eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
356 دنبال‌کننده
319 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی خدا به موسیِ جعفر بِداده یک دختر ز دختران جهان در زمان خود برتر که بود فاطمه نامش چو مادرش زهرا چه مادری که پیمبر بخوانده اش مادر ▪️ داده داور به موسیِ جعفر دختری نیک سیرت و منظر نام او فاطمه بود که رضا مفتخر باشد از چنین خواهر ▪️ حضرت موسی بن جعفر را یگانه دختری حق عطا کرده منوّرتر ز ماه و مشتری شهرتش معصومه و نام گرامش فاطمه دختر است و خواهر و عمه به سه نام آوری
درب رحمت بار دیگر باز شد شور عشق و عاشقی آغاز شد در مدینه شور و غوغایی شده خانه موسی تماشایی شده نخل باغ دین حق داده ثمر نجمه امشب زاده یک قرص قمر در سپهر دین حق ماه آمده دخت موسی با دو صد جاه آمده آمد امشب دختر مظلومه اش سر زده ماه روی معصومه اش نور ایمان و ولایت آمده خواهر شمس هدایت آمده هدیه ای بر شیعیان داده خدا آمد امشب فاطمه اخت الرضا پاره ی قلب نبی خاتم است کوی او دارالشفای عالم است گلبن عترت که خویش فاطمی است همچو زینب عطر و بویش فاطمی است واژه ها در مدح او گردیده گم گه مدینه می رود گه شهر قم از وجودش شهر قم زینت گرفت خاک ایران زین زمین عزت گرفت دربی از قم وا شود سوی بهشت زان حرم بر جان رسد بوی بهشت او چو شمع و شیعیان پروانه اش حاتم طایی گدای خانه اش از کرامات خدای لایزال زینبی سیرت بود زهرا خصال زائرینش را کرامت می‌کند در کرامت او قیامت می‌کند صحن زیبایش بود باب الکرم دردها درمان شود در آن حرم ای امید شیعیان معصومه جان عمه ی صاحب زمان معصومه جان ای گل زهرا شب میلاد تو خانه ی دل ها شده آباد تو امشب از لطف تو مهمان توام ریزه خوار ریزه خواران توام کن نظر بشکسته بالی مرا پر کن امشب دست خالی مرا عیدی ام را کن عطامعصومه جان قسمتم کن کربلا معصومه جان نوکر درگاه تو هستم (رضا) حب و مهرت را نما بر من عطا زین همه لطف شما شرمنده ام از شما دم می زنم تا زنده ام
۱٣ (سرود حضرت معصومه س) مدینه امشب از لطف خدا چون وادی طور است علی سوم آل محمد شاد و مسرور است ز نسل فاطمه،رسیده دختری که بر خلق جهان،کند او مادری مدد معصومه جان۴ گلی از بوستان آل عصمت وا شده امشب امام هفتمین از لطف حق بابا شده امشب دوباره نخل دین،شد امشب پرثمر به دنیا خواهر،رضا شد جلوه گر مدد معصومه جان۴ ز شادی موسی جعفر زند بوسه به رخسارش به سجده رفته و خواهد خدا باشد نگهدارش گل باغ جنان،شده امشب عیان به دنیا آمده،صفابخش جهان مدد معصومه جان۴ مهی سر زد ز دامان عروس فاطمه امشب بود در خصلت و خلق و خویش او تالی زینب بُوَد او هدیه‌ای،ز خلاق مبین ز نسل احمد و،امیرالمومنین مدد معصومه جان۴ بود او دختر موسی بن جعفر از تبار نور تمام عالم هستی ز یمن مقدمش مسرور همه بنشسته در،پناه فاطمه دل از عالم برد،نگاه فاطمه مدد معصومه جان۴ بود آن مرقد پاک تو در قم جنت شیعه بود مهر و ولای او به دل ها عزت شیعه پناه عالمی،منم عبد فقیر ز لطف و مرحمت،بی بی دستم بگیر مدد معصومه جان۴ کرم کردی به من از لطف و جودت گشته مهمانت شب میلاد تو گردیده ام ریزه خور خوانت همیشه بوده ای،مرا پشت و پناه به حق مادرت،نما بر من نگاه مدد معصومه جان۴
(سرود حضرت معصومه س) ذیقعده جلوه کرد(نور خدا رسید)۲ روز تولدِ(اخت الرضا رسید)۲ مدینه در سرور گردیده همچو طور هنگامه ی حضور معصومه جان مدد۳ از نسل مصطفی(مظلومه آمده)۲ بر هفتمین امام(معصومه آمده)۲ او هدیه از رب است مولود امشب است تالی زینب است معصومه جان مدد٣ این دخت نجمه و(موسی بن جعفراست)۲ در استقامتش(زهرای اطهر است)۲ رویش چو فاطمه بویش چو فاطمه خویش چوفاطمه معصومه جان مدد٣ آن کوی و مرقدش(باشد بهشت من)۲ مهر و ولایتش(اندرسرشت من)۲ هستم گدای او مست ولای او محو صفای او معصومه جان مدد٣ امشب ز مرحمت(ای منشأ سخا)۲ جان رضا نگه(امشب نما به ما)۲ شور ولایتی نور هدایتی بنما عنایتی معصومه جان مدد٣ از کودکی خویش(هستم غلام تو)۲ بر روی قلب من(حک گشته نام تو)۲ ای صاحب حرم بی بی با کرم مسکین این درم معصومه جان مدد٣
(سرود حضرت معصومه س) سبک ای گل ناز من همه جا غرق نور،همچو وادی طور پر ز شادی و شور،شد مدینه شیعیان شادمان،آمده در جهان آن که در عالم است،بی قرینه آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢ در جهان وجود،از خدای ودود گشته با مقدمش،نور باران هدیه از رب رسید،شبه زینب رسید نجمه با دیدنش،گشته شادان آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢ نور حق جلوه گر،شده از این قمر همه از این خبر،گشته اند شاد زین گل هاشمی،که بُوَد فاطمی شیعه از بند غم،شده آزاد آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢ قبله ام روی توست،کعبه ام کوی توست از شمیم تو گل،مست مستم شکرلله که من،شب میلاد تو همچو سائل به ره،بنشستم آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢ زینت شهر قم،عزت شهر قم از وجود تو و،حرم توست ای گل فاطمه،هرچه داریم همه از نگاه تو و،کرم توست آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢ ای امید دلم،همه ی حاصلم لطف تو شاملم،از ازل شد گر که من شیعه ام،با شما بیمه ام لطف آن قادر،لم یزل شد آمد آمد گل باغ صفا،نور سرمد آمد اخت الرضا٢
(سرود حضرت معصومه س) بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد شهر یثرب شده چون وادی طور قلب شیعه بود در شادی و شور دختر نجمه و موسی بن جعفر آمده در جهان نور الا نور بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ گل خیرالنساء آمد خوش آمد عزیز مرتضی آمد خوش آمد امشب از لطف خاص حضرت حق همه هست رضا آمد خوش آمد بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ در سپهر ولا سر زد یکی ماه گل باغ ولایت آمد از راه در جهان تالی زینب و زهرا فاطمه آمده با عزت و جاه بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ از کرامات حی ذوالمن امشب از سپهر ولا سر زده کوکب گل بریزید به زیر قدم او آمد آیینه ی حضرت زینب بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ گر به درگاه پاکت روسیاهم شب میلاد تو بر تو پناهم ای امید همه عالم هستی گل زهرا ز لطفت کن نگاهم بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ جنت شیعیان صحن و سرایت شامل عالمی لطف و عطایت امشب ای نور دیدگان نجمه کن نظر بر من ای گل ولایت بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ 👏
ای پناهِ اهلِ محشر عیدِ میلادت مبارک ای همه روحِ مطهّر عید میلادت مبارک ای رخت مِرآت مادر عید میلادت مبارک ای گل باغِ پیمبر عید میلادت مبارک ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک ای سلامِ چارده معصوم بر جان و تنِ تو نام تو معصومه و، عصمت گلی از دامنِ تو بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو پا به چشم قم نهادی قلب قم شد گلشنِ تو یافت این خاک از تو زیور عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک نور از هر سو به ایوانِ طلایت سجده آرد حور بر خاکِ قدوم زائرت صورت گذارد جود با کلِّ وجودش هرچه دارد از تو دارد دانش از گلدسته‌هایت بر سرِ فِیضیِّه بارد عِلم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک دُخت و اُخت و عمۀ‌ سه حجت داور تویی تو پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو فُلکِ استقلالِ مُلک شیعه را لنگر تویی تو گر درِ جنّت ز قم وا می‌شود،آن در تویی تو بضعۀ یاسین و کوثر!عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک قبه‌ات را اِقتدار قُبَّةُ الخضراست، آری! تربت تو تربت گم گشتۀ زهراست، آری! زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری! صورتت راصورت اِنسیةُالحوراست،آری نخل«میثم»از تو پُر بَر،عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک
سلام نجمه که ماهِ منور آوردی از آن سپهر که خورشید خاور آوردی سلام نجمه سلامی به پاکیِ صلوات به جانِ تو که چنین پاک° گوهر آوردی سلام نجمه که از دامن مطهر خویش برای ثامن الاطهار خواهر آوردی وجود قبله ی هفتم امام هشتم را ز حُسن، آینه ای در برابر آوردی اگر چه کوثرِ قرآن یکی و آن زهراست تو چشمه ای که برآمد ز کوثر آوردی پس از رضا پسری با تمام خوبی ها بِه° از فرشته چو معصومه دختر آوردی ز فیضِ تربیتِ باغبان عصمت باز گلی ز گلشن موسی بن جعفر آوردی بلند نغمه ی الله اکبر از عرش است که خود منادیِ الله اکبر آوردی نه مریم و نه صفورا نه هاجر و حَوّا زهی مدینه که زهرای دیگر آوردی پس از خدیجه و زهرا تویی تو مادر ناب چو زینب از همه نِسوان تو برتر آوردی اگر چه کودک، بر کائنات حکم گذار اگر چه دختر، در فضل مادر آوردی دوباره دایره ی عشق را صفا دادی از این گلی که ز بستان دین بر آوردی به چشم موسی کاظم فروغ بخشیدی که نور دیده ی زهرا و حیدر آوردی ثواب هر نفست صد جنان که امت را شفیعه ی دگر از بهر محشر آوردی الا که نام تو بر عصمتت گواه بود چنین شرف ز نیاکان اطهر آوردی کریمه و نَسَب تو به ده کریم رسد زهی کرم که ز آل پیمبر آوردی اگر چه مادر روح خدا بُوَد مریم تو مریمی که دمِ روح پرور آوردی جمالِ شرعِ نبی را تو زینت افزودی کمالِ دین خدا را تو زیور آوردی تویی کریمه ی آل رسول و مریمشان که ذات طاهر و طُهر و مطهر آوردی ز دور آمدی و گشت راه ما نزدیک که عطر روضه ی قدس پیمبر آوردی عبور کن ز دل و دیده ام که همراهت عَبیر گلشن گل های پرپر آوردی کنم طواف مزارت که در مدینه ی عشق نشان تربت زهرای اطهر آوردی هنوز قبله ی اهل دعاست محرابت به خانه ای که به طاعت شبی سر آوردی مدینه سوخت ز هجر تو چون که رو در توس به شوق دیدن روی برادر آوردی ولی دریغ که رویش ندیده جان دادی ز بس که خون جگر خوردی و بر آوردی
دوبیتی آیینه‌ی حُجب و عفتی معصومه مستوره‌ی نور عصمتی معصومه یا فاطِمَه اِشفَعي لَنا فِی الْجَنَة باب الکرم شفاعتی معصومه
چه افتخاری از این خوب تر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادی دو چندان داد رسید و مایه ی آرامش برادر شد هم از تمامیِ مردان سرش سرآمدتر هم از تمامِ زنان قبیله اش سر شد سُرودنِ از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صد برابر شد به لطف آن که به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم توس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه محل آمد و رفت دو صد پیمبر شد به ذرّه پروری اش بس همین که جبرائیل در آسمانِ کریمانه اش کبوتر شد مدینه فاطمه اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد
دوبیتی وقتی که قدم رنجه به ایران کردی ما را سرِ خوانِ خویش مهمان کردی ما را همه عمر ، ساکنِ دائمیِ بین الحرمینِ قم خراسان کردی @nohe_sonnati
دوبیتی یک روز عجیب محترم خواهم شد محبوب ترین خاک عجم خواهم شد معصومه به قم اگر نگاهم بکند من کاشی سر در حرم خواهم شد
حیا و عصمت و پاکیزگی را در رُخَت دیدند تو را بِرّه، تقیّه، عابده، معصومه نامیدند وجودت روشنی‌بخشِ دل موسی بن جعفر شد چه نعمت‌ها که از یُمن قدم‌های تو باریدند علی موسی الرضا خوشحال‌تر از کل عالَم بود ملائک از تهِ دل بعد میلاد تو خندیدند هزاران فطرس دلسوخته با صد هزار امّید برای عرض حاجت دور چشمان تو چرخیدند چه با حسرت ضریح و بارگاهت را نشان دادیم به آن ها که نشان از مدفن خورشید پرسیدند
از لحظه‌ی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست شيرينیِ اين لحظه‌ها در هر وصالی نيست مهمان درگاهت شدم با اين‌كه می‌دانم اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست مانند شمعی می‌درخشی بين زائرها دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست باران لطف و رحمتت يک‌ريز می‌بارد در هيچ فصلی اين حوالی خشک‌سالی نيست حاجت‌روا از قم به تهران باز می‌گردم؟ بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هرکه زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی‌ست که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آن چه در صحن تو هرگز نتوان یافت، «غم» است عالِمان ریزه‌خور سفره‌ی احسان توأند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم می‌کنم از مشهد و در هر نَفَسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حَرَمت امن‌ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال‌اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا
چه افتخاری از این خوب‌تر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادیِ دوچندان داد رسید و مایه‌ی آرامش برادر شد هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر هم از تمام زنانِ قبیله‌اش سر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من، که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه‌پروری‌اش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه‌اش کبوتر شد مدینه فاطمه‌اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد
رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت چنان که چشمه‌ی ذوقِ مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل‌های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شاه خراسان چه زینبی آورد مقامش آینه‌ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه‌لبان باده را به خُم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراری از این و آن بریده کجا پناه چادر سر تا فلک‌کشیده کجا مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدح فاطمه‌ها بهتر از علی‌ها نیست تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علیِ ایران است
هرکه رو انداخت، خاطرجمع، زائر می‌شود قبل زائر کوله‌بارِ راه، حاضر می‌شود خوش به حال خانه‌ی خشتیِ نزدیک حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بُریدن مشکل است هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود
ای عطر خوش باور، یا حضرت معصومه! چون باغ بهار آور، یا حضرت معصومه! ماراست گل رویت! بل خاک سر کویت! آیینهٔ جان پرور، یا حضرت معصومه! ای ماه که از نورت! روشن شده در طورت! خورشیدِ بلند اختر، یا حضرت معصومه! ای برگ و بر یاسین، در باغ حیا و دین! آرام دل حیدر، یا حضرت معصومه! در دائرهٔ فریاد، هرگز نبری از یاد مارا به صف محشر، یا حضرت معصومه! از فیض گذرگاهت! شد خاکِ سر راهت! مارا همه تاج سر، یا حضرت معصومه! آیین کرامت را، خورشید امامت را ای خواهر گردون فر، یا حضرت معصومه! چون شمع به هر محفل، هستی همه جا هم دل با شمس فلک افسر، یا حضرت معصومه! در باغ دل رحمت، هم نامی و هم صحبت با دختر پیغمبر، یا حضرت معصومه! چون فاطمه ی زهرا، در باغ دل طاها هستی تو گل باور، یا حضرت معصومه! دل از تو شده روشن، نامت شده در گلشن گلواژهٔ هر دفتر، یا حضرت معصومه! در دیدهٔ آب و گل، از هرچه بگوید دل شأن تو شده برتر، یا حضرت معصومه! مثل تو نخواهد دید، در آینه بی تردید چشم دل قم دیگر، یا حضرت معصومه!
گردیده عیان اهل ولا رحمت دادار خورشید و مهی در مه ذالقعده پدیدار در اوّل مَه دختری از عترت طاها نور بصر فاطمه و حیدر کرّار در خانه ی موسی پسر حضرت صادق آمد به جهان نور دل او گل بی خار بانوی کریمه که بُوَد بارگهش قم خواهر بُوَد این فاطمه بر ثامن الاطهار در یازدهمِ این مه ذالقعده ی زیبا با اذن خدا آمده در صحنه ی این دار سوم علی آن کس که ملقّب به رضا شد باشد حرم محترمش مطلع الانوار در شأن و مقامش بُوَد این بس که به عالم فرموده وَرا پاره ی تن احمد مختار بر ما نظری گر ز عنایت بنماید هشتم وصی ختم رسل سید ابرار حاجات محبان همه را می دهد از لطف با گوشه ی چشمی بگشاید گره از کار ای خسرو خوبان به گدایان نظری کن ما ریزه خور خوان شماییم و به غم یار یا رب تو قبول عرض ارادت ز مقدّم فرما ز ره جود و کرم خالق غفار
جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست شهر قم با قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد خواهر شمس شموس است و لقب معصومه خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان حَرَمت باز برای منِ بد، جا دارد؟
السّلام ای بنت احمد فاطمه السّلام ای نور سرمد فاطمه السّلام ای بنت حیدر فاطمه السّلام ای بنت کوثر فاطمه مرغ جانم پر زند سوی بهشت بارگاهت می دهد بوی بهشت خاک این در سُرمه ی هر زائر است درحریمت مرغ جانم طائر است آسمان را می دهد این بارگاه جلوه ای زیباتر از صد مِهر و ماه جلوه ای از روی زهرا روی تو جان ما پروانه ای در کوی تو جلوه ای دیگر به شهر قم شدی گلشنی، یاسی، شقایق، خُم شدی نور چشمان رضایی، کوثری کوثری، حوری، مَلَک یا دلبری عصمتت سرچشمه از کوثر گرفت چشمه ای از چشمه ی مادر گرفت ای کریمه داده ای بر قم جلا می شود از یُمنِ تو دفع بلا خواهر هشتم امامی، فاطمه دختر باب الکرامی فاطمه تو کریمی، مثل مولایم حسن می زُدایی بار غم از جان و تن در مقامت بَس شفیع محشری آری آری تو شبیه مادری هرکه را باشد هوای فاطمه باید آید در سرای فاطمه َگرچه قبر مادرت باشد نهان زائر کویت بُوَد زائر به آن شهر قم آوازه ای دیگر گرفت شهر قم جسم تو را در بر گرفت دختر موسی بن جعفر فاطمه شافع "سائل" به محشر فاطمه تا ابد معصومه ای یا فاطمه اشفعی لی اشفعی لی فاطمه
کوثر دوباره آمده بر آل مصطفی زینب دوباره آمده گردد شه وفا از قبر بی نشانه ی مادر دلم گرفت آمد که گیرد این دل زخمی کمی شفا آمد که در کویر، گلستان کند به پا آمد که بر تمامی ایران دهد صفا آمد که پا به پای برادر مدد کند از بهر این دیار که دید از خسان جفا آمد برای ما که به دستور وَابتغوا آید به خاطرش ز خدا قول قد عفا آمد که بی نصیب نمانیم از کرم زان مادری که دفن نمودند در خفا ای "عسکری" عطای فراوان کن آرزو آن قدر بخشدت که بگویی تو قد کفا