نظر کلامی...هیچ چیز هنوز هم ازش نمیدانم خیلی در این مدت با هم، هم کلام شدیم واقعا خوش صحبت و با وقاره...
پشت میز نشسته بودم کار توی قسمت بایگانی واقعا عذابم می داد...
کاش میتونستم جای آن دختر چادری پشت صندوق بنشینم...
بی حوصله بلند شدم مثل هر روز آستین هایم را بالا دادم موهایم را پخش کردم روی صورتم و رفتم به طرف صندوق...
سرش شلوغ بود ولی تا مرا دید از روی صندلی بلند شد لبخند عمیقی زد و گفت:
-سلام عزیزم...حالت خوبه؟؟
-سلام ممنونم شما خوبی؟
-الحمدلله...
صورتم را کج کردم و گفتم:
-الحمدلله؟؟؟ ینی چی؟!
خندید و گفت:
-یعنی شکر خدا...
-آهااا خب همون فارسی خودمونو میگفتی دیگه...
باهم خندیدیم...باز هم به تیپ بد من نگاهی نمی کرد...من رو به روی دختری ایستاده بودم که زمین تا آسمان با من فرق داشت...
دختری که تا به حال با امثالش برخوردی نداشتم...
دستم را روی صورتم گذاشتم و دست دیگری ام را زیرش...نگاهم کرد و گفت:
-چیزی میخوای بگی؟؟؟
-نه نه!! مزاحمت نمیشم...من برم سرکارم.
نگاهی بهم کرد و گفت:
-امروز وقت داری؟؟
-برای چی؟؟؟
-بعد از سرکار میخوام برم جایی اگر مایلی بیا بریم.
از خوشحالی بال در آورده بودم آن دختر واقعا برایم جذاب بود و دوستش داشتم در حالی که در عمرم از تمام چادری ها متنفر بودم ولی گویی این یکی فرق داشت افکار من راجع به چادری ها افراد خشک و نچسب بود ولی انگار چادری ها هم دوست داشتنی هستند...
لبخندی زدم و گفتم:
-باعث افتخار منه که با شما بیرون برم...
نگاه محبت بارش را به چشمان من دوخت و گفت:
-عزیزم...لطف داری...پس بعد از تموم شدن ساعت کاری میبینمت...
-چشم.
راهم را کج کردم و پشت میزم برگشتم.
#نویسنده_مریم_سرخه_ای
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع⛔️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #سیزدهم👇 📘از دیگر ا
.
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📝 قسمت #چهاردهم👇
🍃اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم.
یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته.
♦️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟
گفتم:نخیر دستم را ول کن!
💠 اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
🔆 یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند:
شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین #ثواب_جانبازی_در_رکاب_مولا_علی در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
♦️خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد
🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود...
🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود.
🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی!
🌿 هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
🌿 این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم:
❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
🔆خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه.
🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند..
اما باز بد نبود.
✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
ادامه دارد..
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ
🏴 برگرد تا که طبق روال همیشه ات
🏴 قبل از خودت سفارش همسایه را کنی
🏴 این بچه ها بدون تو چیزی نمیخورند
🏴 برگرد تا دوباره خودت سفره وا کنی
قبل شروع ، سوره ی مبارکه ی کوثر رو تلاوت میکنیم و ثوابش رو هدیه میکنیم ، به خانم حضرت فاطمه زهرا (س)
لباس سیاه بر تن کنیم و هیئت مجازی را شروع کنیم ❤️
✨ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨
🍃کوثر یعنی خیر کثیر ، فراوانی در خیر
➖چه نسلى با بركت تر از نسل فاطمه كه مثل باقر(ع) و صادق(ع) و رضا(ع) از آن برخاسته است و با آنكه تعداد بسیارى از آنان را در طول تاریخ، به خصوص در زمان حكومت بنى امیّه و بنى عبّاس شهید كردند،
امّا باز هم امروز فرزندان او در اكثر كشورهاى اسلامى گسترده اند.
🍃حضرت زهرا ظرف نزول قرآن و ظرف ائمه علیهم السلام هستند که دو بازمانده رسول الله بعد از ایشان و در واقع ادامه خود وجود حضرت هستند.
💎 یکی از ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) ،
بعد سیاسی شخصیت ایشون بود ، که از حریم ولایت دفاع کردن ،
در زمانی که در خانه پیامبر(ص) بودن و زمانی که به خانه حضرت علی (ع) رفتن ، تا زمان شهادتشان ادامه داشت .
این دوران ، از مهمترین دوران هاست به جهت مبارزاتی که حضرت با غاصبان خلافت و شیوه های سیاسی که برای رسیدن به هدف ، با محور دفاع از ولایت و امامت انتخاب کردن
باید شناخت و معرفتمون رو نسبت به حضرت بیشتر کنیم
ایشون الگوی نمونه ای در همه زمینه ها برای زنان مسلمان هستن☑️
بعد از رحلت پیامبر مهمترین اتفاق سیاسی که رخ داد واقعه #سقیفه بود ،
میخواهیم بپردازیم به این موضوع ، که چرا و چگونه بوجود اومد
سقیفه
⁉️ سقیفه کجاست؟
💮 سقیفه مکانی به شکل سکو یا سایبان🌴
که طوایف عرب برای مشورت در تصمیمات عمومی ، در آن جمع میشدن ، این مکان پس از ورود اسلام تا رحلت پیامبر (ص) ، عملا بی استفاده بود
.
🔄 همزمان با رحلت پیامبر (ص) ، در سقیفه شورایی تشکیل شد
واقعه ای که می خوایم ازش صحبت کنیم 🗣 از اینجا ببعد شروع میشه و
دقت بیشتری میطلبه ☺️👌
⁉️ خب حالا سوالی که پیش میاد اینه که👇
جلسه سقیفه رو چه کسایی بوجود آوردن و چرا؟
✅ طبیعتا با فوت رهبر جامعه ی اسلامی ( پیامبراکرم(ص)
مردم به دنبال جانشینی بودن که رهبری جامعه رو بعهده بگیره
عده ای از انصار ...
〽️ انصار 👈در صدر اسلام ساکنان مدینه و اطراف اون به ویژه قبایل اوس و خزرج ، به یاری پیامبر اسلام شتافتن و از مهاجرین مکی در خانه هاشون پذیرایی میکردن
مهاجرین 👈به کسایی که قبل رفتن پیامبر به مدینه مسلمان شده بودن و هنگام مهاجرت پیامبر به مدینه ، اینها همه چیز خود از مال و ثروت و زندگی خود رو رها کرده و بخاطر عقیده و ایمان به مدینه مهاجرت کردن 〽️
در سقیفه جلسه 👨👨👦👦👨👨👦👦 تشکیل دادن تا هم تکلیف خودشون رو مشخص کنن و هم جانشین بعد پیامبر😢
✔️ نتیجه ی جلسه این شد که :
اونها ( انصار) جانشینی رو حق خودشون دونستن 😶
خبر 📣جلسه به ابوبکر و عمر میرسه ( ابوبکر از مهاجرین بود ) ، حرکت میکنن بسمت سقیفه بنی ساعده ،
تو جلسه ابوبکر سخنرانی میکنه واز برتری مهاجرین بر انصار و حق جانشینی خودشون میگه 😶
💬انصار دلیلش برا جانشینی : خدمات زیادش به اسلام و پیامبر بود
💬مهاجرین دلیلش : سبقتشون در ایمان و دوستی و خویشاوندی با پیامبر
سر و صدا و همهمه شد🗣👥 ، هرکس یه چیزی میگفت 🗣، عمر ترسید که اختلاف نظرها به ضررشون تموم شه😥 به ابوبکرآهسته گفت :
دستت رو درازکن تا بیعت کنم باهات🙌
تا عمر دستش رو بلند کرد ، بشیربن سعد خرزجی زودتر دستشو گذاشت تو دست ابوبکر و بیعت کرد
بااین حرکت همه ی حاضران برای بیعت سمت ابوبکر رفتن
خلاصه اینکه مردم با ابوبکر بیعت کردن و ابوبکر بعنوان جانشین پیامبر (ص) به مقام خلافت رسید .😐
نردبان بهشت
. #داستان_دو_راهی #قسمت_نهم از کار من در شرکت می گذرد با آن دختر چادری بیشتر آشنا شدم اما فقط از ن
.
#داستان_دو_راهی
#قسمت_دهم
چند ساعت بعد...پایان وقت کاری...
واقعا برایم خیلی عجیبه!
چطور یک دختر چادری با یک دختر مانتویی این برخورد خوب را دارد!
تا این اندازه که پیشنهاد دهد باهم بیرون بروند...
مشغول جمع کردن وسایل هایم شدم تا بروم سمت آن دختر، هنوز هم اسمش را نمیدانستم!
لحظه ای بعد متوجه دستی روی شانه ام شدم...دستش را روی شانه ام گذاشت نگاهم به نگاهش گره خورد با همان لبخند همیشگی به من زل زده بود...گفت:
-آماده ای؟؟؟
لبخندی زدم این لبخند روی لبم را از او یاد گرفته ام...گفتم:
-آماده ام.
-پس بریم.
از شرکت خارج شدیم تاکسی گرفتیم و تا مسیر دربست رفتیم.
بین راه با هم حرف های زیادی زدیم او از من پرسید و من از او...
او از علایق من و من از علایق او...
آستین های مانتوم همچنان بالا بود و موهایم در باد پریشان!
بعد از یک ساعت رسیدیم...
از ماشین پیاده شدم به اطرافم نگاهی انداختم و گفتم:
-اینجااا!!!اینجا کجاست؟؟؟!!!
چشم هایش را بست نفس عمیقی کشید و گفت:
-بعضی وقتا که دلم می گیره میام اینجا!
نگاهی بهش کردم و گفتم:
-آخی...خوشبحالت! إم! تنها میای؟؟
اخم هایش در هم فرو رفت و گفت:
-نه مکان مناسبی برای تنها اومدن نیست...
-اینجا خیلی عجیبه!!!
نگاهی به تیپم کردم و گفتم:
-چقدر چادری!!! جای مناسبی برای من هست؟
لبخند همیشگی روی لبش بود و گفت:
-عزیزم این چه حرفیه!!! دل پاک تو...باعث شده اینجا باشی...#شهدا طلبیدن...
ابروهایم را بالا انداختم و گفتم:
-شهدا؟!
جوابی نداد...راه افتادیم جای عجیبی بود شبیه بهشت زهرا...
رو کردم بهش و گفتم:
-ببخشیدا ولی!!! دلت که میگیره...میای بالا سر این قبرا میشینی؟؟؟!!!
نگاهش با چشم های عسلی اش در مردمک چشم هایم فرو رفت لبخندش هنوز هم بر روی لبش بود...
-اینا...فقط چند تا قبر نیستن، اینجا بهشته...آرامش اینجا رو هیچ جا نداره...#بهشت_زهرا...قطعه شهدا...
#نویسنده_مریم_سرخه_ای
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه سیزدهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلی
.
شرح صوت جلسه چهاردهم
#آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور..
🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇
کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۴ | روشنگری
🎧 حجت الاسلام مصطفی امینی خواه
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
4_6003765058855766040.mp3
3.07M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #رفیعی
🔖 ویژگی زندگی حضرتزهرا (س) 🔖
『💕』@kanale_behesht
Meysam Motiee - Del Mitapad In Shabha Ba Yad To Ya Zahra.mp3
3.65M
#شور
◾️#ایام_فاطمیه
🌴 دل میتپد این شبها
🌴 با یاد تو یا زهرا
🎙 با نوای: حاج میثم مطیعی
#پیشنهاد_دانلود
『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #چهاردهم👇 🍃اوایل ما
.
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📝 قسمت #پانزدهم👇
🍀وقتی که مشغول به کار شدم حساب سال داشتم.
یعنی همه ساله اضافه درآمدهای خودم را مشخص میکردم و یک پنجم آن را به عنوان خمس پرداخت میکردم.
🔰با اینکه روحانیان خوبی در محل داشتیم اما یکی از دوستان گفت: یک پیرمرد روحانی در محل ما هست خمس را ایشان بده و رسیدش را بگیر.
☘ در زمینه خمس خیلی احتیاط می کردم. مراقب بودم که چیزی از قلم نیفتد.
♦️من از اواسط دهه ۷۰ مقلد رهبر مقام معظم انقلاب شدم، یادم هست آن سال خمس من به ۲۰ هزار تومان رسید.
🌿 وقتی خمس را پرداخت کردم به آن پیرمرد تاکید کردم که رسید دفتر رهبری را برایم بیاورد.
هفته بعد وقتی رسید همه را آورد.
🍃 با تعجب دیدم که رسید دفتر آیت الله ...است!
گفتم:این رسید چیه! اشتباه شده من به شما تاکید کردم مقلد رهبری هستم.
🔆 او هم گفت فرقی ندارد! با عصبانیت برخورد کردم و گفتم باید رسید دفتر رهبری را برایم بیاورید من به شما تاکید کردم که خمس من میخواهم به دفتر ایشان برسد.
🌿هفته بعد یک رسید بدون مهر برایم آورد که نفهمیدم صحیح است یا نه.
از آن سال بعد هم خمسم رامستقیم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبری واریز میکردم.
🔴یکی دو سال بعد خبر دار شدم پیر مرد روحانی از دنیا رفت بعدها متوجه شدم که این شخص خمس چند نفر دیگر را همینجور جابجا کرده.
♦️همین پیرمرد را دیدم اوضاع آشفته حالی داشت، در زمینه حق الناس به خیلی ها بدهکار و گرفتار بود.
❗️برخی آدم های عادی وضعیت بهتری از این شخص داشتند.
♨️ پیرمرد پیش من آمد و تقاضا کرد حلالش کنم؟ انقدر اوضاع او مشکل داشت با رضایت من چیزی تغییر نمی کرد.
♻️من هم قبول نکردم. در اینجا بود که جوان پشت میز به من گفت: این هایی که می بینی این کسانی که از شما حلالیت میطلبند یا شما از آنها حلالیت می طلبی کسانی هستند که از دنیا رفته اند .حساب آنها که هنوز در دنیا هستند مانده تا زمانی که آنها هم در بر زخ وارد شوند.
🔰دوباره در زمینه حق الناس با من صحبت کرد و گفت:
وای به حال افرادی که سالها عبادت کرده اند اما حق الناس را رعایت نکردند.
♻️ این را هم بدانیم اگر کسی در زمینه حق الناس به شما بدهکار بود و او را در دنیا ببخشید
۱۰ برابر آن در نامه عمل ثبت میشود اما اگر به برزخ کشیده شود همان مقدار خواهد بود.
♨️ اما یکی از مواردی که مردم نسبت به آن دقت کمتری دارند حق الله است می گویند دست خداست و ان شاالله خداوند میگذرد.
❎ حق الناس هم که مشخص است، اما در مورد حق النفس یعنی حق بدن ً حساسیتی بین مردم دیده نمی شود!
❗️ گویی حق بدن را هم خدا بخشیده
اما در آن لحظات وانفسا موردی را در پرونده ام دیدم که مربوط به حق و در حق النفس میشد.
💠در روزگار جوانی با رفقا و بچههای محل برای تفریح به باغ های اطراف شهر رفتیم، کسی که ما را دعوت کرده بود قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد. از سیگار نفرت داشتم آن روز با وجود کراهت برای اینکه انگشتنما نشوم سیگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به کشیدن کردم.
❎ حالم بد شد سرفه کردم انگار تنگی نفس داشتم بعد از آن دیگر هیچ وقت سراغ قلیان و سیگار نرفتم.
♨️این صحنه را به من نشان دادند و گفتند تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یک بار را کشیدی؟؟ تو حق النفس را رعایت نکردی و باید جواب بدهی!
💥 انسان های مذهبی و خوبی را میدیدم که به حق النفس اهمیت نداده بودند و آنها به خاطر سیگار قلیان به بیماری و مرگ دچار شده بودند و در آن شرایط به خاطر ضرر زدن به بدن گرفتار بودند...
ادامه دارد...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجیل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b