eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
354 دنبال‌کننده
325 عکس
59 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... ✍
✍️غزل ❤❤❤ دیده بگشا که همه عاشق دیدار توایم پرده افکن ز رخت، طالب رخسار توایم لحظه ای رخ بنما بر سر بازار وجود با کلاف دل غمدیده خریدار توایم به هوای تو و آن خال سیاهت همه شب در شبستان غمت زائر بیدار توایم گره ها بسته ایم ای جان به ضریح نگهت چون کبوتر به طواف گل بی خار توایم ما فقیران به درت کاسه به دست آمده ایم کاسه لبریز نما، سائل دربار توایم همه جا دم زنیم از عشق تو ای ماه منیر ما که منصوروشانیم و سرِ دار توایم مُلک اسکندر و دارا به جویی ما نخریم تا که مست از می چشمان گهربار توایم دل ز ما برده بسی حُسن تو ای یوسف جان بی سبب نیست اگر برسر بازار توایم ای فروغ نگهت روشنی صبح امید تشنه ی جرعه ای از لعل شکر بار توایم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 شاعر
🌺 🍃 كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد سوار صاعقه پا در ركاب خواهد شد كدام جمعه زتاثير تابش خورشيد دلي كه يخ زده از غصه آب خواهد شد كدام جمعه زعطر بهشتي گل ياس بهار غرق شميم گلاب خواهد شد كدام جمعه شود بخت عاشقان بيدار دو چشم فتنه عالم تاب خواب خواهد شد كدام جمعه خدايا ز فيض گريه شوق بهار و باغ وچمن كامياب خواهد شد كدام جمعه, بگو! يا محول الاحوال! در آسمان و زمين انقلاب خواهد شد جمال روشن آن ماه پشت پرده غيب كدام جمعه برون از حجاب خواهد شد كدام جمعه به خورشيد مي خورد پيوند كدام جمعه پر از آفتاب خواهد شد هزار جمعه چشم انتظار در راه است كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد كدام جمعه ما دلفريب خواهد شد سحر منادي صبح قريب خواهد شد
شهادت امام جواد علیه السلام مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد 🔸شاعر: قاسم نعمتی
هرچند حال و روزِ زمین‌ و زمان بَد است یک قطعه از بهشت، در آغوش مشهد است حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست، نه، اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است ✍
بگو با هرکه در تاریکی دنیا شده محصور "وَ مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ نورًا، فَما مِن نور" جهان مانند بازار است و سودش را کسی برده که - با هرقیمت - از یاد خدا یک‌دم نباشد دور همیشه خوب سهم خوب و بد هم سهم بد باشد جهان شد برقرار از روز اول با همین منشور یقین در آسمان‌ها شهره خواهد شد هر آن‌کس که بماند در زمین از دیده‌ی نامحرمان مستور کلام عبد چیزی جز "سَمِعنا و اَطَعنا" نیست زمانی که به او از جانب رب می‌رسد دستور من از "والله یَهدی مَن یَشا" این‌گونه فهمیدم که بی‌اذن خدا حتی هدایت هم نشد منظور اگر در خانه‌ی دل شد چراغ یاد او روشن نه تنها در زمین، در آسمان هم می‌شوی مشهور «وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ» کدامین نعمت او کرده ای‌انسان تو را مغرور؟ یقیناً چیزی از چشم خدا پنهان نخواهد ماند سر سنگ سیاهی در دل شب، رفتن یک مور جهان مثل کویری پر سراب است و بشر تشنه کجا از دیدن باده شود سرمست یک‌مخمور؟ اگر نوح است در کشتی، اگر یونس به بطن حوت اگر عیسی‌ست در معراج، اگر موسی به کوه طور "وَ لِله یُسَبِّح فی‌السماواتِ و فی‌الارضِ" اگر بر دار شیپور اناالحق می‌زند منصور خداوندا نصیب ما مکن جز رستگاری را در آن ساعت که اسرافیل دارد می‌دمد در صور خدایا بی‌نهایت دوستت دارم که می‌دانم که با محبوب خود روز قیامت می‌شوم محشور
۱ (امام جواد ع) عالم هستی شده غرق عزا و شور و شین هر دلی امشب بود در کربلای کاظمین یا جواد ابن الرضا۲ کشته گردیده جواد ابن الرضا از زهر کین قلب جمله شیعیان از داغ او گشته غمین یا جواد ابن الرضا۲ ام فضل بی حیا در را به رویش بسته بود رشته ی جانش ز زهر کین ز هم بگسسته بود یا جواد ابن الرضا۲ گفت ام الفضل کنیزان پشت حجره صف زدند نشنود تا ناله ی ابن الرضا را کف زدند یا جواد ابن الرضا۲ بر عزیز فاطمه حجره شده همچون قفس در غریبی طایر قدسی فتاده از نفس یا جواد ابن الرضا۲ آن که بودی شیعیان را رهبر و یار و امام جسم پاکش را ز کینه برده اند بر روی بام یا جواد ابن الرضا۲ عاقبت با دست یاران پیکر او شد کفن لیک جسم جد او روی زمین عریان بدن یا جواد ابن الرضا۲ بر سر و سینه زنند از داغ او اهل ولا لیک او چون جد مظلومش نگشته سرجدا یا جواد ابن الرضا۲ بعد داغش هادی او را نمودند احترام اهل بیت جد او را سنگ زدند در کوفه شام یا جواد ابن الرضا۲ پیکر پاک و منیرش روی دست شیعیان بر لب عطشان جدش زد عدو با خیزران یا جواد ابن الرضا۲
۲ (امام جواد ع) عمری گدای درگه ابن الرضایم با عترت و قرآن نموده آشنایم هستم گدایش،مست ولایش شرمنده ام از،لطف و عطایش آجرک الله بقیه الله امشب ز سوز غم زنم بر سینه و سر همراه آل الله علی زهرای اطهر از سوز غم ها،در شور و شینم با این دل خون،در کاظمینم آجرک الله بقیه الله امشب جهان در سوگ او ماتمسرا شد از داغ آن مظلوم عالم کربلا شد جانم فدای،تربت پاکش گریم برای،غربت خاکش آجرک الله بقیه الله امشب به دست همسر نامهربانش آتش گرفت از زهر کینه جسم و جانش آن بی قرینه،ماه مدینه گردیده امشب،شهید کینه آجرک الله بقیه الله نور دو چشم فاطمه حاجت روا شد ابن الرضا با زهر کین دردش دوا شد نور خدایی،گشته فدایی در راه دین با،زهر جفایی آجرک الله بقیه الله ابن الرضا در حجره ی در بسته جان داد همچون حسین فاطمه لب تشنه جان داد با اشک و ناله،دارد نوایی داد از غریبی،بابا کجایی آجرک الله بقیه الله
۳ (امام جواد ع) امشب دل من پر زده مولی به هوایت رفته به حریم تو و در صحن و سرایت مظلوم تقی جان۳ تو نور دل و دیده ی هر اهل ولایی نهم گل گلزار ولا ابن الرضایی مظلوم تقی جان۳ امشب تو کرم کردی و من بر تو پناهم با دست تهی آمده محتاج نگاهم مظلوم تقی جان۳ قلب تو ز چه همسر ملعونه شکسته بر روی تو از کینه در حجره ببسته مظلوم تقی جان۳ از زهر هلاهل همه ی حاصل تو سوخت با یاد علی جد غریبت دل تو سوخت مظلوم تقی جان۳ از ظلم و ستم های عدو روز تو شد شام آن پیکر پاک تو سه روز مانده روی بام مظلوم تقی جان۳ تو سوخته عمری ز غم غربت حیدر ضرب لگد و میخ در و ناله ی مادر مظلوم تقی جان۳ تو سوخته ای یاد رخ نیلی مادر آن صورت گلگون شده از سیلی مادر مظلوم تقی جان۳ تو سوخته ای بر علی و جور زمانه غسل و کفن فاطمه و دفن شبانه مظلوم تقی جان۳ تو سوخته ای یاد غم فاطمه هر شب با اشک حسن سوز حسین ناله ی زینب مظلوم تقی جان۳
۴ (امام جواد ع) تو گل گلشن مصطفایی نجل زهرایی و مرتضایی نهمین منجی آل عصمت تو جوادی و ابن الرضایی تو،مظهر ایمانی تو،چون مه رخشانی تو،حامی قرآنی وای،تسلیت یا زهرا۳ شکر لله که اهل ولایم سایل کوی ابن الرضایم عمریه عاشق کاظمینم شده امشب دوباره نوایم ای،تکیه گاهم مولی ای،بی پناهم مولی ای،کن نگاهم مولی وای،تسلیت یا زهرا۳ صحن و ایوان تو شد بهشتم مهرت از کودکی در سرشتم شکر لله ز طفلی اماما شد عجین با شما سرنوشتم ای،مهر تو ایمانم ای،شامل احسانم ای،بر شما مهمانم وای،تسلیت یا زهرا۳ گرچه تو خوبی و من بد هستم دل خود را فقط بر تو بستم آمدم سوی تو بار دیگر تا بگیری ز رحمت تو دستم من،در گلستان خارم من،سایل دربارم من،از شما سرشارم وای،تسلیت یا زهرا۳ ای که بودی تو ماه مدینه شده ای کشته ی زهر کینه در همه عمر خود یا تقی جان بوده ای یاد مسمار و سینه وای،بوده ای چشم تر وای،تو به یاد مادر وای،لگد و میخ در وای،تسلیت یا زهرا۳ خصم خانه دلت را شکسته در حجره به رویت ببسته تو غریبانه در کنج حجره پشت در با کنیزان نشسته وای،غربتت را دیدند وای،ناله ات بشنیدند وای،پشت در خندیدند وای،تسلیت یا زهرا۳ ای که در خانه ی خود غریبی همچو جدت حسن غم نصیبی ای صفای حریم ولایت زهر اثر کرده و بی شکیبی وای،از حسن ارث بردی وای،زهر کینه خوردی وای،از ستم پژمردی وای،تسلیت یا زهرا۳ همسرت روز تو کرده چون شام زهر کین تلخ نموده تو را کام ای گل فاطمه از ستم ها جسم تو ماند سه روز بر روی بام وای،گل باغ عصمت وای،ای شهید امت وای،بوده ای در غربت وای،تسلیت یا زهرا۳ پیکرت گشته تشییع جنازه بهر ما تا به محشر یه رازه پیکر جد تو روز عاشور شده پامال با نعل تازه وای،غربتش را دیدند وای،سر او ببریدند وای،غنچه هایش چیدند وای،تسلیت یا زهرا۳
۱۶ (امام جواد ع) تو نهمین امام و،ابن الرضایی مولی در آسمان عصمت،شمس هدایی مولی ابن الرضا جوادی۴ تو نور کبریایی،از نسل مصطفایی در خلق و خو و خصلت،تالی مرتضایی ابن الرضا جوادی۴ تو حیدری مرامی،پیمبری کلامی از لطف خاص دادار،تو نهمین امامی ابن الرضا جوادی۴ در بحر دین و قرآن،در ثمینی آقا بر شیعیان حیدر،حبل المتینی آقا ابن الرضا جوادی۴ در جود و در کرامت،آقا تو بی نظیری در محضرت رسیدم،تا دست من بگیری ابن الرضا جوادی۴ بر تو گل ولایت،آمده و پناهم به حق مادر خود،امشب نما نگاهم ابن الرضا جوادی۴ از سوز داغت آقا،امشب به شور و شینم با دل غم گرفته،در شهر کاظمینم ابن الرضا جوادی۴ شب شهادت تو،دلم گرفته ماتم از سوز داغت آقا،ریزم سرشک نم نم ابن الرضا جوادی۴ نهم امام معصوم،همچون رضا تو مظلوم گردیده ای به بغداد،از زهر کینه مسموم ابن الرضا جوادی۴ ابن الرضا در عالم،بی مثل و بی قرینی با دست همسر خود،شهید زیر کینی ابن الرضا جوادی۴ ای نور چشم امت،امام با بصیرت آقا ز دشمن و دوست،کشیده ای مشقت ابن الرضا جوادی۴ همسر تو به خانه،گردیده قاتل تو زهری که داده بر تو،سوزانده حاصل تو ابن الرضا جوادی۴ خون شد دلت ز دست،همسر خود به خانه با زهر کینه گشتی،سوی خدا روانه ابن الرضا جوادی۴ ای نور چشم زهرا،بهار تو خزان شد آثار زهر کینه،در چهره ات عیان شد ابن الرضا جوادی۴ همسر بی وفایت،نموده ظلم مضاعف در پشت درب حجره،کنیزکان زدند کف ابن الرضا جوادی۴ در راه دین و قرآن،جان در کفت نهادی گوشه ی حجره از درد،آخر ز پا فتادی ابن الرضا جوادی۴ هادی دین از این داغ،روزش چو شام تاره سرشک غم ز دیده،ریزد چنان ستاره ابن الرضا جوادی۴ ز داغ تو تقی جان،هادی قدش خمیده کنار پیکر تو،ریزد سرشک دیده ابن الرضا جوادی۴ زین داغ و این مصیبت،روز نقی شده شام پیکر پاکت آقا،مانده سه روز روی بام ابن الرضا جوادی۴ پیکر پاکت آقا،بر روی دوش یاران پیکر پاک جدت،زیر سم ستوران ابن الرضا جوادی۴
جواب جسم جواد بن الرضا در حجره بی جان است زهرا پریشان است حیدر ز جنت آمده در آه و افغان است زهرا پریشان است ______ قاتل نشسته پشت در ، حجره درش بسته ابن الرضا خسته بیرون حجره قاتلش مسرور و خندان است زهرا پریشان است ______ با ناله هایش میکنند از هلهله غوغا جان میدهد تنها خونین دلش از کینه و ظلم کنیزان است زهرا پریشان است ______ سنگین شده پایش ز زهر کینه ی قاتل دارد شرر در دل حجره برایَش گوشه ی تاریک زندان است زهرا پریشان است ______ دیده به در دارد ببیند روی بابا را ماه دل آرا را این لحظه ی آخر نصیبش دردِ هجران است زهرا پریشان است ______ لب تشنه میگوید: حسین! ، -در حجره ی غربت- بر قاتلت لعنت یاد شهید سر جدا با کام عطشان است زهرا پریشان است ______ گرچه تنش را میبرند از حجره روی بام -ای وای از آن هنگام- کِیْ پیکرش فردا به زیر سمِّ اسبان است؟ زهرا پریشان است ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈