eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
316 عکس
53 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳ (حضرت زینب س) ای نور دل زهرا(دخت علی یا زینب)۲ با نام تو می گردد(دل منجلی یا زینب)۲ فروغ دیده ی آل محمد لطف تو بر همه همیشه بی حد یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ از داغ و مصیبت ها(خون شد جگرت زینب)۲ زد داغ برادرها(بر جان شررت زینب)۲ از داغ حسینت خون شد دل تو شرر زد داغ او بر حاصل تو یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ ای دخت علی زینب(راحت شدی از غم ها)۲ جان تو بود بر لب(رفتی به سوی زهرا)۲ لحظه های آخر در شور و شینی یاد کربلا و داغ حسینی یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ همراه حسین زینب(در کرب و بلا بودی)۲ با اهل حرم بانو(در رنج و بلا بودی)۲ در کربلا دیدی رنج و محنت ها بر دوش خود کشیدی کوه غم ها یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ در کرب و بلا دیدی(صد پاره شده اکبر)۲ در پیش روی بابا(از کینه شدی پرپر)۲ دیده ای می ریزد اشک بصرش در کنار جسم اکبر پسرش یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی علی اصغر(لب تشنه و بی تاب است)۲ با حنجر غرق خون(بر دست پدر خواب است)۲ دیدی بر دست بابا علی اصغر با تیر حرمله شد پاره حنجر یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ ای ماه سپهر دین(ای دختر خیر الناس)۲ خون شد دل تو دیدی(افتاده زمین عباس)۲ دیدی دست او از پیکر جدا شد جان پاکش در راه دین فدا شد یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی که گل زهرا(افتاده به موج خون)۲ دشمن که رسید از راه(شد ظلم و ستم افزون)۲ پرده ی حرمت او را دریدند سر پاک حسینت را بریدند یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی که عدو از کین(آتش زده بر خیمه)۲ تن ها همه غرق خون(سرها به روی نیزه)۲ دیدی که دشمن دین وحشیانه بر کودکان می زد با تازیانه یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲
جهت اجرای هم خوانی در جلسه مجمع الذاکرین امشب
سی و چهارمین جلسه مجمع الذاکرین شهرستان امشب۱۹بهمن ماه همزمان با ایام وفات حضرت زینب(س)ودهه مبارک فجرمسجدصاحب الزمان(عج)روستای سوران باحضورریاست محترم اداره تبلیغات اسلامی حاج اقاادریسی
مناجات اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم خیلی برای بندگی همت ندارم اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم چشمی برای دیدن عبرت ندارم امروز و فردا می کنم هنگام توبه حالی برای ترک معصیّت ندارم ارزان خودم را باختم در دار دنیا اما حواسم نیست من قیمت ندارم افتادم اما باز دستم را گرفتی جایی به جز این خانه من عزت ندارم وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است چیزی برای خانه ی غربت ندارم باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است چشم امیدی جز به این رحمت ندارم وقتی حسین بن علی را دوست دارم از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم شب های جمعه مادری قامت خمیده هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده وحید محمدی
وزانهسرگرمیجملات و اشعار شعر امام زمان + مجموع اشعار با موضوع حضرت مهدی (عج) در این قسمت مجموعه شعر در مورد امام زمان حضرت ولی عصر (عج) را آماده کرده ایم. این مجموعه اشعار با موضوع حضرت مهدی (عج) هستند و امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان و عاشقان آن حضرت قرار بگیرد. شاعران و دوستداران حضرت مهدی، اشعار زیبا با مضامین عاشقانه در وصف انتظار ظهور آن حضرت سروده اند که بسیار زیبا هستند و در ادامه این اشعار را قرار داده ایم. شعر امام زمان + مجموعه اشعار حضرت مهدی (عج) چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا +++ قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا همدمی خار کجا +++ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا +++ منتی بود نهادی که خریدی ما را رو سیه برده کجا میل خریدار کجا +++ هر کسی را که پسندی بشود خادم تو خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا +++ کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا عبد گنه‌کار کجا +++ مهر من گر که فتد در دل تو می‌فهمم شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا +++ به خدا چون دل زهرا نگران است دلم یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا +++ کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا +++ یاد گیسوی رقیه جگرم می‌سوزد دست عباس کجا پنجه اغیار کجا *** ✅ مطلب مشابه: متن در مورد امام زمان + جملات زیبا در مورد ظهور امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت +++ تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… +++ ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت +++ یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت +++ آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت +++ با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! +++ دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت *** اشعار حضرت مهدی (عج) جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی +++ چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی +++ نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی +++ در آرزوی رویت ای آرزوی جانم دل نوحه‌کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی +++ بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی +++ دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی +++ گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی +++ گر عاشق دلداری ور سوخته یاری بی ‌نام ‌و نشان می رو زین نام و نشان تا کی +++ گفتی به امید تو بارت بکشم از جان پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی +++ عطار همی بیند کز بار غم عشقش عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی *** ✅ مطلب مشابه: انشا درباره امام زمان (عج) + 7 انشای زیبای ادبی و کوتاه با موضوع حضرت مهدی امام دوازدهم مه مبارک در ابر آرمیده بیا امید آخر دل‌های داغ‌دیده بیا +++ قسم به مهر رخت کشته تیرگی ما را بیا تو ای شب اندوه را سپیده بیا +++ به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا ز پشت در بشنو ناله‌های فاطمه را به سوز سینه آن مادر شهیده بیا +++ عزیز فاطمه جدت حسین در یم خون تو را صدا زند از خنجر بریده بیا +++ به مادری که لبش از عطش زده تب‌خال به شیرخواره انگشت خود مکیده بیا +++ به آن لبی که بر آن چوب می‌زدند به طشت به خواهری که گریبان خود دریده بیا +++ کند تلاوت قرآن سر حسین به نی ببین چه گونه ز لب‌هایش خون چکیده بیا +++ به آن سری که به دیدار دخترش آمد به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا +++ به لاله‌های به خاک اوفتاده از دم تیغ به غنچه‌ای که شد از ضرب تیر چیده بیا +++ به بانگ یا ابتای علی به قلزم خون به ناله‌ای که حسین از جگر کشیده بیا +++ بود به سینه «میثم» هزار درد نهان گواه آن همه غم‌های ناشنیده بیا *** شعر زیبای حضرت مهدی من گریه می‌کنم که تماشا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا +++ حجت قبول دلبر احرام بسته‌ام ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا +++ با گریه کردن این دل من زنده می‌شود دل‌مرده آمدم که تو احیا کنی مرا +++ اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا +++ ای کاش امشبی که تو راهی مشعری همراه خویش راهی صحرا کنی مرا +++ تو سفره‌دار گریه ماه محرمی چشمی پر اشک می‌شود اعطا کنی مرا؟ +++ آقا قسم به چادر خاکی مادرت خواهم شریک گریه زهرا کنی مرا +++ آیا شود که مثل شهیدان دم وصال با روی غرق خون شده زیبا کنی مرا +++ بیت‌الحرام سینه‌زنان خاک کربلاست دارم امید محرم آنجا کنی
مرا +++ همراه خویش زائر شش گوشه‌ام کنی مسند نشین عرش معلا کنی مرا +++ ای روضه‌خوان تنگ غروب منا بیا پرچم به دوش ماتم کرب و بلا بیا +++ حاجی فاطمه شده صحرانشین خدا صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا *** حرفی که دارم با شما گفتن ندارد  این حرف‌های بی‌صدا گفتن ندارد +++  این دردها درمان ندارد غیر وصلت این غصه بی‌انتها گفتن ندارد +++  چشم گنه‌کار من و دیدار رویت  دردی که باشد بی‌دوا گفتن ندارد +++  هر بار توبه کردم و هر بار … بگذر  این ماجرای توبه‌ها گفتن ندارد +++  آقا اگر کاری برایت کرده باشم  باشم اگر بی‌ادعا، گفتن ندارد +++  هر صبح و شب گریان غم‌هایت نبودیم  حال دل این بی‌وفا گفتن ندارد +++  آقا خودت یک کربلا روزی من کن  اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد *** اشعار امام زمان امام دوازدهم این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود شب با چراغ عاریه فردا نمی‌شود +++ خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید می‌خواستم ببینمت اما نمی‌شود +++ شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا وقتی که کور شد گرهی وا نمی‌شود +++ یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را عرضه مکن که هیچ تقاضا نمی‌شود +++ اینجا همه من‌اند، من بی‌خیال تو اینجا کسی برای شما ما نمی‌شود +++ آقا جسارت است ولی زودتر بیا این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود +++ تا چند فرسخی خودم ایستاده‌ام تا مرز یأس تا به عدم تا نمی‌شود +++ می‌پرسم از خودم غزلی گفته‌ای ولی با این همه ردیف، چرا با نمی‌شود؟! *** عشق از سرای این دل من پا نمی‌شود مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی‌شود +++ بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود +++ این زندگی بدون تو تلخ است و بی‌ثمر بی روی یار آب گوارا نمی‌شود +++ سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب می‌خواستم ببینمت اما نمی‌شود +++ دق مرگ کرد بسکه مرا خواند بر خودم آیینه از کنار دلم پا نمی‌شود +++ تعجیل کن وگرنه که از دست می‌روم این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود +++ هرگز مکن سؤال چرا ما نرفته‌ایم هر قطره‌ای که فانی دریا نمی‌شود +++ بر من مگیر خرده که درد فراق دوست جز با نگاه دوست مداوا نمی‌شود *** خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا چون شب سیه مگردان روز سپید ما را +++ ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل بر زلف خم به خم زن دست گره‌گشا را +++ فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی جانا ز پرده بنمای روی خدا نما را +++ ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن تا جلوه‌ات ببینم پنهان و آشکارا +++ بی جلوه‌ات ندارد ارض و سما فروغی ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را +++ بازآ که از قیامت برپا شود قیامت تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را +++ ای پرده‌دار عالم در پرده چند مانی آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را +++ بازآ که بی‌وجودت عالم سکون ندارد هجر تو در تزلزل افکند ماسوی را +++ حاجت به توست ما را ای حجت الهی آری به سوی سلطان حاجت بود گدا را +++ عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل از کف به هیچ دادیم سرمایه بقا را +++ ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت درمان کن ای مسیحا این درد بی‌دوا را +++ ای پرده‌دار عالم در پرده چند پنهان بازآ و روشنی‌بخش دل‌های باصفا را *** ✅ مطلب پیشنهادی: عکس نوشته امام زمان و صاحب الزمان (عج) + متن زیبا در مورد امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) شعر در وصف امام زمان سلام ای ماه مهجور زمستان‌های ابرآلود! چرا دیگر نمی‌تابد سرودت از محاق رود +++ مگر روح اساطیر کهن باران بباراند به روی سرزمین‌های اسیر حلقه‌های دود +++ به روی بام‌ها آیینه‌ها گرم تماشایند افق‌های تباهی را برآ ای طلعت موعود +++ نفیر کوزه‌های تشنه اعصار می‌گوید که عشق این ماه سرگردان زمانی این حوالی بود +++ تو را با خوشه پروین همیشه جستجو کردم از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود +++ دلم را این پرستوی غریب آشیان بر دوش بهار خاطراتت خوانده تا آفاق نامحدود +++ الا ای ماه مهجور زمستان‌های ابرآلود! تو را تا کهکشان زخم موزونی دگر بدرود *** مطالب مرتبط متن ناب کوتاه و بلند نیمه شعبان (جملات و عکس نوشته تبریک… متن تبریک نیمه شعبان + جملات زیبا و اشعار تبریک تولد حضرت… به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد +++ اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد +++ به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یک جهت حق گزار ما نرسد +++ هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد +++ هزار نقد به بازار کائنات آرند یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد +++ دریغ قافله عمر کان چنان رفتند که گردشان به هوای دیار ما نرسد +++ دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش که بد به خاطر امیدوار ما نرسد +++ چنان بِزی که اگر خاک ره شوی کس را غبار خاطری از رهگذار ما نرسد +++ بسوخت
حافظ و ترسم که شرح قصه او به سمع پادشه کامگار ما نرسد *** ✅ مطلب پیشنهادی: عکس پروفایل تبریک ولادت امام زمان (عج) + جملات تبریک ویژه تولد امام دوازهم دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم +++ دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم +++ بی‌ تو یک روز خوش نبود و نرفت آب خوش از گلویمان پایین یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم +++ کی بتابی تو یک شب بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟ و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم +++ گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم» +++ آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشک‌ها قطره قطره دریا شد با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم *** وقت است که از چهره خود پرده‌گشایی «تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی» +++ اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی» +++ «من در قفس بال و پر خویش اسیرم» ای کاش تو یک‌بار به بالین من آیی +++ در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست من خوب نیاموختم آداب گدایی +++ عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه برگشتن مایی +++ می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی +++ امشب شده‌ای زائر آن تربت پنهان؟ یا زائر دل‌سوخته کرب و بلایی +++ ای پرسش بی‌پاسخ هر جمعه عشاق آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ *** اشعار عاشقانه برای حضرت مهدی (عج) شدم بر صورتی عاشق که بر مه می‌کند غوغا چه صورت؟ صورت دلبر، چه دلبر؟ دلبر زیبا +++ اگر رویش نمی‌بینم دو چشمم چشمه‌ای گردد چه چشمه؟ چشمه لؤلؤ، چه لؤلؤ؟ لؤلؤی لالا +++ اگر در باغ بخرامد دو صد غلغل برانگیزد چه غلغل؟ غلغل بلبل، چه بلبل؟ بلبل شیدا +++ خیالی را که می‌دارم غمم را همدمی باشد چه همدم؟ همدم محرم، چه محرم؟ محرم دل‌ها +++ نگار من به صد خوبی دو زلفش نکهتی دارد چه نکهت؟ نکهت عنبر، چه عنبر؟ عنبر سارا +++ مرا از بهر جانانی نظامی شربتی باید چه شربت؟ شربت قاتل، چه قاتل؟ قاتل جان‌ها *** من را نمی‌شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می‌نازم شادم که مثل عده معدودی، شعری برای نام نمی‌سازم +++ شعرم برای توست شعاری نیست، کشتی برای موج‌سواری نیست باور مکن که دل به زمین دادم، وقتی تویی بهانه پروازم +++ هر جا که نام نامی تو آنجاست، قلبم بهانه غزلی دارد این سوز ریشه‌ای ازلی دارد، پس با غم عزیز تو دمسازم +++ شعرم اگر چه هیچ نمی‌ارزد، سوزانده است نام و نشانم را می‌سوزم و به هیزم ابیاتم، بیتی به عشق شعله می‌اندازم +++ یا صاحب‌الزمان و زمین موعود، دانای هرکه آمد و هر چه بود گم نامم و تویی تو که می‌دانی، تنها به نام سبز تو می‌نازم *** ✅ مطلب پیشنهادی: اشعار تبریک نیمه شعبان + مجموعه ویژه روز ولادت امام زمان (عج) مرا گویی که چونی؟ چونم ای دوست جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست +++ حدیث عاشقی بر من رها کن تو لیلی شو که من مجنونم ای دوست +++ به فریادم ز تو، هر روز، فریاد از این فریاد روز افزونم ای دوست +++ شنیدم عاشقان را می‌نوازی مگر من زان میان بیرونم ای دوست؟ +++ تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست از این افتاده‌تر کا کنونم ای دوست؟ +++ غزل‌های نظامی بر تو خواندم نگیرد در تو هیچ افسونم ای دوست *** ‏وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده‌ام از اشک‌هایتان +++ ‏داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی ‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان +++ ‏از این همه سحر که گذشته است می‌شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان +++ ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من گریه‌ام به کشته کربلایتان +++ آقا اجازه می‌دهید هر وقت آمدید ‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟ +++ یک روز عاشقانه تو از راه می‌رسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان *** یا رب ز غمش تا چند اشکم ز بصر آید بنشسته سر راهش، شاید ز سفر آید +++ تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش کوکب شِمُرم هر شب، شاید که سحر آید +++ هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن بازش نگرم شاید یک بار دگر آید +++ از دیده نهان اما اندر دل من جایش او را طلبم هر شب شاید که ز در آید +++ با کس نتوانم گفت من راز درون خویش کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید +++ می‌سوزم و می‌سازم از درد فراق اما تیر غم او بر دل افزون ز شمَر آید +++ «حیران» به فغان تا کی با محنت و غم همدم یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید *** من گریه می‌ریزم به پای جاده‌ات تا آیینه کاری کرده باشم مقدمت را +++ اول ضمیر غائب مفرد کجائی؟ ای پ
اسخ آدینه‌های پر معما +++ بی تو سرودیم آنچه باید می‌سرودیم یعنی در آوردیم بابای غزل را +++ حتمی بی‌چون و چرای سبز برگرد … راحت شویم از دست اما و اگرها +++ آب و هوای خیمه سبزت چگونه است؟ اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما +++ بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست ای تک‌سوار جاده‌های رو به فردا +++ آقا، صدای پای سبز مرکب توست تنها جواب این همه «می‌آید آیا؟» +++ یک جمعه می‌بینید نگاه شرقی من خورشید پیدا می‌شود از غروب دنیا +++ آقا نماز جمعه این هفته با تو پای برهنه آمدن تا کوفه با ما *** خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد +++ خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد +++ ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد +++ ظاهراً ذکر تو را می‌گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد +++ راه دیدار تو این بار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد
امام زمان خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد +++ خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد +++ ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد +++ ظاهراً ذکر تو را می‌گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد +++ راه دیدار تو این بار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد +++ گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می‌سایم، نشد +++ دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هر بار، پروایم نشد +++ کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر أین بقیة الله، أین بقیة الله آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده از سینه می کشم آه، أین بقیة الله هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت در دست شمر گمراه، أین بقیة الله
کاش جانم بود قابل تا فدایب می شدم کاش دستم می گرفتی خاک پایت می شدم کاش بودم گِرد ره تا می نشستم در برت کاش بودم خاک تا خاک سرایت می شدم کاش ملک عالم از من بود و می کردم رها ناز می کردم به شا هان و گدایت می شدم کاش جسمم دفن می شد در زمین کربلا خاک زوار حریم با صفایت می شدم کاش خاکم را قضا می ریخت گرد قتلگاه تا به وقت سجده مهر کربلایت میشدم کاش می شد رشته رشته عضو عضو پیکرم روز عاشورا طناب خیمه هایت میشدم کاش می شد چوب محمل استخوانهای تنم تا که هم ره با سرِ از تن جدایت می شدم کاش چون نی سبز می گشتم به دشت نی نوا تا که در آن دشت سوزان هم نوایت می شدم کاش بودم دست دیر راهب ای وجه خدا تا گلاب افشان بر حُسن دلربایت می شدم کاش بودم بوته خاری به دشت کربلا کاشنا با کودکِ بی آشنایت می شدم کاش بودم در گلوی شیر خوارت عقده ای تا جواب ناله ی وا غربتا یت می شدم کاش بودم شیر وحشی تا که زیر آفتاب سایه بان بر قامت و قد رسایت می شدم
ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس کوچه های خاکی قلبم عبور کن آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن آقا بیا و روضه بخوان، زینب (س) و شام با اشک روضه قلب مرا هم بلور کن آقا بیا و روضه بخوان روضه ی عطش یادی ز مشک پاره و اشک و تنور کن آقا بیا و روضه بخوان فاطمیه را سرداب خشک چشم مرا هم نمور کن صبر و قرار رفته ز دلهای عاشقان با دست عشق آتش دل را صبور کن راه نفس نمانده بیا ای گل امید اقا بیا و رنج و بلا را تو دور کن دجال های دشمن دین جلوه کرده اند چشمان فتنه های زمان را تو کور کن
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر با نگاه نافذت ای موسی آل محمد شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر در دل مطموره‌ها داری به فرمان الهی حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو حلقه زنجیر می‌خواند دعا موسی ابن جعفر این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان با تو گردد هم‌نوا و هم‌صدا موسی ابن جعفر تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر ناز بر فیض مسیحا می‌کنم جایی که باشد خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر شُهرت باب‌الحوائج در امامان را تو داری انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر دوست دارم گردنم در حلقة زنجیر باشد تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم تا بدانم با تو چون شد سالها موسی ابن جعفر کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر تو همای قله نوری و زندانت قفس شد در قفس ماند از تو مشتی پر به جا موسی ابن جعفر با کدامین جرم بعد از سالها حبس و شکنجه سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر گوشة زندان بدادی جان و گردیدی رها موسی ابن جعفر
من که بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا از چه دشمن می دهد این قدر آزارم خدایا من که از زندان زمین گیرم نباشد حاجتی دیگر به زنجیر گرانبارم خدایا آه از این زندان ظلمانی و زندانبان ظالم وه کجا افتاده در غربت سرو کارم خدایا جز فروغ گوهر اشکی که با یاد تو ریزم کس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا عاشقان را خواب در چشمان نمی اید از آنرو روز و شب با ذکر تو مشغول و بیدارم خدایا ای که می بخشی نجات از بین آب و گل شجر را کن خلاص از محبس هارون تن زارم خدایا جان زحسرت بر لب آمد وندیرین ساعات آخر دیدن روی رضا را آرزو دارم خدایا کو رضا آرام جانم کو رضا روح و روانم تا از او روشن شود چشم گهر بارم خدایا بر مؤید مرحمت فرما طواف مرقدم را چونکه اشعراش بود مقبول دربارم خدایا سیدرضا مؤید
دلم از دوری اهل وطنم می سوزد نه فقط دل که سراپای تنم می سوزد قوتی نیست که لب وا کنم و ناله کنم روزه ام، خُشکی دور دهنم می سوزد آنقدر زخمی ام از شوری یک قطره ی اشک گاه گاهی همه جای بدنم می سوزد چاله ای پر نم و جسمی که سراسر زخم است جای برخورد تن و پیرو هنم می سوزد زخم و زنجیر به هم لخته شده طوری که تا تکانی بخورم مطعنم می سوزد زخم شلاق و روی این بدن مجروهم پوست انداخته، بسکه زدنم می سوزد آنچنان سوخته قلبم که پس از مردن هم در دل خاک تمام کفنم می سوزد
هدایت شده از .
پیام تشکر اداره تبلیغات اسلامی شهرستان تیران وکرون از حضور حماسی مردم ولایتمدار تیران وکرون در راهپیمایی ۲۲بهمن ۱۴۰۱ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بی تردید حضور حماسی و ماندگار مردم شهرستان تیران وکرون در راهپیمایی ۲۲بهمن ۱۴۰۱ که متقارن بود با چهـل و چهـارمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایـران، جلـوه دیگری به این حضور تماشایی بخشید و خلوص نیت و پایبندی مردم به آرمانهای امام راحل و شهدا و ارزشهای والای انقلاب اسلامی و منویات مقام معظم رهبری را بار دیگر به اثبات رسانید. شما مردم ولایت مدار شهرستان تیران وکرون که همصدا و همپای دیگر مناطق ایران اسلامی در راهپیمایی ۲۲بهمن و جشنهای چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به صحنه آمدید و با حضور پرشور خویش و وفاداری به نظام اسلامی مشت کوبنده ای بر دهان یاوه گویان و استبدادجهانی زدید که به راستی این مشارکت پرشور و انقلابی مردم غیرتمند این دیار ستودنی بود و بر خود واجب می دانم از این حضور ارزشمند و ماندگار تمامی اقشار، ائمه محترم جمعه در ۳ نقطه شهرستان ، فرماندار محترم شهرستان، نیروهای نظامی و انتظامی، روحانیت معزز، نهادها و دوایر دولتی، اصناف، خانواده محترم شهدا، مردم عزیز و بخصوص دانشجویان و دانش آموزان همیشه در صحنه تشکر و قدردانی ویژه را ابراز نمایم. انشاالله به کوری چشم دشمنان این انقلاب و این نظام این مشارکت ماندگار در دیگر برنامه های پاسداشت ارزشهای انقلاب، اسلام ودفاع مقدس استمرار یابـد اصغر ادریسی 🌹رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان تیران وکرون🌹 ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی شهرستان تیران کرون🇮🇷 ...................ایتا👇 @tmtirankarvan .............. روبیکا👇 https://rubika.ir/joing/CIDCGGBA0PCXICXCZRAXQWNKETAEDFBC
تمام خانه پر از آفتاب خواهد شد دوباره برف و یخ کوچه، آب خواهد شد شکوفه ها به چمن، دسته دسته خواهد رست زمین پُر از گل و عطر گلاب خواهد شد بزن تو پرده به سویی، وگرنه ای همه خوب در انتظار تو دلها کباب خواهد شد دلا دعای فرج را بخوان که می دانم دعای زنده دلان، مستجاب خواهد شد زلال سبز نگاهت عنایت ار بکند سوال تشنگی ام را جواب خواهد شد گل محمدی ار بشکفد به طرف چمن دهان دوباره پر از شعر ناب خواهد شد من این فراز، شما را دوباره می گویم تمام خانه پر از آفتاب خواهد شد
( علیه السلام ) یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج یاس گلستان پیغمبر ای پسر زهرا و حیدر سیدی موسی بن جعفر تا به فلک رفته سوز آهت گوشه ی زندان شد قتلگاهت فضل و شرافت بوده گناهت گوشه ی زندان شد قتلگاهت یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج دیده شده با یاد تو تر ای به همه مولا و سرور سیدی موسی بن جعفر گوش دلم بشنود صدای ناله ی جانسوز مادر تو سِندی بن شاهک یهودی تازیانه زد به پیکر تو یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج دل تو شد خون ازکینه و جنایت آن خصم کافر سیدی موسی بن جعفر از غم تو محشری به پا شد حق ّ رسالت چه خوش ادا شد دست و پا بسته با غل و زنجیر گوشه ی زندان جانت فدا شد یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
( علیه السلام ) یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج یاس گلستان پیغمبر ای پسر زهرا و حیدر سیدی موسی بن جعفر تا به فلک رفته سوز آهت گوشه ی زندان شد قتلگاهت فضل و شرافت بوده گناهت گوشه ی زندان شد قتلگاهت یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج دیده شده با یاد تو تر ای به همه مولا و سرور سیدی موسی بن جعفر گوش دلم بشنود صدای ناله ی جانسوز مادر تو سِندی بن شاهک یهودی تازیانه زد به پیکر تو یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج دل تو شد خون ازکینه و جنایت آن خصم کافر سیدی موسی بن جعفر از غم تو محشری به پا شد حق ّ رسالت چه خوش ادا شد دست و پا بسته با غل و زنجیر گوشه ی زندان جانت فدا شد یا سیدی موسی بن جعفر2 مددی باب الحوائج 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
. (ع)  دلی که ، میگیره کنج زندون تو دنیا ، غم میخوره فراوون می مونه ؛ به انتظار فردا ، پریشون روزا هم براش یه شام تاره یه گوشه ای تو زندون سر روی خاک میذاره همیشه این حاجت اسیره که اخرش یه جوری دق کنه و بمیره خوش به حال و روزِ اون  کبوتری که همش به حال پروازه صید تو دام صیاد هی  دلش میگیره باید با این غصه بسازه "یابن زهرا یابن حیدر یا ابالسلطان" بند دوم دوباره وقت عزا رسیده تو قلبم هوای غم پیچیده آقامون شد از بلای دنیا خمیده تو زندون بودی عذاب کشیدی برات بمیرم آقا از کسی خیر ندیدی ولی باز تشنه نرفتی از حال شبیه عشق زهرا نشد تن تو پامال وای خرابه حالت اون نگاه سردت به آسمونه ای مولا چی سرتو اومد داغ تو آقاجون نشسته توی این دلها "یابن زهرا یابن حیدر یا ابالسلطان" بند سوم میگیره،دلم تو این سیاه چال می میرم،بس که زدم پروبال خداییش،چیا کشیده جدم،تو گودال می بینم عمه ی دل شکسته با حال زار و خسته به روی تل نشسته باقدی کمون داره می بینه که شمر به روی سینه با خنجری می شینه آه دیگه تو زندون با خوندن قرآن لبام که خیزرون نخورده وای دیگه یهودی آه دختر من رو توو مجلس شراب نبرده "یابن الزهرا یابن حیدر اباعبدالله" ✍ بقلم: (بند اول) (بند دوم) (بند سوم)
این تن غرق کبودی آسمان را محور است این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است گردنش از دست‌های لاغرش لاغرتر است ساق پایش را ببیند دخترش دق می‌کند خوب شد که نیست اینجا، او ندیده مضطر است بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند گرچه آزادست حالا، حیف دیگر پرپر است ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست پس دهید اورا به ما، وقت وداع اخر است قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است شیعیان هریک کفن در دستْ، اینجا آمدند کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین گریه کن بر آن غریبی که به زیر‌ خنجر است ** خنجرش کند است می‌دانم ولی ای تشنه لب دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است شاعر: ©
( علیه السلام ) 🎤 چه زندان و چه زندانبانی توو این شبای طولانی که تازیونه ست افطارم شبیه بارون میبارم گوشه سیاه چال افتادم به یاد گودال مثل جدم حسین دست و پا میزنم تشنه لب مادرم رو صدا میزنم ( مادرم ، مادرم ... ) تکرار چه شبهای تاریک و سردی چه مردمان نامردی نه دلخوشی نه لبخندی نه آشنا نه فرزندی مُردم از جدایی میوه دلم کجایی ؟ جای تو ، خالیه این دمِ آخری ... من حسینو تو مثل « علی اکبری » مثل جدم حسین دست و پا میزنم تشنه لب مادرم رو صدا میزنم غم و درد من بی اندازه ست تنم پر از خونِ تازه ست دیگه از این دنیا سیرم خدا رو شکر زود میمیرم ای به خون نشسته دشمن ساقه مو شکسته دستمو بسته و بی اِبا میزنه مثل مادر منو بی هوا میزنه نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمین خورده پرش را نزنید دیدید اگر که دست مردی بسته دیگر درِ خانه همسرش را نزنید 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠