eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
317 عکس
54 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🍃 دلم هوای تو کرده، هوای آمدنت صدای پای تو آید، صدای آمدنت بهار با تو بیاید به خانه‌ی دل ما سری به خانه‌ی ما زن، صفای آمدنت هنوز مانده به یادم که مادرم می‌خواند زمان کودکی‌ام قصه‌های آمدنت حساب کردم و دیدم که با حساب خودم تمام عمر نشستم به پای آمدنت چقدر وعده‌ی وصل تو را به دل بدهم؟ چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت؟ نیامدی و دلم را شکستی ای مولا چه نذرها که نکردم برای آمدنت
🌺 🍃 صدای پای سوار ظهور می آید مسافری ز زمان های دور می آید نشسته روی پر جبرئیل و میکائیل میان هاله ای از موج نور می آید قرار نیست همیشه شکسته دل باشیم به جمع مهدویان آن سُرور می آید اگر چه غیبت موسای قوم طولانی ست ولی به معجزه از راه طور می آید به صحن مجلس عالم امیر دوران ها برای بررسی هر امور می آید ز جنگ فتنه گران زمانه فهمیدم که دست عدل خدای صبور می آید به ذوالفقار قسم خوردن علی سوگند که تیغ منتقم آخر به شور می آید یگانه اسوه ی پرهیزگاری و تقوی برای ریشه کنیِ غرور می آید برای خواندن یک روضه بین رکن و مقام ترک ترک شده مثل بلور می آید در انزوای جدایی سروده ام غزلی که فصل خواندن شعر حضور مي آید
🌺 🍃 گـل همیشـه بهــارم چـرا نمی آیـی گــره فتـــاده بــــه کارم چـــرا نمی آیــی چه جمعه ها که رسید و دلم هوای توکرد بـــه خلـــوت دل زارم چـــرا نمـــی آیـــی بیا که شـــوق وصالت نهایت عشق است نشان عشـــق تو دارم چـــرا نمی آیـــی بهــــار عمــــر من منتظر خــــزان گشته به فصــل تیره و تــارم چـــرا نمی آیـــی گـــل معطــــر گلــزار مرتضی ، مهـــدی به بــاغ حسن تو خارم چـــرا نمی آیـــی بــرای دیـــدن خــــال رخت ( نیـــا ) گوید دگـــر نمانـده قــــرارم چـــرا نمی آیـــی
🌺 🍃 ور رُخت کرشمه به مهتاب می کند دیده براى دیدن تو خواب می کند جذاب تر ز یوسف مصرى بیا بیا آیینه را نگاه تو جذاب می کند محتاج یک نگاه تو هستیم و یک نگاه خاک ضعیف را چو زر ناب می کند چشم تورا به چشمه چه حاجت که چشم تو صد چشمه را ز عاطفه سیراب می کند اى عشق را محک به تو دل بسته نه فلک عشاق را نگاه تو بیتاب می کند اى شاهِ ملک دل به تو دل بسته اهل دل شیعه به سینه عکس تورا قاب می کند سنگ تورا به سینه زدن عزت من است نوکر همیشه تکیه به ارباب می کند خوش زاد را شعور ابابیل داده اند سنگى به قوم ابرهه پرتاب می کند…
🌺 🍃 ور رُخت کرشمه به مهتاب می کند دیده براى دیدن تو خواب می کند جذاب تر ز یوسف مصرى بیا بیا آیینه را نگاه تو جذاب می کند محتاج یک نگاه تو هستیم و یک نگاه خاک ضعیف را چو زر ناب می کند چشم تورا به چشمه چه حاجت که چشم تو صد چشمه را ز عاطفه سیراب می کند اى عشق را محک به تو دل بسته نه فلک عشاق را نگاه تو بیتاب می کند اى شاهِ ملک دل به تو دل بسته اهل دل شیعه به سینه عکس تورا قاب می کند سنگ تورا به سینه زدن عزت من است نوکر همیشه تکیه به ارباب می کند خوش زاد را شعور ابابیل داده اند سنگى به قوم ابرهه پرتاب می کند…
🌺 🍃 آقای جمعه های غریبی ظهور کن دل را پر ازطراوت عطر حضور کن یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن آقا تو را به حرمت مولایمان علی آقا تو را به حرمت زهرا ظهور کن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه برگرد و شهر را پر امواج نور کن شبهای جمعه یاد تو بیداد می کند آدینه ای ز کوچه دنیا عبور میکند آقا چقدر فاصله اندوه انتظار فکری برای این سفر راه دور کن آقا چقدر ضجه زنیم دعا کنیم یا باز گرد یا دل ما را صبور کن آقا اگر که آمدی و عاشقت نبود یـک فاتحه نوازش اهل قبور کن ناشناس
🌺 🍃 آقای ما بیا و دعا کن برای ما جز تو نمیرسد به کسی این صدای ما ما تحبس الدعا شده از فرط غفلتیم یاربنا بگو گل زهرا به جای ما ما غایبیم و حاضر عالم فقط تویی ای اوج التماس دل مبتلای ما بستم دخیل گریه به شبهای جمکران بشنو صدای گریه و این های های ما یابن الحسن پناه تمام غریب ها بنگر به استغاثه و ذکر و دعای ما در ندبه های هفته به هفته به نام تو آغاز می شود همه ی روضه های ما شبهای جمعه "زائر" جدت اگر شدی مُهری بزن به تذکره کربلای ما
🌺 🍃 ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر سکینه‌ی زمین و آسمان، امام مهربان زمانه، سینه‌اش پُر اضطراب شد بیا دگر مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر خجالت‌آورست گفته‌ام، نمایِ شهرمان چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا... میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر
"جمعه احوال عجیبی دارد هر کس از عشق نصیبی دارد در دلم حس غریبی جاری است و جهان منتـــــظر بیداری است جمـــــعه، با نام تو آغاز شود یابن یاسین همه جا ساز شود جمعه هر ثانیه اش یکسال است جمـــــعه از دلهره مالامال است... ابر چشمان همه بارانی است عشق در مرحله پایانـی است کاش این مرحله هم سر می شد چشـــــم ناقابـــل ما تر می شـد"
"روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد"
🌺 🍃 دوباره صبح جمعه و نگاه من به انتظار که شايد آردم صبا خبر ز طرف کوي يار صداي عاشقان تو ز هر طرف رسد به گوش بيا ستاره سحر قدم به چشم من گذار دوباره صبح جمعه و دعاي ندبه دلم کجاست منتقم کجا؟ بيا قرار بي قرار شود که عمر کوتهم اجازتم دهد دمي؟ که بشنوم به جمعه اي خبر رسيده از سوار جان به کفان معرکه به انتظار منتقم منتظر اشاره اند بسيجيان جان نثار دوباره نذر کرده ام که ندبه خوانتان شوم که شايد آردم صبا خبر ز طرف کوي يار
ای که گره ز کار دلم باز میکنی جانم به لب رسیده چرا ناز میکنی مثل همیشه تا که ز تو دور می شوم با یک نگاه عاشقی آغاز میکنی در انتظار سیصد و سیزده نفر عمری بود که صحبت سرباز میکنی صاحب نفس بیا و به داد دلم برس ای آنکه با دعای خود اعجاز میکنی تاکه به روی بال و پرم دست می کشی دل را زعشق لایق پرواز میکنی در بین گریه کردنم احساس می کنم داری محبتت به من ابرازمی کنی تا که در عاشقی به در بسته می خورم با یک سلام در به رویم باز میکنی دل چون شکست نی لبک یارمی شود آهی کشی و سوز دلم سازمیکنی در وقت مرگ بر دلم افتاده ای حبیب این رو سیاه را تو سر افراز میکنی با یک نگاه تا به خدا می بری مرا کی یک غروب کرب و بلا می بری مرا
صبح وشب راهی بازارشدن می ارزد یوسف فاطمه را یارشدن، می ارزد باکلافی که شده بافته ازخون جگر پیش تجارخریدارشدن، می ارزد ای طبیبی که علاج غم هجران هستی ازغم هجرتو،بیمارشدن،می ارزد کاروان راه بینداز که ما شاد شویم بخدا قافله سالارشدن، می ارزد تاکه یک لحظه ی کوتاه بببینیم تورا متوسل به علمدارشدن، می ارزد هرکسی که شده مجذوب جمالت گفته محوخال لب دلدارشدن، می ارزد دست وپا میزنم آقا که مراهم بخری بس این نوکر دربار شدن، می ارزد غافلم غرق گناهم چه کنم بدبختم یاراین عبد گنه کارشدن، می ارزد پسرفاطمه این دفعه ،شبیه قبلا وانکن دیده که ستار شدن، می ارزد یاد تو در حرم شاه خراسان بودم یاد من باش که هر بار شدن می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتارشدن، می ارزد ما همه گوش به فرمان ولایت هستیم حامی رهبربیدارشدن، می ارزد هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله راهی کعبه ی دلدارشدن، می ارزد
🌺 🍃 چگونه تاب بيارم نديدنت را من؟ خدا کند که ببينم رسيدنت را من... ببين چه بر سر من با فراق آوردي منم اسير نگاهت,بجا نياوردي؟ حکايتي شده اين جمعه ها و دوري من شکسته از غم تو شيشه ي صبوري من کجا پي تو بگردم؟ ميان صحرا ها؟ به من به چشم غريبه نگه نکن آقا... جوان,ولي به خدايت قسم که پيرم من بعيد نيست اگر جمعه اي بميرم من دوباره جمعه رسيده ست فرصتم دادي مرا به جان عزيزت خجالتم دادي نشسته نام تو بر لب براي دلداري به روي گردن من حق آب و گل داري ميان بغض گلويم که آه پيدا نيست بدون تو به خدا ره ز چاه پيدا نيست قبول,حق تو را خوب ادا نکرده دلم به عهد بسته ي با تو وفا نکرده دلم اگر محل ندهي تو خدايي حق داري اگر که جمعه ي بعدي نيايي حق داري
🌺 🍃 كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد سوار صاعقه پا در ركاب خواهد شد كدام جمعه زتاثير تابش خورشيد دلي كه يخ زده از غصه آب خواهد شد كدام جمعه زعطر بهشتي گل ياس بهار غرق شميم گلاب خواهد شد كدام جمعه شود بخت عاشقان بيدار دو چشم فتنه عالم تاب خواب خواهد شد كدام جمعه خدايا ز فيض گريه شوق بهار و باغ وچمن كامياب خواهد شد كدام جمعه, بگو! يا محول الاحوال! در آسمان و زمين انقلاب خواهد شد جمال روشن آن ماه پشت پرده غيب كدام جمعه برون از حجاب خواهد شد كدام جمعه به خورشيد مي خورد پيوند كدام جمعه پر از آفتاب خواهد شد هزار جمعه چشم انتظار در راه است كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد كدام جمعه ما دلفريب خواهد شد سحر منادي صبح قريب خواهد شد
🌺 🍃 "جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد
🌺 🍃 دارد دوباره رنگ می بازد حنایم پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم راه گلویم را دوباره بغض بسته آقا ببین که در نمی آید صدایم دستی بکش بر این دل غربت گرفته شاید کمی آرام گردد دردهایم پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم آقا زمین خورده دوباره نوکر تو فکری به حالم کن که مشغول هوایم این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا بدجور دلتنگ اذان کربلایم
با درد مانوسم ، کجایی ای طبیبم بی تو گرفتار غم و آهی عجیبم دیگر کسی من را نمی خواهد عزیزم آقا بیا بی تو در این دنیا غریبم آهِ قنوتم از فراق تو در آمد خسته شده از اشک ها ، اَمن یجیبم دنبال یارم هر نفس ، امّا چرا تو؟ صحرا به صحرا می روی تنها حبیبم ترسم بمیرم در غم چشم انتظاری کی می شود بوسیدن رویت نصیبم؟ کرب و بلا می خواهد این نوکر ، کمک کن دلتنگ‌شب های حرم با بوی سیبم مولا وساطت کن مرا در پیش زهرا من گریه کن در ماتمِ شیب الخضیبم
آقا اگرچه نیستم از وصل ناامید دارم به سینه غم که چرا نیستم شهید؟ یاری نکرده حرف مودّت زدن خطاست باید شود برای شما مدّعی، مفید گاهی به خیمه ی تو رسیدن میسر است اما تعلقات به دنیا شود پدید دیدار گرچه شرط تقرب نمی شود اما بده ز موسم دیدار هم امید آن قوم دیده بود حسین زمان خویش اما سر امام خودش را چه شد برید؟ تاریخ دیده که در روز امتحان در اوج ادعا ره تردید برگزید من از تبار جابر و مختار نیستم کار دل غریب مدینه کجا رسید می خواهم از تبار شما باشم الی الابد آن گونه که روز ازل داده ای نوید اصلا نبوده ام که تو دستم گرفته ای آقای من چقدر شما ذرّه پرورید دیدی مرا به جرم و خطا بارها ولی انگار دیده ی تو گناه مرا ندید شرمنده ام که این همه زحمت کشیده ای تا کار من به قافله ی کربلا کشید جدّت حسین نیز غلام سیاه داشت این روسیاه را تو کنی باز رو سفید
بوی سيبِ حرم از سمتِ سحر می‌آيد قطعِ اين فاصله از دستِ تو برمی‌آيد   روز و شب كارِ شما گريه شده می‌دانم باز از دامنتان بویِ جگر می‌آيد كاشكی قدر بدانيم جوانی‌ها را زود بر شاخه در اين فصل ثمر می‌آيد تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان مادرت دست‌شكسته به كمر می‌آيد روزها سايه نشينِ قدمش خورشيد است هركه در سايه‌ی اين بيرق اگر می‌آيد می‌رسد جمعه‌ای و پيشِ تو دَم می‌گيريم عاقبت غُربتِ اين جمع به‌سر می‌آيد تاكه آبی بزند بر لبِ لب‌تشنه‌ی ما مادرِ سينه‌زنان زود زِ در می‌آيد كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود رنگِ مشكی به كفن هم چقدر می‌آيد علتِ اولِ دیوانگیِ ماست حسین باز از مستیِ ديوانه خبر می‌آيد
این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت
چه می‌خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی چه می‌خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی شب طولانی و تسبیح و سجاده چه می‌چسبد بهار زود هنگامند، شب‌های زمستانی توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن در این دنیای حیرانی در این دریای طوفانی اگر تا شام می‌خندی اگر تا صبح می‌خوابی تو از مردن چه می‌فهمی، تو از برزخ چه می‌دانی اگر آشفته‌ات کردند یعنی لایق وصلی به او نزدیک‌تر هستی زمانی که پریشانی نیاز مستمندان را بنه بر دیده ی منت مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی من و پروانه در آغوش هم تا صبح می‌سوزیم که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی مرا هر وقت می‌دیدی گریبان پاره می‌دیدی از اول نیز می‌آمد به من پاره گریبانی به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی‌گیرد خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی اگر چه گریه‌ی هجران، شکسته می‌کند ما را ولی از آب پیشانی است بهتر چین پیشانی به لطف گریه کار طفل بهتر راه می‌افتد چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی دگر فرق ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی پشیمان می‌شود آن که برای تو نمی‌میرد ” چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “ خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی سر پیراهن تو گریه‌ی ما را در آوردند میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
روزهای غم فزا رد می شود هر طلسمی با دعا رد می شود بی جهت هیئت نمی آیم سحر یار از این دولت سرا رد می شود من بقربان کسی که ناشناس از کنار بینوا رد می شود فضل او دائم به سائل می رسد دائم از کویش گدا رد می شود گاهی آقا در نجف یا سامراست گاهی از صحن رضا رد می شود از میان صد هزاران رود نیل بی عصا موسای ما رد می شود بند پوتین وصالت را ببند سختی این جنگ ها رد می شود او طبیب زخم های غزّه است حال عالم خوب دارد می شود عهد نشکن ای فلسطین! "فَاستَقِم" آتش این اژدها رد می شود "عُسر" ما "یُسر" است و "فتح" ما "قریب" از سر دنیا بلا رد می شود بر سر حرف شهید آوینی ام راه قدس از کربلا رد می شود پشت هم از روی دست مادران طفلِ رفته در "کُما" رد می شود **** ای رباب از گوش تا گوش علی تیر تیزی بی هوا رد می شود زجر دارد می کِشد مقتل نویس! می نویسد از قفا ... رد می شود خیمه ها را یک به یک آتش زدند زینب از آن لابلا رد می شود معجرش رفته خجالت می کشد آشنا، نا آشنا رد می شود از کنارش جای عباس و حسین شمر بی شرم و حیا رد می شود
خبر آمدنت آمده از راه، بيا... سر بزن ازدل يک‌ جمعه‌ی‌ ناگاه، بيا! ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا تا که کامل بشود نيمه‌ی اين‌ماه، بيا عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار بازهم با دل آلوده‌ی ما راه‌ بيا درد ما بی‌خبری‌هاست، خودت باخبری ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا خواب غفلت شده کار همه‌ی ما بی‌تو يوسف قافله! يک‌سر به لب چاه بيا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه! بيا زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم آه ای جانِ به‌لب‌ آمده! کوتاه‌ بیا... گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است" خبر آمدنت آمده از راه، بیا...
از زندگیِ بی تو بیزاریم آقا دیگر بیا، خیلی گرفتاریم آقا غیر از ظهورِ تو نخواهیم از خداوند شب تا سحرهایی که بیداریم، آقا با دلبری غیر از تو که کاری نداریم در سینه تا مهرِ تو را داریم آقا با دیده‌هایی که به‌جز تو هرچه دیده! روی تو را مُشتاقِ دیداریم آقا! پیشِ طبیبِ دیگری جُز تو نرفتیم حالا که اُفتادیم و بیماریم آقا پُر مُدِّعا هستیم، اما هیچ و پوچیم از تو تُهی، از خویش سَرشاریم آقا! ما وصله‌ی ناجورِ دربارِ تو هستیم دَر چشم‌های خیسِ تو، خاریم آقا تنها زِ چشمِ مهربانت بَر می‌آید بخشیدنِ ما که گُنهکاریم آقا اِمسال هم، کرب‌وبلا روزیِ ما نیست اِمسال هم، عُقده به دِل داریم آقا
ـــــــــــــــــــ هزاران جُمعه بگذشت و، حکایت همچنان باقیست زِ هجران گل نرگس، شکایت همچنان باقیست چه گویم از حکایتها، زِ هجران و شکایتها که اشک و آه و دردِ بـے‌نهایت همچنان باقیست بنازم قدّ و بالایش، بنازم چشم شهلایش به وصل رویِ زیبایش، عزیمت همچنان باقیست فدایِ آن رُخِ ماهش، دعای هَر سحرگاهش نشستم دیده بر راهش، که محنت همچنان باقیست فدای تار گیسویش، که از عطر گل رویش به گلزار رسول‌الله، طراوت همچنان باقیست جمالش قبلهٔ دلها، دَمَش حلّال مشکلها به پشت پردهٔ غیبت، حقیقت همچنان باقیست چه دردی میکِشد عاشق، زِ هجر یارِ خود (فیضی) غروب جُمعه‌ای دیگر، وَ غیبت همچنان باقیست دعا کن تا که برگردد، جمالش جلوه‌گر گردد نیاید یوسُف زهرا ، مصیبت همچنان باقیست
سر میزنم به صحرا میخوانمت کجایی آقا بیا که مردم داد از غم جدایی منتظرم به راهت چشمم سفید از این هجر نام ترا بخوانم شاید که تو بیایی یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« هم ناله با عزیزان در نیمه شب به افغان گویم رسان خدایا یار عزیزتر از جان گر چه لیاقتم نیست دیداره روی مهدی شاید به ناله هایم بخشد خدای رحمان ابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« ای رهروان بخوانید هر دم دعا برایش شاید رسد ز خالق اذن فرج برایش باید به خوی مهدی آراسته باشی هردم آماده باشی تا جان سازی فدا برایش یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« دنیا صفا ندارد بی تو به حق زهرا باز آ ز تیغ برّان بر آر دمار ز اعدا زهرا زند صدایت کای منتقم تو بشتاب بستان تقاص مادر ای نور چشم زهرا یابن الحسن یا مهدی(2)
سر میزنم به صحرا میخوانمت کجایی آقا بیا که مُردم داد از غم جدایی منتظرم به راهت چشمم سفید از این هجر نام ترا بخوانم شاید که تو بیایی یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« هم ناله با عزیزان در نیمه شب به افغان گویم رسان خدایا یار عزیزتر از جان گر چه لیاقتم نیست دیداره روی مهدی شاید به ناله هایم بخشد خدای رحمان یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« ای رهروان بخوانید هر دم دعا برایش شاید رسد ز خالق اذن فرج برایش باید به خوی مهدی آراسته باشی هردم آماده باشی تا جان سازی فدا برایش یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« دنیا صفا ندارد بی تو به حق زهرا باز آ ز تیغ برّان بر آر دمار ز اعدا زهرا زند صدایت کای منتقم تو بشتاب بستان تقاص مادر ای نور چشم زهرا یابن الحسن یا مهدی(2)
🎙 #⃣ #⃣ #⃣ 🔹دعای ندبه..صدای سوز و درد ماس یا مهدی روزای جمعه..قرار قلب عاشقاس یا مهدی آقای خوبم سلام..بیا تموم شه بی قراری تنگه دلای ما برات آقای خوبم سلام..کاش پا روو چشم ما بذاری ای تن و جونمون فدات مولا با چشمای ترش.شبای جمعه کربلاس روضه خون مادره با ذوالفقار غیرتش.منتقم خون خداس از تبار حیدره اون که ظهورشون دوا.برای درد شیعه هاس غم ما رو می بره آقا بیا که بی شما.دنیا پر از ظلم و جفاس دل ما منتظره بقیه الله....بقیه الله 🔹گرفته بارون..آتیش زده به قلب من می خونم می گم آقاجون..این الحسین این الحسن گریونم منجی عالم بیا..تا کی غم و درد و صبوری مهدی صاحب الزمون دورت بگردم بیا..داره منو می کشه دوری عاشق تو نداره جون آقا ببین که نوکرات.دارن میرن پیر و جوون در فراقت می میرن حالا توو دنیا ازشون .سنگ مزار میده نشون زیر خاکا اسیرن وقتی رسیدین براشون.همیشه فاتحه بخون با تو آروم می گیرن رو سنگ قبر عاشقات.آب بریزین با اشکاتون جمعه ها یابن الحسن بقیه الله...بقیه الله