#شب_اول_محرم
#امام_حسین ع
#مرثیه
#مسلم_بن_عقیل
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعتفروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر میزدند
باور نكرد... از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر او
هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
آن شعلهها برای همین پا گرفته بود
محمد_ارجمند
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شب_اول_محرم
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل ع
سلام حضرتِ بی خانمانِ من برگرد
غریبِ قافلهی بی نشان من برگرد
سلام از لب من که پیام تو بودم
فقط به جرم همینکه سلام تو بودم
سلام آنکه همین کوفه بر زمینش زد
فقط به خاطر تو سنگ بر جبینش زد
صدا زدند سلام حسین را کشتیم
پسر عموی امام حسین را کشتیم
سلام از بدنی که پُر از ستاره شده
سلام از تن مسلم که پاره پاره شده
سلام از لبِ پا خوردهام فدای سرت
سلام از تنِ تا خوردهام فدای سرت
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میانِ دروازه است
از این تَنی که نه سر دارد و نه سامانی
مگر که خاک شوم دست نامسلمانی
کسی که نیست میا که سلام رفته حسین
سرِ من و سرِ هانی به شام رفته حسین
مرا ببخش ولی شرح غم شنیدنی است
مرا ببخش ولی مقتلم شنیدنی است
سلام آنکه گرفتار درد غربت شد
کسی که کشتهی هجده هزار بیعت شد
کسی که نامهی یکصد هزار تن را دید
بجای آنهمه یاری پیر زن را دید
جماعت آمدم و خواندهام فُرادا را
کسی نبود بخوانم نماز اعشاء را
دو کودکم دو گرسنه دو تشنهی معصوم
سپردهام به شُرِیح السلام یا مظلوم
کسی نبود به ما بین خانه جا بدهد
کسی نبود به دستم کمی غذا بدهد
هرآنچه بر سر ابنِ مُسَهَّر آوردند
سرِ من و سر هانیِ بی سر آوردند
کشان کشان نوک قلابها تنم بردند
چه زود کوچهی قصابها تنم بردند
حرام زادهای از پا کشید بندم کرد
به زور با سر قنارهای بلندم کرد
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میان دروازه است
چه غم که دشنهی قلاب میخورد بدنم
تمام روز فقط تاب میخورد بدنم
به زیر آتش این آفتاب میسوزم
برای دربه دریِ رُباب میسوزم
سرت سلامت اگر رفته است سرم آقا
فدای دخترکانت دو دخترم آقا
خدا کند که مرا نور دیده نشناسد
اگر رسید پدر را حمیده نشناسد
به یاد آمدنت با نسیم نالیدم
هرآنچه بر سر تو میرسد خودم دیدم
که تشنه میشوی آب را نمیبینی
به خواب کودک بی خواب را نمیبینی
تو هم شبیه من از حال میروی آقا
میان تنگی گودال میروی آقا
میا که داغ تو آتش به استخوانم زد
سنان به نیتِ تو نیزه بر دهانم زد
*قیس ابن مسهر صیداوی ، سفیر امام که بعد از حضرت مسلم در کوفه شهید شد.
* جمعا پنج فرزند حضرت مسلم چهار پسر و یک دختر شهید شدند.
* شیخ مفید از یکصدهزار نامه کوفیان گزارش می کند.
حسن_لطفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اول_مجلسی
#غزل
باور نمی کردم که پرچم را ببینم
امسال هم ماه محرم را ببینم
چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال
من مانده ام ایام ماتم را ببینم
اهل القری آقای مارا دفن کردند
می خواستی با چشمم این غم را ببینم
قربان یک شب روضه ات دارو ندارم
پرپر زدم جان تو این دم را ببینم
خرج تمام روضه ها با مادر توست
زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم
ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس
یک مادری باقامت خم را ببینم
همراه مادر آمده از عرش حیدر
بااو رسول الله خاتم را ببینم
موسی عصا در دست دربان حریمت
آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم
ذکری که عالم را تکان داده حسین است
من ایستادم شور عالم را ببینم
والله چای روضه مرده زنده کرده
اینجا فقط درمان دردم را ببینم
از خیمه تا گودال زینب داد می زد
سخت است زیر پا امامم را ببینم
فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز
جای حسین این جسم درهم را ببینم
قاسم_نعمتی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_اول_محرم
#غزل
سلام حضرتِ بی خانمانِ من برگرد
غریبِ قافلهی بی نشان من برگرد
سلام از لب من که پیام تو بودم
فقط به جرم همینکه سلام تو بودم
سلام آنکه همین کوفه بر زمینش زد
فقط به خاطر تو سنگ بر جبینش زد
صدا زدند سلام حسین را کشتیم
پسر عموی امام حسین را کشتیم
سلام از بدنی که پُر از ستاره شده
سلام از تن مسلم که پاره پاره شده
سلام از لبِ پا خوردهام فدای سرت
سلام از تنِ تا خوردهام فدای سرت
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میانِ دروازه است
از این تَنی که نه سر دارد و نه سامانی
مگر که خاک شوم دست نامسلمانی
کسی که نیست میا که سلام رفته حسین
سرِ من و سرِ هانی به شام رفته حسین
مرا ببخش ولی شرح غم شنیدنی است
مرا ببخش ولی مقتلم شنیدنی است
سلام آنکه گرفتار درد غربت شد
کسی که کشتهی هجده هزار بیعت شد
کسی که نامهی یکصد هزار تن را دید
بجای آنهمه یاری پیر زن را دید
جماعت آمدم و خواندهام فُرادا را
کسی نبود بخوانم نماز اعشاء را
دو کودکم دو گرسنه دو تشنهی معصوم
سپردهام به شُرِیح السلام یا مظلوم
کسی نبود به ما بین خانه جا بدهد
کسی نبود به دستم کمی غذا بدهد
هرآنچه بر سر ابنِ مُسَهَّر آوردند
سرِ من و سر هانیِ بی سر آوردند
کشان کشان نوک قلابها تنم بردند
چه زود کوچهی قصابها تنم بردند
حرام زادهای از پا کشید بندم کرد
به زور با سر قنارهای بلندم کرد
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میان دروازه است
چه غم که دشنهی قلاب میخورد بدنم
تمام روز فقط تاب میخورد بدنم
به زیر آتش این آفتاب میسوزم
برای دربه دریِ رُباب میسوزم
سرت سلامت اگر رفته است سرم آقا
فدای دخترکانت دو دخترم آقا
خدا کند که مرا نور دیده نشناسد
اگر رسید پدر را حمیده نشناسد
به یاد آمدنت با نسیم نالیدم
هرآنچه بر سر تو میرسد خودم دیدم
که تشنه میشوی آب را نمیبینی
به خواب کودک بی خواب را نمیبینی
تو هم شبیه من از حال میروی آقا
میان تنگی گودال میروی آقا
میا که داغ تو آتش به استخوانم زد
سنان به نیتِ تو نیزه بر دهانم زد
*قیس ابن مسهر صیداوی ، سفیر امام که بعد از حضرت مسلم در کوفه شهید شد.
* جمعا پنج فرزند حضرت مسلم چهار پسر و یک دختر شهید شدند.
* شیخ مفید از یکصدهزار نامه کوفیان گزارش می کند.
حسن_لطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#شب_اول_محرم
#غزل
سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته
در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته
سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته
در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!
شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته
بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته
مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته
ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته
عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته
برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#غزل
مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها
کار من را کرده اینجا زار، خیلی حرفها
دست من بسته، لب من زخم و چشمم تار شد
کُشت من را موقع افطار، خیلی حرفها
مادرت زهرا...علی... آتش... نه آقاجان ببخش
جا ندارد که شود تکرار، خیلی حرفها
کوفیان پای سر تو نرخ تعیین کرده اند
پخش شد در کوچه و بازار، خیلی حرفها
با سه شعبه حرمله آید به جنگ اصغرت
گشته آقا گفتنش دشوار، خیلی حرفها
می خورد زینب زمین در کوچه های تنگ شهر
می زند با من در و دیوار، خیلی حرفها
دخترت اینجا غریبی می کند دق می کند
دخترت را می دهد آزار، خیلی حرفها
حرف معجر، گوشواره، پوشیه، خلخال شد
از تو پنهان مانده است انگار، خیلی حرفها
رضا_دین_پرور
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#شب_اول_محرم
#مثنوی
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد
ده روز دیگر روضه اما فرق دارد
ده روز دیگر ماجراها فرق کرده
ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده
ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری
ده روز دیگر نه سعید و نه بریری
ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است
ده روز دیگر در حرم قحطی آب است
ده روز دیگر در تب و تاب است زینب
ده روز دیگر دور از ارباب است زینب
ده روز دیگه این حرم سقا ندارد
ده روز دیگر دختری بابا ندارد
ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده
ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده
ده روز دیگر مادری در التهاب است
خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است
ده روز دیگر زین اسبی واژگون است
سالار زینب پیکرش در خاک و خون است
ده روز دیگر راهی گودال گشته
ده روز دیگر پیکرش پامال گشته
ده روز دیگر روی سینه می نشیند
از روی تل هم خواهرش زینب ببیند
ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست
ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست
ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته
ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته
ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد
ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد
وحید_محمدی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#غزال
مسلم دلاور بود
مثل عمویش تیغ میچرخاند و صفدر بود
وقتی رجز میخواند
از پهلوانها یک سر و گردن فراتر بود
اصلونسب یعنی
او هم برادرزاده، هم داماد حیدر بود
در خطبهخواندن هم
با تیغ برّان زبان مثل پیمبر بود
پایان هر بیعت
در شهر کوفه ماجرای پشتوخنجر بود
ای بیوفا کوفه!
ای کاش از اول نمیگفتم بیا کوفه!
ویران شود ایکاش
یا که ببلعد مردمان خویش را کوفه
با خانواده نه!
مولای من حتی خودت تنها نیا کوفه
خوش نیست پایانش
وقتیکه عهدش را شکست از ابتدا کوفه
خیری در اینجا نیست
میبارد از دیوار و درهایش بلا کوفه
آواره شد مسلم
در کوفه بین چارهها بیچاره شد مسلم
یاد حسین افتاد
وقتی که بند از بند جانش پاره شد مسلم
از نسل پاکان بود
اما اسیر لشکری مِیخواره شد مسلم
غربت همین بس که
دلخوش به عهد کوفی بدکاره شد مسلم
در آخرین لحظه
مرثیهخوان کودک و گهواره شد مسلم
از روی بام افتاد
در پیش چشم پستها، عالیمقام افتاد
صدها حکایت داشت
خونی که از لبهای او در چشم جام افتاد
گفتند باخنده
زنهای کوفه عاقبت پیک امام افتاد
میدید ازآن بالا
آتش به جان چادر اهل خیام افتاد...
میدید ازآنجا که
زینب مسیرش با چهوضعی سمت شام افتاد
شعر از؛ گروه ادبی "یاقوت سرخ"
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#شب_اول_محرم
#غزل
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت
صدها گره ز مشکل او باز می شود
هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت
رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد
لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت
باید دخیل پرچم مشکی روضه شد
باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت
دم کرده است مادر تو چای روضه را
با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت
ما را رها کنی همه از دست می رویم
آدم شده ست هرکه در این روضه دم گرفت
احمد_ایرانی_نسب
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اشعار_محرم
#طلیعه_محرم
#چارپاره
نه امروز و دیروز دلتنگتم
که دل خیلی وقته پر از غم شده
من از شام عاشورای سال قبل
دلم تنگ ماه محرم شده
یه سال همه فکر و ذکرم اینه
محرم شه، روضه بگیرم برات
یه ساله دارم روز و شب میشمارم
که تا روز سوم، بمیرم برات
هزارون هزار بار شکرات خدا
رسوندیم به ماه عزای حسین
حالا تنها چیزی که میخوام اینه
بذاریم بمیرم برای حسین
شب اوله، اشک چشمم بده
بذار خون ببارم به حال خودم
دوباره زدم زیر قولم ولی
دوباره نذارم به حال خودم
چقدر حرف دارم، کجاشو بگم؟
که از درد و غصه پُرم یاحسین
چیه این بلائی که نازل شده؟
از این فاصله دلخورم یاحسین
دلم تنگه واسه همون روزایی
که زانو به زانو، نفس توو نفس
صدامونو توو هم گره میزدیم
با هم میپریدم از توو قفس
یه عمره که باهم برات سوختیم
جدایی حالا واسهمون مشکله
نذاری که فردای محشر دیگه
میون ماها باشه این فاصله
توی خلوت روضه، کِز میکنم
شلوغیه بابالحسین و میخوام
دلم لک زده واسه اینکه بازم
پیاده مسیر حرم رو بیام
خودت میدونی قصهی اربعین
روی قلب زارم چه داغی شده
ببین خستهم از کار دنیا
چقدر دلم تنگه چای عراقی شده
دلم تنگه عکس شهدائیه که
رو هر ستون خیره بودیم به هم
شهیدا هم الان شهادت میدن
چه اندازه دلتنگه حاج قاسمم
آهای مردم شهر باور کنید
که از هرچی گفتید دل میکَنَم
ولی روضهها رو نگیرید ازم
که والله بیروضه، دق میکنم
آقامون به خاک و به خون میکِشَن
مگه میشه روضه نگیرم براش
مگه میشه از غربت مادرش
نخونم، نسوزم، نمیرم براش
الهی شما غم نبینید ولی
دل ما که از دست دنیا پره
الهی نبینید هیچ مادری
جلو چشم بچش کتک میخوره
الهی نبینید مردی غریب
با چشمای گریون تماشا کنه
که زخم روی بازوی خانمش
توی غسل دادن دهن وا کنه
چجوری نمیرم برای علیم
که زهراش و داره کفن میکنه
حسینش رو میگیره آروم کنه
چه فکری برای حسن میکنه؟
تو کوفه آهِ غربتم پیچید
اما کسی فریادم و نشنید
سنگم زده اونیکه تا دیروز
سنگِ تو رو به سینه میکوبید
تنها که موندم یه چیزایی دیدم
جز ناسزا هیچ چیزی نشنیدم
تو کوچهها اون حال زهرا رو
سیلی که خوردم تازه فهمیدم
راه منو توو کوچهها بستن
دستامو مثل مرتضی بستن
اما دلیل اشکام اینه که
کمر به کشتن شما بستن
دردای بیاندازه میبینم
هر روز یه درد تازه میبینم
توو کوچه بازارا که میگردم
تیرایی مثل نیزه میبینم
دیگه دلم از کوفه بیزاره
هر کس برات یه فکرایی داره
از توو چشای خولی میبینم
دست از سرِ تو برنمیداره
حال دلم، حالم پریشونه ،چشمام گریون
از حرفاشون، میشه دلم پر خون
به دختراشون قول گوشواره
قول کنیز میدن به زنهاشون
هرجوری میتونی میگم برگرد
با این لبِ خونی میگم برگرد
من تشنه جون میدم میدونم که
لب تشنه میمونی میگم برگرد
حرف از خرید خنجره، برگرد
حرف از گلو و حنجره، برگرد
تیری که دست حرمله دیدم
از نیزهها هم بدتره، برگرد
تو کوفه زینب میشه پیر برگرد
مخدرات میشن اسیر، برگرد
اینجا کسی هم بازی اون نیست
دست رقیهت بگیر برگرد
داوود_رحیمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#محرم
#شب_اول_محرم
روضه سر جناب حضرت مسلم علیهالسلام
امام از کسی که از کوفه میآمد، پرسید: از کجا میآیی؟ گفت: از کوفه. از آنجا بیرون نیامدم؛ جز آنکه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کشته و به دار آویخته در بازار قصابان دیدم؛ در حالی که سرهایشان را برای یزید فرستاده بودند. امام حسین گریست و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون.
همهجا جار زدم آبرویم را نبرید
سر به دیوار زدم آبرویم را نبرید
شرمگینِ غمِ تو اشک سرازیرِ من است
همهجا جار زدم آی که تقصیر من است
کاش میشد که بگویم که کجایی ایکاش
و از این فاصله نالم که نیایی ایکاش
دستم از پشت که بستند به من خندیدند
شانهام را که شکستند به من خندیدند
چشم صیاد به چشمان ترم بود که زد
پیش جلاد دلم یاد حرم بود که زد
از روی بام نگاهم به سوی شام اُفتاد
پیکرم بعد سرم از لبهی بام اُفتاد
پیکرم خورد زمین فاطمه نالید حسین
سرِ من رو به سوی قافله غلطید حسین
سوختم بسکه نمک بر جگری پاره زدند
بدنم را سر بازار به قناره زدند
بدنم ماند و غمی تازه... سرم را بردند
میخورد تاب به دروازه... سرم را بردند
دیدی آخر که به کارم گره اُفتاد ای داد
سرِ من را به سوی شام فرستاد ای داد
من تمامیِ مسیرِ اُسرا را دیدم
کربلا کوفه و شام و شهدا را دیدم
قبلِ تو آمدهام شام بگویم نزنید
سر هر کوچه و هر بام بگویم نزنید
نالهام در دلِ شامات امان از زینب
پشت دروازهی ساعات امان از زینب
آتش و خار و خس و سنگ و سنان را دیدم
معجر سوختهی دخترکان را دیدم
گیسویی را دو سه تا چنگ عوض کرد حسین
چهره ات را اثر سنگ عوض کرد حسین
تیغ و تیر و غضب و قهر، خدا رحم کند
لشگری رفته از این شهر، خدا رحم کند
لشگری رفته که با پیرهنت برگردد
رفته همراهِ عقیقِ یمنت برگردد
آمدم شام بگویم که سرم مال شما
گیسویم پیشکش پنجهی اطفال شما
لب و دندان من اینجاست مرتب بزنید
خیزران را ولی ای قوم به زینب نزنید
حسن_لطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#محرم
ای آبرودار آبرویم را که بردند
آقا زبانم لال گفتم که بیا...، نه
برگرد شهرِ مادرت آوارهی من
هرچیز اینجا میشود پیدا وفا نه
سیلی اول را به من زد زجر ، یعنی
با هرکه میآیی بیا با بچهها نه
زد بر دهانم ریخت دندانم در این ظرف...
گفتم تحمل کردم اما ناسزا نه
خنجر، تبر، سنگ، آتش و شمشیر و نیزه
از هرچه گفتم خوردهام اما عصا نه
دیشب دعا کردم برای شیرخوارت
هرجا که میآید بیاید کربلا نه
هِی رو زدم بر حرمله بی فایده بود
گفتم بزن با تیر من را بچه را نه
باید دهاتیها برای تو ببافند
چندین عبا اما عزیزم بوریا نه
این آخرین حرف است آقا پیش زینب
تنها بزن ناله کنارش... دست و پا نه
حسن_لطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG