کانون ادبیات عرب
#شُبهه شماره #سوّم 🔍مقام معظّم رهبری در فرازِی: {اِنَّ هولاء المُسَجّون قُدّامَنَا عِبَادُکَ}، از ن
#پاسخ_شُبهه شماره #سوّم:
📝با توجّه به ظهورِ کلمه { #المُسَجّون} در اسم مفعول بودن یعنی { #المُسَجَّون}، لذا می بایست این کلمه به صورت مفتوحُ الجیم، خوانده می شد لکن متکلّم به هر دلیلی، از اسم مفعول بودنِ آن اعراض نموده و آن را به صورت اسم فاعل خواندند و از طرفی از حیث ادبیات علم عرب، هیچ گونه اشکال ادبی ای را در پی ندارد تا در نتیجه حکم به غلط بودنِ نماز شود به این صورت که:
👈 اسم فاعلِ کلمه { #المُسَجّون}، { #المُسَجِّیُون} -به کسر جیم- بوده است و طبق قاعده صرفی که در آن گفته شده است: {هر یک از واو و یاء چنانچه عین الفعل یا لام الفعل و در اثناء کلمه و مضموم یا مسکور باشد و حرف پیش از آن، مضموم یا مکسور باشد، حرکت آن پس از سلب حرکت ما قبل، به ما قبل داده می شود}، تبدل به { #المُسَجُّیون} می شود و سپس طبق قاعده 《۱۰》، {یاء} حذف می شود و سپس در نهایت تبدیل به { #المُسَجُّون} -به ضمّ جیم- می گردد و در نتیجه از آن جا که این کلمه در باب ثلاثی مزید #تفعیل رفته است: {سَجَّی، یُسَجِّیُ، تَسجِیَهً} و از طرفی به اعتراف اهل ادب، می توان از باب #تفعیل، اراده #تفعُّل نمود همانند {فکَّرَ} -باب تفعیل- به معنای {تَفکَّرَ} -باب تفعُّل- لذا طبق مبنای کسانی که ورود موادّ در ابواب ثلاثی مزید را جایز دانسته اند و استعمال آن ها را قیاسی بر شمرده اند کَمَا مَرَّ، در ما نحن فیه گفته می شود: از مادّه { #المُسَجُّون} اراده باب #تفعُّل شده است یعنی کَفَن شده.
💢💯#کپی با ذکر منبع و #فوروارد مجاز است.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
#شُبهه شماره #سوّم 🔍مقام معظّم رهبری در فرازِی: {اِنَّ هولاء المُسَجّون قُدّامَنَا عِبَادُکَ}، از ن
👤برخی از #صاحب_نظران در پاسخ از شُبهه مذکور، به گونه دیگر، درصدد جواب دادن برآمده اند یعنی گفته اند:
👈عَلَی الظَّاهر نماز میّتی که رهبر معظّم انقلاب بر پیکر شهدای واقعه بغداد خواندند، باید با بیان و کلامِ سابقِ ایشان ملاحظه شود یعنی در خصوص این که ایشان تعبیر { #المُسَجّون} را به صورت { #المُسَجُّون} -به ضمّ جیم- خواندند نیز می توان از همان بیانی که مطرح کرده اند، قرینه ای گرفت و وجه آن را کشف کرد به این صورت که مقام معظّم رهبری در آن قرینه و پیام فرمودند:
✍ «سال ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی ترین آحاد بشر بر زمین ریخت.»
💪با مدّ نظر داشتنِ تعابیر فوق و همچنین قرائن حالیه دیگری که در طول زندگی جهادی سپهبد سلیمانی وجود داشت، چنین نتیجه گرفته می شود که سردار «خود اش دنبال شهادت بود».
🤔لازم به ذکر است زمانی که متکلّمی بگوید: {سَجَّی شخصٌ المیتَ بِالثَّوبِ}، در حقیقت درصدد بیان این مطلب می باشد: {شخصی، میّت را با لباس پوشاند}؛
🔺اسم مفعول بودنِ تعبیرِ { #المُسَجّون}، می شود: {المُسَجَّی} -به فتح جیم- یعنی میت پوشانده شده است؛
🔺اسم فاعل آن نیز می شود: {المُسَجِّی} -به کسر جیم- یعنی شخصِ پوشاننده میّت؛
📚با توجّه به مطالب فوق گفته می شود:
🔸اکنون اگر میّت «ناخواسته بمیرد» دیگران او را می پوشانند. یعنی دیگران می شوند اسم فاعل و میّت می شود اسم مفعول #اما اگر میّت «خود طالب شهادت بوده باشد»؛ در این صورت چون خود اش سبب اقوی است و مقدّمه را خود فراهم کرده لذا مجازاً می توان به آن گفت: {فاعل خود اش است و مفعول هم خود اش است} یعنی «سجّی المیتُ نفسَه».
👏با این حساب وجه تعبیر اسم فاعلی، برای سردار روشن خواهد شد که همان «در پی شهادت بودن» می باشد.
💢💯#کپی با ذکر منبع و #فوروارد مجاز است.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
👤برخی از #صاحب_نظران در پاسخ از شُبهه مذکور، به گونه دیگر، درصدد جواب دادن برآمده اند یعنی گفته اند:
#اشکال بر پاسخی که برخی از صاحب نظران بیان نمودند:
🙏در ابتداء لازم است، از پاسخی که مطرح نمودید، تشکر نماییم🌹 چرا که رشدِ تحقیق، در گروِ بیان پاسخ های متعدّد و همچنین نقد کردن علمی آن پاسخ ها می باشد؛
👈و امّا بیان نقد:
📝اگر چه از جهت امکان، وجهی که ارائه فرمودید، قابلیّت تطبیق را دارا می باشد و لکن خلاف ظاهر است زیرا آن چه که این تعبیر، ظهور در آن دارد، این است که شهداء اسم مفعول بوده یعنی کفن پوشانده شده و این نیز با تفسیری که در ابتداء بیان گردید، سازگاری دارد یعنی از اسم فاعلِ { #المُسَجُّون} اراده باب #تفعُّل شده شود یعنی کفن شده.
🤔اساسا به نظر می رسد، تمسُّک به قرینه ای که مطرح نمودید، محلّ بحث و مناقشه می باشد چون در اذکار نماز میّت حیثیّت میّت دیده می شود نه کیفیّت موت او.
👆👈دلیل مطلب فوق نیز این است که متن نماز، برگرفته از ادعیّه ای می باشد که در متون روایی بیان شده است یعنی #توقیفی می باشند و البته در متون روایی تعبیر به صورت مفرد یعنی { #المُسَجَّى} به صیغه اسم مفعول ضبط شده است کما این که ظاهراً متن موجود در ادعیّه نیز همین صیغه اسم مفعول را تایید می کند؛
😍لکن همان گونه که گفته شد، از آن جایی که تعبیر { #المُسَجُّون} به صورت جمع به هیئت اسم فاعل به کار رفته است اگرچه به مقتضای صیغه مفرد یعنی { #المُسَجَّى} باید به صورت اسم مفعول یعنی { #المُسَجَّون} آورده می شد ولی به همان صیغه اسم فاعل هم درست می باشد کَمَا مَرَّ تَوضِیحُهُ چون می توان آن را به معنای باب #تفعُّل در نظر گرفت کما این که در مثل (#فکّر) و (#ولّى) و (#قدّم) به اعتراف اهل ادبیات واقع شده است و اساسا به سبب وجود این مثال ها یکی از معانی باب #تفعیل را همان معنای لازمی باب تفعُّل شمرده اند #فلذا متکلّم می تواند از { #المُسَجُّون} معنای باب #تفعُّل را اراده کند یعنی کفن شده.
💢💯#کپی با ذکر منبع و #فوروارد مجاز است.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
#اشکال بر پاسخی که برخی از صاحب نظران بیان نمودند: 🙏در ابتداء لازم است، از پاسخی که مطرح نمودید، تش
# پاسخ برخی از صاحب نظران بر اشکالی که بر آن ها وارد شده است:
📝در ابتدا لازم است از شما نیز در جهت اشکال گرفتن بر پاسخی که بیان شد، تشکر نمود🌹؛
🔍لکن نسبت به آن چه که فرمودید، گفته می شود:
😉نسبت به این که #آیا الفاظ نمازِ میّت، توقیفی هستند یا خیر؟ به خصوص در جایی که باید به جمع خوانده شود، یک #مساله_فقهی است که ما درصدد حلّ آن مساله نمی باشیم؛
👌در حقیقت آن چه که ما عُهده دار آن بوده ایم، بیان وجه ادبی چنین استعمالی بود.
☝️و به نظر می رسد، توجیهی که مطرح کردید، اشکال دارد چرا که معانی مستعمَلِ ابواب مزید، سماعی و تابع استعمال های ثابت شده عرب است و برای باب #تفعیلِ سَجَّی، معنای لازمی،
آن هم به نحوی که مطرح کردید (یعنی این که فرمودید: هم معنای باب تفعُّل است)، ذکر نشده است.
😘این اشکال با رجوع به کتب لغت نیز تقویّت می گردد زیرا در لغت تصریح شده است به این که میّت، معنای متعدی یعنی پوشاندن میت، دارد؛
🙃به همین جهت قیاس نمودنِ مادّه های دیگر (که معنای لازمی دارند به معنای باب تفعُّل) به مادّه {سَجَی} در مساله ای که تابع سماع است وجهی ندارد.
💢💯#کپی با ذکر منبع و #فوروارد مجاز است.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
# پاسخ برخی از صاحب نظران بر اشکالی که بر آن ها وارد شده است: 📝در ابتدا لازم است از شما نیز در جهت
#نقدِ پاسخ فوق:
🌹تشکر بابت نقدی که وارد کردید🌹
❤️📝در پاسخ از اشکالِ اوّلی که فرمودید یعنی این که {مساله الفاظ نمازِ میّت، توقیفی است یا خیر، یک مساله فقهی است}، باید گفته شود:
👈 از طرح مساله توقیفی بودنِ اذکار، درصدد استفاده این مطلب بوده ایم که نمی توانید از جانب خود، مقتضای حالی را بر این اذکار وارد کرده و به این اعتبار الفاظ موجود در ادعیّه را به کار ببرید و با این نگاه، کلام را معنا کرده و بر عهده متکلّم بگذارید کما این که در اذکار صلات یومیّه نیز این چنین است.
❤️📝امّا نسبت به اشکالِ دوّمی که فرمودید یعنی این که {و امّا به نظر می رسد توجیهی که مطرح کردید، اشکال دارد چرا که معانی مستعمَلِ ابواب مزید، سماعی و تابع استعمال های ثابت شده عرب است} باید گفته شود:
👈به نظر می رسد، ایراد دوّم شما، وارد نمی باشد چون:
#اوّلاً سماعی بودنی که شما مطرح کردید تک مبنای موجود در معانی ابواب نیست و مبنای مخالف در مساله موجود است کَمَا مَرَّ که به اعتقاد ما نیز مطابق تحقیق همین مبنای مخالف، درست است که مطابق این مبنا، انحصار استعمال و به کارگیری صِیغ موجود در موادّی که از جانب عرب به کار رفته شکسته شده و تعمیم می یابد.
#ثانیاً مگر علماء در مواردی مثلِ {فکّر} به چه نحو، به این مطلب رسیدند که این کلمه در معنای #تفعُّل به که برده شده است؟! مگر خلاف ظاهر نبودند؟!
🙏ولی با این وجود به عنوان یک امر کلّی و به عنوان یکی از معانی رایج باب #تفعیل پذیرفته شدند. یعنی همین مقدار که مانوس با کلام عرب باشد کفایت می کند.
#جمع_بندی مطلب:
🔵 در خصوص به کارگیری موادّ در هیئات ابواب مزید، دو جهت وجود دارد: #یکی این که مادّه ای در باب های مزید به کار برده شود و #دیگر این که در آن باب چه معنایی از آن مادّه اراده شود.
👥عدّه ای در هر دو جهت، قائل به انحصار در سماع از عرب شده اند و در مقابل عدّه ای دیگر چنین انحصاری را نپذیرفتند کما سَبَقَ.
📚بنابراین مطابق مبنای دوّم، آن چه که مدار این بحث را تشکیل می دهد، اُنس اهل محاوره با به کارگیری مادّه ای از موادّ در صِیغ ابواب مزید در جهت تفهیم معنایی از معانی آن ابواب می باشد فلذا با حفظ این نگاه، از آن جا که اراده معنا از لفظ تابع اراده متکلّم است و وقتی معنای لازم برای باب #تفعیل به اثبات رسید، نمی توانید برای تعیین مراد متکلّم تعیین تکلیف کنید بلکه او می تواند از معانی ثابت شده برای این باب استفاده کند و لو این که در هیچ کتابِ لغتی استعمال این مادّه خاصّ در این جهت نقل نشده باشد.
💢💯#کپی با ذکر منبع و #فوروارد مجاز است.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
#ادامه_بحث_شُبَهات_رهبری 👥برخی از صاحبان قلم، علاوه بر دو اشکالی که در پی دی افی که در گذشته بیان ش
┄┅┅✿🌹🌹🌹🌹✿┅┅┄
اللهمّ صلّ عَلَی مُحمّد و آل محمّد
و عَــــــــــــــــجِّل فَرجهم
و العن اعدائهم
┄┅┅✿🌹🌹🌹🌹✿┅┅┄
⚫👏👏🌹🔴🌹👏👏🔵
#انتقادات و #پیشنهادات خویش را با در میان بگذارید:
@Lakhair
⚫👏👏🌹🔴🌹👏👏🔵
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏👏👏
#السّلام_علیکِ یا سیده نساء العالمین.
👏👏👏
🙏 #السَّلام_عَلیکِ یا فاطمه الزّهراء🙏
الکلام المفید_شرح صمدیّه.pdf
6.48M
فایل 📝پی دی اف📝 کتاب:
📚الکلام المفید_آقای مدرّس افغانی
📝#شرح: صمدیّه
🔺#متن_عربی
#معرفی_کتاب
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
🙏«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
🌹رفقا سلام
#تلنگر_شماره_پنجم:
🔍قال رسول الله {صلّ الله علیه و آله و سلّم}:
🔴أجوَدُکُم مِن بَعدِی رَجُلٌ عَلِمَ عِلماً فنَشَرَ عِلمَهُ🔴
📣 #دوستان: واقعا تا الان به این نکته فکر کردید که:👇
👈آن چه که حوزه های علمیّه، به شدّت بدان نیازمند است، { #استاد} می باشد؛
❓شاید اکنون برای شما سوالی، پیش بیاید و آن این که منظور شما از #استاد چیست؟
👏بله سوال بجایی است و پاسخ این سوال را لازم است از لسان فقهاء بشنویم:
👤مرحوم شهید ثانی{رحمه الله علیه} در کتاب {المراد من منیه المرید} ذیل {النَّوعُ الثَّالث: آداب یَختَصُّ بِهَا المُعَلِّمُ-القسمُ الاوَّلُ: آدابه فی نفسه}، اموری را بر می شمارند که استاد باید آن ها را رعایت بفرماید؛
😘در اوّلین آدابی که برای استاد می شمارند، اشاره به شرايط #استاد دارد یعنی می فرماید:
👈《اَن لَا یَنتَصِبَ للتَّدریسِ حتَّی تَکمُلَ اَهلِیَّتُهُ》یعنی تا زمانی که اهلیت تدریس در او کامل نشده به امر تدریس ورود نکند.
🤔شاید دوباره برای شما سوال به وجود اُومد که #اهلیّت_تدریس را چه کسی باید تعیین و تایید نماید؟
❤️بله شهید ثانی نیز متوجّه آن بوده است لذا می فرماید:
📝《و تشهدُ لَهُ [للاستاذ] بِهَا [باَهلیَّهِ تدریسهِ] صُلَحَاءُ مشایِخِهِ》؛
#یعنی: 👈تاییدِ اهلیّت تدریس به دستِ افراد صالح از مشایخ و بزرگان و اساتید او می باشد.
بنابراین اهلیت و صلاحیت یک استاد برای تدریس توسط مشایخ او، تایید می گردد.
👌غرض آن که از آن جا که ملاکی که مرحوم شهید ثانی برای تایید اهلیّت تدریس، بیان نمودند را از #دیدگان پنهان کرده ایم که امروزه برخی به عنوان شریف { #استاد}، کاری کرده اند که #شرافت و عظمت این عنوان کم رنگ شده است.
👆👈شاهد بیان فوق، تجربه ای است که بارها با آن مانوس بوده ایم و آن این که {فرق میان استاد و شاگرد، در حدّ #نیم_ساعت است !!! که استاد قبل از تدریس، نیم ساعت به مطالعه آن درس می پردازد و سپس وارد کلاس تدریس می شود و ...}.
🔍🤔🔍به نظر شما این گونه استاد، آیا انتظاری از او می رود که یک شاگردی را پرورش دهد که فردا روز بار سنگین علوم دینی را به دست بگیرد؟!!!
😢😢😢 بگذریم...
😔امّا آن چه که آدم را مایوس می نماید این است که این عدّه تا جایی پیش رفته اند که می گویند:
🔸{پرداختن به مباحث ادبی_علم نحو، ثمره ای را در برداشت از کلام متکلّم حکیم ندارد.} #بلکه می گویند: {مباحث مطرح شده در علم نحو، یک سری قیل و قال هایی است که نتیجه آن تلف نمودن عمر است.}
🔻✏️ به همین جهت همّت را بر آن داشتیم که در ادامه به #یک سوالی که چنین نگاهی را از بین ببرد، بپردازیم؛
💯لذا دوستان #بحث_آتی را به هیچ وجه از دست ندهند.