eitaa logo
کانال تبلیغی ؛ فرهنگی ؛اخلاقی-رمضانی پور
100 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
50 فایل
آیدی بنده برای طرح سوالات @Ramezanipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار _________ چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد حال با قامت یک طفل برابر شده است گر عبایی به حرم هست بیاور زینب او پراکنده تر از قامت اکبر شده است قسمتی از بدن درهم او را چیدم تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید بین دشمن سخن از غارت معجر شده است جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود از تماشای سرش،خون دل مادر شده است 🔸شاعر: ________________ اشعار _________________ شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو رفتم فُرات را به حضورت بیاورم تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی با این حساب من شده ام از تبارِ تو 🔸شاعر: ____________________ 🏴 اشعار _____ ای بزرگ خاندان آب‌ها آشنای مهربان آب‌ها در مقام شامخ سقایی‌ات بند می‌آید زبان آب‌ها... بر ضریح دست تو پیچیده‌اند التماس گیسوان آب‌ها می‌رسید از دور بر اهل حرم جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها... مشک و ختم فاتحه هرگز نبود این تصوّر در گمان آب‌ها بعد لب‌های تبسم‌ریز تو گریه افتاده به جان آب‌ها از وداع تو حکایت می‌کند دست های پر تکان آب ها 🔸شاعر: ____________ 🏴 اشعار _______ دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقتی که آب را به روی آب ریختی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش گفتی به آب، آب! چه بی‌غیرتی برو بی‌آبرو به ریختن آبرو مکوش! آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه‌ها به گوش... تو موج می‌زنی و علی‌اصغر از عطش گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش... 🔸شاعر: __________________ 🏴 اشعار _____ قربان تو و محکمهء عذرپذیرت قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل» ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه‌سیرت هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم بگذار بمانیم همان معرکه‌گیرت «هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم» دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت ای مادر عباس اجازه بده یک بیت ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت بی‌دست و پُر از تیر زبالای بلندی افتاد زمین ام‌بنین، ماه منیرت 🔸شاعر: ________________
🏴 اشعار _____ چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد حال با قامت یک طفل برابر شده است گر عبایی به حرم هست بیاور زینب او پراکنده تر از قامت اکبر شده است قسمتی از بدن درهم او را چیدم تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید بین دشمن سخن از غارت معجر شده است جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود از تماشای سرش،خون دل مادر شده است 🔸شاعر: ____________ اشعار _____________ شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو رفتم فُرات را به حضورت بیاورم تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی با این حساب من شده ام از تبارِ تو 🔸شاعر: ________________ 🏴 اشعار _ ای بزرگ خاندان آب‌ها آشنای مهربان آب‌ها در مقام شامخ سقایی‌ات بند می‌آید زبان آب‌ها... بر ضریح دست تو پیچیده‌اند التماس گیسوان آب‌ها می‌رسید از دور بر اهل حرم جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها... مشک و ختم فاتحه هرگز نبود این تصوّر در گمان آب‌ها بعد لب‌های تبسم‌ریز تو گریه افتاده به جان آب‌ها از وداع تو حکایت می‌کند دست های پر تکان آب ها 🔸شاعر: ________ 🏴 اشعار ___ دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقتی که آب را به روی آب ریختی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش گفتی به آب، آب! چه بی‌غیرتی برو بی‌آبرو به ریختن آبرو مکوش! آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه‌ها به گوش... تو موج می‌زنی و علی‌اصغر از عطش گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش... 🔸شاعر: ______________ 🏴 اشعار _ قربان تو و محکمهء عذرپذیرت قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل» ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه‌سیرت هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم بگذار بمانیم همان معرکه‌گیرت «هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم» دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت ای مادر عباس اجازه بده یک بیت ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت بی‌دست و پُر از تیر زبالای بلندی افتاد زمین ام‌بنین، ماه منیرت 🔸شاعر: ____________
بسم الله الرحمن الرحیم/ 💠میلاد حضرت ابوالفضل العباس(علیه‌السلام) همه از مقام بالای قمر بنی هاشم خبر داریم. اما این همه عظمت به خاطر چیست؟ چون فرزند امام است؟ خیر چون در طول تاریخ پیغمبر زادگان و امام زادگانی داشتیم که حتی کافر بوده اند چون که جلوتر از امامش حرکت نکرد و همیشه امامش را با سیدی و مولای خطاب میکرد. این هم دلیل نمیشود چون این کار برای همه ممکن هست که تمرین کنند و این کار را انجام دهند.حتی پادشاهان قدیم هم همین طور بودند همه جرئت نداشتند حتی سرشان را بالا کنند و باید با لفظ عالی جناب و... او را صدا بزنند. فضیلت قمر بنی هاشم(علیه السلام) بحث تبعیت از امام زمانش بود . والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی و الله اگر دست راستم را قطع کنید تا ابد از دینم حمایت میکنم من از حسین دست نمی کشم سوال روز عاشورا اصحاب بیشتر در فشار بودن یا ما؟ ؟؟ چرا آنها از حجت خدا دست نکشیدن؟ امروز فشار اقتصادی برای همه وجود دارد آقا آمده میگوید مرگ بر آمریکا را از مسجد جمع کنید.امروز مقصر اصلی را رها کرده و همه ی مشکلات را گردن انقلاب می اندازند. یقینا فردا امام زمان هم بیاید و جنگ و قحطی و... شود از امام زمان هم دست می کشند عباس میگوید اگر قطعه قطعه بشوم از دینم دست نمی کشم دومین کاری که باعث شده عباس عظمت پیدا کند این است که ما همه بلدیم من میخوانم شما ادامه بدهید یا کاشف الکرب عن ..... وجه الحسین عباس طوری بود که غم و غصه را از دل امام زمانش می برد ما چه کار برای خوشحالی امام زمان کرده ایم؟ امام زمان از دست اعمال ما دلش خون است زندگی ما امام زمان پسند است یا رفتار ما یا گفتار ما یا حجاب ما یا ازدواج ما یا درس خواندن ما یا نماز و روزه و حج و .... فرض کن حضرت مهدی(عج)به تو ظاهر گردد ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟ باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟ خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟ لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟ پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟ حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟ با چنین شرط که در حافظه دستی نبری! واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران می توان گفت تو را شیعه ی اثنی عشری؟ همین جشن بگیریم و شیرینی شکلات و روضه و دسته زنجیر زنی و عکس پروفایل و پرچم یا ابالفضل کافی است؟ والله اگر امام زمان را خوشحال نکنیم روز قیامت جلو عباس رو سیاهیم
✨﷽✨ 🌼لشکر خورشید، قمر کم دارد/ 🌕 قرص ماه در آسمان مدينه تجلی کرد و بنی هاشم صاحب قمر شد. همان نازدانه‌ای که حیدر او را در آغوش کشیده و زمین و زمان بی‌تاب گرفتنِ گوشهٔ قنداقه‌اش شده‌اند... زینب از راه می رسد، خوشحالی‌اش وصف‌ناشدنی است. برای در آغوش گرفتن برادر بی‌ تاب است اما ادب پیشه می‌کند در حضور حسنین. علی اما لبخندی می‌‌زند و عباس را به دستان پُر مهر او می‌‌سپارد و زینب بی‌‌اختیار دست‌‌های او را بوسه‌ باران می‌کند. گویا از فردای این دست‌ها خبر دارد. دست‌هایی که علمدارند و حامی حسین تا مبادا حرف امام زمان بر زمین بماند. عباس روایتگر راهی است که به ظهور ختم می‌شود. و امروز هم این عباس‌ ها هستند که پرچم را به مهدی خواهند رساند. 🔺 سالیانست من از خویش سؤالی دارم / که چرا خورشید لشکر خورشید، قمر کم دارد؟ 💐 ولادت علیه السلام مبارک باد. ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم/ 🏴 اشعار ________  از خواهش لبهای او بی تاب شد آب از شرم آن چشمان آبی آب شد آب وقتی که خم شد نخل‌ها یکباره دیدند لبخند زد مَرد و پر از مهتاب شد آب آنقدر بر بانوی دریا سجده می‌کرد تا در قنوت آخرش محراب شد آب زیباترین طرح خدا بر پرده‌ها رفت وقتی میان دستهایش قاب شد آب یک لحظه با او بود اما تا همیشه از چشمهای تشنه‌اش سیراب شد آب آن تیرها، شمشیرها بارید و بارید توفان گرفت و گرد او گرداب شد آب تیر آمد و ... از حسرت مشکی که می‌مرد مرداب شد، مرداب شد، مرداب شد آب   🔸شاعر: _________________________
بسم الله الرحمن الرحیم/ 🏴 اشعار ________ علیه السلام برسر نعش گل ام بنین غوغا شد همه گفتند:حسین بن علی تنها شد تاکه حیرت زده دردشت دودستت دیدم گفتم ازیوسف من یک اثری پیدا شد صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله‌ها این چه شوریست که درلشگریان برپاشد تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه تیر کجای بدن تو جا شد با چه بغضی زده این ضربه خدا می‌داند که ز فرق سر تو تا به ابرو واشد صورت تو اثر از چادر خاکی دارد گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنه قتلگهت علقمه نه دریا شد 🔸شاعر: _________________________
بسم الله الرحمن الرحیم// 🏴 اشعار ======================= سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما کرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد 🔸 شاعر: ========================= https://eitaa.com/kanaltablighiramezani
بسم الله الرحمن الرحیم/ هدیه به امّ البنین‌ 🔹 یکی از علما فرمودند: [برای تحصیل علوم دینی] می‌خواستم به عراق و نجف اشرف بروم، پدرم حاضر نمی ‌شد، پول هم نمی‌ داد، کتاب‌های خود را فروختم تا خرج سفر کنم، ولی پدرم حاضر نمی ‌شد. 🔹 خانم برادرم گفت: دو رکعت برای امّ البنین بخوان و نذر کن که اگر حاجتم برآورده شد، پنج ریال برای ‌علیه السلام به عنوان می‌دهم. 🔹 من دو رکعت نماز را خواندم، نماز تمام شد دیدم پدرم آمد گفت: می‌خواهی بروی برو. و من [برای حل مشکلات و گرفتاری ها] مکرّر این کار را کرده‌ام و دیدم مجرب و مؤثر است. 📚 روزنه ‌هایی از عالم غیب ؛ آیت الله خرازی؛ ص ۱۱۳ ___________________________________ https://eitaa.com/kanaltablighiramezani
✨﷽✨ ❇️ خدمت در مجالس عزای الحسین (علیه السلام)... یکی از اهل منبر نقل کرد که در تهران شخص با معنایی به نام بود که اقامه مراسم می‌کرد و من در خانه‌اش منبر می‌رفتم ایشان برای من هم نقل کرد که: سالی در شب روضه داشتیم و دو تا جوان حاضر بودند و در جلسه می‌خندیدند؛ من ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که آنها را توبیخ کنم ولی جلوی خودم را گرفتم و چیزی نگفتم. اما دیدم فردا شب آمدند و بیش از همه گریه می‌کنند! من از علت آن سؤال کردم آنها گفتند: ما در عالم خواب دیدیم حضرت اباعبدالله علیه السلام و علیه السلام تشریف آوردند و اسامی حضار در عزاداری نوشته می‌شد. وقتی اسامی به حضرت اباعبد الله علیه السلام ارائه شد فرمودند: چرا اسم آن دو نفر جوان را ننوشتید؟ جواب دادند که آن دو نفر در روضه می‌خندیدند؛ حضرت تصدیق کردند و فرمودند: اسم آنها را جزء بنویسید چون هنگام خارج شدن چند استکان جمع کردند!! 📚 العین الحلوة (تالیف استاد سید باقر درچه‌ای)، ص۱۶۶ .
. ✤ فرازی از زیارت حضرت ابالفضل علیه‌السلام از زبان امام صادق علیه‌السلام ✧ وأشهَدُ أنَّكَ قَد بالَغتَ فِي النَّصيحَةِ، وأَعطَيتَ غايَةَ المَجهودِ، فَبَعَثَكَ اللهُ فِي الشُّهَداءِ، وجَعَلَ روحَكَ مَعَ أرواحِ السُّعَداءِ، وأَعطاكَ مِن جِنانِهِ أفسَحَها مَنزِلاً، وأَفضَلَها غُرَفا، ورَفَعَ ذِكرَكَ في عِلِّيّينَ، وحَشَرَكَ مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ، وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ، وحَسُنَ اُولٰئِكَ رَفيقاً. ✧ گواهى می‌دهم که تو، در خیرخواهى کوشیدى و نهایت توانِ خویش را به کاربردی و خدایت، تو را در زمرۀ شهیدان، برانگیخت و روحت را با ارواح سعادتمندان، قرارداد. و گسترده‌ترین منزل با بهترین اتاق‌های بهشتى را به تو عطا کرد و یادت را در عِلّیّین، بالا برد و تو را با پیامبران و مؤمنان راستین و شهیدان و صالحان، محشور کرد؛ و آنان چه خوب همراهانى هستند! ◌ كامل الزيارات: ص۴۴۰ ح۶۷۱ ‏ ﹏ ❖ ﹏ 📜 تحلیل شخصیت ایمانی حضرت عباس(علیه السلام) بر اساس زیارتنامه ایشان 📜درس‌های امامت در زیارتنامه‌ی ابی‌الفضل العباس علیه‌السلام علیه‌السلام .
. . سلام به حضرت عباس علیه‌السلام 🔅 السَّلامُ عَلَى أبي الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أميرِ المُؤمِنينَ، المُواسي أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادي لَهُ الواقي، السّاعي إلَيهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ يَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَيهِ ... ▫️ سلام بر ابوالفضل عبّاس، فرزند امير مؤمنان؛ از خود در گذرنده با جان براى برادر، برگيرنده از ديروزش براى فردايش، فدايىِ او ، نگهدارنده، كوشنده براى رساندن آب به او ، و كسى كه دست‏هايش بُريده شد! خداوند، قاتلانش ... را لعنت كند !. ※ الإقبال: ج۳ ص۷۳ ‏⁖⁖⁖⁖⁖⁖⁖⁖⁖⁖ 📗 دانلود کتاب ماه در آب ‏┄ 🌐 ویژه نامه حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام علیه السلام .