حضرت عباس(ع) - مدح
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب آقای ما اباالفضل است
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_عباس_ع_مدح
یاصاحب الزمان ادرکنی:
🌹🍃🌹🍃🌼🍃🌹🍃🌹
#مدح_حضرت_علی_اکبر💚
از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس
معنی مرد خدارا نیمه شب از نخل ها
معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس
هیچ دیواری نمی شد مانع راه علی
از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس
نه !فرار ازجنگ هرگز درمرام شیر نیست
قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس
در دل تاریخ آوای«سلونی»زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس
گاه برترمی شودیک نوکر ازصد پادشاه
این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس
درجهنم با علی یا در بهشت بی علی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس
جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟
ما نمی فهمیم این را از علی اکبر بپرس
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مرثیه
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند آمنهست و امینه، ولی حسین
نام تو را سکینهی خود کرده انتخاب
دربارهی مقام بلند تو گفتهاند؛
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرةالنسا" لقب از "سیدالشباب"
از آن زمان که راویهی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب
درد تو را شنیدهام از سهلساعدی
داغ تو را گرفتهام از مجلس شراب
آتش گرفت سینهی دشمن برای تو
حتی دل یزید شد از غصهات کباب
"بس کن که نالهات جگرم را کباب کرد!"
این حرف را شنیدهای از فاطمه بهخواب
رویش سیاه باد و دودستش بریده باد
هرکس که دستهای تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب
با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟
وقتی که سُمّ اسب گرفت از گلش گلاب
ای روضهخوان واقعهی کربلا بگو
با اشک خود چگونه بهپا کردی انقلاب
سرهای غیرتی سر نی سنگ خوردهاند
تا دشمن از شما نتواند برد حجاب
ای ننگ بر تمام قلمهای روزگار
وقتی کم است نام تو در این همه کتاب
شأن تو باشکوهتر از حرفهای ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانهاش خراب
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خستهدلان هست مستجاب
شاعر: #مجتبی_خرسندی
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف🌺
ترجیعبند نیمهی شعبان؛
ای روشنای صبح سحر، روشنای تو
«عالم پر است از تو و خالیست جای تو»
از هرکجا که میگذرم، در مسیر من
افتاده است نقش تو و رد پای تو
این روزها که حالوهوایم بهاری است
باید کمی نفس بکشم در هوای تو
از اشتیاق آمدنت کم نمیشود
حتی اگر که جان بسپارم برای تو
ما را که آب برده و فرعون در پی است
چیزی نجات میدهد الّا عصای تو؟
همواره گفتهاند که پایان آن خوش است
دل بستهام به فصل خوش ماجرای تو
گوش تمام اهل جهان باز میشود
روزی که از حجاز بیاید صدای تو
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای جمع در وجود تو کل عصاره ها
درمانده از بیان تواند استعاره ها
بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره آه
از رفت و آمد همه ی این دوباره ها
بی مبتداست هر خبری در نبود تو
پس بی نهاد مانده تمام گزاره ها
ای ماه پشت ابر اگر جلوه ای کنی
پر می کنند دور و برت را ستاره ها
وقتی برای آمدن توست ، بی گمان
خوب است پاسخ همه ی استخاره ها
یک روز می رسد که حضور تو می شود
موضوع اول همه ی جشنواره ها
یک روز می رسد که تمام موذنان
سر می دهند نام تو را از مناره ها
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای آن که نیستی و جهان از تو روشن است
شب های بیستارهمان از تو روشن است
ای روشنایی همه روزهای تار
هرآینه زمینوزمان از تو روشن است
خورشید پشت ابری و با این وجود هم
پیوسته آشکار و نهان از تو روشن است
احساس زنده بودن عالم به لطف توست
وقتی که قلب پیر و جوان از تو روشن است
در کورسوی خوف و در آیینهی رجا
همواره چشم منتظران از تو روشن است
دنیا امید وصل تو را دارد ای عزیز
تا آن دمی که هر دلوجان از تو روشن است
تو آخرین تجلّی " اللهُ اکبری "
در ماذنه صدای اذان از تو روشن است
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای بودنت برای عبادت دلیل من
کعبه پر از بت است، کجایی خلیل من؟
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
یا أَیُّهَا العَزیز تَصَدَّق عَلَی الذَّلیل
دیگر امید نیست به بار قلیل من
هرجا که می روم به در بسته می خورم
این بار آمدم که تو باشی کفیل من
خط امان من شده ذکر قنوت تو
درمانده از دعاست زبان علیل من
این نامه های عجّل و عجّل بهانه است
از اهل کوفه اند تمامی ایل من
آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان
دلخوش نکن به چند نفر از قبیل من
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای وارث شهید سرافراز کربلا
مانده نهفته در دل تو راز کربلا
اول حضور گرم تو احساس میشود
هرجا به گوش میرسد آواز کربلا
قوم قلیل فاتح خیل ذلیل شد
این است اوج جلوهی اعجاز کربلا
وقتی که کار صبح و مساء تو روضه است
هرروز کرده داغ تو را تازه کربلا
تنها نه در مدینه تو را خوانده است و بس
آمد صدای حضرت زهرا ز کربلا
روز ظهور تو به سرانجام میرسد
روز سقیفه بود اگر آغاز کربلا
پیغام سرخ خون خدا مهدویت است
این شد مرامنامهی سرباز کربلا
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
#مجتبی_خرسندی
#آخر_ماه
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
این میوهی بارانزده هرچند که کال است
ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است
یا حسرت آینده و یا داغ گذشتهست
کاری که روا نیست به ما شادی حال است
در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمعاند
ای دوست تو را از دل ما جای سوال است!
یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر!
جمع تو و غیر تو در این خانه محال است
سرمایهی ما بال شکستهست چو فطرس
در دایرهی سوختگان بال وبال است
هرکس که تو را خواست، تو را یافته آخر
چون خواستنت سادهترین راه وصال است
ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه
اندیشهی مردم همه دیدار هلال است
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عجل_الله
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام عزیزان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
اگرچه نیست، ولی لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
به سینهها نفس روزگار بند آمد
به بازدم نرسیده جهان، دم است هنوز
خدا کند که به او مژدهی ربیع دهند
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
#مجتبی_خرسندی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
چون کویر تشنهای محتاج بارانیم ما
همتی ایدل که دلتنگ خراسانیم ما
نیمِدل مشتاق مشهد، نیمِدل مشتاق قم
بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما
پادشاهی دوعالم را به دست آوردهایم
تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما
خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او
وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما
هر زمان در جمع، حرف از آرزوها میشود
جز زیارت حاجتی دیگر نمیدانیم ما
از میان خیل القاب و عناوین در جهان
آنچه سلطان میپسندد بیگمان آنیم ما
تا که فهمیدیم میآید به استقبالمان
از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما
گنبد افلاکیان نور است و ما پروانهایم
ساکنانِ آستانِ قدسیِ این خانهایم
بس که پُرکرده فضای صحن را فريادها
نيست پيدا در حريمت هایوهویِ بادها
کور بينا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت
پشت هم رخ میدهد اينجا از اين رخدادها
جملهای تکرار شد، هرصحن را پُر کرده است؛
"کار من با گوشهی چشم تو راه افتاد"ها
میشود حسکرد از فيروزهکاریهای صحن
حسرت ديوارها را در دل شمشادها
از شفای درد پشت پنجره فهميدهام
نرم شد از اشکِ زائرها دلِ فولادها
ضامنِ آهو شدی، صياد آهو را رهاند
شک نمیکردند در خوشقولیأت صيّادها
پايتخت کشور دلهای عالم مشهد است
مانده حسرت در دل تهران و عشقآبادها
از فراق کربلا دیگر چهغم داریم ما
چونکه در هرگوشهی ایران حرم داریم ما
با همان شوقی که از آغاز، روشن مانده است
در دل ما حسرتِ پرواز، روشن مانده است
"آمدم ای شاه" شد شیرینترین آوای ما
تا قیامت شور این آواز، روشن مانده است
ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم
کورسوی کوچک ابراز، روشن مانده است
فاصله بسیار نزدیک است در دلها بههم
این معانی نزد اهل راز، روشن مانده است
کارهای غیر ممکن نیز ممکن میشوند
پس در اینجا معنی اعجاز، روشن مانده است
سایهی موسیبنجعفر بر سر ایرانِ ماست
نوری از این خانه در شیراز، روشن مانده است
بازهم امشب شب اینشهر بیخورشید نیست
چلچراغ گنبد او باز، روشن مانده است
در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم
دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم
در کنار خوبها گمراه میآيد حرم
با تمام زائرانش راه میآید حرم
هیچفرقی نیست بین زائرانش، چونکه هم_
بنده میآید حرم، هم شاه میآید حرم
لحظهای خالی نمیماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شبها ماه میآيد حرم
رتبهها برعکس دنیا میدهد اینجا جواب
کوه از شوق تو مثل کاه میآید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله میآيد حرم
هرکه میخواهد ببیند قطعهای از عرش را
راه خود را میکند کوتاه؛ میآيد حرم
خوشبهحال هرکسی که ساکن شهر قم است
گاه میآيد حرم، بیگاه میآيد حرم...
ملجأ هر آشنا، غمخوار هر بیگانهاند
سیزده معصوم در اینخانه صاحبخانهاند
هیچکس از اینحرم با دستخالی برنگشت
از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت
این حرم آرامش محض است و از آغوش او
هرکسی برگشت، با آشفتهحالی برنگشت
اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم
از کنار او دلم در خردسالی برنگشت
پیشازاینها قم کویر شورهزار خشک بود
بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت
این حرم خاصیتش علامهپروربودن است
طالب علم از حریمش بیتعالِی برنگشت
این چه رازی شد که جز با نیت او "مرعشی"
از کنار مرقد مولیالموالی برنگشت
گرچه ما همسایهی خوبی برایش نیستیم
روی او یکلحظه هم از این اهالی برنگشت
ناگهان دل را به سمتوسوی دیگر میکشم
با نسیمی از حرم تا جمکران پر میکشم
وقت وصف تو زبانم در دهان میایستد
در بیان آن معانی از بیان میایستد
صاحبالعصری و میچرخد زمان با اذن تو
هر زمان یاد تو میاُفتم، زمان میایستد
همنشینِ درددلهای زیادش میشوی
زائرت هر گوشهای از جمکران میایستد
بی خبر از وسعت لطف و بزرگیهای توست
هرکسی چشمانتظارِ دیگران میایستد
از خدا امر ظهورت را تقاضا میکند
هر زمان دستی بهسمت آسمان میایستد
روح با شوق تو برمیخیزد از جسم جهان
جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان میایستد
آنزمانکه میرسد بانگ "اناالمهدی" بهگوش
کعبه برمیخیزد از جا و اذان میایستد
عمر داغ دوری از تو رو به پایان میشود
عاقبت یکروز این آتش گلستان میشود
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_رضا_علیهالسلام
#مناجات_با_امام_رضا_ع
دوباره عرض ِادب، عرض ِاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود "سلام از دور"
سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور...
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتِبام، از دور!
اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور
دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک...
اگرچه لطفِ تو بودهست مستدام از دور
#مجتبی_خرسندی
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
#امام_زمان_عجل_الله
جهان اگرچه که در ظاهر امنوآرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تامل کنیم، اوهام است
قسم بهدوستی گرگومیش صبحوغروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهیشهرت خوشابهحال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواج تند سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
برای سوختن آمادهاند عشاقت
چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
#مجتبی_خرسندی
#امام_رضا_علیهالسلام
ترکیببند مدحومرثیهی رضوی؛
به دست لطف تو روزی کم فراوان است
که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است
زبان گریهی بیاختیار میگوید؛
"و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است
به کیمیای تو هر قطره میرسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است
قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است
نمونهاند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است
قسم به جان جواد تو میدهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است
به شعر سادهی من هم صله عنایت کن
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است
دو دست خالی و بار گناه آوردم
به بارگاه تو آقا پناه آوردم
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود؛ "سلام از دور"
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
پناه ما کرم توست یا امام رضا
زیارت حرم توست یا امام رضا
خوشا به حال هرآنکس که شد مسافر تو
که جنّ و انس و ملک بودهاند زائر تو
تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد
که مشهدی شده و آمده مجاور تو
دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد
دمی که پر بزند در حریم طاهر تو
رضای توست رضای خدا امام رضا
گذشته است اگر از همه به خاطر تو
چقدر در دل خود با تو حرفها دارد
که بین قافیهها گم شدهست شاعر تو
حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما
به کافری هرآن کس که بوده کافر تو
به لطف توست که ما گریهکن شدیم آقا
هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو
تو مشرفی به غم کربلا، تو روضه بخوان
تو روضهخوان حسینی، بیا تو روضه بخوان
دلم گرفته از این روزگار یابنشبیب
چرا که رنگ خزان شد بهار یابنشبیب
به هوش باش که "ان کنت باکیا لشیء"
فقط برای حسینم ببار یابنشبیب
همان که از اثر تشنگی به چشمانش
شد آسمان و زمین چون غبار یابنشبیب
همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید
که شد به نیزه سر شیرخوار یابنشبیب
حجاب عرش خداوند بود عمهی ما
که شد به ناقهی عریان سوار یابنشبیب
از اهلبیت اسارت نرفته بود زنی
علیالخصوص در آن گیرودار یابنشبیب
ولی بدان پسرم انتقام میگیرد
کشیدهایم اگر انتظار یابنشبیب
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امام زمان
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام عزیزان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
اگرچه نیست، ولی لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که به او مژدهی ربیع دهند
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی
#ترحیم_خوانی
#پندیات
بگو با هرکه در تاریکی دنیا شده محصور
"وَ مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ نورًا، فَما مِن نور"
جهان مانند بازار است و سودش را کسی برده
که - با هرقیمت - از یاد خدا یکدم نباشد دور
همیشه خوب سهم خوب و بد هم سهم بد باشد
جهان شد برقرار از روز اول با همین منشور
یقین در آسمانها شهره خواهد شد هر آنکس که
بماند در زمین از دیدهی نامحرمان مستور
کلام عبد چیزی جز "سَمِعنا و اَطَعنا" نیست
زمانی که به او از جانب رب میرسد دستور
من از "والله یَهدی مَن یَشا" اینگونه فهمیدم
که بیاذن خدا حتی هدایت هم نشد منظور
اگر در خانهی دل شد چراغ یاد او روشن
نه تنها در زمین، در آسمان هم میشوی مشهور
«وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ»
کدامین نعمت او کرده ایانسان تو را مغرور؟
یقیناً چیزی از چشم خدا پنهان نخواهد ماند
سر سنگ سیاهی در دل شب، رفتن یک مور
جهان مثل کویری پر سراب است و بشر تشنه
کجا از دیدن باده شود سرمست یکمخمور؟
اگر نوح است در کشتی، اگر یونس به بطن حوت
اگر عیسیست در معراج، اگر موسی به کوه طور
"وَ لِله یُسَبِّح فیالسماواتِ و فیالارضِ"
اگر بر دار شیپور اناالحق میزند منصور
خداوندا نصیب ما مکن جز رستگاری را
در آن ساعت که اسرافیل دارد میدمد در صور
خدایا بینهایت دوستت دارم که میدانم
که با محبوب خود روز قیامت میشوم محشور
#مجتبی_خرسندی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
آیات محکمات خدا مدح حیدر است
ذکر لب پیمبر ما مدح حیدر است
هر روزِ ما به مدح علی میشود شروع
هوهوی صبحِ بادِ صبا، مدح حیدر است
بايد که يک قصيدهی بیانتها سرود
وقتی تمام قافيهها مدح حيدر است
ذکر رکوع و سجدهی ما؛ یاعلی مدد
ذکر قنوت؛ - جای دعا - مدح حیدر است
وقتی که در بهشت کسی میزند به در
در گوشها به جای صدا مدح حیدر است
در مدح هيچکس نسروديم غير از او
پس شعر ما هجابههجا مدح حیدر است
مدح تو صفحهصفحهی دیوان ما شدهست
ترکیببند مدح تو بیانتها شدهست
تو نه خدایی و نه بشر، چیستی علی؟
لطفا خودت بیا و بگو کیستی علی
موضوع منبر همهی واعظان شهر
اثبات این شده که خدا نیستی علی
با این که اختیار عوالم به دست توست
اما نماد سادهترین زیستی علی
توحید را دلایل بسیار لازم است
هرچند که تو یکتنه کافیستی علی
بیپرده با خدای خودت حرف میزنی
وقتی برای نافله میایستی علی
نهجالبلاغه خواندم و پرسیدم از خودم
تو نه خدایی و نه بشر، چیستی علی؟
ثبت است بر جریدهی تاریخ نام تو
مبهوت مانده عقلِ همه در کلام تو
مست از شراب کوثر نهجالبلاغه نیست
هرکس که پای منبر نهجالبلاغه نیست
وقتی برای فهم کلام خدا، دری
آسانگذرتر از در نهجالبلاغه نیست
وقتی که مرتضی و محمد برادرند
قرآن مگر برادر نهجالبلاغه نیست؟
زیبا نمیشود سخن هر خطیب اگر
آراسته به زیور نهجالبلاغه نیست
در کارزار عدل، صدایی رساتر از
فریادهای حنجر نهجالبلاغه نیست
حق ماندنیتر است! که بعد از هزارسال
زخمی به روی پیکر نهجالبلاغه نیست
زیبندهی علیست خطاب "ولی" فقط
تنها علیست با حق و حق با علی فقط
از مهد ذکر روی لبم تا لحد علیست
من حقپرست هستم و حق تا ابد علیست
نام علیست ذکر دم و بازدم هنوز
یعنی که حرف هر دم ما بیعدد علیست
ننگ است، ننگ، رو به کس دیگری زدن
وقتی که در جهان دم صاحبمدد علیست
هرکس که با علیست، ردیف است کار او
معیار در شناخت هر خوب و بد علیست
در راههای سخت رسیدن به آسمان
با دیگران نباش که تنها بلد علیست
ای دل به هوش باش که با این همه گناه
تنها کسی که شافع ما میشود علیست
شکرخدا که زندگی ما هدر نشد
پای کسی به غیر علی عُمْر سر نشد
دنیا ندارد عاقبتی جز تلف شدن
غیر از غلام کوی امیر نجف شدن
هرکس که با علیست در اوج شرافت است
ای دل بکوش در طلب باشرف شدن
اجداد ما محب علی بودهاند و بس
یارب روا مدار به ما ناخلف شدن
گیرم هزار مرتبه دشمن حدیث ساخت
اما نبود حدّ کسی "لوکَشَف" شدن
گردنکشانِ قوم عرب خوب واقفند
مرگ است در نبرد به حیدر طرف شدن
پیغمبر از غدیر به ما یاد داده است
باید به پای عشق علی جانبهکف شدن
دریا شدن کمال کویر است با علی
هر روز، روز عید غدیر است با علی
ما از الست مست شدیم از خُم غدیر
پس نام ما رقم زده شد مردم غدیر
در بحر بیکران ولایت شناور است
هر دل که قطرهای شده در قلزم غدیر
کاملترین شریعت توحید، شیعه بود
وقتی که نازل آمده "أکمَلتُم" غدیر
چشم حسود اهل خطا کور میشود
دودی اگر به پا شود از هیزم غدیر
هرگز اسیر مملکت ری نمیشود
هرکس که خورد لقمهای از گندم غدیر
بعد از غدیر هرچه در اشعار گفتهایم
از معجزات حیدر کرار گفتهایم
با این که از بیان علی عقل عاجز است
اما چهجای حرف، که بحرالمعاجز است
هر آیه از کتاب خداوند مدح اوست
این نکته در سراسر آیات بارز است
یلهای کارزار عرب رام میشوند
هرجاکه ذکر او دم "هَل مِن مُبارِز؟" است
شوق "فَمَن یَمُت یَرَنی" گفتن علی
حتی به روح قابضالارواح، قابض است
ایراد قافیهست، ولی دست من که نیست
مدح امیر عشق در اشعار نافذ است
هر شاعری برای علی شعر گفته است
شاهدمثال حرف من این شعر حافظ است؛
گیرم که در فنون ادب سخت ماهر است
هرکس که شعر گفته برای تو، شاعر است
ای دل غلام شاهِ جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
آنرا که دوستی علی نیست، کافر است
گو، زاهد زمانه و گو، شیخ راه باش
امروز زندهام به ولای تو یاعلی
فردا به روح پاک امامان گواه باش
[صحنوسرای شاه نجف را شبانهروز]
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
"حافظ" طریق بندگی شاه پیشه کن
وآنگاه در طریق چو مردان راه باش
عالَم هنوز بر سر عهدیست باعلی
رمز ظهور حضرت مهدیست یاعلی
✍ #مجتبی_خرسندی
بهمناسبت ٢۴ ذی الحجه #روز_مباهله
هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید
یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید
از سنگهای سخت که بالای کوههاست
تا ریگهای ریز بیابان بیاورید
هم مردهای جنگی و یلهای غولکُش
هم اسبهای سرکش تازان بیاورید
آوردهاید هرچه که در چنته داشتید
اما اگر کم است، دوچندان بیاورید
من با کتاب وحی اگر آمدم، شما
صدها هزار حجت و برهان بیاورید
من با علی و فاطمه و بچههایشان
اما شما سپاه فراوان بیاورید
ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم
حتی اگر هزار هزاران بیاورید
این معجزه به معنی اتمام حجت است
وقتش رسیده است که ایمان بیاورید
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عجل_الله
#هلال_محرم
کجا شیرینتر از این غم در عالم میشود پیدا
که شادیهای عالم در همین غم میشود پیدا
همین که تکیه برپا میشود با رخت خونآلود
هوای روضه در عرش معظم میشود پیدا
خدا مرثیهخوان است و ملائک مستمع هستند
در آن بزمی که حتی مثل آن کم میشود پیدا
هوای شهر رنگ عشق میگیرد به خود، وقتی
که روی سردر هر خانه پرچم میشود پیدا
گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد
همین که کنج چشمی اشک نمنم میشود پیدا
حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است
که در اطراف او هرجور آدم میشود پیدا
مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا
میان چشمهای ما دو زمزم میشود پیدا
هوای گریه کردن دارم و دلتنگ بارانم
مسیر روضه از این بین کمکم میشود پیدا
غمی کهنه دلم را میفشارد هر زمانی که
هلال تازهی ماه محرم میشود پیدا ...
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#غزل
هرجا سراغی، از غم گرفتیم
در سینه بزم، ماتم گرفتیم
در هرمقامی، خدمت گزیدیم
سینه زدیم و، پرچم گرفتیم
اکسیر اعظم، ذکر حسین است
عالم بههم ریخت، تا دم گرفتیم
سنگ دل ما، با گریه شد آب
از چشمهی چشم، زمزم گرفتیم
گریه برای، داغ تو بوده
ارثی که ما از، آدم گرفتیم
ما سنگ بودیم، با گریه بر تو
حکم نگین از، خاتم گرفتیم
لطف تو بیش از، این حرفها بود
لطف تو خیلیست، ما کم گرفتیم
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عج
#مناجات
خبر آمدنت آمده از راه، بيا...
سر بزن ازدل يک جمعهی ناگاه، بيا!
ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا
تا که کامل بشود نيمهی اينماه، بيا
عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار
بازهم با دل آلودهی ما راه بيا
درد ما بیخبریهاست، خودت باخبری
ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا
خواب غفلت شده کار همهی ما بیتو
يوسف قافله! يکسر به لب چاه بيا
جمعهها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه! بيا
زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم
آه ای جانِ بهلب آمده! کوتاه بیا...
گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است"
خبر آمدنت آمده از راه، بیا...
🔸️شاعر:
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عجل_الله
#جمعه_های_انتظار
خبر آمدنت آمده از راه، بيا...
سر بزن ازدل يک جمعهی ناگاه، بيا!
ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا
تا که کامل بشود نيمهی اينماه، بيا
عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار
بازهم با دل آلودهی ما راه بيا
درد ما بیخبریهاست، خودت باخبری
ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا
خواب غفلت شده کار همهی ما بیتو
يوسف قافله! يکسر به لب چاه بيا
جمعهها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه! بيا
زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم
آه ای جانِ بهلب آمده! کوتاه بیا...
گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است"
خبر آمدنت آمده از راه، بیا...
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
صدای گریه از عرش معلّی میرود بالا
همین که نیمهشبها دست زهرا میرود بالا
گمانم مرکز ثقل زمین را شعلهها سوزاند
که آتش از در و دیوار دنیا میرود بالا
هنوز از ماجرای کوچهها شرمندهاش هستند
اگر دیوارها کج تا ثریا میرود بالا
تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار
که روی شانهها تابوت مولا میرود بالا
سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن
فقط هر آینه دیوار حاشا میرود بالا
شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند
که دود آتشِ امروز، فردا میرود بالا
به لب در هر قنوت آوای "أَینَالمُنتَقِم؟" داریم
که دست لطف مادر نیز با ما میرود بالا
🔸️شاعر:
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/kanonemadahantiranokarvan
#امام_زمان
#دعای_فرج
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
✍ #مجتبی_خرسندی
#حضرت_زهرا_س_مدح
سلام بر تو که هممعنیِ سلام تویی
دوام مذهب شیعه علیالدوام تویی
دخیل یک نخ چادرنماز تو هستیم
به استناد روایات «فیضعام» تویی
گرهگشای دوعالم فقط تو هستی و بس
اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی
تویی تمام نبی و تویی تمام علی
به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟
قسم به ساحت «اُمُ الأَئِمَّةُ النُّجَبا»
که بر تمام امامانمان امام تویی
حماسهی تو که همسنگ خطبهی فدک است
نشانهایست که احیاگر قیام تویی
به روز حشر شفاعت فقط به عهدهی توست
چرا که صاحب این اختیار تام تویی
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعرانِ دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشمشدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترمشدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بوده است: "یازهرا"
خبر رسیده به شب، موقع سپیده شده
که روح صبح به جانِ سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمَثَل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آنکه برای اهل زمین
غبار معبر او سُرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
همینکه نام تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیههایش از آسمان آمد
برای بُردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلتِ قدر است
بهجز تو رَختِ محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امان زمان
زمانهایست که شأن امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام، گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام، گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام، گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام، گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشتِبام، گم شده است
به شامِ تار، پگاهِ ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایِ قنوتِ فاطمه است
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت
جانی دوباره بر تن بیجان عشق ریخت
جبریل با بشارتی از نور سر رسید
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
"لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد
در پایههای سست و پریشان عشق ریخت
دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش
نظمی به حال بیسر و سامان عشق ریخت
با تیشه، ریشهی غم هجران زد و سپس
"شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت
مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد
صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت
قفل شکستهی دل ما را کلید شد
آزادی دوباره به زندان عشق ریخت
بوی بهشت از نفس اوست شمّهای
هرکس گرفته ذکر جوادالائمهای
وقتی که میرسید گدا در حوالیاش
پُر میشد از کرامت او دست خالیاش
شهری که میزبان جوادالائمه است
هرگز نرفته فقر به سمت اهالیاش
حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود
یکگوشه از مقام کرامات عالیاش
باشند اگر تمام جهان میهمان او
پایان ندارد این کَرَم لایزالیاش
عالِم شدهست هرکه به این خانه آمده
دنبال پاسخ جملات سؤالیاش
دنیا برای دشمن او چون جهنّم است
اما بهشت بوده برای موالیاش
هرکس که ناامید به لبخند او رسید
مرهم گذاشت بر غم آشفتهحالیاش
لبخند توست داروی هر درد یاجواد!
جانم فدای ابنرضا و اباجواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر
این گوشهچشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر
با دست پُر به خانهی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر
این بیتها گدای جوادالائمهاند
با این نیت ردیف شده در غزل فقیر
در آستان مرحمت عشق مَحرم است
هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود
چرا که رزق ما از سفرهی موسیبنجعفر بود
اگر بابالحوائج خوانده میشد علتش این است،
که با قلب شکسته مرهم دلهای مضطر بود
زن بدکار و بُشر حافی و مردان زندانبان
به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود
عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او
به دوشش بار جُرم دوستان تا روز محشر بود*
اسیری که تمام مدت آزادیاش تنها
زمان رفتن از زندان به یک زندانِ دیگر بود
امام مهربانِ مسلمین، افطار هر روزش
به دست سندیبنشاهکِ ملعونِ کافَر بود
اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند
که بر یک تختهپاره در غل و زنجیر، پیکر بود
به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را
به او گفتند: "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود
✍ #مجتبی_خرسندی
* امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
«إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي»
ترجمه: «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم، شیعیان را حفظ کردم»
📚کافی، ج ۱، ص ۲۶۰