کانون مداحان تیران وکرون
منبع این روضه راهم ذکرکنید
سلام و عرض ادب.
اگر منظورتون منبع روایت بردن زن بد کاره در زندان امام کاظم هست، منبعش اینه. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸
و اگه اجرای روضه هست، توسط حاج مهدی میرداماد اجرا شده.
با تشکر
هدایت شده از 49346
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت
دیوارها، نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مستند، هنگام عبورت
زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت
این بندها، در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارونها اسیرت
یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد
مصر وجود است او، غم کنعان ندارد
نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد
جان جهان است او، هراس جان ندارد
عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان
آیینهی دنیاست، حتی کنج زندان
ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت!
هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت
ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت!
زانو زدند ایوبها، در پای صبرت
آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم
باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا!
زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا!
چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا!
خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا!
هر چند در دستان او، جام بلا بود
از تشنگی، یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟
پایان این قصه، گمانم اشتباه است
یوسف میآید، روی تابوت است اما
از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما
موسای ما، از طور سینا، بیعصا رفت
این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت
دردا! که با دُردانهی زهرا، چهها رفت
تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت
بی او، اگر چه عشق، مشکیپوش میشد،
نور خدا بود او، مگر خاموش میشد؟
در بند بود و عالمی دربند اویند
بسیاری از سادات، از پیوند اویند
شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند
هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند
وا میکند بر روی ما، بنبستها را
بابالحوائج شد، بگیرد دستها را
سید حسن موسوی
هدایت شده از 49346
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
با گریه،با آه دمادم می نویسند
در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند
اندوه را با جوهر غم می نویسند
این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند
کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند
کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند
آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع
تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع
آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع
لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن
از دردمندان توام درمان عطا کن
بویِ دلانگیزِ بهارِ مَردُم ما
نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما
بودی همیشه در کنار مَردُم ما
خیلی گره خورده است کار مَردُم ما
گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج
امّا تو را داریم یا باب الحوائج
خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده
آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده
پای بساطت سال را تحویل کرده
بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده
مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست
آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست
جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم
شیرین تر از نام شما اسمی نداریم
با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم
ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم
بیماری ما زندگی منهای روضه است
راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است
چشم مرا تر کن زمان ربّناها
لطفاً نگاهم کن میان این گداها
پیچیده در هفت آسمان ها این صداها:
یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها
این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر
جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار
دریای رحمت!ما به موجات خو گرفتیم
از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم
در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم
ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم
صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد
پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد
موسایِ طور غم عصایت را شکستند
با زجر تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دست دعایت را شکستند
زیر لگدها ساق پایت را شکستند
چیزی برای تو به جز ماتم نمانده
نای مناجاتی برایت هم نمانده
شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد
روی لبش دشنام قوم و خویش دارد
با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی
داغ حسن را کنج زندان می چشیدی
در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم
جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم
زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم
جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم
داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا
عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا
با جوهر خون نامه ات توقیع گردید
اندوه تو در روضه ها توزیع گردید
آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید
بر تختِپاره پیکرت تشییع گردید
با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی
آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی
اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟!
از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟!
آنگونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟!
ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟!
پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست
پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
ای بـاب مـراد خلق عالم
سر تا به قدم رسولاکرم
در هـر سخنت پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
در دیدهء دل چراغ نوری
موسای هزار کوه طوری
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینت
تعظیم کند به کاظمینت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
ارباب کرم گدای کویت
چشم دل اهل دل به سویت
تو دسـت عنـایت خـدایی
از خلق جهان گره گشایی
در حبسی و خلق، پایبستت
سررشتۀ آسمان به دستت
حبس تو نهان ز چشم یاران
از اشک شبت ستاره باران
بر خاک، جمال نازنینت
گلبوسهء سجده بر جبینت
پیشانی خود نهاده بر خاک
بگذاشته پا به فرق افلاک
زندان تو محفل دعا بود
میعادگه تو و خدا بود
زنجیـر، سلام بر تو میداد
از دوست پیام بر تو میداد
اینجا که فراق نیست در بین
بر توست مقام قاب قوسین
اینجا که تجلی خداییست
تاریکی حبس، روشناییست
قرآن زده بوسه بر لب تو
العفو، نوای هر شب تو
در حبس به جز خدا ندیدی
خود را ز خدا جدا ندیدی
دردا که بدان جلال و جاهت
زندان تو گشت قتلگاهت
ای روح لطیف رنجه دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
آب وضوی تو اشکهایت
خون بود روان ز ساق پایت
افسوس که حرمتت شکستند
بازوی تو را به حبس بستند
ای پاسخ مهربانیت قهر
ای قلب تو پاره پاره از زهر
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیر ستم به گردنت بود
با آن همه دختـر و پسرها
رفتی ز جهان غریب و تنها
معصومه کجاست؟ تا که آید
زنجیـر ز گـردنت گشاید
ای یوسف عترت پیمبر
تابوت تو بود تختهء در
آخر بدنت به اوج عزّت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش، بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقهء غُل
کردند نثار پیکرت گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ
از خون جبین نشد رخت رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر نزدند بر دلت تیر
دیگر نبرید کس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نی
در طشت طلا و مجلس می
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
دارم به دل آه سینه سوزی
چون روز حسین نیست روزی
تا شیعه توان گریه دارد
باید به حسین اشک بارد
تا از دل شیعه ناله خیزد
«میثم» به حسین اشک ریزد
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
ای بـاب مـراد خلق عالم
سر تا به قدم رسولاکرم
در هـر سخنت پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
در دیدهء دل چراغ نوری
موسای هزار کوه طوری
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینت
تعظیم کند به کاظمینت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
ارباب کرم گدای کویت
چشم دل اهل دل به سویت
تو دسـت عنـایت خـدایی
از خلق جهان گره گشایی
در حبسی و خلق، پایبستت
سررشتۀ آسمان به دستت
حبس تو نهان ز چشم یاران
از اشک شبت ستاره باران
بر خاک، جمال نازنینت
گلبوسهء سجده بر جبینت
پیشانی خود نهاده بر خاک
بگذاشته پا به فرق افلاک
زندان تو محفل دعا بود
میعادگه تو و خدا بود
زنجیـر، سلام بر تو میداد
از دوست پیام بر تو میداد
اینجا که فراق نیست در بین
بر توست مقام قاب قوسین
اینجا که تجلی خداییست
تاریکی حبس، روشناییست
قرآن زده بوسه بر لب تو
العفو، نوای هر شب تو
در حبس به جز خدا ندیدی
خود را ز خدا جدا ندیدی
دردا که بدان جلال و جاهت
زندان تو گشت قتلگاهت
ای روح لطیف رنجه دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
آب وضوی تو اشکهایت
خون بود روان ز ساق پایت
افسوس که حرمتت شکستند
بازوی تو را به حبس بستند
ای پاسخ مهربانیت قهر
ای قلب تو پاره پاره از زهر
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیر ستم به گردنت بود
با آن همه دختـر و پسرها
رفتی ز جهان غریب و تنها
معصومه کجاست؟ تا که آید
زنجیـر ز گـردنت گشاید
ای یوسف عترت پیمبر
تابوت تو بود تختهء در
آخر بدنت به اوج عزّت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش، بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقهء غُل
کردند نثار پیکرت گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ
از خون جبین نشد رخت رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر نزدند بر دلت تیر
دیگر نبرید کس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نی
در طشت طلا و مجلس می
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
دارم به دل آه سینه سوزی
چون روز حسین نیست روزی
تا شیعه توان گریه دارد
باید به حسین اشک بارد
تا از دل شیعه ناله خیزد
«میثم» به حسین اشک ریزد
نوحه حضرت موسیبن جعفر(ع)
گوشه ی زندان شدم گرچه فرسوده
می شوم با مرگ خود ازغم آسوده
ای رضا جانم بیا۳
*
گرچه اززنجیر کین پایم آزرده
ازفراق روی تو گشتم افسرده
ای رضا جانم بیا۳
*
شاهد مظلومیم داورم باشد
این مناجات شب آخرم باشد
ای رضا جانم بیا۳
*
امشب ازچشم فلک اخترافتاده
آسمان برغربتم ناله سرداده
ای رضا جانم بیا۳
*
باغبان با دیدن گل شود خندان
با وصال خود نما قلب من شادان
ای رضا جانم بیا۳
*
روز آزادی اگر می شوم دلگیر
دسته گل برگردنم مانده از زنجیر
ای رضا جانم بیا
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
ای امید همه ، ای چارهی حیرانیها
ای دوای همهی درد و پریشانیها
سفرهات کرد نمکگیر همه دنیا را
روضهات راه نجات همه زندانیها
سیدی دست مریزاد ! رسیده یک عمر
کرم ایل و تبار تو به ایرانیها
عاشقی در همه جا دردسری بود ولی
ما رسیدیم از عشق تو به آسانیها
نَفَس گرم تو با آن زن بدکاره چه کرد؟
که گذشت از همهی بی سر و سامانیها
قتلگاه آمدهای یا که به زندان آقا؟
ساق پایت چه شده؟ وای ازین جانیها
تازیانه، غل و زنجیر، جسارت، دشنام
چارده سال تو بودی و پریشانیها
یوسف فاطمه و تخته در و چار غلام
کرده تغییر چرا رسم مسلمانیها
پیکرت روی زمین ماند، نماندند اما_
دختر و خواهر تو بین بیابانیها
سر جدت که جدا شد، همگی شیر شدند
شمر آمد به حرم، کرد رجز خوانیها
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤روضه ی سوزناک و شنیدنی شهادت امام موسی کاظم(ع)
سخنران شهید کافی
▪️آجرک الله یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام🏴
من کیستم ولی خداوند اکبرم
آیینه ی تمام نمای پیمبرم
آرام جان فاطمه و نجل حیدرم
بابالحوائجِ همه موسیبنجعفرم
مولای کائنات و امام سما و ارض
بر جن و انس هادی و مولا و رهبرم
امروز باب حاجت خلقم به کاظمین
فردا پناه خلق به صحرای محشرم
شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد🏴
****شعر در مورد بخشش خدا****
گفتم منم اهل خطا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم شکستم توبه ها، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم شکسته بالم و پیش نگاهت لالم و
الکن شدم وقت دعا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم که ای ستّار من، ای حضرت غفّار من
من بر خودم کردم جفا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم ز خوبی خالی ام، من دانه ای پوشالی ام
بنگر تهیدستم خدا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم که احوالم بد است، از بس گناهم بی حد است
بخشیده ای این بنده را؟! گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم که نفسم سرکش است، جایم درون آتش است
أِغفرلنا، أِغفرلنا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم دخیل کوثرم، من عاشق پیغمبرم
هستم محب مرتضا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم که نالان می شوم، مانند باران می شوم
با روضه ی کرببلا، گفتی که بخشیدم، بیا
خوردم دم افطار؛ آب، شب تا سحر هربار؛ آب
گفتم سلام ای سرجدا، گفتی که بخشیدم، بیا
شاعر : امیر عظیمی
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده_
_وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هر چند روی تخته ی در بود جسمت
اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند
هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم ؟
می روم پشت سرم آب مریز ای مادر
وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم ؟
من به پابوسی آن سرور بی سر برسم
وای اگر از حرمش بی سر و پا برگردم
کفن و چادر و انگشتر ، سوغاتم نیست
بگذارید که با شرم و حیا برگردم
سر پرواز به سوی غم دیگر دارم
می روم شام مگر با اسرا برگردم
دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد
شب جمعه است دلم کرب و بلا می خواهد
#مجید_تال
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب جمعه است مقدر بنما یاالله
اربعین پای پیاده حرم ثارالله
سحری راه بیفتیم زایوان نجف
همگی روبه سوی صحن اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
خانه
عناوین مطالب
تماس با من
درانتظارمنجی
درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته
پیوندها
سیدی و مولای
خونه دلبر
میکده عشق
مجنون حسین
بهجت عارفان
جوادی دلها
مصباح دل
مکارم محبت
دستهها
کتابشناسی 98
مباحث مهدوی(بی مقدمه) 248
شعر -چهارده چراغ(ع) 126
اخبارمهدویت ،دنیای اسلام و جهان 479
دین و معرفت 182
دل گویه ها... 62
ظهور و نشانه ها 35
نگارخانه 159
فرقههای انحرافی و شبهعرفان 52
پیشگویی های...انتظار؟ 4
مهدویت وآسیب ها 16
تشرفات 66
انتظار 17
رجعت 36
آخرالزمان 85
پس از ظهور... 51
یاران و منتظران حضرت 54
توقیعات و نامه ها 21
قدمگاه(یادگارهای موعود) 18
غرب و منجیگرایی 11
گفتگو...پرسش و پاسخ 49
منجی گرایی و مهدویت 30
تکلیف منتظران 38
اراده معطوف به حق 29
دعا و نیایش 38
فراماسونری 27
یهود 59
ضرورت مباحث مهدوی 20
خصوصیات فردی امام زمان(عج) 101
برگهها
آخ که چقدر دلم میخواد
اشعار امام زمان - مناجات فراق
اشعار امام زمان - مناجات فاطمیه
توصیهها و اندرزهای آیت الله العظمی بهجت(ره)
حضرت مهدی در آیات قرآن
مهدی موعود در انجیل
مهدویت در اندیشه شهید مطهری
حضرت مهدی (علیه السلام) در احادیث قدسی
فیلم نگاهی به اشغالگری رژیم صهیونیستی
چشم امید (دانلود صوت)
کی میایی منجی و سلطان امکان؟ (دانلود صوت)
کتابخانه جامع یاس نبی (ص) ویژه جاوا
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد (دانلود صوت)
پرواز تهران-مشهد
گردان حنظله...
باید به ایران حمله کنیم! (دانلود فیلم)
جدیدترین یادداشتها
همه
فرصت نکرده بود...
پدرت نور، خودت نور، حریمت نور است
کریم ترین طبیب
بی گمان این همه تأخیر، دلیلی دارد...
دنیایی که روی خوش نشان نمی دهد
میهمانی تمام شد
عابر بانک ...
برای همیشه با تو بودن...
تفکر در آیات
سنگ صبور : ببین ...ایستاده ایم
حقوق همسرداری در سیره اهل بیت(ع)
سلاح اسرائیل برای شستشوی مغزی
دشمن امام، دشمن همه شیعیان
حرف حساب: با لذت و آرامش نماز بخوانید
ما را به میزبانی صیاد، الفتی است...
بایگانی
اسفند 1394 1
مرداد 1394 4
تیر 1394 11
خرداد 1394 6
اردیبهشت 1394 1
فروردین 1394 8
اسفند 1393 4
دی 1393 2
شهریور 1393 2
مرداد 1393 7
تیر 1393 2
خرداد 1393 2
اردیبهشت 1393 29
فروردین 1393 23
اسفند 1392 17
بهمن 1392 26
دی 1392 3
آبان 1392 18
مهر 1392 60
شهریور 1392 4
مرداد 1392 2
تیر 1392 39
خرداد 1392 69
اردیبهشت 1392 137
فروردین 1392 162
اسفند 1391 179
بهمن 1391 203
دی 1391 126
مهر 1391 7
شهریور 1391 99
مرداد 1391 3
تیر 1391 18
خرداد 1391 251
اردیبهشت 1391 30
فروردین 1391 297
اسفند 1390 332
آمار : 423174 بازدید
Powered by Blogsky
اشعار امام زمان - مناجات فراق
امام زمان(عج)-مناجات
اگر تو لطف کنی فتح باب خواهد شد
سروده های دلم صد کتاب خواهد شد
اگر تو خنده کنی گل دهد طبیعت خاک
فضای کل جهان پر گلاب خواهد شد
به هر کجا تو نباشی چو شام تاریک است
تو هر کجا که روی آفتاب خواهد شد
اگر ز پرده در آید امام عالمیان
وقوع حتمی یک انقلاب خواهد شد
هزار مرتبه گفتیم و باز می گوییم
دعا به ذکر علی مستجاب خواهد شد
اگر علیه علی مسجدی بنا گردد
به دست مهدی زهرا خراب خواهد شد
اگر که با نمکان امتحان حُسن دهند
فقط امام زمان انتخاب خواهد شد
اگر چه خدمت ذره است بی مقدار
به پیش فاطمه اما حساب خواهد شد
سیدحسن خوشزاد
امام زمان(عج)-مناجات
دل از نگاه تو مسرور می شود برگرد
غم زمانه ز دل دور می شود برگرد
چمن شود طرب انگیز با شکفتن تو
حریم کعبه پر از نور می شود برگرد
کرم نمای و به همراه آن مسیح نفس
که در رکاب تو مامور می شود برگرد
به آفتاب جمالت قسم که ماه فلک
به خاک بوس تو مجبور می شود برگرد
دوباره آبروی آب باز می گردد
دوباره آینه مسرور می گردد برگرد
کویر تشنه مبدل به باغ خواهد شد
و نخلها شجر طور می شود برگرد
برادری و عدالت صفا و یک رنگی
پس از ظهور تو مقدر می شود برگرد
محمدجوادغفورزاده
امام زمان(عج)-مناجاتی
آدینه ها غروب که دلگیر می شوم
در انتظار ماه رخت پیر می شوم
چون شبنمی به شستن گرد و غبار دل
از آبشار دیده سرازیر می شوم
افتاده ام به پای تو در اوج بی کسی
لطفی نما و گرنه زمین گیر می شوم
آئینه ام گرفته به زنگار معصیت
از هرم آفتاب تو تطهیر می شوم
با آیه های روشنی از صبح انتظار
تلفیقی از تلاوتِ تفسیر می شوم
وقتی غزال عشق غزل صید می کند
با مصرع ظهور تو تقریر می شوم
پژواک ناله های غریبانه شماست
آدینه ها غروب که دلگیر می شوم
آقای ملائکه
امام زمان(عج)-مناجات
ای غایب از نظرها کی می شود بیایی
برقع ز رخ بگیری صورت به ما گشایی
هم دست تو ببوسم هم دور تو بگردم
هم رو نما ستانی هم رو به ما نمایی
آیا به کوه رضوان آیا به طور سینا؟!
آیا به بیت الاقصی آیا به ذی طوایی؟!
در مکه و مدینه یا در نجف مقیمی؟!
در مشهد مقدس یا دشت کربلایی؟!
جانم شود ف
دایت تا بشنوم ندایت
دائم زنم صدایت یابن الحسن کجایی؟!
تنها مسیح عالم، تنها نجات آدم
تنها وصی خاتم، تنها امید مایی
ای انس و جان فدایت، محتاج یک نگاهت
چشم همه به راهت، شاید ز در درآیی
هم پرچم حسینی بر دوش خود بگیری
هم قبر مادرت را بر شیعیان نمایی
در قلب ما حبیبی، بر زخم ما طبیبی
بر جان ما قراری، بر درد ما دوایی
باشد شعار «میثم» ای شهریار عالم
کی می شود بیایی کی می شود بیایی؟!
غلامرضا سازگار
امام زمان(عج)-مناجات
دل تنگی غروب همه جمعه های من
کی می رسد به صحن حضورت صدای من؟!
دیگر دلم برای شما پر نمی زند
برگرد و بال تازه بیاور برای من
عمری اگر که می گذرد دل خوشم به این
نزدیک تر شده است به تو لحظه های من
غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم
حتی نیامدست به کارت دعای من
اشکت اگر به نامۀ اعمال من نبود
بخشش نبود شامل یا ربنای من
یک روز، محض خاطر این چند قطره اشک
وا می شود به خیمۀ سبز تو پای من
یک شب میان سینه زدن ها و گریه ها
مُهری بزن به نامۀ کرب و بلای من
محمد بیابانی
امام زمان(عج)-مناجات
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
آقای شجاع
امام زمان(عج)- مناجات
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
چشم های منتظر با اشک های عاشقی
هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها
آفتابا امرکن تا ابرها پنهان شوند
آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها
بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا
بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها
دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید:
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
محمدی
امام زمان(عج)- مناجات
صحبت روى تو را هر دم شنیدن تا بکى
در دلم نقش جمال تو کشیدن تا بکى؟
اى چراغ زندگى روشن نما قلب مرا
بى تو در تاریکى دنیا نشستن تا بکى؟
تو کریمىّ و منم یک طایر بى آشیان
روى بام این و آن دائم پریدن تا بکى؟
راویان گویند روى گونهات خالى بود
یک نظر خال سیاهت را ندیدن تا بکى؟
داغ دوریّت زده بر خرمن هستى شرر
طعم دورىّ و غم هجران چشیدن تا بکى ؟
من خودم دانم نیم لایق براى نوکرى
پادشاه از نوکر خود دل بریدن تا بکى؟
عاشقانت را تو مىخوانى بسوى خیمهات
منتظر ماندن براى خواندن من تا بکى؟
یا بُکش یا زنده کن قلبم به نور فاطمى
بى وجودت نازنینا زنده ماندن تا بکى؟
وقت مردن یک نگاه تو به فریادم رسد
بى وجودت مَه جبینا جان سپردن تابکى؟
روز و ماه و سالها بگذشت در هجران تو
در فراقت صبح جمعه ندبه کردن تا بکى؟
جان فداى غربتت، برگو که اى پور على
همچو حیدر سر درون چاه بردن تا بکى؟
اى صبا از من به آن آرام جان و دل بگو
طعنهها از سوى دشمنها شنیدن تا بکى؟
جوادفاتح
امام زمان(عج)- مناجات
چرا به خیمۀ سبزت مرا نمی خوانی
برای دیدن خود لایقم نمی دانی
تمام آرزویم بوده با تو باشم من
چرا درون دلم تا ابد نمی مانی
برای درک حضورت بگو چکار کنم
چگونه پیش تو آیم شبی به مهمانی
مرا گناه و معاصی ز چشم تو انداخت
بیا بیا که به این دردها تو درمانی
تمام عمرِ من اندر فراق یار گذشت
خدا کند که دهی بر دلم تو سامانی
جهان بدون حضورت چقدر پژمرده است
به قلب عالم امکان تو جان جانانی
تو را به جان همه عاشقان مجنونت
رها نما تو مرا از غم و پریشانی
جوادفاتح
امام زمان(عج)- اخلاقی
بعد از گذشت این همه لیل و نهارها
تازه شدیم مثل همه بی قرارها
غفلت که همدم همۀ لحظه های ماست
کوتاه کرده دست مرا از نگارها
میل گناه در دل ما موج می زند
بیهوده نیست این همه دوری ز یارها
در این زمانه هیچ کسی فکر یار نیست!
یعنی گرفته آینه ها را غبارها
در راه وصل او قدمی برنداشتیم
جا مانده ایم گوشۀ تنگ حصارها
افعال خویش را همه توجیه می کنیم
با کثرت مشاغل و با این شعارها ...
این چه بساطی است که ما در می آوریم
بی حرمتی به او بُوَد این گونه کارها
دیدار یار لازمه اش پاکی است و بس
تقوا مداری است نشان ع
یارها
خواهیم اگر که او نظری هم به ما کند
باید شویم آینۀ مهزیارها
او را به حق پهلوی زهرا قسم دهیم
شاید نجاتمان دهد از گیر و دارها
محمدفردوسی
امام زمان(عج)-مناجاتی سال نو
یک سر رسیدِ خاک خورده و یک سینه ی کباب
یک ساعت قدیمی و یک تنگِ پر حباب
یک سفره ی بزرگ و سفید و پر از امید
چندین سوال ساده و غمگین و بی جواب
سوز فراق و غصه ی چندین و چند سال
شام سیاه و قحطی خورشید و آفتاب
یک کوزه ی پر از گل نرگس پر از صفا
یک چشم پر ز اشک که خسته شد از سراب
یک قلب پیر، گرفته، شکسته، سرد
یک حال زار، پریشان، کسل، خراب
یک سیب سرخِ لک زده از سوز انتظار
هفتاد و دو ستاره و یک ماه و یک شهاب
چادر سفیدِ مادر و چشمان خیس او
شاید دعای مادرِ من گشته مستجاب
روزی طلوع می کنی آخر از انتظار
خورشید من!به سفره ی نوروزی ام بتاب
محمدرضاطاهری
امام زمان(عج)-مناجاتی-نوروز
این دل به جز تو بهر کسی بی قرار نیست
درمان سوز هجر، که جز وصل یار نیست
بی تو بهار بوی خزان می دهد هنوز
ما را به غیر روز وصالت بهار نیست
از دوری و فراق تو یا صاحب الزمان
عمری ست کار ما که به جز انتظار نیست
آقا اگر نیایی و مرهم نیاوری
ما را دگر تحمل این روزگار نیست
آقا، تویی محول الاحوال عاشقان
جز تو کسی مدبّر لیل و نهار نیست
می دانم این که لایق عشق تو نیستم
اما دل شکسته ام از تو کنار نیست
اسماعیل شبرنگ
امام زمان(عج)-مناجاتی-نوروز
قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست
یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست
ای کاش کنار هفت سینم بودی
این سفرۀ ما بدون تو بی معناست
امسال بیا منتقم آل علی
امسال به نام مادر تو زهراست
امسال سر سفرۀ زهرا هستیم
"سالی که نکوست از بهارش پیداست"
این فاطمیه کنار مان می آیی؟
با شوق ظهور روضه خواندن زیباست
امروز برای مادرت خیمه زدی؟
ای وای امام بی نشانم تنهاست
فردا به کدام رو به رویت نگرم؟
فردا که حساب حشر هم دست شماست
امسال بیا برای ما گریه نکن
تو گریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست
آقای مخلص آبادی
امام زمان(عج)- مناجات سال نو
احساس می کنم که نباشی بهار نیست
شعری میان دفتر این روزگار نیست
معطوف می شود به شما حس واژه ها
آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟
من با سروده های همه شرط بسته ام
بیتی بدون نام شما ماندگار نیست
سین سلام سفره ی تحویل سال نو
معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟
روزی ظهور می کنی و می رسد بهار
اما به ماه و سال و زمان اعتبار نیست
تقویم هم به گفته ام اقرار می کند
سوگند می خورد که نباشی بهار نیست
هدیه ارجمند
امام زمان(عج)-مناجاتی
دعای مردم شب زنده دار می گیرد
همیشه از سر اخلاص، کار می گیرد
ره گلوی مرا اشک شوق باز نکرد
مگر چقدر دل انتظار می گیرد؟
بیا که دست تو را ذوالفقار می بوسد
بیا که دست تو را کردگار می گیرد
چقدر عاشق شب زنده دار داری تو
چقدر بغض که در شام تار می گیرد
به چهار فصل گدایان همیشه باران هست
عنان دیده ی ما را بهار می گیرد
سر قرار تو آخر ز جان گذر بکنیم
طواف کیست که ما را قرار می گیرد؟
به موی و روی تو آویخته است در همه عمر
کسی که دامن لیل و نهار می گیرد
تمام هفته به امید جمعه سرحالم
غروب جمعه دلم هفت بار می گیرد
دم مسیح ز تیغ دو دم دمد بیرون
دمی که دست تو از ذوالفقار می گیرد
محمدسهرابی
امام زمان(عج)- مناجات سال نو
عید جدیدی آمد و آغاز سالیست
آقای من! این بار هم جای تو خالیست
وقتی که لب میخندد و دل غرق آه است
یعنی که بی تو عیدهای ما خیالیست
ما غائبیم از محضرت که روسیاهیم
آثار با خورشید پیوستن زلالیست
ـ در حلقۀ زلفت گرفتارم ـ دروغ است
هر چه که میبینم گرفتاری مالیست
چشمان تو از غصه های ما پر از اشک
اوقات ما از یاد تو اما چه خالیست!
ماه رُخت را در شب گیسو مپوشان
در شام هجران بیگمان صبح وصالیست
دل های بیدار و ... جهانی چشم در راه
در انتظارت جمعه های ما سؤالیست
بحرین و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند
دنیا اسیر دست قومی لا ابالیست
پایان کار ظالمان با ذوالفقار است
برگرد با تو شوکت مولی الموالیست
**
در توقیعی که از ناحیه امام عصر (عج) برای شیخ مفید (ره)
صادر شد، حضرت فرمودند:
إِنَّا غَیْرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم وَ لَو لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ
بِکُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَکُمُ الْأَعدَاءُ ؛ همانا، ما از رعایت حـال شما
کوتاهى نمى کنیم و شما را از یاد نمى بریم، چه، در غیر این
صورت سختیها و گرفتاریها برشما فرو مى آید و دشمنان شما
را ریشه کن کرده و از بین مىبرند.
احتجاج، ج2، ص497؛ بحارالانوار، ج53، ص175
یوسف رحیمی
امام زمان(عج)- مناجات
این یک مصیبت است(نبودی و زیستم)
تنها برای عـرض ارادت گریستم
سجاده پهن کردم و... در اوج گریه ها
دراشتیاق جنت و حور و پریستم
پای رکاب خود، طلب مرد می کنی
بی پرده گویمت که نبودم ... که نیستم...
ای خاک بر سرم، به خدا ورشکسته ام
دیگر توان نمانده که بر پا بایستم
درالتهاب برزخِ وهم و جنون خویش
درحیرتم چگونه ... کجا .... یا که کیستم ؟
هر رفت و آمد نفسم داد میزند . . .
عادت شده است غیبتتان چون که زیستم
یاسر حوتی
امام زمان(عج)-مناجات
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد
عیسى شود، آن خسته که بیمار تو باشد
از چشمۀ خورشید جگر سوخته آید
هر دیده که لبْ تشنه دیدار تو باشد
خوابى که بِهْ از دولت بیدار توان گفت
خوابى ست که در سایه ى دیدار تو باشد
هر چاک قفس از تو خیابان بهشتى ست!
خوش وقت اسیرى که گرفتار تو باشد
بر چهرهى گل پاى چو شبنم نگذارد
آن راهروى را که به پا، خار تو باشد!
"صائب" اگر از خویش توانى بدر آمد
این دایره ها نقطه ى پرگار تو باشد
صائب تبریزی
امام زمان(عج)- مناجات
چه می شد لحظه ای یار تو بودم
دمی یار وفادار تو بودم
از این شرمندگی می مردم ای کاش
تمام عمر سربار تو بودم
یوسف رحیمی
امام زمان(عج)- مناجاتی
وقتی به روی شاخۀ دل، بر نداشتم
در سینه جز محبّت دلبر نداشتم
افسوس که فاصله افتاده بین ما
این قصّه را به جان تو باور نداشتم
تا خیمۀ وصال تو یا صاحب الزّمان
می خواستم که پر بکشم، پر نداشتم
سنگینی گناه پرم را شکسته است
در راه دیدنت قدمی بر نداشتم
خیلی گناه کرده ام آقا مرا ببخش
گویا که اعتقاد به محشر نداشتم
بیهوده نیست این که به جایی نمی رسم
فکری به جز عذاب تو در سر نداشتم
روی سیاه و موی سپید و قد کمان
از پیری ام نشانۀ دیگر نداشتم
عمرم گذشت و یک عمل نیک و ماندگار
حتی میان صفحۀ دفتر نداشتم
می خواستم که حداقل راضی ات کنم
جز اشک توبه هدیۀ بهتر نداشتم
از داغ عمّه ات چقدَر گریه می کنی
هر صبحگاه و ظهر و سحر گریه می کنی
محمد فردوسی
امام زمان (عج)-مناجات
بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم
بهار را غزلی عاشقانه بنویسیم
به دشت روز، به دریا، به باوه ی خورشید
چکامه ای ز شرنگ شبانه بنویسیم
به روح باغ، به جنگل، به بی کرانه ی دشت
حکایتی ز غمی بی کرانه بنویسیم
به این بهانه که باری ز دوش برداریم
گلایه ای به کسی بی نشانه بنویسیم
به روی کاغذ دل با مرکب فریاد
شکایتی به خدای یگانه بنویسیم
بیا به آن که جهان در مدار قدرت اوست
ز زخم های تن و تازیانه بنویسیم
بیا حدیث غم تلخ خشک سالی را
فقط به صاحب نبض زمانه بنویسیم
در از نای شب بی فروغ هستی را
به آفتاب بلند آشیانه بنویسیم
به این امید که مهدی دوباره بر گردد
بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم
امام زمان(عج)-مناجات
هر شیعه تو را صدا کند آقا جان
بهر فرجت دعا کند آقا جان
یک روز تو خواهی آمد و وقت نماز
عیسی به تو اقتدا کند آقا جان
×××
عمری که تباه می کنم می بینی
لب را که پر آه می کنم می بینی
مُردم ز خجالت چو شنیدم آقا
وقتی که گناه می کنم می بینی
×××
تکیه به وفای ما نکن آقا جان
گریه تو برای ما نکن آقا جان
بهر فرجت خودت بیا کاری کن
دل خوش به دعای ما نکن آقا جان
×××
آن کس که رئیس مذهب ما باشد
شاگرد کلاس او مسیحا باشد
فرمود که عید عترت پیغمبر
روز فرج یوسف زهرا باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مــرثـيـه خــوانـی دربـاره
امـام کاظم علیهالســلام
در حـضـور رهـبرانـقـلاب.
🖤 سالگرد شهادت امام كاظم(ع)
🌹رباعیات صلواتی عید مبعث🌹
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوشِ خدا خدا می آید
در عرش گشودند باب برکات
بر احمد و محمود و محمد صلوات
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
مبعث چو رسید بی ثباتی کوچید
ظلمت زِچمن بساطِ خود را برچید
همراهِ عَلَق زِ غار در ارض و سماء
گلبانک صدای یا محمد پیچید
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
عید است و هوا شمیم جنّت دارد
نام خوش مصطفی حلاوت دارد
با عطر گُلِ محمدی و صلوات
این محفلِ ماعجب طراوت دارد
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
تانامِ تو بردم به دلم گشت برات
نازل شده بر اهل وِلا این برکات
گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست
بر چهرۂ پُر نور محمد صلوات
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
شد خلقت مصطفی نزولِ برکات
ساقی دو سه ساغربده ما رابه زکات
با جملۂ کائنات بگوییم هر دم
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️🎗️🏵️
#عید_مبعث_سرود
#گلچین_مولودی_حضرت_زینب_س
🌷🌷🌷🌷
مکه پر از شادی و شور است
غارحرا وادی طور است
گردیده مصطفی پیمبر
هستی پر از جشن و سرور است
یا مصطفی مبعث مبارک(۳)
پیک خدا گشته پدیدار
از جانب خلاق دادار
زین پس ز لطف حی سرمد
پیغمبری احمد مختار
یا مصطفی مبعث مبارک
بر او رسد پیغام ایزد
احمد بخوان قرآن سرمد
از لطف خاص کبریایی
گشتی تو پیغمبر محمد
یا مصطفی مبعث مبارک
عید رسالتت مبارک
جشن ولایتتمبارک
مبعوث گردیدی محمد
از حق عنایتت مبارک
یا مصطفی مبعث مبارک
هر دل ز نورت منجلی شد
بعد از شما حیدر ولی شد
امشب که هر دل شادمان است
ذکر لب این ذکر جلی شد
یا مصطفی مبعث مبارک
ختم رسولان الهی
اسلام را پشت و پناهی
با یاری حیدر و زهرا
کن ریشه ی ظلم و تباهی
یا مصطفی مبعث مبارک
شمع وجود عالمینی
مولاتو شمس مشرقینی
بر فاطمه نور دو عینی
جد حسن زینب حسینی
یامصطفی مبعث مبارک
عید مبعث
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
سرود شور زیبا_ ویژۀ مَبعثِ حَضرتِ خَتمی مرتَبت محمدِ مُصطَفی صلوات الله علیه
🌸#بعثت
🌿#عید_مبعث
🌸#مداح سید رضا نریمانی
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
شب شبِ یارِ ، شب دلدارِ
شبِ پیغمبری احمدِ مختارِ
شب شادی عالمین اومد
شب آقایی جدُالحَسنین اومد
عشق پاکِ رسول الله شده با دلم صمیمی
بزار تا صفا کنیم باز ما با این شعر قدیمی
ماه فرو ماند از جمال محمد 2
صبر نباشد به اعتدالِ محمد 2
سعدی اگر عاشقی کنی وجوانی 2
عشق محمد بس است و آل محمد 2
خدا نوشته به روی دلها ابَّ الزهرا
سلام ما به حبیب خدا ابَّ الزهرا
صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ
صلوات صلوات علی محمد ......
بگو جانانه شب ایمانِ
شب میلادیِ کتاب قرآنِ
آسمونی ها، هم هوایی شن
همه اهل جهان گرم گدایی شن
داره از جاذبه های،یه نور منجلی میگه
رسول خدا هم امشب(با خدا یاعلی میگه)2
شده نوای همه انبیا ابّ الزهرا
پدر بزرگ شه کربلا ابّ الزهرا ......
صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ
صلوات صلوات علی محمد
یاعلی میگم،تا سحر امشب
خوشبحال اونایی که مشهداند امشب
عاشقا باید با علی باشند
شب مبعث زائرایِ یه علی باشند
از آقا میخوام که هر سال،دیگه صحنشُ ببینم
شب مبعث رو به زیر ایونه نجف بشینم
من آمدم به جهان ذکر یا علی گویم 2
همیشه نعره زنان ذکر یا علی گویم
جنازم ُ میبرن وادی السلامِ علی
علی امام من است و منم غلام علی ..
🌿🌸🌿🌸🌿
#حبیبی یا محمد...طبیبی
(سرود مبعث رسول اکرم ص )
🎤#بانوای حاج حسن خلج
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حراگلشن...دلها روشن...
به نور تو...که باشد روز مبعث
حراگلشن...دلها روشن...
به نور تو...که باشد روز مبعث
زپا تا سر...تمامی در... سرور تو...
که باشد روز مبعث
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حراگلشن...دلها روشن...
به نور تو...که باشد روز مبعث
زپا تا سر...تمامی در... سرور تو...
که باشد روز مبعث
پیام این پیمبر...به هستی بوده یکسر
پیام این پیمبر...به هستی بوده یکسر
آهای عالم...آهای آدم
خدای من ...خداوند کریمه
به من فرمود...که یا محمود
برای من ...فقط علی عظیمه
آهای عالم...آهای آدم
خدای من ...خداوند کریمه
به من فرمود...که یا محمود
برای من ...فقط علی عظیمه
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
آهای عالم...آهای آدم
خدای من ...خداوند کریمه
به من فرمود...که یا محمود
برای من ...فقط علی عظیمه
فقط علی عظیمه... فقط علی عظیمه...
فقط علی عظیمه... فقط علی عظیمه...
زدل چون لا بجوشد...
بشنو،،،
زدل چون لا بجوشد...می الا بنوشد...
می الا بنوشد...
چیکار کنیم حالا به اینجا برسیم؟پیغمبر اکرم یادمون داده. !!!
بگو دنیا..هزاران لا ...ورود ممنوع...
که این دل کوی مولاست..
بگو دنیا..هزاران لا ...ورود ممنوع...
که این دل کوی مولاست...
در این سینه ...برا اینه...
فقط نقش جمال روی مولاست
جمال روی مولاست... جمال روی مولاست...
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
چه در غار حرا شد؟...
چه اتفاقی افتاد؟چی گذشت؟
چه در غار حرا شد؟...که این غوغا به پا شد؟
چه خبره 1400ساله ؟چی میگن؟
چه در غار حرا شد؟...که این غوغا به پا شد؟
خدا ی راز ...وبی انباز...از آن آغاز...
سخن از عشق ما گفت...
چی گفت؟
پیمبرهم...به صد نغمه...به صد آواز
سخن از مرتضی گفت...
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
حبیبی یا محمد...طبیبی یا محمد
#مبعث_حضرت_رسول_صلی_الله
🎤#حاج_حسن_خلج
#سرود
🌸🌸🌸🌸🌸
مدح و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله به نفس حاج مهدي سلحشور
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد
محمد آمده و بعثتش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حقپرستی را
سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکه رهایی ز مستیاش بدهد
نوید مذهب یکتاپرستیاش بدهد.
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگاه
دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد! تویی رسول الله
بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد
امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد
نفس کشیدن او نِکهت خدایی داشت
برای خستهدلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهانِ عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند
به روی عالم، درهای عِلم باز کند
کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند
مسیح پشت سر مهدیاش نماز کند
نظر ز آمدن انبیاء والا اوست
بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست
کسی که عالم ایجاد بیقرارش بود
جوامع بشریت در انتظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او دَر حکمت به روی خلق گشود
مدینه از تو به بیتالحرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خدا ز بندگیات بر اَنام مینازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالیست
تمام دعوی اهل حجاز تُو خالیست
از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافعان حرم میدهند پاسخشان
مدافعان حرم باور علی دارند
به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند
جهاد نامهای از دختر علی دارند
امید مرحمت از همسر علی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافعان حرم زینبیتر از همهاند
#شاعر ستاد محمد جواد غفورزاده
نزدیک سحره_1399-12-19-20-33.mp3
4.7M
#مبعث
#سرود
#شور
بند1⃣
نزدیک سحره
رو زمین چه خبره
طوبای نبوی
داره میده ثمره
حرا شد خونه امید
خدا باز نورشو تابید
دل شب روشنه چون ماه
شد امشب مهمون خورشید
شب موعود خاتم اومد
شب معراج آدم اومد
شب شور و شب عشق مجسم اومد
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه، مسئله آموز صد مدرس
(حافظ)
حبیبی یا رسول الله
بند2⃣
ای جنت نعیم
صاحب خلق عظیم
تقدیم یه نگات
شده قرآن کریم
ملائک غرق تماشا
همه از عالم بالا
پیچید تو عرش معلا
حبیبی یا رسول الله
چه بهاری داره لبخندش
رو زمین نیست کسی مانندش
دل عالم دل آدم همه در بندش
بلغَ العُلی بِکمالِه
کشفَ الدُّجی بِجَمالِه
حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِه
صلّوا علیه و آله
(سعدی )
حبیبی یا رسول الله
بند3⃣
از غم بیخبریم
ما از عالمی سریم
از بعثت نبی
شیعه های حیدریم
شروع شد عهد رسالت
به پا شد جشن هدایت
از امشب آماده میشه
علی هم واسه امامت
داره احمد توی آئینه
روبروش حیدرو میبینه
واسه پیروزی اسلام همین تضمینه
ماه فرومانَد از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
ای دل اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
(سعدی)
حبیبی یا رسول الله
شعر: محمد حسین مکارم
سبک: احسان نوری
انجمن #تکیه نوکری مشهد
#عید_مبعث #بعثت_رسول_الله
#بعثت #مبعث