‏هر روز صبح دریچه دلم گشوده می‌شود سمتِ روشنایِ نگاهِ تو ... انگار خورشید قسم خورده است هر روز مرا با یادِ تو بیدار کند ... ‏خدایا ما چشم انتظار آن حجت چشم به راهان و آن محبوب آمدنی و آن عدالت محقق شدنی هستیم او را در پناه خود محافظت فرما ... #امام‌زمان‌عج #یازهرا‌س ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @kanalkomeiliha ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄

. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' #صفـــ۴۳ــفحه 📚                              •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•

┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ #سلام_بر_ابراهیم 💠 یک روز ابراهیم را دیدم که با عـصای زیر بغل در کـوچه راه می‌رفت چند دفعـه‌ای به آسمان نگاه کرد و سـرش را پایین انداخت، رفتم جلو و پرسیدم:چیزی شده آقا ابرام اول جـواب نمـی‌داد ولـی با اصـرار من گـفت: هـر روز تا ایـن مـوقـع حـداقل یکی از بنـده‌های خـدا به ما مراجعه می‌کرد و هر طـور شده بود مشـکلش رو حـل مـی‌کردیم. اما امـروز از صبـح تا حالا کسـی به مـن مراجـعه نکـرده. مـی‌ترسم نکـنه کاری کـرده باشم کـه خدا توفیق خـدمت رو از من گرفته باشه. ✅ یکی از بالاترین ویژگی که از حضرت سیدالشهدا نقل شده گره گشایی از کار بندگان خداست. ایشان در حدیثی این امر را از نعمت های بزرگ خداوند شمرده اند که در معرض اتمام است. #شهید_ابراهیم_هادی #علمدارکانال_کمیل @kanalkomeiliha

🕊•⸤خداےخوبِ‌ابراھیم ⸣ مراقبت‌از‌کلام . . .🌿! سال اول جنگ بود . نشسته بودیم داخل سنگر . چند نفر از برادران ارتشی از کنار ما رد شدند . ابراهیم به یکی از آنها خیره شد و با خنده به ما گفت : سیبیل این گروهبان رو نگاه کن! لباش اصلا پیدا نیست . چطوری آب میخوره ؟ یک دفعه مثل اینکه برق ابراهیم رو گرفته باشه از جا پرید و گفت : این چه حرفی بود که من زدم؟ چرا در کلامم دقت نکردم ؟ بعد دوید به سمت گروهبان و گفت : برادر وایسا گروهبان گفت : چیزی شده ؟؟ ابراهیم سلام و احوالپرسی کرد و گفت : منظوری نداشتم اما ناخودآگاه سیبیل شمارو که دیدم به رفقا گفتم این بنده خدا چطوری آب میخوره؟ حلال کن . خیلی شرمنده ام ... راستی اگر بخاطر سیبیل هات اذیت میشی ما قیچی داریم میخوای کمکت کنم ؟ گروهبان خندید و تشکر کرد و گفت : باشه بهت زحمت میدم ... يا أَيُهَا الذِينَ آمَنُوا لَا يَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيرً مِنهُم . . . ای کسانی که ایمان آورده‌اید! (هرگز) گروهی از شما گروه دیگری را مسخره نکنند ، شاید آن‌ها از اینها بهتر باشند . [حجرات،۱۱] #خدای_خوب_ابراهیم قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان #شهید_ابراهیم_هادی اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #علمدارکانال_کمیل @kanalkomeiliha

مهرش نشستھ در دل بیرون نمی‌توان کرد حتیٰ به روزگاران🌱 #شهید‌ابراهیم‌هادی🤍 @kanalkomeiliha #کانال_کمیل

#گمنامے یعنی درد... دردے #شیرین... یعنے با #عشق یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے #معشوقت گذشتے... یعنی فقط #خدا را دیدی و #رضای او را خواستی نه تعریف و #تمجید‌مردم را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم #شهید_گمنام

شهـــــید یعنی محرم اسرار قلبت وقتــ ـ ـی گنـاه در قلبت را می‌زند . . . یاد نگاهش بیفتـی و در را باز نکنـی 🌱' هدیه به روح‌مطهر شهدا ، صلوات . #برادر_شهیدم #گمنام @kanalkomeiliha

حرکت بشریت به سمت اهداف جامعه مهدوی... 🎙آیتﷲ خامنه‌ای @kanalkomeiliha

🎧 #کلیپ_صوتی | پیروزی همه ما ✏️ توصیه‌های رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس چهاردهم 🎧 از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید shenoto | castbox

ازش پرسیدن این چیه سنجاق کردی رو سینه ات؟ گفت این باتریه ؛ نباشه قلبم کار نمیکنه ! #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری...🌷🕊 #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #علمدارکانال_کمیل @kanalkomeiliha

با عرض سلام خدمت اعضای کانال کمیل در راستای بهتر شدن کانال هر پیشنهاد ،انتقادی و....باشه در خدمتیم آیدی👇 @ebrahim36

نام : شهید احمد پلارک✨ تولد : 7 / اردیبهشت / 1344👶 محل تولد : تهران🌱 شهادت : 22 / فروردین / 1366🌹 محل شهادت : شلمچه _ عملیات کربلای 8 🌷 سن : 22💯 مزار : تهران _ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) _ قطعه 26 _ ردیف 32 _ شماره22🍂

🔘خلاصه ای از زندگی : ▫️سلام علیکم ، من منوچهر پلارک هستم که به سید احمد پلارک شهرت دارم . ما اصالتا تبریزی بودیم . پدرم آقا سید عباس از زمان کودکی من مریض بود و چون من تنها پسر خانواده بودم مجبور شدم از همان کودکی کار کنم تا کمکی برای خانواده و خواهرانم باشم . ▫️ما در خیابان ایران ، میدان شهدا و در محله ای مذهبی زندگی می ‌کردیم . مسجد حاج آقا ضیاء‌آبادی مأمن همیشگی ‌من بود . همواره در مراسم اعیاد و مناسبت های اهل بیت (صلوات الله علیهم) کار و کوشش فراوانی می کردم و آروز داشتم که حضرت زهرا سلام الله مرا به فرزندی قبول کند و همیشه ارادت خاصی به حضرت مادر داشتم . ▫️با شروع دفاع مقدس دائماً به منطقه می ‌رفتم و فرمانده آر.پی.جی ‌زن های گردان عمار در لشگر ۲۷ حضرت رسول (ص) بودم . در خلال عملیات کربلای 8 که نیروها با رشادت های خود به اهداف عملیات رسیدند ، من در حال پیشروی در خط بودم که مورد اصابت گلوله ی بعثی ها قرار گرفتم و به شهادت رسیدم . ▫️ چون تک پسر خانواده و یتیم بودم ، همرزمانم به سختی و به هر قیمتی که بود ، پیکرم را برای مادرم بازگرداندند و من در قطعه ی 26 بهشت زهرا سلام الله علیها آرام گرفتم .

🔘همرزم شهید : ▫️آخرین مسئولیت شهید پلارک ، فرماندهی دسته بود . در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد ، اما کمتر کسی می ‌دانست که او مجروح شده است . اگر کسی درباره حضورش در جبهه سوال می ‌کرد ؛ طفره می ‌رفت و چیزی نمی ‌گفت . ▫️ یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم ، زمستان بود و هوا به شدت سرد . شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت : اگر یک نفر مریض بشود ، بهتر از این است که همه مریض شوند . ▫️ یکی یکی بچه ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد . آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده و پاهایش خونی شده بود .

🔘حسین جهاندیده ، همرزم شهید : ▫️یک بار به شهید پلارک گفتم : در تکمیلی عملیات کربلای 5 ، تو مجروحیت سوختگی نداشتی اما چه شد که سوختی ؟ سیداحمد پاسخ داد : وقتی به عقب برمی ‌گشتم . دقت کردم که پهلو، صورت و بازوهایم مجروح شده ‌اند . در دل گفتم اگر آتش بگیرم دیگر به قول بچه ‌ها ، «زهرایی» می ‌شوم . در این فکر بودم که یک خمپاره کنارم به زمین اصابت کرد . خرج آرپی‌جی شعله گرفت و جرقه ‌های آتش بر روی لباس ‌هایم افتاد . به همین خاطر لباس ‌هایم آتش گرفت . .

🔘مادر شهید : ▫️ در 13 سالگی تا به هنگام شهادت ، نماز شبش ترک نگردیده بود و شب های بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت .

شادی روح تمام شهدا و امام شهدا علی الخصوص شهید سید احمد پلارک صلوات #معرفی‌شهید‌

اعمال قبل خواب🌷 #یازهرا‌س ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @kanalkomeiliha ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄