eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع- بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع) سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است احساس من این است که خورشید نزدیک است هر چند تا خورشید راهی دور را دارم در شهرم اما شعبه ای از نور را دارم با اینکه از این خاک هستم اهل ایرانم در خانه ام بر خان آل الله مهمانم عمریست زیر دین سلطان خراسانم در شهر تهران نیز این را خوب می دانم روزی خور لطف حضور یک کریمم من چون میهمان خان شاه عبدالعظیمم من ما از شراب گندم این خطه مِی داریم از این شراب ناب، مستی ها ز پی داریم دیگر هوای جنت و فردوس، کی داریم؟ وقتی جنانی را نهان در خاک ری داریم درّی ز دریای ولا را در صدف داریم یکجا مدینه، کربلا، مشهد، نجف داریم همسایه زیر سایه ات عمریست آرامم از کودکی جلد تو و این دانه و دامم با آب سقا خانه هایت تر شده کامم شب های جمعه در حریمت گرم احرامم شب های جمعه روضه دار اهل تهرانی با زائران یا نور یا قدوس می خوانی عبدالعظیمی و تو را تعظیم، مرسوم است هر کس که منکر شد تو را از فیض محروم است اوج مقاماتت برای شیعه معلوم است در ذیل اوصاف تو تصدیقات معصوم است با چار معصوم زمانت همنفس بودی بعد از امامانت برای شیعه بس بودی تو کیستی که از سراپایت خدا جاریست در غربت نام تو حسّی آشنا جاریست در گلشن جود تو عطر مجتبی جاریست در هر سلام زائرانت کربلا جاریست ما را به سمت کربلا چشم تو راهی کرد باب محرم را تو بر ما باز خواهی کرد محمد_بیابانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قوّتِ بازوی من بود كه افتاده به خاک همه ی نيروی من بود كه افتاده به خاک . اين همان است كه ياریِ ولايت می كرد مثلِ يک شير زِ اسلام حمايت می كرد . در اُحُد هر كه به خونِ جگرش می گِريَد هر پسر بر سرِ نَعشِ پدرش می گِريَد . ای عمو جان به سرِ پيكرِ تو گريه كنم من به جای پدر و مادرِ تو گريه كنم . مثلِ تو هيچ كسی كُشته در اين صحرا نیست به خدا هيچ كسی چون تو شهيد، اینجا نيست . چه سرش آمده هر عضوِ تَنَش مُثله شده گوش و بينی و دو دست و دهَنَش مُثله شده . فكری امروز به حالِ بَدَنَش بايد كرد شُده با خار و گیاهی كَفَنَش بايد كرد . صورتش زود بپوشان كه زِ رَه خواهَرِ او تا رِسد خاک به سَر ريزد بالا سَرِ او . خواهرش گر برسد موی پريشان بِكُند دشت را گريه ی او شامِ غريبان بِكُند . در غم دلبر خود پاره گريبان بكند خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند . مَگُذاريد صَفيّه برسد تا اينجا مَگُذاريد ببينَد رُخِ خونينَش را . لحظه ای سخت تر از ماندنِ من اينجا نيست بدنت هست، ولی بَر تنِ تو اَعضا نيست ؟ . زِرِهَت پاره، كمان و سِپَرَت باقی هست جگرت نيست ولی شُكر، سَرَت باقی هست . باز هم شُكر عمو راسِ تو بَر نيزه نرفت باز هم شُكر كه در حَلقِ تو سَرنيزه نرفت . نزده بوسه به پاره گلويت خواهرِ تو با صَفيّه كه نزد حرف زِ نيزه سرِ تو . ای عمو راسِ تو در بزمِ شرابی كه نرفت به تماشا سوی هر شهرِ خرابی كه نرفت . باز هم شُكر سَرِ پاكَت عَمو چوب نَخورد گاه دندان و گَهی پاره گَلو چوب نَخورد . اَلاَمان وای حُسين... وای سَرِ شاهِ شَهيد... تا نَفس هَست مَرا، گويم: "مالي لِيَزيد" . رضا_رسول_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گنجشک آستانه همای سعادت است جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم بخشش در این حریم عجب نیست عادت است اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست کرب و بلای کشور دین و سیاست است بوی بقیع می رسد از هر رواق تو این بارگاه مَرهم زخم ولایت است شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد باور کنید فاطمه گرم زیارت است تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران ناموس حق مسافر بزم جسارت است اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل… آوای هر خرابه نشین تا قیامت است حسین_ایمانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
صبح صادق که می‌دمد دل من سر خوش از بادۀ حضور شود از تماشای جلوه‌زار پگاه مثل آیینه غرق نور شود نغمۀ آسمانی توحید می‌شود در فضا طنین‌انداز می‌پرد باز پلک دل که: خدا کرده درهای آسمان را باز می‌وزد از مناره عطر اذان سمتِ این بارگاه نورانی دل من با فرشتگان خدا می‌پرد در فضای روحانی به نماز ایستاده مُلک و مَلَک اقتدا می‌کنم به حضرت او جانم از شوق دوست سرشار است دلم از گرمی محبّت او آسمان و زمین به گاه قنوت با من «أمّن یجیب» می‌خواند فارغ از خویش و فارغ از عالم دل من از حبیب می‌خواند بیشتر از همیشه صحن و رواق از شمیم حبیب سرشار است حرمش بوی کربلا دارد بس‌که از عطر سیب سرشار است رنگ و بوی حسین را دارد فطرت پاک او اگر حسنی‌ست از فروزنده گوهرش پیدا‌ست که تبار عقیق او یمنی‌ست... در مدارش به گردش آورده‌ست آفتاب وِلا سه اختر را قدر او، حُرمت دگر بخشید «حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را از سه خورشید، نور می‌گیرد حرم با شکوه این وادی حجّت هشتم و امام نهم وز عنایات حضرت هادی طائر پر شکستۀ ‌دل من شده عمری کبوتر حرمش مهرش از جان ما مبادا دور وز دل ما جدا مباد غمش محمدعلی_مجاهدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
همیشه قوّت قلب تمام لشکر بود امیرِ صف شکن جنگ نابرابر بود زمانه سردتر از سرد میشد اما او همیشه مایه ی دلگرمی پیمبر بود به کوری همه هندهای این عالم رشید بود و جگر داشت، یک دلاور بود رسید و کوه احد را به یک نظر لرزاند اگر غلط نکنم قوم و خویشِ حیدر بود میان معرکه هرچند ذوالفقار نداشت خم دوابروی او ذوالفقار دیگر بود قدم قدم شده جنگ، رنگ دشمن زرد چقدر مثل علی حمله میکند این مرد گرفته جذبه ی نامش تمام میدان را زمین زده کمر قوم نامسلمان را خبر دهید همان شیر آمده، آنکه شکسته فرق ابوجهل های دوران را گرفته است دو شمشیر در نبرد به دست گریز داده یکی جسم را یکی جان را علی و حمزه، بنازم به عرصه ی جنگی که جلوه گر شده طوفانِ پشت طوفان را شبیه شیر حق، آماده ی شکارست او به جنگ بدر قسم، ماهِ روزگارست او چنان به شانه علم بعد او نهاده علی که با وجود نود زخم، ایستاده علی به تیغ ابروی مستش قسم که در پیکار نکرده است ز شمشیر استفاده علی به حفظ جان پیمبر موظف است اگر ز داغ پر زدنِ حمزه جان نداده علی علی و حرف نود زخم معنی اش این است که بعد حمزه نجنگیده است ساده علی صدا زدند: نبی کشته شد..._خیالات است_ بگو پیمبر ما خوانده است نادعلی دوباره خار به چشم، استخوان میان گلوست فقط اشاره به تاریخ میکنم ای دوست: علی که گفت برای نبی به جان سپرم و از جدال به این سادگی نمیگذرم گریختند فلان و فلان، دلیل نخواه خودم نخواستم اسمی از آن دوتا ببرم مرا به سینه غمی هست جانگداز، چنان که تیر میکشد از یاد آن تمام سرم "اُحُد" مقدمه ای بود بر "جمل"، بگذار به لعن عایشه قدری خنک شود جگرم به حمزه نیزه، به تابوت مجتبی هم تیر من از شباهت این زن به هند باخبرم زن است و مرده به کرّات روح عاطفه اش هزار مرتبه لعنت به تیر و طائفه اش مسعود_یوسف_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای کشته‌ای که بود اُحد کربلای تو اهل مدینه نوحه‌گرانِ عزای تو شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشّهدایی سزای تو قبل از حسین و واقعه‌ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو شد خلعت شهادت تو جامه‌ی رسول جان‌ها فدای پیکر در خون شنای تو ای قامت بلند رشادت به هر زمان کوتاه بُد ردای رسالت برای تو شعر "مؤید" است تو را کمترین نثار ای بهترین درود و تحیّت سزای تو مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای شیر خدا و شیر احمد ای یار و فدایی محمّد ای عمِّ رسول و عمِّ حیدر بر ختم رسل علیِ دیگر سر تا به قدم همه فتوّت شمشیر تو حامی نبوّت ایثار زتو، شجاعت از تو حکم از نبی و اطاعت از تو روی تو به بدر نور بخشید شمشیر تو در اُحد درخشید تو قلب رسول را امیدی سردار مبارز و شهیدی تاریخ کند هماره اعلام کز بَدوِ طلوع دینِ اسلام حمزه همه جا محمّدی بود احیاگر دین احمدی بود ای شیر خدا! سلام بر تو شمشیر خدا! سلام بر تو روزی که زجور خصمِ نا اهل وز بغض و عداوت ابوجهل بردند هجوم بر محمّد زد لطمه عدو به جان احمد از همسر خویش تا شنیدی با خشم به هر طرف دویدی فریاد زدی کجاست بوجهل آن سنگدلِ ز اصل نا اهل فریاد زدی که ای ستمگر این مزد جفایت با پیمبر زین واقعه تلخ بود کامت دل برد به مسجد الحرامت دیدی که رسول حیّ دادار بنشسته غریب و بی کس و یار از سوز درون، زدی صدایش گلبوسه زدی به دست و پایش کای سیّد و سرورم محمّد فرزند برادرم محمّد من حمزه‌ام، ای سرم فدایت پیوسته کنم ز تو حمایت فرمود رسول حیّ داور کای عمّ گرامی پیمبر من عفو و کرم بُوَد مرامم هرگز نه به فکر انتقامم تا نور دهی به هر دو عینم خوشنود کن از شهادتینم دُر از لب همچو لعل سفتی از قلب، شهادتین گفتی بُرد از سخنت رسول حق نوش لبخند زنان گشود آغوش کای عمّ گرامی نکویم این بود همیشه آرزویم :: با قصّه‌ی حمزه و پیمبر یاد آمدم از عموی دیگر عبّاس علی گل مدینه آب آور بلبل مدینه سقّای نخورده آب در بحر گشته جگرش کباب در بحر دل را زشراره تاب داده از اشک به آب، آب داده یک باغِ مدینه دیده در آب تصویرِ سکینه دیده در آب دریاش روان زهر دو عین است خجلت زده از لب حسین است با یک یمِ اشک و یک یم خون لب تشنه شد از فرات بیرون بار غم تشنگان به دوشش در سینه شرر، به دل خروشش یاد لب خشک شیرخواره می‌زد به وجود او شراره جان کرده سپر به تیر دشمن گردیده جدا دو دستش از تن تیری زکمان رسید بر مشک از دیده‌ی مشک شد روان اشک عبّاس نگه به آب می‌دوخت آب از غم او چو شعله می‌سوخت ای حمزه‌ی کربلا اباالفضل سینه سپر بلا ابالفضل سوزی که هماره سوزِ «میثم» آتش فِکَنَد به قلب عالم استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته‌ست صراط را ز همین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله که عطر، مرقدت از جنّة ‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفته‌ست همیشه سفرهٔ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفته‌ست همیشه عبد حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفته‌ست؟ بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفته‌ست علی_انسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هرگاه مصطفي به تو گرم نظاره بود از بهر او وصال تو فيضی دوباره بود بر ذره ذره پيكر خورشيدي‌ات قسم خورشيد آسمان به تو غرق نظاره بود ه رلاله‌اي زداغ تو با داغ خو گرفت صحراي لاله‌گون اُحد پُرشراره بود دل گركه سنگ بود ز سوگ تو آب شد ای آنكه بستر تن تو سنگ و خاره بود هر عضو پيكرت ز شهادت نشانه داشت چون پيكر حسين تنت پاره پاره بود عنوان سيدالشهدائي سزاي توست اي آنكه زخم‌های تنت بی شماره بود زهرا ز داغ روي تو پيوسته گريه كرد اين آسمان عصمت حق، پُر ستاره بود تنها نشد مدينه به سوگ تو نوحه‌گر قبر شريف و پاک تو دارالزياره بود در اين حديثِ درد «وفائي» به گريه گفت: مقصود من ز شرح غم تو، اشاره بود سیدهاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧐تحریف یعنی: اشغال ایران در دورانی که میگن رضا قلدر قدرقدرت و ابرشوکت بوده و ارتش قوی ایجاد کرد😞 ✅ولی دورانی را تجربه می کنیم که بعد از سالها تحریم ، ترور ، فشار و... سیلی می نوازیم به گوش به اصطلاح ابرقدرت ها💪 ایتا و روبیکا @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و توسل ویژۀ حمزه (ع) و حضرت (ع) ای حریمت رشک جنّات النّعیم خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم نسل طاها، زادۀ والمرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم... با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم: یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام بر رواق و قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک‌گو دور صحنین تو می‌گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایۀ گلدسته‌هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می‌رسد بوی بقیعش بر مشام یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم استادحاج غلامرضا سازگار *حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن .. از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون .. کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره .. بریم سر سفرۀ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا ؟..* حمزه که جانِ عالم و آدم فدایِ او لب باز می کنم که بگویم رثای او مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جادۀ مردانگی، ادب هم یکه تاز عرصۀ جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانۀ او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حمیده بود دل را به نورِ حضرت حق پروریده بود الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمانِ مکۀ دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمانِ روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت حمزه در آن میانه که گرم قتال شد کم کم برای حملۀ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند تا نیزه ای به سینۀ آن نازنین زدند حمزه که رفت قلبِ رسولِ خدا شکست خورشیدِ چشم های رئوفش به خون نشست لبریزِ زخم بود و جراحت دلِ نبی از دست رفته بود همه حاصلِ نبی میدان خروشِ نالۀ واویلتا گرفت عالم برایِ غربتِ حمزه عزا گرفت جانم فدایِ پیکرِ پاک و مطهرش جانم فدایِ زخم فراوانِ پیکرش اما هنوز غربتِ آن روز مانده بود داغی عظیم بر دلِ عالم نشانده بود خواهر کنارِ جسم برادر رسید و بعد آهی ز داغِ لالۀ پرپر کشیده و بعد پیمانه هایِ صبرِ دلِ او که جوش رفت انقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید *تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد .. به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..* گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد بدن مگر بدنِ کیست این چنین شده اگر خدای نکرده برادرم باشد چرا عبایِ پیمبر نمیگذارد تا دوباره روشنیِ دیدۀ ترم باشد *اما این خواهرم برا اون خواهر روضه خواند ..* فدایِ خواهرِ مظلومه ای که نالان گفت کنارِ کشتۀ گودال مو پریشان گفت گمان نمیکنم این زیرِ نیزه افتاده حسینِ فاطمه یعنی برادرم باشد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دلا! ز معرکهٔ محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب «در استقبال غزل شورانگیزی که تازگی از رهبر عزیزمان منتشر شده است، غزلی روزی شد که تقدیم می‌کنم.» . . ما را مباد از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن میلاد_عرفان_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قال النبی صلی الله علیه و آله: "مَن زارَني ولَم يَزُرْ عَمّي حَمزه فَقد جَفاني" با یاد غم حمزه کسی صابر نیست افسوس که آن حریم را حائر نیست فرمود پیمبر که جفا کرده به من هر زائر من که حمزه را زائر نیست مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فرازی از یک ای شیر خدا و اسد احمد مختار در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار هم پیش‌تر از حزب خدا یار محمّد هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ وز تیغ تو در سینه، نفس‌ها شرر نار در بدر مه روی تو چون بدر درخشید در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار با دست غضب فرق ابوجهل شکستی تا کس نرساند به محمّد دگر آزار هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر هم خواند تو را هم‌قدم جعفر طیّار ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی تا یار علی بودی چون مالک و عمار ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی یار علی و فاطمه بین در و دیوار... استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دستِ گدا دراز به سوی کریم هست لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست قِسمت نشد زیارتِ کرب و بلا ولی شُکرِ خُدا زیارتِ عَبدُالعَظیم هست دل هر سحر به عَطرِ بهشتی مُعطَّر است از بوی سیبِ سُرخ که در این حریم هست آتش گرفت باز دلم یادِ مجتبی دیدم نواده‌اش به چه جایی مُقیم هست... دادم سلام و... اشک اَمانِ مرا بُرید دیدم سلامِ من سَرِ دوشِ نسیم رفت... . رضا_رسول_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
با نور تو راه مستقیمی داریم در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم یوسف_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
درود ای کنار علی میر بدر سلام ای شهید اُحد، شیر بدر به خیل شهیدان حق مقتدا گرامی‌عموی رسول خدا شهادت زآغاز، پابست تو شجاعت زده ‌بوسه‌ بر دست تو به بدر و احد همچو حیدر یکی به بازوت ختم رسل متکی شنیدم که چون آمدی از شکار غبارت به رخسار بود آشکار سرشکی که برسینه زد آذرت روان بود از دیدۀ همسرت کنار تو بنشست و بگریست زار که ای شیر بازآمده از شکار شکار و بیابان و صحرا بس است محمّد تو چون نیستی، بی‌کس است نبودی که از چارسو آمدند محمّد عزیز دلت را زدند بر او ضربه‌ها خصم نااهل زد فزون‌تر ز هرکس ابوجهل زد توچون رعد از دل کشیدی خروش زخشم وغضب‌ خونَت آمد به جوش گرفتی ره خصم نااهل را شکستی سر نحس بوجهل را زدی ضربه‌اش از یسار و یمین که گردیده چون مرده نقش زمین از آن پس نبُد زهره کس را دگر که گردد به ختم رسل حمله‌ور تو خود پای تا سر همه جان شدی به دست محمّد مسلمان شدی تو شیرِ اُحد بودی و شیر بدر به دست تو گردید شمشیر بدر دریغا دریغا که دشمن شتافت دل و پهلو و سینه‌ات را شکافت چو آمد به خاک زمین پشت تو بریدند بینی و انگشت تو تو را چون جگر پاره در جنگ شد به کام عدو آن جگر، سنگ شد به زخم تنت دشت و صحرا گریست احد نیز با چشم زهرا گریست کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست در آن دم که پهلوی زهرا شکست کجا بودی آن دم که با ضرب در پسر از برای پدر شد سپر نبودی که حقِّ علی غصب شد صمد گشت تنها، صنم نصب شد کجا بودی آن دم که در علقمه ندا داد عباس «یا فاطمه» اگر کربلا بودی ای نورعین چو عباس بودی برای حسین نبودی ببینی که در قتلگاه شد از کعب نی، جسم زینب سیاه سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه غریبانه در دشت و صحرا همه چو نی، ناله در نینوا می‌زدند تو را در بیابان صدا می‌زدند امیـد دل سیّـدالنـاس تـو تو عباس بودی و عباس، تو ز «میثم» زخلق و خدای ودود به عباس و تو، تا قیامت درود استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علی(ع) ☘ به این میگن مذاکره کننده! 🖌 براى اميرالمومنين امام علی (عليه السلام) نامه اى از معاويه رسيد. ✍ حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : 🔥 " از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على! 🖌 اى على ! در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش! ✍ حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت : از طرف عبدالله ، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند ، من آماده جنگ هستم. به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم " ✍ سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟  🔹 كسى جواب نداد. 🖌 دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم . ☘ حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح ! به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش... ☘ طرماح گفت : سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد. 🔥 معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند. 🔥 معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد . 🖌 طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت! 🖌 سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد! 🖌 اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن! ☘ اما او گفت : تا آن مردك (معاويه) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد! 🖌 عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند. 🔥 معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى؟ ☘ طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان! 🖌 معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على (عليه السلام) را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم! ☘ طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على(عليه السلام) را ببوسم و به تو بدهم. 🔥 معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده ☘ طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم. 🔥 معاويه گفت : نامه را به يزيد بده ☘ طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش! 🖌 بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند. 🖌 بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد : ✍ على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش 🖌 طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم : ✍ على(عليه السلام) خود به تنهايى خورشيدی است كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت. 🖌 سپس خواست برود كه معاويه گفت : طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو 🖌 اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت. 🔥 معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند! 🔥 عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!! 📕 الأختصاص ، ص١٣٨ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
متن کامل غزلی از که یک بیت از آن در آستانه عملیات در یک جلسه مرتبط توسط ایشان خوانده شده بود دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز ز سست‌عهدی ایام دل‌شکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز به نوش‌خند منافق ز ره کناره مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز «امین» خلق و امانت‌گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز مقام_معظم_رهبری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و نوحه عامیانه با (ع) می خوام به کربلا بیام دوباره دلم ز دوریِ تو بی قراره دیگه دلم صبر و قرار نداره زِ سوز داغت شده پُر شراره آقام‌ حسین ، آقام حسین ، حسین جان (۲) دعا بکن عاشق تو بمونم تو کربلا روضه ی تو بخونم بخونم از تشنگیِ لبِ تو روضه ی قتلگاه و زینب تو آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان فدای حنجر بُریده ی تو جسم به خاک و خون کشیده ی تو فدای شش ماهه علی اصغرت فدای عباس و علی اکبرت آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان اگه دعا کنی برام همیشه دیگه دلم از تو جدا نمی شه تا آخرش تو راه تو می مونم می مونم و از تو فقط می خونم آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه‌ی اين خيمه کرده‌ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه‌اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت چه نعمتی‌ست نشستن میان مجلس روضه که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارِ عَلَم را به شانه‌اش نکشيده‌ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت "کسى که در پى کار حسين نيست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی، ز شیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می‌کند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت" به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند خدا به زائر تو می‌دهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده‌ست به نامت علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات میان این همه مخلوق برگزیده شدم برای گریه به داغ تو آفریده شدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافی‌ست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم همین که اهل توأم، کار من نه... کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم نبود آتش داغ تو، خام می‌ماندم به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم مرضیه_نعیم_امینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام به پشت بام خانه‌ات برو، هوا هوای اوست نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست ببند چشم خویش را، ببند و طیّ‌الارض کن نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست نفس بکش شمیم پردۀ دم ضریح را نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست مردّدم که شعر هدیۀ من است یا امام هر آنچه هست شک نمی‌کنم که از دعای اوست راضیه_مظفری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا عمری‌ست که سرمایه‌ی ما، چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان‌جا حرم توست پس کرب و بلایت همه‌جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته‌ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی‌ست که تا روز ابد بر جگر ماست احسان_نرگسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شهادت فرازی از یک الهی به شور قیام حسین به فریاد سرخ و پیام حسین به آنان که محو نگاهش شدند شهید سرافراز راهش شدند.. به مردانِ در عشق، ضرب‌المثل به مرگی که شیرین‌تر است از عسل به شیدایی مسلم بن عقیل به اول شهید از تبار خلیل.. به دستی که در علقمه، شد قلم وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم به آبی که از چشمۀ مشک ریخت به زینب که از روی تلّ اشک ریخت به گودال بالاتر از طاقِ عرش به خونی که پاشید بر ساق عرش به «روز دهم» زیر چرخ کبود که «خورشید بر نیزه گل کرده بود» به قنداقه‌ای که به معراج رفت به پیراهنی که به تاراج رفت به اسبی که کوبید سر بر زمین به خون‌های جاری در آن سرزمین به ماهی که مهرش شده مشتری به ایثار انگشت و انگشتری به آیات کهف و به آیات نور به مهمانی سر، میان تنور به عاشق‌ترین خواهر روزگار که صبر و وفا را، شد آموزگار به غم‌های بانوی مَحمِل‌نشین به ایراد آن خطبۀ آتشین به شور مناجات مولا علی به جان‌های پیوسته با «یا علی» به تأثیر شب‌ناله‌هایِ کمیل به سوز علی، در دعای کمیل به دل‌های عاشق، قراری ببخش فروغی از آیینه‌داری ببخش که نور دل اهل بینش تویی سرآغاز هر آفرینش تویی به راه تو آنان که سر داده‌اند ز فضل تو ما را خبر داده‌اند.. ندارم کسی جز تو فریاد‌رس تویی داد‌خواه و تویی داد‌رس الهی و ربی! پناهم بده به سرمنزل عشق راهم بده مرا جز تو، با کس سر و کار نیست پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟ نه چشمی نظر می‌کند سوی من نه راه فراری فراروی من.. تو گرداندی از من بلا را به لطف ندیده گرفتی خطا را به لطف به صد مرحمت ای خدای جلیل پراکندی از من ثنای جمیل ثنایی که شایستۀ من نبود سزاوار تشریف این تن نبود ندیدی به کردار من جز قصور مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور منم شرمسار از بَدِ حال خود زمین‌گیرِ زنجیرِ اعمال خود.. نشد دامنم پاک از خار‌ها شکستم حریم تو را بار‌ها سزد گر ببارد بلا بر سرم که در بند نفس جنایت‌گرم نه این بد‌دلی، در سرشت من است حجاب دعا، فعل زشت من است تو آگاهی از زشتی کار من نباشد نهان از تو اسرار من مرا اشک‌باران‌تر از ابر کن عقوبت اگر می‌کنی، صبر کن مرا داد دنیا فریب از غرور به زندانم از آرزوهای دور نباشی اگر دست‌گیرم هنوز به نادانی خود دلیرم هنوز مرا خواب غفلت گرفتار کرد مرا نفس فرمان‌روا خوار کرد پی خواهش دل شدم سال‌ها شکسته‌ست از من پر و بال‌ها هوای دلم گشت دام فریب دچارم به این سرنوشت غریب چرا بی‌اثر اشک و آه من است؟! که سَدّ اجابت گناه من است گناهم، زیان جای سود آورد بَلا بر سر من فرود آورد.. به کف غیر اندوه چیزی نماند ز‌ مُلک تو راه گریزی نماند الهی و ربّی! کرم کن کرم بخوان چون کبوتر مرا در حرم.. تو پوشیده‌ای عیب‌های مرا ببین گریۀ های‌های مرا من آنم که بَر خود ستم کرده‌ام و کسبِ رضای تو کم کرده‌ام دلم در حریم تو نااهل بود دلیری من از سَرِ جهل بود مرا نیست هر چند قلب سلیم مکن چیره بر من عذاب الیم الهی و ربّی! من آن بنده‌ام که اینک تهی‌دست و شرمنده‌ام ضعیفم من و دردمند و حقیر ذلیلم من و مستمند و فقیر ز بیم تو در چشم من خواب نیست به روز عقوبت مرا تاب نیست عقوبت ز اعمال خود می‌کشم که طعم عذاب تو را می‌چشم به جُرمی که کردم در آن سال‌ها اسیرم اسیر سیه‌چال‌ها.. چو با یادت آورده‌ام شب به روز امیدم تویی، هستی‌ام را مسوز اگر بر عذابت صبوری کنم صبوری کی از داغ دوری کنم؟ به اکرام تو چشم اگر دوختم به امید عفوت چرا سوختم؟ تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن در آتش، زبان مرا باز کن که شیون بر‌آرم در آن آستان شوم با دل خسته هم‌داستان به حسرت بنالم ز دل مثل نای بگریم بر احوال خود، های‌های بخوانم تو را از سویدای جان که اِی آرمانِ دلِ عارفان! پشیمانم و سرپناهی نماند به جز آستان تو راهی نماند «عقوبت مکن عذرخواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم» ندارم به جز لطف تو دادرس تو بیچارگان را به فریاد رس که غیر از تو بخشد گناه مرا؟ که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟.. نجاتم از این روسیاهی ببخش به این بی‌نوا آنچه خواهی ببخش محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG