#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
انتهای تمام جادّهها
باز باید به تو رجوع کنم
کاش خورشید باشم و هر روز
در حریم شما طلوع کنم
شعر خود را اجازه ام بده تا
با سلامی به تو شروع کنم
سحر و صبح و ظهر و عصر و شب
السلام علیکِ یا زینب
السلام علیکِ یا همه کار
السلام علیکِ یا همه کس
السلام علیکِ در همه عمر
السلام علیکِ بر تو و بس
السلام علیکِ باز ، از نو
السلام علیکِ گفتم و پس
تو جواب سلام را دادی
که به این شکل در دل افتادی
بار دیگر سلام بر نورت
مبدأ عشق ، از ولادت توست
مثل زهرا سراسرت خیر است
کرم و لطف و عشق ، عادت توست
تو چنان در عبادتی بی بی
که عبادت پیِ عبادت توست
به خداوندیِ خدا سوگند
عشق تو کرده عشق را در بند
از همان ابتدا شدی آرام
تو به اعجاز رنگ و بوی حسین
وسط آن همه بهشتی رو
باز شد چشم تو به سوی حسین
بی گمان اینکه شد برادر تو
آبرو بود و آرزوی حسین
چشمت افتاد بر جمال جمیل
گریۀ تو به خنده شد تبدیل
جنس دلهایتان ز نور خداست
شده وابسته از همان اول
عشقتان عشقِ بی برو برگرد
شد از این دسته از همان اول
دلِ تو گشته با حسین ، یکی
غیر از او رسته از همان اول
از کمال تو خلق حیرانند
در دو عالم عقیله ات خوانند
واژهء شیرزن به نام شماست
بس که اسطوره شد دلاوریت
عاشقانه ترین وجودی تو
نقطۀ عطفِ عشق ، خواهریت
خواهری کرده ای برای حسین
شده ثابت به او *برادریات*
با تو تنها نه اینکه خواهر داشت
پدر و مادر و برادر داشت
مثل زهرا برای پیغمبر
بودنت افتخار حیدر بود
دختری بهتر از هرآنچه که هست
بر علی اینچنین مقدر بود
اقتدار تو بعد کرببلا
لحظه لحظه چو فتح خیبر بود
متحیر شدم ازین وجنات
هدیه بر توهزار تا #صلوات
گوئیا وارث ابالفضلی
که شده دشمنت زمین گیرت
خطبه خواندی عجب علی گونه
کوفه لرزید وقت تکبیرت
اثر صحبتت به مثل علیست
کوفه و شام تحت تأثیرت
پشت دروازه خطبه تا خواندی
پشت ابن زیاد لرزاندی
ظاهرِ شمرها عوض شده است
دشمنان تو از همان نسلند
ریشه یابی اگر کنیم ، دقیق
به سنان و به حرمله وصلند
کینه ها منشأش ز کرببلاست
و کپی ها برابرِ اصلند
دورِ خود شمر اگر چه پُر داری
غم مخور تا حبیب و حُر داری
تابعیَّت به ما بده زینب
تا بگوییم تابع حرمیم
حرمت بس که با صفاست همه
صبح تا شب مُراجِعِ حرمیم
با تمام وجودمان بی بی
تا قیامت مدافع حرمیم
شیعیانند خادمان حرم
خادمان نه مدافعان حرم
داعشیهای سنگدل بروید
پای جایِ دگر وسط بکشید
حرم زینب است آخر خط
دست ازین بازیِ غلط بکشید
تا نگردیده شیعه دیوانه
دورِ این بارگاه خط بکشید
ما روی این حریم حساسیم
جاش ، باشد تمام ، عباسیم
شاعر: #مهدی_مقیمی
دوبیتی
وقتی که قدم رنجه به ایران کردی
ما را سرِ خوانِ خویش مهمان کردی
ما را همه عمر ، ساکنِ دائمیِ
بین الحرمینِ قم خراسان کردی
#مهدی_مقیمی
#ولادت_حضرت_معصومه_س
@nohe_sonnati
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
حسین گفتم و دل باز در کمندِ شماست
که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست
پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا
دلم زِ بدوِ تولد، علاقهمندِ شماست
دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه
پیِ شفا و تبرک به چای و قندِ شماست
کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد
به صبحگاه جزا موردِ پسندِ شماست
به اهل روضه بگویید روز رستاخیز
به زیر سایهای از پرچمِ بلندِ شماست
دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد
خوشا به حال محبی که شهروندِ شماست
همیشه معتقدم وقت مرگ میآیی
مبر زِ یاد، کسی را که مستمندِ شماست
#مهدی_مقیمی
#امام_هادی_ع
#شهادت
#چارپاره
نیمۀ شب امام رابردند
خانه و خانواده مضطرب است
نگرانِ امامِ هادی شد
سامرا بی قرار و ملتهب است
من بمیرم که پیش چشمانش
سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند
دل هفت آسمان به درد آمد
بس که بی احترامی اش کردند
می بَرَندش بدونِ عمامه
غربت از چشمهاش معلوم است
خوب که ، در رُخش نگاه کنی
مثل جدّش علیست مظلوم است
جان به قربان آن امامی که
دستهایش به غصه زنجیر است
علتِ بردنش به بزم شراب
به گمانم به قصد تحقیر است
متوکل مقابل حضار
اندکی آمد و توقف کرد
بی حیا از شرابِ در دستش
به امام دهم تعارف کرد
خواست تا که امام هادی را
نحوهء دیگری عذاب دهد
گفت با او که شعر میخوانی
منتظر ماند تا جواب دهد
حضرتش قصد شعر خواندن کرد
کرد آغاز معجزاتِ کلام
سخنش مثل تیغ حیدر بود
محشری شد به پا زِ شعر امام
بر سرِ دشمنش خراب ، آقا
گویی آن خانۀ مجلل کرد
شعرها در مَذَمّتِ دنیا
عیش او را به غم مبدل کرد
متوکل که منقلب گردید
در خود احساس روسیاهی کرد
لااقل در میان آن مجلس
از امام آمد عذرخواهی کرد
دشمنی هم سراغ دارم که
پرچم ظلمِ بی امان برداشت
در قبال سری که قرآن خواند
بی حیا چوب خیزران برداشت
پیش زنها و بچه ها ، ملعون
پستی اش را به خلق ثابت کرد
ضربه را بر لب و دهانش زد
صوت قرآن به چوب ساکت کرد
گریه کردیم بر حسین ، ولی
حال زینب کجا و ما ؟ هیهات
ما شنیدیم و خواهرش دیده
وای بر حال عمۀ سادات
#مهدی_مقیمی